خلیج عربی به جای خلیج فارس
آرشیو
چکیده
سال گذشته نشریه نشنال جئوگرافیک (National Geographic) در امریکا ــ که از اعتباری جهانی در دانش جغرافیا برخوردار است ــ اطلس جدیدی از جهان منتشر کرد. این نشریه در آن اطلس در مقایسه با اطلس پیشین خود حدود هفده هزار تغییر اعمال کرده است که از جمله این تغییرات، قراردادن نام غیرحقیقی «خلیج عربی» در داخل پرانتز در مقابل نام «خلیج فارس» است. ایرانیان در دفاع از خاک و هویتشان در جهان، فعالیتهای بسیاری به عمل آوردند، به طوری که هیچ کشوری تصور نمی کرد که ایرانیان داخل و خارج از کشور درخصوص چنین موضوعی بدین گونه متحد و یکپارچه شوند. ازاین رو گردآورنده بر آن شد تا نوشته زیر را از دو دیدگاه صاحب نظران و وقایع تاریخی ارائه دهد.متن
«خلیج عربی» واقعیت دارد و یک واژه قدیمی است؛ ولی این خلیج در حد فاصل مرزهای غربی عربستان با مصر و سودان قرار دارد. دریای سرخ یا بحرالاحمر را در قرون گذشته «خلیج عربی» مینامیدند. البته در حال حاضر نیز عدهای همین عنوان را برای این دریا بهکار میبرند.[i][1]
در همین زمینه عبدالرحمان الراشد، مدیرکل شبکه تلویزیونی العربیه و نویسنده سرشناس پرتیراژترین روزنامه عربی، یعنی شرقالاوسط چاپ لندن، در مقالهای درخصوص نام «خلیجفارس» بیان و اعتراف کرده است که سندی برای تغییر نام «خلیجفارس» وجود ندارد؛[ii][2] همچنین نصرالله، تاریخنگار لبنانی، در مصاحبه با خبرنگار ایرنا گفت: موضوع غیردوستانه برخی رسانههای کشورهای عربی در برابر ایران، مانند تحریف نام «خلیجفارس»، ناشی از فشارهای امریکا است که با همه امکانات به جنگ انقلاب اسلامی آمده است (10/10/1383). مجدیعمر، معاون اول پیشین شورای دفاع ملی مصر، در مجله الاهرام، شماره 219 آگوست 2001 بیان کرده است: «نسل من بهخاطر دارد که ما در ایام تحصیل، در کتب و نقدها با لفظ خلیجفارس سروکار داشتیم؛ ولی بعد از مدتی به آن خلیجعربی اطلاق شد. این غیرمنطقی است که چون چند کشور عربی در اطراف آن باشند، نام تاریخی آن را تغییر دهیم و حال برای اینکه خود را از این مخمصه نجات دهیم، فقط آن را ”خلیج“ بنامیم. کدام خلیج؟! مگر خلیج بدون نام هم میشود.»
پروفسور عبدالهادی تازی، نویسنده و پژوهشگر معروف عرب و عضو آکادمی پادشاهی مغرب و رئیس گروه نامهای جغرافی کشورهای عربی، در مصاحبه با ایرانا اظهار کرد: «حقیقتاً من هیچ منبع تاریخی را ندیدم که آبراه جنوب ایران را خلیج عربی نامیده باشد. اعراب قبل و بعد از اسلام همیشه این آبراه را بحر فارس، بحرالعجم یا خلیجفارس نامیدهاند. من خودم نقشه سفرهای ابنبطوطه را در کتابم ترسیم کردهام و اسم خلیجفارس را در جای خودش آوردهام؛ زیرا سازمان ملل و کنفرانس یکسانسازی نامهای جغرافیایی این سازمان فقط خلیجفارس را به رسمیت میشناسد و من همیشه مخالف طرح ابهام از سوی نمایندگان عربی درخصوص نام خلیجفارس در کنفرانس نامهای جغرافیایی سازمان ملل بودهام.»[iii][3]
