مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
صنعت بیمه
منبع:
مدیریت برند سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
139 - 179
حوزه های تخصصی:
برندسازی شخصی کارمند نقش مهمی در راستای نیل به توفیق روزافزون در فضای کسب وکار دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی برندسازی شخصی کارمند در صنعت بیمه ایران انجام شده است. پارادایم پژوهش از نوع تفسیری و رویکرد آن، استقرایی می باشد. از نظر جهت گیری کلی از نوع مطالعات توسعه ای و به لحاظ ماهیت روش از نوع پژوهش های اکتشافی است. در این پژوهش از روش داده بنیاد نظام مند استفاده شد. جامعه آماری پژوهش اساتید دانشگاهی خبره در حوزه برندسازی و برندسازی شخصی و سرپرستان، مشاورین، معاونین و مدیران فعال در صنعت بیمه کشور در شهر تهران بودند که با مباحث برندسازی شخصی آشنایی داشتند. برای نمونه گیری از روش گلوله برفی استفاده شد که روشی غیر احتمالی است. کفایت نمونه گیری با روش نمونه گیری نظری محقق شد که پس از انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 7 نفر از اساتید دانشگاهی و 18 نفر از خبرگان صنعت بیمه اشباع نظری حاصل و گردآوری داده ها متوقف گردید. یافته های پژوهش که بر اساس سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به دست آمد، نشان داد که در مجموع 110 مفهوم از داده های گردآوری شده حاصل شد و از طریق کدگذاری تبدیل به 35 مقوله فرعی و در نهایت 6 مقوله اصلی در رابطه با موضوع اصلی پژوهش گردید. ابعاد برندسازی شخصی کارمند به عنوان مقوله محوری را می توان در 6 بعد جایگاه یابی برند شخصی کارمند، توانمندی ادراکی، توانمندی ارتباطی، توانمندی رفتاری، توانمندی حرفه ای – تخصصی و توانمندی اخلاقی یا ارزشی طبقه بندی کرد که برگرفته از 35 مفهوم می باشد.
ارائه الگوی پارادایمی تجربه مشتریان از سرگردانی در انتخاب خدمات از شرکت های بیمه: رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال سی و هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۸)
567 - 584
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: صنعت بیمه یکی از پرکاربردترین کسب و کارها است و از این رو، اقبال عمومی از خدمات بیمه رو به افزایش است. در این میان شرکت های بیمه ای که قادر به ایجاد یک تجربه مشتری بهتر برای بیمه گذاران خود باشند، از سود بیشتری برخوردار می شوند. تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از مشتریان حاضرند در ازای دریافت خدمات یا تجربه مشتری بهتر و با کیفیت تر، هزینه بیشتری پرداخت کنند. از سوی دیگر، امروزه استفاده از خدمات بیمه به یکی از مهمترین ضروریات هر جامعه تبدیل شده است و تقریبا همه شهروندان بسته به نوع کار و درآمد و فعالیت اجتماعی خود، با یک یا چند نوع بیمه سروکار دارند، اما در سال های اخیر، این صنعت با مشکلات زیادی روبرو شده و یکی از راه های کمک به برون رفت این صنعت از مشکلات و افزایش درآمد، ایجاد تجربه خوشایند و کاهش سرگردانی برای مشتریان می باشد. از این رو، هدف این پژوهش ارائه الگوی تجربه مشتریان از سرگردانی در انتخاب خدمات از شرکت های بیمه است. روش شناسی: پژوهش حاضر، به روش کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد (رویکرد استراوس وکوربین)، صورت گرفته است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران و کارشناسان بازاریابی، فروش و ... چهار شرکت بیمه پاسارگاد، تجارت نو، میهن و پارسیان است که محققان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و انجام پانزده مصاحبه به کفایت و اشباع نظری رسیده و داده های مورد نیاز خود را جهت تحلیل با استفاده از کدگذاری های سه گانه، به دست آورده اند. هدف از نمونه گیری در پژوهش های کیفی، فهم بهتر پدیده مدنظر می