نویسندگان: علی گل محمدی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

متن

ویژگی‌ بسیار برجستة تسلیحات هسته‌ای که همان قدرت مخرب تقریباً نامحدودشان می‌باشد، به این تسلیحات وجهه‌ای بی‌رقیب بخشیده که به اصطلاح دقیق نظامی باید گفت: این تسلیحات «رعب‌آور» هستند و در نوع خود از هر سلاح دیگری موثرترند. علاوه بر این، توان تولید تسلیحات هسته‌ای بسیار کوچکی که قابلیت استفاده در فضاهای نسبتاً بزرگ را دارند، به طور قابل‌ملاحظه‌ای موجب افزایش پتانسیل نظامی آنها می‌شود. در نتیجه، تسلیحات هسته‌ای یکسری برتریهای استراتژیک و تاکتیکی شایان توجه در اختیار کشور دارندة این تسلیحات قرار می‌دهند. از تسلیحات هسته‌ای همچنین به عنوان ابزارهایی برای رسیدن به مقاصد زیر می‌توان بهره گرفت:

مهار دشمنان از طریق تهدید یا به‌کارگیری عملی این تسلیحات؛ پیشگیری از یکسری اقدامات دشمنان از طریق تهدید به تنبیه؛ جبران‌کردن نابرابری نظامی غیرهسته‌ای؛ به راه‌انداختن یک جنگ تمام‌عیار؛ انهدام تاسیسات حیاتی ویژه؛ کسب اعتبار ملّی و به‌دست‌آوردن یک «جایگاه» در عرصة بین‌الملل.

امریکا از نیروهای هسته‌ای خود تاکنون در بیشتر مقاصد فوق‌الذکر، استفاده کرده است. مهمتر آنکه این کشور از زمان واقعة ناکازاکی به این سو، در هیچ نبردی از این تسلیحات استفاده نکرده است؛ هرچند امریکا با استفاده از سلاحهای هسته‌ای بود که ژاپن را در جنگ جهانی دوم به تسلیم واداشت و سپس با پشتوانة یک زرادخانة هسته‌ای بزرگ، اتحاد جماهیر شوروی را از تهاجم هسته‌ای به امریکا و یا تجاوز به اروپای غربی با استفاده از برتری در نیروی متعارف نظامی منصرف کرد.

امریکا همچنین به‌گونه‌ای بسیار گسترده تلاش کرد با به رخ‌کشیدن نیروی هسته‌ای خود در منازعات حاشیه‌ای، بیشترین منافع سیاسی را برای خود کسب کند.

 ماهیت متمایز جنگ سرد، راهبردها و ساختار نیروی هسته‌ای امریکا را به شیوه‌های جالب توجهی دچارتحول کرد. تهدید اصلی برای امریکا، اتحاد جماهیر شوروی بود؛ یک دشمن ایدئولوژیک، قدرتمند و مسلح به تسلیحات هسته‌ای که پس از پیشرفت در زمینة موشکهای دوربرد و برخوردارشدن از یک ارتش برتر در مقایسه با نیروی نظامی متحدان امریکا در اروپای غربی، به یک تهدید مستقیم برای امریکا تبدیل شد. پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی در زمینة موشکهای قاره‌پیما و زیردریایی‌های مجهز به موشکهای بالستیک با قابلیت حمل کلاهک‌های هسته‌ای به موفقیت‌های لازم دست پیدا کرد، دیگر هیچ راهی برای محافظت امریکا از یک حملة هسته‌ای شوروی وجود نداشت. پس از آنکه شوروی توانست موشک‌های خود را در زیردریایی‌های مجهز به موشک‌های بالستیک هسته‌ای و نیز در مقرهای نفوذناپذیر قرار دهد، دیگر از کارانداختن آنها با اولین ضربة هسته‌ای تقریباً غیرممکن شده بود؛ هرچند امریکا هرگز از تلاش برای دستیابی به قابلیتهای تکنیکی مورد نیاز برای چنین اقدامی دست برنداشت و عاقبت به این نتیجه رسید که ناگزیر بهترین راه پیشگیری از حملة هسته‌ای شوروی به امریکا، بازداشتن این کشور از ارتکاب به چنین اقدامی، از طریق تهدید به انتقام‌گیری با تسلیحات هسته‌ای خواهد بود.