قدری قلعجی، نویسنده و متفکر عرب، در ماه نوامبر 1968 در مقالهای با عنوان ملاقات صلح در مهد اسلام در روزنامه «الراصد» چاپ بیروت نو، چنین قضاوت میکند: «ایران دولتی است دوست و ملتی است برادر، تاریخ آن با تاریخ عرب درهم آمیخته و فرهنگ ما برای دورهای از تاریخ مخلوط گشته است... اختلافات ما با آنها درباره عربیت خلیجفارس بیش از اختلاف ما درباره عربیت رازی ــ خوارزمی ــ ابنسینا ــ گرگانی و... که همه از شاخهای ایرانی پدید آمده و در محیط اسلام رشد یافتهاند، نیست.»[iv][4]
متعاقب آن، روزنامه تایمز لندن، در بیستوششم سپتامبر 1968 در صفحه خاورمیانه، اظهار امیدواری کرده است که دیگر نویسندگان نیز از این محقق منصف پیروی کنند و از سعی بیهوده در تغییر نام خلیجفارس که قرنها در کلیه نقشههای جهان به همین نام نگاشته شده است، بپرهیزند. دکتر سیدمحمد نوفلمصری، معاون اتحادیه عرب و نماینده دولت مصر در کنفرانس حقوقبشر تهران (1968)، در مصاحبهای با خبرنگاران، پیرامون خلیجفارس سخن گفت و اظهار کرد: «من کوششهایی را که برای تغییر نام خلیجفارس به خلیج عربی صورت میگیرد، مورد استهزا قرار داده، این کوششهای بینتیجه را محکوم میکنم.»[v][5]
همچنین روزنامه آکسیون، چاپ تونس در اسفندماه 1969 در بحث کاملی با عنوان «کدامیک از این عبارات صحت دارد»، ضمن بررسی تاریخچه خلیجفارس، فارسی بودن خلیجفارس را ثابت کرده و این اصل را از هر نوع شبههای به دور دانسته است. روزنامه الحیات، چاپ بیروت، نیز عقبنشینی مؤسسه امریکایی جئوگرافیک را در اصلاح نام خلیجفارس، یک پیروزی بزرگ برای ایرانیان دانست و در تاریخ چهارم ژانویه 2005 با اشاره به این مطلب چنین بیان کرد: «ایرانیان علاوه بر اعتراض یکپارچه به اقدام این مؤسسه، یکی از جادههایی که پایتخت ایران را به جنوب آن کشور متصل میکند، ”جاده خلیجفارس“ نام نهادهاند.»[vi][6]
با عکسالعمل شدید نهادها و سازمانها و حمایت ایرانیان در سراسر جهان، یکبار دیگر افکار عمومی پیروزی بزرگی نصیب ملت سربلند ایران کرد و مؤسسه نشنال جئوگرافیک، در جهت احترام به افکار عمومی مجبور شد واژه جعلی «خلیج عربی» را از نقشه خود حذف کند.
آقای کارل، رئیس گروه تدوینکنندگان نقشههای این اطلس، تصریح کرده است که نام خلیجفارس در اطلس این شرکت همچنان بهعنوان نام اصلی این خلیج بهکار خواهد رفت. البته نام «خلیج عربی» هم در این اطلس به این دلیل گنجانده شده است که افرادی که از این نام به عنوان کلیدواژه در جستجوهای اینترنتی استفاده میکنند، بتوانند اطلاعات موردنیاز خود را بیابند؛ ازاینرو با بررسی دیدگاههای صاحبنظران و اسناد تاریخی میتوان به کارشکنیها و شیطنتهای همیشگی استعمارگران بیش از پیش آگاه شد. در ذیل نمونههایی از این اسناد تاریخی ارائه شده است.