باشد، از این رو، نمونه گیری در این پژوهش مبتنی بر هدف است، چون هدف پژوهش کیفی تعمیم یافته ها به جامعه ای که نمونه از آن انتخاب شده نیست. برای این منظور، محقق از مشارکت کنندگان که مدیران و کارشناسان صنعت بیمه بوده اند از طریق ابزار مصاحبه استفاده نموده است. یافته ها: بعد از اینکه محققان داده های مورد نیاز خود را استخراج نمودند با تحلیل داده ها و استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی مدل نهایی خود را در قالب شش بعد اصلی و بیست و هفت بعد فرعی ارائه کرده اند. براساس یافته های به دست آمده از به کارگیری استراتژی داده بنیاد و به منظور بررسی ابعاد و مؤلفه های کلیدی تجربه مشتریان از سرگردانی در انتخاب خدمات از شرکت های بیمه، در مجموع شش بُعد اصلی شناسایی شد. بُعد نخست «تجربه مشتری» است و شامل کیفیت ارتباط با مشتری، اطلاعات مناسب بیمه نامه، رابطه بلند مدت با برند، رضایت در پرداخت حق بیمه، تخفیف در صدور، تبلیغات هدفمند و اعتماد مشتری می شود. بُعد دوم «راهبرد» است و از سه مؤلفه کلیدی، شامل تنوع خدمات بیمه ای، اعتبار برند و تجربه خوشایند مشتریان تشکیل شده است. بُعد سوم «شرایط علّی» است که شامل عدم نیازسنجی مناسب، عدم رضایت مالی، عدم رسیدگی به شکایت مشتریان، تأخیر در پرداخت خسارت و ارائه اطلاعات نامناسب به مشتری می شود. بعد چهارم شرایط زمینه ای است و شامل اعتبار برند بیمه، شفافیت برند بیمه و تصویر ذهنی برند بیمه می شود. بُعد پنجم «پیامد» نام دارد و شامل شش مؤلفه تبلیغات منفی، تغییر زمان خرید بیمه، انصراف از خرید بیمه نامه، کاهش خرید بیمه نامه، افزایش درگیری ذهنی و تصمیم اشتباه است. هم چنین محقق در این پژوهش به هنگام مصاحبه با محققین به شناسایی عواملی پرداخت که از آن ها به عنوان متغیر مداخله گر یادکرده و شامل افزایش سهم از بازار، تکمیل سبد محصول و سهولت خرید برای مشتریان می شود. نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان داد بر مبنای رویکرد داده بنیاد و کدگذاری سه گانه، الگوی پارادایمی محقق از شش مؤلفه به نام خسارت، تجربه مشتری، شهرت برند، سرگردانی، فروش آنلاین بیمه و ارزش ویژه برند تشکیل شده است. چیزی که برای مشتریان ارزش تعیین کننده دارد و باعث کاهش سرگردانی می شود، توانایی شرکت های بیمه در ارائه سرویس مورد نظر مشتریان برای ایجاد تجربه خوشایند است، یک شرکت بیمه برای کسب موفقیت و کاهش سرگردانی، باید همگام با نیازهای در حال تغییر مشتریان، توسعه بازار و محصول پیدا کند و برای رفع نیازهای مشتریان، پویاتر از رقبا عمل کند. در پایان نیز پیشنهاداتی در جهت ایجاد تجربه خوشایند و کاهش سرگردانی مشتری ارائه می شود.
تحلیل شاخص های صنعت بیمه
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت کلان اقتصادی کشور حاکی است که اقتصاد با ریسک های متنوع اقتصادی، سیاسی و طبیعی مواجه است. توسعه صنعت بیمه و بهبود خدمات ارائه شده این نهاد مالی می تواند تا حد زیادی این ریسک ها را پوشش داده و موجبات رشد، کاهش بیکاری و ارتقای امنیت اقتصادی را فراهم کند. بررسی آماری نشان می دهد نخست، گرچه روند کل حق بیمه تولیدی در دوره مورد بررسی صعودی است، بخشی از این رشد ناشی از افزایش تورم است. دوم، اقبال کافی نسبت به بیمه زندگی وجود ندارد. سوم، در سال 2020، ضریب نفوذ بیمه در جهان، 4/7 درصد بوده است که ضریب نفوذ بیمه در ایران فاصله زیادی با آن دارد. بنابراین علی رغم توسعه این صنعت به منظور رسیدن به نقطه مطلوب در این حوزه موارد زیر پیشنهاد می شود: ارائه خدمات جدید بیمه ای متناسب با فضای کلان اقتصادی کشور، افزایش پیوند بین صنعت بیمه و بازار سرمایه برای تقویت توانایی بخش مالی در تأمین مالی فعالیت های مولد و استفاده فناوری های نوین ازجمله بلاکچین ها در شناسایی ریسک مشتری و...
