توطئه بلگریو ...
آرشیو
چکیده
خلیج عربی واقعیت دارد و یک واژه قدیمی است اما در حدفاصل مرزهای غربی عربستان با حبشه و مصر و سودان قرار دارد نه در حدفاصل آن با سرزمین ایران. دریای سرخ یا بحر احمر را از قرنها پیش خلیج العربی می نامیدند و نام آن در آثار جغرافیدانان عهد باستان هم آمده است ولی این که در سالهای اخیر برخی مراکز علمی و فرهنگی وابسته به غرب، می خواهند آن را برای خلیج فارس جعل کنند، حکایت دیگری دارد که باید آن را در کتاب شیطنتهای همیشگی استعمارگران مطالعه کرد. به کاربردن عنوان جعلی خلیج العربی برای خلیج فارس، می تواند در راستای جبهه گیری فرهنگی استکبار در مقابل ملت ایران و ایجاد خصومت منطقه ای میان عرب و عجم مورد توجه قرار گیرد.متن
کشورهای استعماری از هر مسالهای برای بهرهبرداری استفاده میکنند، از واحدسازی گرفته تا رواج اسامی جعلی و... . یکی از این جعلیات رواج نام خلیج عربی بهجای خلیجفارس میباشد.
در میان بهاصطلاح محققان و پژوهشگران گذشته خلیجفارس، انگلیسیزبانان به لحاظ موقعیت ویژهای که در منطقه مزبور داشتهاند، بیشتر از دیگران به اینگونه مسائل دامن زدهاند. براینمونه سر چارلز بلگریو (Sir. Charles Belgrave) که از سال 1926 تا 1957 میلادی به مدت سیویکسال کارگزار انگلستان در خلیجفارس بود، کتابی نوشت که به سال 1966 میلادی چاپ و منتشر شد. این نویسنده و سیاستمدار انگلیسی، در نوشتهها و تحقیقات خود بیشازهرچیز از یادداشتهای سرفرانسیس ارسکین لاخ (Sir. Francis Erskine Lach) الهام گرفته است که او نیز یکی دیگر از کارگزاران و پیروان مکتب شناختهشده بیگانگان در خلیجفارس بود.
لرد بلگریو که با ایرانیان چندان میانه خوبی نداشت، کتابش را اینگونه آغاز کرده است: «... خلیجفارس که تازیان اینک آن را خلیج عربی گویند...»
درواقع بلگریو، نخستین کارگزاری است که خلیج عربی را به جای خلیجفارس ابداع کرد و در نوشتههایش آن را به کار برد و به تازیزبانان آموخت. در حقیقت واژه «خلیج العربی» از اندیشه و خامه یک کارگزار کهنهکار انگلیسی زائیده شد و به کشورهای عربی تقدیم گردید.[i][i]
این درواقع همان روش انگلیسی ایجاد اختلاف پس از خروج از منطقه است که میخواهند منافع خود را با حفظ زمینههای تشنج و با استفاده از دولتهای زیرسلطه تامین کنند؛ درحالیکه از دوره باستان تا امروز، در همه نوشتههای تاریخی، جغرافیایی و دایرهًْالمعارفهای بزرگ جهان، آبهای جنوب ایران از اروندرود تا تنگه هرمز با نام خلیجفارس شناخته شدهاند. تاریخ و جغرافیانگاران و باستانشناسان تاکنون از این دریا با نامهای خلیجفارس، خلیجالعجم، دریای پارس و بحر پارس یاد کردهاند.[ii][ii]
پیشازآنکه آریاییها بر فلات ایران تسلط پیدا کنند، آسوریان این دریا را در کتیبههای خود با نام نارمرتو (Nar Marratu) ــ به معنی رود تلخ ــ یاد کردهاند و این کهنهترین نامی است که از خلیجفارس بهجای مانده است.[iii][iii]
سند دیگری که در آن از خلیجفارس یاد شده و درحالحاضر در موزه بریتانیا نگهداری میشود، نقشهای است که در زمان یکی از پادشاهان بابل بر یک لوحه سفالین ترسیم گردیده است. این لوح، درواقع نقشه جهان آن روزگار را نشان میدهد.[iv][iv]
نقشه جهان بابلیها که حدود 6هزار سال پیش تهیه شده است
این سرزمینها به شکل دو مربع مستطیل در درون دایرهای ترسیم شدهاند و رود فرات نیز از بالا به پایین جریان دارد و خلیجفارس آنها را فراگرفته است. دیرینگی این سند، ششهزار سال تخمین زده شده است و در آن، علاوه بر بابل و آشور، کوههای آذربایجان و کردستان در شمال، و اهواز در جنوب قرار دارند. در آبهای پیرامون این نواحی، جزیرههایی به شکل مثلث ترسیم گردیده و فاصلههایی روی آنها نوشته شدهاند.