اجرای این راهبرد بازدارندگی، بنیان نیروهای استراتژیک و اقدامات عملیاتی امریکا را به چنان شیوه‌های اساسی‌ای شکل داده است که تا به امروز این شیوه‌ها بر روی نیروهای امریکا تأثیرگذار بوده‌اند:

ــ برای فراهم‌ساختن نیروهای متنوع و کافی جهت سردرگم‌کردن و درهم‌پیچیدن نیروهای مهاجم به هنگام عملیات تخریبی و پیشگیری از بروز خطاهای فنی، تلفیقی از موشکهای بالستیک قاره‌پیما، زیردریایی‌های مجهز به موشکهای بالستیک و بمب‌افکنها ـ به اصطلاح نیروهای «سه‌گانه» ـ در دهة 1950 ایجاد شد.

ــ به منظور شناسایی و تشخیص یک حملة هسته‌ای قریب‌الوقوع بر ضد امریکا، شناسایی نیروهای مهاجم و دادن فرصتی دست‌کم چنددقیقه‌ای به سیاستگذاران ارشد امریکا جهت پاسخگویی به حملة صورت‌گرفته، یکسری سیستم‌های هشداردهندة تاکتیکی و نیز شبکه‌ای از روش‌ها و سیستمهای فرماندهی و نظارت ایجاد شد.

ــ نیروهای راهبردی امریکا در سطح بسیار بالایی از آمادگی قرار گرفتند. بمب‌افکن‌ها، زیردریایی‌های مجهز به موشکهای بالستیک و موشکهای بالستیک قاره‌پیما ظرف چند دقیقه آمادة پرتاب هستند تا به این ترتیب از تاثیرات یک حملة غافلگیرانه بکاهند.

ــ تسلیحات نظامی امریکا در وضعیتی از پیش طراحی و هماهنگ‌شده، در قالب یک برنامة وسیع و گسترده تحت عنوان برنامة عملیاتی واحد (SIOP)‌ و به شیوه‌های گوناگون، سازماندهی شد تا در حد امکان حملات انتقامجویانه را ساده، سریع و موثر سازد.

راهبرد‌های فوق البته موفقیت خود را تا حدودی مدیون برخی وقایع تاریخی و جغرافیایی است که عبارتند از:

ــ زمان و وضعیت جدایی دو رقیب و دشمن اصلی از یکدیگر.

ــ زمان صرف‌شده برای توسعه و تکمیل موشکهای هسته‌ای و قاره‌پیما در دو طرف.

ــ ماهیت نسبتاً منحصر به فرد این نیروها.

ــ سادگی و جهالت نسبی جهان دوقطبی.

هرچند این عوامل به کاهش فشار و تنش حاکم بر مواجهات هسته‌ای امریکا و روسیه کمک کرد، اما هنوز وضعیت بسیار مخاطره‌آمیز به نظر می‌رسید. از آنجا که در این رقابت منافع بسیار مهمی همچون بقای ملّی مطرح بود، طرفین خطرات کاملاً حیاتی پرتاب تصادفی یا غیرارادی و یا محاسبات غلط را به جان پذیرفته بودند تا در برابر حملات غافلگیرانه از میزان آسیب‌پذیری خود بکاهند. باتوجه به قدرت تخریب فاجعه‌‌بار سلاحهای هسته‌ای، هرگونه اشتباهی می‌توانست پیامدهای مصیبت‌باری را در پی داشته باشد. هرکدام از طرفین، از همان ابتدا بر این حقیقت واقف بودند و تلاش می‌کردند مخاطرات ممکن را تا حد امکان کاهش دهند اما برای هر دو طرف، نکته حائز اهمیت در درجة اول آن بود که از حملة آگاهانه و عمدی طرف مقابل جلوگیری کنند.