خلیجفارس نامی بهجایمانده از کهنترین منابع است؛ زیرا از قرون قبل از میلاد، نام آن با پارس و فارس و سرزمین ایران، درهمآمیخته شده است. خلیجفارس دریایی نیمهبسته و کمعمق با مساحتی حدود دویستوچهلهزار کیلومتر مربع است که در جنوب غربی قاره آسیا و در جنوب ایران قرار دارد. زمینشناسان معتقدند که در حدود پانصدهزار سال پیش، خلیجفارس، به شکل ابتدایی و اولیه خود، در کنار دشتهای جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت. قدمت تاریخی خلیجفارس، با همین نام، چنان دیرینه است که عدهای معتقدند: خلیجفارس گهواره تمدن عالم یا مبدأ پیدایی نوع بشر است. سرآرنولد ویلسن (Sir Arnold Wilson) در سال 1928 در کتاب خود با نام خلیجفارس (Persian Gulf) آورده است: «هیچ آبراهی، چه در گذشته و چه در حال حاضر برای زمینشناسان، باستانشناسان، تاریخدانان، جغرافیدانان و... به اندازه خلیجفارس اهمیت نداشته است. این آبراه که فلات ایران را از شبه جزیره عربستان جدا میکند، از هزاره قبل از میلاد تاکنون از هویت پارسی و ایرانی برخوردار بوده است.»[vii][7] آثار باستانی برجای مانده و نوشتاری، قدمت این منطقه را بیشازپیش روشن میکند. پژوهشگران و مورخانی که درخصوص خلیجفارس تحقیق کردهاند، همگی در کتب خود در این موضوع متفقالقول هستند. و در نوشتههای خود آوردهاند: «این دریا که از سند و کرمان تا فارس ادامه دارد و به جناوه و مهروبان، سیراف و عبادان (آبادان) ختم میشود، در میان همه سرزمینها با نام فارس خوانده میشود؛ زیرا مملکت فارس از همه کشورها آبادتر، پیشرفتهتر بوده و پادشاهان آن، همه کرانههای دور و نزدیک این دریا را تحت کنترل خود دارند.»
این عبارتها در دهها کتاب تاریخی وجود دارد. برای نمونه میتوان چنین عبارتهایی را با اندکی تفاوت در کتاب البلدان ابنفقیه و مالک و ممالک استخری و صورهًْالارض ابنحوقل مشاهده کرد[viii][8] همچنین در کتاب تاریخ یعقوبی به دریای پارس اشاره گشته و چنین نوشته شده است: «برای سفر به چین از راه خوارزم و تبت روند و اگر از راه دریا روی، باید از هفت دریا بگذری، اول دریای پارس است که باید از سیراف بر کشتی نشست و آخرش رأس جمحمه است.»[ix][9]
از مستندات یونانی و ایرانی میتوان چنین برداشت کرد که در سراسر آبهای ساحلی جنوب ایران، سه قوم عمده بهترتیب در شرق؛ پارتها، مکرانیها و کرمانیا، در مرکز؛ پارسها و در غرب؛ عیلامیها و خوزیها ساکن بودهاند، ولی پارسها بهدلیل برخورداری از سواحل دریای پارس و دریانوردی شهرت بیشتری داشتند و از سال 600 قبل از میلاد، بخش وسیعی از فلات ایران و سپس تمامی آن بهنام این قوم معروف شد. پارسها گروهی از آریاییها بودند که به اسبسواری و داشتن اسبهای ورزیده شهرت داشتند و یکی از معانی کلمه پارس اسبسوار، چالاک و دلیر است و اعراب هنوز هم کلمه فارسی و فرس را به همین معنا بهکار میبرند. به همین دلیل اسب و سرو در تمام نمادهای بهجامانده از دوره پارسی بهویژه در تخت جمشید و نقش رستم وجود دارد.[x][10] در میان اسناد تاریخی دوره پارسی تا قرن پنجم قبل از میلاد، سند مشخصی وجود ندارد که نام دقیق این آبراه در آن ذکر شده باشد. در متن سومری پادشاه اور، لاگاش (2494 ــ 2465 ق. م)، از عبارت ساحل بالا و در متن پادشاه یوروک (2340 ــ 2316 ق.م) و در متن شاهان آکد، کلمه دریای بالا و دریای پایین استفاده شده است. آشوریها، آلدیها، بابلیها و عیلامیها هرکدام از این آبراه با کلماتی از قبیل: تالاسا (Talassa)، مر (Mare)، کلپس (kolpos) و دریا (Derya) نام بردهاند. در کتاب اوستا، از خلیجفارس با نام پوئیدیگ و فراخکرت (دریای وسیع) نام برده شده است.