طبق مدارک تاریخی، یونانیان قدیم دریاهای بزرگ را به شرح زیر تقسیم میکردند:[v][v] 1ــ دریای متوسط یا خلیج روم (Roman Gulf) که همان مدیترانه امروزی است 2ــ دریای خزر (Caspian Sea) 3ــ خلیج عربی (Arabian Gulf) که همان دریای سرخ امروزی است 4ــ خلیجفارس (Persian Gulf).
این تقسیمبندی جغرافیایی که مدتها اساس کار علمی دانشمندان جهان بود، در آثار بسیاری از دانشمندان بزرگ یونانی قبل از میلاد یافت میشود؛ از آن جمله: در آثار طالس ملطی (Thales of Melitus) که حدود سالهای 640 ــ 546 ق.م زندگی میکرد، و نیز بهویژه در آثار کوسماس ایندیکوپلتس ــ 535 ق.م ــ (Cosmas Indicopleutes)، و یا در آثار آناکسیماندر (Anaximender) که در سالهای بین 612 تا 546 ق.م زندگی میکرد، هکاتوس (Hecataus ــ 500 ق.م)، اراتوستن (Eratosthenes ــ 200 ق.م) و بالاخره استرابو (Strabo) که مقارن با میلاد مسیح میزیست و به پدر جغرافیا معروف است. استرابو مینویسد:[vi][vi] عربها بین خلیج عرب (بحر احمر) و خلیجفارس جای دارند.
بطلمیوس[vii][vii] (Ptolemaeus) که بزرگترین عالم هیات و جغرافیای قدیم است و در قرن دوم بعد از میلاد میزیست، در کتاب بزرگی که در علم جغرافیا و به زبان لاتین نوشته شده است، از این دریا به نام پرسیکوس سینوس (Persicus Sinus) یاد کرده که دقیقا به معنی خلیجفارس است.
این اصطلاح در کتابهای لاتین اغلب سینوس پرسیکوس (Sinus Persicus) آمده است. در کتابهای جغرافیایی لاتین خلیجفارس را ماره پرسیکوم (Mare Persicum) ــ یعنی دریای پارس ــ نیز نوشتهاند.
طبق مندرجات کتیبه معروف داریوش هخامنشی که پس از تسخیر مصر و صدور دستور حفر ترعه سوئز، نگاشته شده است، در آن روزگار این منطقه آبی را با نام دریای پارس میشناختند.[viii][viii]
در دوران اسلامی نیز مورخان و جغرافینویسان همهجا با نام خلیجفارس از این دریا یاد کردهاند. چنانکه ابوبکر احمدبنمحمد، معروف به ابنالفقیه، در کتاب معروف خود موسوم به مختصر کتاب البلدان، نام آن را بحر فارس (دریای پارس) نوشته است. ابوعلی احمدبنعمر نیز در الاعلاقالنفیسه، این دریا را خلیجفارس نامیده است. ابنخرداد در کتاب المسالک و الممالک نام خلیجفارس را بحر فارس ذکر کرده است. مسعودی نیز در دو کتاب خود مروجالذهب و التنبیه و الاشراف این دریا را دریای پارسی نامیده است. جز اینها ابنالمطهر المقدسی در کتاب تاریخ خود به نام البدء و التاریخ، ابنحوقل در کتاب صورهًْالارض، المقدسی در کتاب احسنالتقاسیم فی معرفهًْ الاقالیم، ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم و...، نام خلیجفارس را دریای فارس یا دریای فارسی یا خلیجفارس ذکر کردهاند.[ix][ix]
از نویسندگان معاصر عرب، جرجی زیدان[x][x] و فیلیپ حتی[xi][xi] در کتابهای خود کرارا از نام خلیجفارس استفاده کردهاند. جرجی زیدان یازده بار و فیلیپ حتی، هفده بار در صفحات کتاب خود نام خلیجفارس را بهکار بردهاند.