پایان جنگ سرد، چیزهای زیادی را تغییر داد، اما نه همه‌چیز را:

ــ فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو به نحو قابل‌ملاحظه‌ای از بروز یک جنگ هسته‌ای فراگیر و یا جنگی بزرگ در اروپا جلوگیری کرد. روابط امریکا و روسیه هرچند از زمان پایان‌یافتن «ماه عسل» در دوران پس از جنگ سرد، چندان دوستانه نیست اما نسبت به گذشته، به مراتب از رویارویی آنها کاسته شده است.

ــ حجم نیروهای هسته‌ای امریکا و روسیه در اندازه‌های کوچکتر و در سطوح پایین‌تری از آماده‌باش قرار دارند. با این حال، نیروهای هسته‌ای استراتژیک روسیه به عنوان تنها عامل تهدیدکنندة فعلی بر ضد کیان ملّی امریکا هنوز هم مطرح هستند. علاوه بر تهدیدات آشکار، مصائب اقتصادی روسیه، تخریب و از کارافتادگی برخی از نیروهای هسته‌ای  سیستمهای فرماندهی، نظارت و هشداردهنده و زیرساختهای هسته‌ای این کشور و ناکامی عمومی روسیه در عرصة اصلاحات اقتصادی و سیاسی، مشکلات جدیدی را برای امنیت امریکا به بار آورد. به عنوان مثال؛ سرقت، تکثیر و کاربرد غیرمجاز تسلیحات هسته‌ای رو به فزونی‌ نهاد و مشکلاتی چون بروز جنگ تصادفی و یا از روی اشتباه تشدید شد.

ــ زیرساخت نیروهای هسته‌ای استراتژیک امریکا همان شکل اولیة خود را حفظ کرده است. (نیروهای هسته‌ای تاکتیکی امریکا در سطح وسیعی از رده خارج شده‌اند.) در کل باید گفت که از زمان جنگ سرد به این سو، اسلوبهای عملیاتی امریکا در کلّ تغییرات اندکی داشته‌اند.

ــ شاید در حال حاضر تکثیر سلاحهای هسته‌ای نسبت به دوران جنگ سرد مشکل بزرگتری محسوب شود. مشکلات ناشی از کاربرد تسلیحات هسته‌ای از سوی افراد و در مناطق مختلف افزایش یافته است.

ــ در حال حاضر، بازیگران هسته‌ای ممکن است نسبت به گذشته بیشتر و گوناگون‌تر باشند و فهم آنان از استراتژی هسته‌ای نیز باگذشته متفاوت باشد و یا سعی کنند به طرق مختلف به انتقال تسلیحات هسته‌ای اقدام کنند. این شرایط می‌تواند دفاع در برابر نیروهای هسته‌ای و یا بازدارندگی در برابر استفاده از این سلاحها را با مشکلات بیشتری مواجه کند.

ــ در مواجهه با برتری نظامی و اقتصادی امریکا، احتمالاً سایر دولتها و بازیگران غیردولتی برای مقابله با قدرت امریکا، به دنبال راههای دیگری چون تروریسم و یا به‌کارگیری پنهانی سلاحهای هسته‌ای یا بیولوژیک می‌باشند.

ــ بی‌ثباتی سیاسی در کشورهای جاافتادة هسته‌ای، خود یک نگرانی‌ عمده و اساسی می‌باشد. چنانکه بروز آشفتگی و هرج‌ومرج در یک کشور مجهز هسته‌ای، بدترین تهدید ممکن علیه امنیت امریکا در آینده قابل پیش‌بینی می‌باشد.

در حال حاضر، امریکا با جهانی مسلح به مجموعه‌ای از تسلیحات هسته‌ای مواجه است که صرفاً یک نسخة نسبتاً کوچک‌شدة آن چیزی است که امریکا، خود سالها آن را در اختیار داشته است. باز هم راهبرد کلّی امریکا تقریباً همان است که قبلاً بود. این بار، تنها تفاوت واقعی، آن است که امریکا کشورهایی را که به توسعة سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک اقدام کنند، آشکارا مورد تهدید قرار خواهد داد.