اقتصاد سیاسی صنعت بیمه در ایران: بررسی الگوی رفتار مصرف کننده مبتنی بر رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
در اقتصاد سیاسی بازارها مشتری مداری و توجه به رفتار مصرف کننده کلید موفقیت بسیاری از کسب و کارهای خدماتی است که شرکت های بیمه نیز یکی از همین کسب و کارهاست. هدف این مطالعه ارائه الگویی از رفتار مصرف کننده مبتنی بر رویکرد داده بنیاد است. جامعه آماری این تحقیق شامل 17نفر صاحبنظر از خبرگان دانشگاهی و صنعت بیمه که با روش گلوله برفی انتخاب شدند و از مصاحبه برای گردآوری داده های مورد نیازاستفاده گردید. لذا در این پژوهش تلاش شد تا برای مصاحبه افرادی انتخاب شوند که دارای تجربه کاری بالاتر از ده سال بوده و از دانش موضوعات مربوط به رفتار مصرف کننده و خدمات نوین بیمه برخوردار باشند، داده ها نیز با روش کیفی و رویکرد داده بنیاد تحلیل شدند. تحلیل داده ها با کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و سرانجام به ارائه مدل نهایی شامل شش بعد اصلی و بیست وهفت بعد فرعی انجامید. نتایج نشان می دهد که الگوی رفتار مصرف کننده در اخذ خدمات نوین بیمه حول مقوله محوری بازاریابی خدمات بیمه ای نوین و توسعه خدمات قراردارد، پدیده یا مقوله محوری عبارت است از ایده (انگاره، تصور) پدیده ای که اساس و محور فرآیند است. این فرآیند با شرایط علی آغاز می گردد و اثرات آن بر شیوه های جدید خدمت رسانی، ریسک گریزی، استراتژی های جدید، اجباری بودن خرید خدمات بیمه، تجربه شخصی و توصیه ها مشخص می گردد و درنهایت پیامدها برای صنعت بیمه و نقشی که در اقتصاد سیاسی رفاه مصرف کننده و رفاه ملی دارد حائز اهمیت است.
نقش مدل چابکی استراتژیک در تمایلات رفتاری مشتریان در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه چابکی به عنوان عاملی مهم در پیشبرد اهداف سازمان، افزایش بهره وری و روحیه کارکنان سازمان، ارتقای سطح تعهدسازمانی، در میان کارکنان سازمان ها مطرح شده است. تحولات جدید باعث شده است تا سازمان ها با سرعت بسیار زیادی گسترش پیدا کند، سازمان چابک با ارائه خدمات به موقع، متناسب با نیاز مشتری و همچنین بر اساس تغییرات محیطی، توانسته است تصویر مثبتی در ذهن مشتریان ایجاد کند. این تصویر نقش مهمی در تمایلات رفتاری و نگرش های مشتریان دارد. روش شناسی پژوهش حاضر (آمیخته) است و از لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی است. جامعه آماری تحقیق مدیران و کارشناسان شرکت بیمه آسیا و اساتید دانشگاه هستند. نتایج نشان می دهد که 8 بُعد برای چابکی استراتژیک شامل قابلیت های فناوری، خلاقیت نوآورانه، یادگیری سازمانی، توازن داخلی، روشنی چشم انداز سازمان، درک قابلیت ها، واکنش استراتژیک و حساسیت استراتژیک شناسایی و تعیین شدند. همچنین 5 بُعد برای تمایلات رفتاری مشتریان شامل توصیه کلامی به دیگران، تمایل به تغییر، خرید پایدار، افزایش میزان خرید (مصرف) و افزایش هزینه خرید (مصرف) (پرداخت بیشتر) شناسایی و تعیین شدند. همچنین نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین ابعاد چابکی استراتژیک با ابعاد تمایلات رفتاری مشتریان وجود دارد.