همچنین فرهنگ المنجد که از فرهنگهای معتبر عربی است، در مورد العربیه مینویسد:[xii][xii] «جزیرهًْالعرب در جنوب غربی آسیا و جمعیت آن بین هفت تا یازده میلیون نفر است. از طرف شمال به عراق و اردن، از طرف جنوب به اقیانوس هند و خلیج عدن، از طرف شرق به خلیجفارس و از غرب به بحر احمر محدود میشود.» و در مورد عمان مینویسد:[xiii][xiii] «منطقه عمان تنگترین اجزای این دریا است که خلیجفارس را به تنگه هرمز پیوند میدهد.» البته لازم به ذکر است که در چاپهای پس از 1980 میلادی، در بعضی از صفحات این کتاب، به جای خلیجفارس، خلیج عربی بهکار رفته و در برخی صفحات همان چاپ، باز هم خلیجفارس ذکر شده است.
خلیجفارس در نقشه عراق، اقتباس از: دائرهًْالمعارف اقتصادی بسیار مشهور الدلیل التجاری للشرق الاوسط ــ چاپ بیروت 1972[xiv][xiv]
مورخان و نویسندگان عرب دیگری[xv][xv] نیز در قرن اخیر در تایید سوابق تاریخی خلیجفارس مطالبی در نشریات عربی به چاپ رساندهاند، از آن جمله است مقاله قدری قلعجی، نویسنده و متفکر عرب، تحت عنوان «ملاقات صلح در مهد اسلام» که در روزنامه الراصد، چاپ بیروت، در سال 1968 میلادی به چاپ رسیده است و طی آن ایران را دولتی دوست و برادر خوانده که تاریخ آن با تاریخ عرب درهم آمیخته است. وی اختلاف طرفین را در مورد عربیت خلیجفارس بیاساس میداند. نزیر فنضه نیز طی مقالهای در روزنامه الاخا، نظر قلعجی را تایید میکند. وی میافزاید: «... شما را به خدا بگویید که نام خلیج از چه تاریخی در کنار لفظ عربی قرار گرفت. این بدعتی است از زبان سیاستمداری معروف و در راه یک هدف معین.»
دکتر نوفل مصری نیز کوششهایی را که برای تغییر نام خلیجفارس صورت میگیرند، مورد نکوهش قرار داده و استهزا میکند. وی در کتابی که در سال 1952 میلادی درباره شیخنشینهای خلیجفارس نوشته، همهجا از خلیجفارس نام برده است.
علی حمیدان نیز که از نویسندگان معروف عرب است، در کتاب سلاطین طلای سیاه، چاپ پاریس، همهجا از عبارت خلیجفارس استفاده میکند.
سعید نفیسی مینویسد:[xvi][xvi] گذشته از بزرگان و تاریخنویسان و جغرافینویسان که به زبان تازی همهجا بحر فارسی... بحرالفارسی ... خلیجفارس... آوردهاند، در زبانهای دیگر آسیا نیز نام این دریا را بحر فارسی نوشتهاند. وی نام «خلیجفارس» را از نوزده زبان زنده دنیا استخراج کرده و به این شرح آورده است: به زبان ارمنی Parsitstsots، به زبان انگلیسی Persian Gulf، به زبان روسی Persikii Zaliv، به زبان اسپانیائی Golfio Parsico، به زبان رومانی Golfeul Persic، به زبان دانمارکی Persisk Golf، به زبان چک Perski Zaliv، به زبان یوگسلاوی Porsiski Zaliv، به زبان فرانسه Golfe Persique، به زبان آلمانی Persischer Golf، به زبان ایتالیایی Golfo Persico، به زبان هلندی Perzishe Golf، به زبان نروژی Persisto Habbugt، به زبان سوئدی Persiska Vikem، به زبان مجاری Perza Obol، به زبان ژاپنی Porucha Wan، به زبان عربی Alkhalij Al-Farsi، به زبان لاتین Persikon Kaitas، به زبان هندی Baher Fars.
البته عنوان خلیجالعربی در تاریخ وجود داشته است، اما مراد از آن نه خلیجفارس، بلکه منطقه دیگری است. میان سراسر مرز غربی عربستان و مرز شمالشرقی حبشه و مشرق سودان و مصر، (بین بابالمندب و تنگه سوئز) به موازات خلیجفارس دریایی است که امروز آن را دریای سرخ یا بحر احمر مینامند. این دریای خلیجگونه سابقا خلیج عربی نامیده میشد، چنانکه هکاتایوس ملطی که از دانشمندان بنام زمانهای قدیم بوده و پدر جغرافیا لقب داشته است، در نقشههایی که با بینایی و دانایی تمام از دنیای شناختهشده در زمان خویش کشیده، از بحر احمر امروز یا دریای قلزم با نام خلیج عربی یاد کرده است.