تحقیقات ما نشان می‌دهد که امریکا طیف بسیار گسترده‌تری از راهبردها و موضع‌گیری‌های هسته‌ای را در پیش‌رو دارد که می‌تواند راهبرد مناسب را از میان آنها برگزیند، که دست‌کم برخی از این راهبردها عبارتند از:

برچیدن سلاحهای هسته‌ای امریکا؛ کاهش تسلیحات هسته‌ای در اثر فشار یا «معامله»؛ «تجارت مثل همیشه اما در سطحی کوچکتر»؛ اتخاذ مواضع هسته‌ای تهاجمی‌تر؛ پافشاری بر در اختیارداشتن و توسعة تسلیحات هسته‌ای.

همچنین از راهبرد «تلفیق و رویارویی» نیز می‌تواند استفاده کند. به عنوان مثال، اگر شرایط اقتضا کند، یک نیروی هسته‌ای بسیار کوچک‌تر اما با عملکردی متفاوت، می‌تواند فعالانه‌تر مورد استفاده قرار گیرد.

اتخاذ یک راهبرد هسته‌ای برای آیندة امریکا، مستلزم تلفیقی از برآوردهای تحلیلی و قضاوتهای ارزشی است. موارد زیر از جمله ملاحظات کلیدی ما در این زمینه است:

ــ سلاحهای هسته‌ای به واسطة تهدید به تنبیه، هنوز کارآمدترین ابزار بازدارندگی محسوب می‌شوند، هرچند هیچگاه نمی‌توان مطمئن بود که این تهدیدات به چه میزان مثمرثمر خواهند بود. حتّی نیروهای هسته‌ای کوچک نیز باید قابلیت ایجاد این نوع از بازدارندگی را داشته باشند.

ــ راهبردهایی با هدف حملات هسته‌ای پیشگیرانه که در طول جنگ سرد موثر نبودند، ممکن است در حال حاضر، به‌ویژه بر ضد قدرتهای هسته‌ای در حال ظهور، کارایی داشته باشند.

ــ نفوذ امریکا می‌تواند همچنان تداوم داشته باشد اما قدرت کنترل سابق را بر «قواعد بازی» ندارد. در نتیجه امریکا در مواجهه با طیفی از تهدیدات بالقوة هسته‌ای‌، به ابزارهای متنوع سیاسی‌ای سوای بازدارندگی هسته‌ای نیاز دارد.‌

ــ اینکه امریکا در نبردهای واقعی تا چه حد به تسلیحات هسته‌ای نیازمند است، به میزان قابل‌ملاحظه‌ای به تاثیر و کارآمدی سایر انواع نیروها ـ مثلاً تسلیحات متعارف پیشرفته ـ بستگی دارد.

ــ در محتمل‌ترین شرایط جنگی، سلاحهای متعارف پیشرفته در صورتی‌که به میزان کافی از سوی امریکا تهیه و مورد استفادة مناسب قرار گیرد، احتمالاً موثر و کارآمد خواهند بود.

ــ سلاحهای هسته‌ای هنوز بر سایر انواع سلاحها برتری دارند و در صورت فقدان گزینه‌های دیگر، تسلیحات هسته‌ای برتری قاطعی به امریکا در رقابت با سایرین می‌دهد.

ــ حملات پیشدستانه بر ضد تسلیحات هسته‌ای که دامنه‌اش امریکا را نیز فرا‌می‌گیرد، نمونه‌ای صریح در این زمینه است و الاّ در شرایطی که ناگزیر به جنگیدن با دشمنی در سطح جهانی و گستره‌ای وسیع باشد و نتواند از طریق سلاحهای متعارف، حجم و قدرت آتش مورد نیاز را فراهم کند، آنگاه ممکن است کاربرد سلاحهای هسته‌ای موجه جلوه کند. این امر احتمالاً مستلزم به‌کارگیری تعداد بسیار زیادی از سلاحهای هسته‌ای از طریق بمب‌افکن‌ها خواهد بود. در حال حاضر امریکا فاقد چنین تسلیحاتی است.