بررسی روند تحول و راهبرد دیجیتال صنعت بیمه کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
158 - 141
این مقاله به منظور بررسی روند تحول صنعت بیمه کشور به جمع آوری داده از شرکت های نوپای نوظهور بیمتیس، بیمه بازار، بیمیتو، ازکی و بیمه دات کام پرداخته است. با هدف بررسی عمیق از موردهای مذکور، از روش موردپژوهی تطبیقی استفاده شده است. در این پژوهش با دو سوال چگونگی روند تحول دیجیتال در صنعت بیمه و شناخت راهبردهایی برای بالا بردن نرخ موفقیت استارت آپ های بیمه ای به جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق و مشاهده مشارکتی واز اسناد پرداخته امّا تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و از منابع کتابخانه و میدانی برای گردآوری داده های اولیه استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بسترهای لازم برای تحول صنعت بیمه کشور به صورت کامل آماده نشده است و شرکت های نوپا با چالش های بسیار جدی روبرو هستند. در نهایت مدل نظریه سازی شده شرکت های نوپای بیمه ای ارائه شده و پیشنهادهایی برای کمک به این روند تحولی بیان شده است. ایجاد زیرساخت های لازم توسط نهاد نظارتی صنعت بیمه برای تسهیل زمینه ای شرکت های نوپا در مرحله گذار دیجیتال می تواند با طراحی استراتژی تحول صنعت و ترسیم نقشه تحول دیجیتال صنعت بیمه، راهی روشن را پیش روی فعالان بازار قرار دهد.
وضعیت افشای ابعاد زیست محیطی، اجتماعی و راهبری در صنعت بیمه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: صنعت بیمه نقش مهمی در توسعه پایدار ایفا می کند و به طور مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد پایداری سایر صنایع و جامعه تأثیر می گذارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان افشای مؤلفه های پایداری در صنعت بیمه است. روش: در این پژوهش الگوی مستخرج شده در پژوهش محمودخانی، رحمانی، همایون و نیاکان (1400) که با تحلیل محتوای گزارش های پایداری خارجی بدست آمده بود با بررسی استانداردها و رهنمودهای پایداری و کسب نظرات خبرگان تعدیل و تکمیل شد. سپس با استفاده از تحلیل محتوای کمی میزان افشای مؤلفه های پایداری در سطح صنعت بیمه بررسی شد. گزارش فعالیت هیئت مدیره 7 شرکت بیمه عضو بورس و اوراق بهادار و 19 شرکت بیمه عضو فرابورس ایران برای سال 1398 تحلیل محتوا شد. یافته ها: طبق یافته ها، ابعاد زیست محیطی، اجتماعی و راهبری، سه بعد اصلی گزارشگری پایداری صنعت بیمه است. نتایج نشان داد که بین افشای مؤلفه های زیست محیطی، اجتماعی و راهبری در مقایسه های دو گانه و سه گانه مولفه های پایداری در سطح 26 شرکت بیمه تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: در گزارش فعالیت هیئت مدیره بیشترین افشا مربوط به بعد راهبری بوده و هیچ نوع افشایی در خصوص مؤلفه تغییر اقلیم انجام نشده است. یک دلیل توجه بیشتر به بعد راهبری به آیین نامه حاکمیت شرکتی در صنعت بیمه برمی گردد که شرکت های بیمه آن را اجرایی می کنند. دانش افزایی: یافته های این پژوهش موجب غنای ادبیات پژوهشی گزارشگری پایداری در صنعت بیمه می شود و نتایج آن می تواند مورد استفاده شرکت های بیمه برای تهیه و بهبود گزارشگری پایداری واقع شود.