در شماره 18 فرگرد بخش پنجم وندیداد اوستا آمده است: «من، اهورامزدا، آبها را به دریای پوئیدیگ بازمیگردانم؛ چون ایزد تیشتر بر زمین باران آورد، دریای فراخکرت را در جنوب کوه البرز پدید آورد و شش دریای دیگر نیز پدید آورد. در جنوب پوئیدیگ (خلیجفارس)، میان این دریا و دریای فراخکرت (اقیانوس هند)، دریای سدویس (دریای مکران پارس) قرار گرفت و دریای پوئیدیگ از این راه به دریای فراخکرت راه دارد. دریای دیگر، کمرود (خزر) است که در شمال قرار دارد. دریای دیگر، سیاه بن است (دریای سیاه). در سوی رم، دو شاخه فراخکرت و خلیج بنگال در خاور و دریای سرخ در باختر آن است.»[xi][11] و نیز «در یکی از کتیبههای آشوری، نام نارهمرتو (Narmarratu)، یعنی تلخرود، برای خلیجفارس بهکار رفته است.»[xii][12]
در قدیمیترین نقشه که یک لوح سنگی بابلی است و در موزه لندن نگهداری میشود، آبهای خلیجفارس ترسیم شده است. با آنکه از دوره ماقبل امپراتوری پارسی، اسناد مکتوبی باقی نمانده است، ولی تاریخ و فرهنگ شفاهی نشان میدهد که ایرانیان قبل از امپراتوری پارسی نیز به آبهای جنوب ایران، دریای جم، دریای ایران و دریای پارس میگفتند.
از سالهای (559 ــ 330 ق. م) که دوره حاکمیت امپراتوری پارس بر تمام منطقه خاورمیانه و بهویژه تمام خلیجفارس و بخشی از شبهجزیره عربی بود، نام دریای پارس بهطور گستردهای در متون مدون ذکر شده است. از این میان میتوان به سیاحتنامه فیثاغورث اشاره کرد. فصل 102 تا 110 این سیاحتنامه به شرح سفرهای وی به شوش و سپس در معیت داریوش به پرسپولیس پرداخته است. او در این فصل این مجموعه را توصیف کرده و بیان داشته که پرسپولیس، زیباترین بنای جهان است.[xiii][13] از نوشتههای دیگر میتوان به کتیبه داریوش بزرگ ــ کسی که نخستین ناوگان دریایی جهان را بهوجود آورد ــ اشاره کرد. کشتیهای او رودخانه سند تا سواحل اقیانوس هند و دریای عمان و خلیجفارس را پیمود و سپس شبهجزیره عربستان را دور زد و تا انتهای دریای سرخ و بحرالاحمر کنونی رسید. او برای نخستینبار در محل کنونی کانال سوئز، به کندن ترعهای فرمان داد و کشتیهایش از طریق همین ترعه به دریای مدیترانه راه یافتند. در کتیبهای که در محل این کانال بهدست آمده، نوشته شده است: «من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این ترعه را دادم، از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید؛ پس این جوی کنده شد؛ چنانکه من فرمان دادهام و کشتیها آیند از مصر از این آبراه به پارس، چنانکه خواست من بود.»[xiv][14]
داریوش در این کتیبه از خلیجفارس به نام «دریایی که از پارس آید» نام برده است. بطلمیوس نیز که جغرافیدانی عالیمقام بود و در قرن دوم قبل از میلاد در یونان میزیست، در کتاب بزرگ خود از خلیجفارس به نام پرسیکوس سینوس (Persicus Sinus) یاد کرده که دقیقاً به معنای خلیجفارس است.[xv][15]
این منطقه آبی همواره برای ایرانیان که صاحب حکومت مقتدر بودهاند و امپراتوری آنها در قرنهای متوالی، بسیار گسترده بود، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی اهمیت خارقالعاده داشته است.
درباره نام خلیجفارس تا اوایل دهه 1960 هیچگونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپایی، آسیایی، امریکایی، دائرهًْالمعارفها و نقشههای جغرافیایی این کشورها و در تمام زبانها، این خلیج به همین نام ذکر شده است.