هرودت یونانی، در تاریخ مفصل خویش، همهجا از بحر احمر کنونی با نام خلیج عرب یاد کرده و اراتوس تنوس (Eratos Thenos)، جغرافیدان و مورخ یونانی که در زمان حکومت بطالسه در اسکندریه به سر میبرد و به سال 196ق.م درگذشت، نیز نام بحر احمر را در نقشه جهاننمای خود خلیج عرب ذکر کرده است. همچنین بطلمیوس یونانی، جغرافیدان مشهور که کتاب خویش را به زبان لاتین نگاشته، صاحب کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب و نیز دیگر جغرافینویسان و مورخان قدیم، همگی نام بحر احمر را خلیج عربی نوشتهاند. حاصلاینکه در طی دورانهای گذشته، دریایی که تمام طول سواحل ایران را در بر دارد، همیشه خلیجفارس نامیده میشد و خلیج عربی دریایی بود که اکنون دریای سرخ یا بحر احمر نامیده میشود.[xvii][xvii]
گذشته از این موارد، سازمان ملل متحد که کشورهای عربی در آن عضویت دارند، حداقل در سه نوبت نام رسمی و تغییرناپذیر دریای میان ایران و شبهجزیره عربستان را رسما «خلیجفارس» اعلام کرده است: نخست طی یادداشت شماره AD311/1GEN مورخ پنجم مارس 1971.م و بار دوم طی یادداشت شماره UNLA45.8.2(C) مورخ دهم اوت 1984.م نام رسمی دریای جنوب ایران و خاور شبهجزیره عربستان را خلیجفارس ذکر کرد و بار سوم، طی یادداشت شماره ST/CS/SER.8/29 مورخ دهم ژانویه 1990.م، بر فارسیبودن نام خلیجفارس تاکید نمود.[xviii][xviii] (ضمیمه صفحات 99ــ98)
دبیرخانه سازمان ملل میگوید: «دبیرخانه مایل است تکرار و تایید کند که رویه متعارف این بوده که در اسناد و انتشارات دبیرخانه از اصطلاح خلیجفارس استفاده شود. ازاینرو دبیرخانه این کاربرد را که از دیرباز معمول بوده، رعایت کرده است و چون لازم است در اسناد سازمان ملل در اشاره به موضوعات جغرافیایی نوعی هماهنگی و یکنواختی وجود داشته باشد، لذا دبیرخانه معتقد است که باید اصطلاح خلیجفارس در اسناد، نقشهها و... که توسط این دبیرخانه و با مسئولیت آن تهیه میشود، به کار رود و بهاینترتیب از مقبولترین کاربرد تاریخی آن استفاده کند.»[xix][xix]
با توجه به این همه اسناد و مدارک تاریخی، آوردن نام خلیج عربی به جای خلیجفارس کاری است غیرعلمی و مطرود که برای اولینبار توسط بلگریو انگلیسی مطرح گردید و طرح این مساله با هدف ایجاد اختلاف و تفرقه جهت حفظ منافع استعمار انجام گرفت. خلیجفارس برای اروپاییان ارزش زیادی دارد و اهمیت ژئوپولیتیکی آن عمدتا از سه عامل موقعیت راهبردی، بازار صدور کالا و تجهیزات نظامی، و وجود ذخایر عظیم نفت و گاز نشات میگیرد.
الفــ موقعیت راهبردی: خلیجفارس سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا را به هم پیوند میدهد. قبل از کشف نفت، ارزش این منطقه از ممر ارتباطی آن با هندوستان نشات میگرفت. پسازآنکه انگلستان بر هندوستان تسلط پیدا کرد، اهمیت استراتژیکی منطقه افزایش یافت و جایگاه و امتیاز ویژهای در روابط بینالملل کسب کرد؛ چنانکه در سال 1898.م لرد کرزن، مغز متفکر استعماری انگلستان، در خصوص وضعیت خلیجفارس اظهار داشت که خلیجفارس باید به یک دریاچه بریتانیایی تبدیل گردد.[xx][xx]
بــ بازار کالا و تجهیزات نظامی: کشورهای حاشیه خلیجفارس با بیش از صدمیلیون نفر جمعیت و درآمد سرشار نفت، یکی از بزرگترین بازارهای صدور کالا و تسلیحات نظامی به شمار میروند.