ــ برخلاف دوران جنگ سرد، شرایط آینده ممکن است اقتضا کند که امریکا به صورت غیرمنتظره از سلاح‌های هسته‌ای استفاده کند. از این رو، انعطاف‌پذیری در برنامه‌ریزی و اجرا، که آنتی‌تز برنامة عملیاتی واحد (SIOP) محسوب می‌شود، پیش‌نیازی برای استفاده از هرنوع راهبرد هسته‌ای به غیر از مبادلات «به دقّت از پیش تعیین شده» با روسیه است.

ــ عملی‌ساختن راهبرد بازدارندگی و استفادة گزینشی از تسلیحات هسته‌ای، با استفاده از نیروهایی که در «آماده‌باش» کامل هستند ـ با فرض اینکه این نبرد به شکلی مناسب طراحی شده باشد ـ امکان‌پذیر خواهد بود. در بازدارندگی با تهدید به تنبیه، هیچ نیازی به انتقام‌گیری سریع نیست و در جهان بی‌ثبات امروزی، یک پاسخ شتابزده به مراتب خطرناک‌تر از گذشته است. در مورد نیروهایی که در وضعیت آماده‌باش کامل قرار دارند، در نظرداشتن دو فرض امری حیاتی است:

خطر وقوع جنگ هسته‌ای تصادفی به مراتب بزرگتر از خطر یک حملة غافل‌گیرکننده است که باید آن را مدنظر داشت.

روس‌ها برای پاسخ به نیروهای امریکائی‌ای که در وضعیت کاملاً آماده‌باش قرار دارند، چندان بر سیستم موشکی آماده‌باش و حملة پیشگیرانه تکیه نخواهند کرد.

ــ پیش‌بینی تاثیر راهبرد هسته‌ای امریکا و تصمیماتی که دربارة احتمال تکثیر بیشتر سلاحهای هسته‌ای اتخاذ می‌شود، امری مبهم و مشکل است.

ــ حتی اگر امریکا قصد داشته باشد که همچنان یک قدرت بزرگ هسته‌ای باقی بماند، «از بین‌رفتن» توان هسته‌ای‌اش در گذر زمان امری گریزناپذیر است. این امر، مطمئناً از محتمل‌ترین اثرات تداوم سیاستهای هسته‌ای موجود می‌باشد.

خلاصه آنکه تسلیحات هسته‌ای همچنان به عنوان تضمین‌کنندة نهایی امنیت امریکا باقی خواهند ماند. امریکا در انتخاب یک راهبرد هسته‌ای کلّی برای آینده و اجرای آن راهبرد، از انعطاف‌پذیری قابل‌ملاحظه‌ای برخوردار است. در میان گزینه‌های موجود، یک راهبرد مدرن مطرح است که می‌تواند به امید بازدارندگی از تهدیدات جدی بر ضد کیان ملّی امریکا، تهدیدات سنّتی را در قالب انتقام‌گیری هسته‌ای حفظ کند و همچنین با انعطاف‌ عملیاتی در به‌کارگیری شماری از سلاحهای هسته‌ای همراه است. اگر این نیاز فراگیر باشد و سایر گزینه‌ها کفایت نکند، در آن‌ صورت ممکن است امریکا تا زمانی‌که گزینة حفظ سلاحهای هسته‌ای را انتخاب می‌کند، خواستار برقراری توازن میان فواید و خطرات این وضعیت باشد.

ممکن است، هم نیروها و هم اقدامات عملیاتی متناسب برای تقویت چنین راهبردی، خیلی متفاوت از رویکرد فعلی امریکا به نظر آیند. در بازدارندگی با تهدید به تنبیه، هیچ نیازی به انتقام‌گیری سریع نیست و در جهان بی‌ثبات امروزی، یک پاسخ شتابزده به مراتب خطرناک‌تر از گذشته است.

پی‌نوشت‌ها

[1]ـ این مقاله ترجمه‌ای از مقاله زیر می‌باشد که به سفارش نیروی هوایی امریکا تهیه شده است:

Glenn C. Buchan and David Matonick, Calvin Ship baugh, Richard Mesic “Future Roles of U.S. Nuclear Forces”.

 

 

 

تبلیغات