طراحی چارچوب گزارشگری مالی صنعت بیمه براساس استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
75 - 98
هدف این پژوهش به منظور دستیابی به الگوی مناسب برای پیاده سازی استاندارد بین المللی گزارشگری مالی 17 در صنعت بیمه است و برای ارائه چارچوب گزارشگری مبتنی بر استاندارد بین المللی گزارشگری مالی از رویکرد تحلیل محتوا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که تم هایی به مانند گزارشگری راهبری شرکتی، گزارشگری اطلاعات محیط کسب و کار، گزارشگری سرمایه فکری، گزارشگری بازار سرمایه، گزارشگری اصول و رویه های حسابداری و... می بایست در تدوین چارچوب گزارشگری مالی مورد توجه قرار گیرند. همچنین نتایج بیانگر آن است که مقوله هایی به مانند گزارشگری عمومی، گزارشگری راهبردها، گزارشگری رویدادهای اساسی سال گذشته و آینده، گزارش اطلاعات هیأت مدیره و کمیته های مدیریت، گزارش اطلاعات سهامداران، اطلاعات بخش های عملیاتی، اطلاعات بازار و محیط رقابتی، سرمایه فکری به جز نیروی انسانی، بخش انسانی سرمایه فکری، اطلاعات بازار سرمایه، اهم رویه ها و استانداردهای حسابداری مورد استفاده، اطلاعات مربوط به دارایی ها، اطلاعات مربوط به بدهی ها و حقوق صاحبان سهام در چارچوب گزارشگری مالی در صنعت بیمه اهمیت فراوان دارد. بررسی ها نشان می دهد که موضوع گزارشگری مالی و ارایه چارچوب برای آن در صنعت بیمه از اهمیت بالایی برخوردار است. از طرفی با توجه به قوانین، ضوابط، دستورالعملها و سایر شرایط محیطی حاکم بر هر صنعت، چارچوب گزارشگری مالی اطلاعات در آن صنعت متفاوت است. در راستای رفع مشکلات شرکت های بیمه در حوزه گزارشگری مالی در سطوح مختلف می توان اقدامات اثرگذاری انجام داد. تاکید بر گزارشگری راهبری شرکتی، گزارشگری اطلاعات محیط کسب و کار و...، شاکله چارچوب گزارشگری مالی صنعت بیمه براساس استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی است که نشان دهنده اهمیت دوچندان افشا اطلاعات در صنعت بیمه است.
واکاوی فرایند توسعه شخصی در سیستم آموزش مدیریت منابع انسانی (مطالعه موردی: با تأکید بر توسعه آموزش در صنعت بیمه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
153 - 168
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه طراحی یک مدل آموزشی برای صنعت بیمه با رویکرد توسعه فردی در تهران بود. روش تحقیق روش اکتشافی( کیفی – کمی) با استفاده از روش تئوری زمینه ای و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی21 نفر متشکل از خبرگان حوزه برنامه ریزی آموزشی در صنعت بیمه و در قسمت کمی 163 کارشناس شرکت آتیه سازان حافظ در تهران در سال 1399 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، مصاحبه نیمه ساختاریافته و یک پرسش نامه محقق ساخته اندازه گیری الگوی آموزشی با رویکرد توسعه فردی در کارکنان بیمه می باشد. داده ها در بخش کیفی با استفاده از روش تئوری اکتشافی جمع آوری و سپس با آزمایش مدل معادلات ساختاری در نرم افزار pls تحلیل شد. نتایج نشان داد که 10 مؤلفه اساسی از جمله قابلیت نام تجاری و ارائه خدمات مطلوب از جمله خدمات آموزشی، بهبود دانش روان شناختی، آموزش مقدماتی و پیشرفته تحقیق، بهبود کیفیت فرایندهای آموزشی، راهنمایی شغلی مدون، فرهنگ یادگیری، شفافیت و کارایی فرایند اجرایی، توسعه از نظر فنی، ایجاد انگیزه در توسعه فردی مؤثر است.
بررسی تبعات پول شویی در صنعت بیمه برای امنیت اقتصادی و تحقق اقتصاد مقاومتی و راهکارهای پیشگیری و مقابله با آن
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۳ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰
23 - 50
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی برآن بوده است تا باتوجه به یکی از مهم ترین محورهای بیان شده در سیاست های ابلاغی اقتصادمقاومتی که مبحث مربوط به شفاف سازی اقتصاد و سالم سازی آن است، به بررسی تبعات پول شویی در بیمه پرداخته شود. برای انجام این پژوهش از روش های کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه با خبرگان و پرسشنامه) جهت جمع آوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش 381 نفر می باشد و برای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار spss بهره برده شده است.