اصطلاح «خلیج عربی» را، برای نخستینبار، یکی از نمایندگان سیاسی انگلیسی در خلیجفارس بهنام رودریک اوون پس از مصادره اموال شرکت نفت انگلیس و ملی شدن نفت ایران، در کتاب «حبابهای طلایی خلیج عربی»، به قصد تفرقه بین ایران و کشورهای عرب به کار برد و سپس در میان دیگران و بهویژه رهبران افراطی منطقه رایج گشت.[xvi][16]
روز سیزدهم مردادماه 1337، ایران برای نخستینبار در برابر این نغمه شوم استعماری ــ که ابتدا در مطبوعات عراق و کویت شروع شد و تغییر نام خلیجفارس به خلیجعربی را عراق و برخی دیگر از کشورهای عربی و انگلیسی مطرح کردند ــ اعتراض خود را به دولت جدید عراق به رهبری عبدالکریم قاسم اعلام کرد.
سرچارلز بلگریو (Sir Charles Belgrave) نیز که بیش از سی سال نماینده سیاسی و کارگزار دولت انگلیس در خلیجفارس بود، بعد از بازگشت به انگلستان در سال 1966 کتابی درباره سواحل جنوبی خلیجفارس منتشر و در آن این موضوع را برای انگلیسیزبانان مطرح کرد که «عربها ترجیح میدهند خلیجفارس را خلیجعربی بنامند» همچنین کتابش را اینچنین آغاز کرده است: «... خلیجفارس که تازیان اینک آن را خلیجعربی گویند...»[xvii][17]
سر چارلز بلگریو، رودریک اوون و نمایندگان شرکت نفتی بریتیش پترولیوم از بانیان این تفکر بودند و این فکر را به مقامات مناطق جنوبی خلیجفارس القا کردند و از سوی دیگر سیاستهای ضدایرانی عبدالکریم قاسم در عراق و جمال عبدالناصر در مصر نیز به این موضوع دامن زد و تصادفی نبود که بلافاصله پس از انتشار کتاب سرچارلز بلگریو ــ که نام قبلی سواحل جنوبی خلیجفارس، یعنی «ساحل دزدان»، را بر کتابش نهاده بود ــ اصطلاح «خلیجعربی» در مطبوعات کشورهای عربی معمول و رایج شد، و در مکاتبات رسمی به زبان انگلیسی نیز اصطلاح (Arabian Gulf) به جای اصطلاح (Persian Gulf) به کار رفت. با وجود این همه اسناد و مدارک تاریخی که نمونه اخیر آن فرهنگ عربی المنجد میباشد که در آن نام خلیجفارس به صورت مجزا از خلیجعربی درج شده است،[xviii][18] قرار دادن نام «خلیج عربی» بهجای «خلیجفارس» عملی غیرمنصفانه و خصمانه بوده که ابرقدرتهای جهان برای ایجاد نفاق و اختلاف جهت تسلط و دستیابی بر این منطقه استراتژیک و ثروتمند نفتی، برنامهریزی و طراحی کردهاند؛ اما همیشه با بیداری و همبستگی مثالزدنی ملت سربلند ایران روبرو شده و ناامیدانه به فکر نقشههای شوم دیگر افتادهاند.
پینوشتها
[i][1]ــ محمدامیر شیخنوری، «توطئه بلگریو»، ماهنامه زمانه، فروردینماه 1385، شماره 43
[ii][2]ــ شرقالاوسط، 1/1/2005
[iii][3] - W3. Parssea persianblog.com
[iv][4] - Ibid.
[v][5] - Ibid.
[vi][6] - Ibid.
[vii][7]ــ محمد عجم، خلیجفارس نامی کهنتر از تاریخ، تهران، پارت، 1383
[viii][8]ــ ابن فقیه، البلدان، ص30؛ استخری، مالک و ممالک، صص 109 و 35، 5؛ همان، صورهًْالارض، ص941
[ix][9]ــ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ص224
[x][10]ــ محمد عجم، همان.
[xi][11]ــ محمدجواد مشکو، «نام خلیجفارس در طول تاریخ»، تهران، وزارت اطلاعات و جهانگردی، 1355، ص7
[xii][12]ــ همان.
[xiii][13]ــ اسماعیل رائین، «دریانوردی ایرانیان»، تهران، جاویدان، 1356
[xiv][14] - W3. Parssea. Persianblog. com
[xv][15] - W3. Parssea. Persianblog. com
[xvi][16] ــ همان، W3, Parssea. Persianblog. com
[xvii][17] ــ سیداحمد مدنی، محاکمه خلیجفارسنویسان 1357، تهران، توس، و ص15