در این پژوهش، پس از ارزیابی مشارکتی مدیریت بحران در روستای آسیب دیده خواجه عسگر به بررسی پیمایشی پیامدها و فرآیندهای مدیریت بحران در روستاهای آسیب دیده پرداخته شد. نتایج پژوهش، علاوه بر بطلان تصورات شکل یافته در مورد قربانیان به ویژه ناتوانی ها، انتظارات، نقش ها، دلواپسی ها و انفعال گرایی ها، نمایانگر کارآمدی و توانمندی شبکه های هنجاری روابط اجتماعی به ویژه شبکه خویشاوندی در مدیریت محلی و همچنین، مؤید نقش فعالانه مردم و شبکه های محلی در مواردی همچون مراحل نجات، امداد، سامان دهی اولیه، آواربرداری، تامین نیازهای اولیه، هدایت کمک ها، کمک رسانی به نیازمندان ناتوان، توزیع متناسب و مناسب اقلام ، و به خصوص نظارت بود. البته به رغم توانایی ها و کارآمدی مردم و اجتماعات محلی، میزان مشارکت آنها در مرحله بازسازی خانه های روستایی بسیار پایین بود، زیرا تصمیم گیری ها و مدیریت بر مبنای پیش انگاشت ناتوانی آسیب دیدگان دنبال می شد؛ و بدین ترتیب، غفلت و استفاده بسیار ناچیز از استعدادها و توانمندی های انسانی و محیطی به افزایش نجومی هزینه ها و رشد برخی آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد، سرقت و قاچاق انجامیده است. همچنین، غیاب مهندسی اجتماعی و فنی محوری موجب تغییر کاربری مساکن بازسازی شده و نابودی بسیاری از مظاهر بدیع و تنوعات معماری روستایی شده و بی توجهی به ماهیت اعتماد اجتماعی، با سازوکار محلی خاص آن در جامعه روستایی و اتکای آن بر فرهنگ بومی و آشنای خویشاوندی، و نیز چسبندگی مالکیت، ثروت ومعیشت موجب افزایش تعارضات اجتماعی و هنجاری در ساختار اجتماعی شده است.