جــ ذخایر عظیم نفت و گاز: خلیجفارس حدود ششصدوپنجاه میلیارد بشکه از نهصدونودویکمیلیارد بشکه ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد. این رقم حدود شصتوپنجدرصد کل ذخایر شناختهشده نفت جهان را شامل میشود. خلیجفارس همچنین سیویکتریلیون مترمکعب یا سیدرصد مجموع ذخایر گاز طبیعی شناختهشده جهان را در خود جای داده است. این ذخایر نهتنها در بخش خشکی ساحل، بلکه در بستر خلیجفارس نیز جای دارند. هماکنون در بستر خلیجفارس بیش از هفتصد حلقه چاه نفت در دست بهرهبرداری هستند. با توجه به حجم ذخایر مذکور، خلیجفارس را انبار نفت جهانی مینامند. بههمیندلیل خلیجفارس نقش تعیینکنندهای در اقتصاد جهان و بهویژه در اقتصاد کشورهای صنعتی دارد. قطع صدور نفت خلیجفارس، قطعا جهان را با بحران سختی روبرو خواهد کرد. ضمنآنکه بررسیهای انجامگرفته درباره ذخایر نفتی حوزه دریای خزر نشان داده که حتی این منطقه نیز نمیتواند رقیب حوزه خلیجفارس باشد. ذخایر نفتی حوزه دریای خزر بین شصت تا صدوچهلمیلیارد بشکه برآورد میشود که در مقایسه با حوزه خلیجفارس بسیار اندک است. بنابراین باید گفت اتکای جهان صنعتی در آینده نیز همچنان به نفت خلیجفارس خواهد بود.[xxi][xxi]
پینوشتها
[i][i] ــ سیداحمد مدنی، محاکمه خلیجفارسنویسان، تهران، توس، 1357، ص15
[ii][ii] ــ ایرج افشار سیستانی، نام خلیجفارس بر پایه اسناد تاریخی و نقشههای جغرافیایی، تهران، وزارت امور خارجه، 1381، ص67
[iii][iii] ــ محمدجواد مشکور، نام خلیجفارس در طول تاریخ، تهران، وزارت اطلاعات و جهانگردی، 1355، ص7
[iv][iv] ــ ایرج افشار سیستانی، همان، صص71ــ70
[v][v] ــ پیروز مجتهدزاده، جغرافیای تاریخی خلیجفارس، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1354، ص 17
[vi][vi]ــ محمدجواد مشکور، همان، ص8
[vii][vii]ــ همان.
[viii][viii]ــ اسماعیل رائین، دریانوردی ایرانیان، تهران، جاویدان، 1356، ص141
[ix][ix]ــ اقبال یغمایی، خلیجفارس، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، 1352، ص15
[x][x]ــ جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرکلام، تهران، امیرکبیر، 1345، صص78، 248، 249، 253، 254، 289، 344، 384، 814، 871، 903
[xi][xi]ــ فیلیپ حتی، تاریخ غرب، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تبریز، حقیقت، 1344، صص12، 18، 22، 24، 31، 47، 64، 202، 225، 270، 490، 570، 846، 892، 924، 926، 936
[xii][xii]ــ المنجد فی اللغه و الاعلام، ص343
[xiii][xiii]ــ همان، ص356
[xiv][xiv]ــ پیروز مجتهدزاده، همان، ص55
[xv][xv]ــ فریبرز بختیاری اصل، «خلیج همیشه فارس»، روزنامه کیهان، 30 آبان 1368
[xvi][xvi]ــ به نقل از اسماعیل رائین، همان، ص59
[xvii][xvii]ــ اقبال یغمایی، همان، صص16ــ15
[xviii][xviii]ــ پیروز مجتهدزاده، خلیجفارس، کشورها و مرزها، تهران، عطائی، 1379، صص73ــ65
[xix][xix]ــ فریبرز بختیاری اصل، همان.
[xx][xx]ــ اسکندر دلدم، سلطهجویان و استعمارگران در خلیجفارس، تهران، نوین، 1363، ص5
[xxi][xxi]ــ اصغر جعفری ولدانی، ژئوپلتیک جدید دریای سرخ و خلیجفارس، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1381، صص13ــ11