نتایج پژوهش در قالب 50 راهکار که بیشترین امتیاز را گرفته اند ارائه شده است. نتایج حاکی از آن است که پول شویی بر امنیت اقتصادی تبعات معناداری دارد و موجب هزینه مستقیم بر نیروهای قضایی و انتظامی، توسعه دامنه فساد اقتصادی، تخریب نهادهای مالی، ایجاد حباب های قیمت و بی ثباتی در بازارهای کشور می شود. مطابقت و اطمینان از صحت اطلاعات اخذ شده اشخاص حقیقی و حقوقی متقاضی خدمات بیمه ای با مندرجات مدارک شناسایی معتبر، الزامِ احراز هویت و اخذ استعلام از بانک های اطلاعات داده ای و ارائه گزارش یک معامله مشکوک به واحد اطلاعات مالی توسط موسسه بیمه مهم ترین راهکارها می باشند. بررسی های پژوهش حاضر نشان داد که پول شویی در بیمه منجر به کاهش امنیت اقتصادی در ایران شده و امکان تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی را کاهش می دهد
جایگاه صنعت بیمه در بازار سهام ایران: رویکرد نظریه شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 14
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: بازار سهام یک کشور را می توان به مثابه یک شبکه دانست که از بخش های مختلف تشکیل شده است و این بخش ها با هم ارتباط متقابل دارند. امروزه پژوهشگران زیادی تلاش می کنند تا با تمرکز روی جنبه های مختلف بازار سهام، انواع متفاوتی از شبکه ها را بسازند و ارتباطات میان بخش های مختلف بازار سهام را بررسی کنند. یکی از صنایع مهم بازار سهام، صنعت بیمه است که با به وجود آوردن امنیت و کاهش ریسک های مختلف، تأثیر مهمی در افزایش میزان تولید صنایع و سودآوری آنها دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه صنعت بیمه در بازار سهام ایران و ارتباط آن با سایر صنایع بازار سهام است. روش شناسی: در پژوهش حاضر به منظور بررسی جایگاه صنعت بیمه در بازار سهام، رویکردی نو ارائه می شود. به همین منظور، نخست یک شبکه از 36 صنعت منتخب اقتصاد ایران مطابق با صنایع فعال در بازار سهام تشکیل و وزن یال هایی که آنها را به هم متصل می کند، مطابق با جدول 36 بخشی داده ستانده اقتصاد ایران مربوط به سال 1395 که در سال 1399 منتشر شده است، تعیین می شود. در مرحله بعد، یک شبکه همبستگی میان شاخص بازار سهام این 36 صنعت مطابق با 243 روز معاملاتی در سال 1399 تشکیل و با استفاده از معیارهای مرکزیت جایگاه صنعت بیمه تعیین می گردد. یافته ها: مطابق با نتایج به دست آمده از شبکه نخست، صنعت بیمه رتبه اول تا سوم هیچ یک از معیارهای مرکزیت را به دست نیاورده و صنعت مخابرات بیشترین تأثیرگذاری را بر صنعت بیمه و صنعت حمل و نقل بیشترین تأثیرپذیری را از صنعت بیمه داشته است. مطابق با نتایج به دست آمده از شبکه دوم، شاخص بازار سهام صنعت بیمه به لحاظ درجه، نزدیکی و بردار ویژه رتبه اول را کسب کرده و بیشترین میزان همبستگی را با شاخص بازار سهام صنعت دارویی داشته است. نتیجه گیری: صنعت بیمه در شبکه نخست، یک گره کلیدی به حساب نمی آید که دلیل آن سهم بسیار اندک ارزش افزوده این صنعت از تولید ناخالص داخلی کشور است. صنعت مخابرات بیشترین تأثیرگذاری را بر صنعت بیمه دارد که دلیل آن، ایجاد زیرساخت های انتقال اطلاعات برای صنعت بیمه است. صنعت حمل و نقل بیشترین میزان تأثیرپذیری را از صنعت بیمه دارد که دلیل آن، استفاده گسترده این بخش از پوشش های متنوع بیمه است. در شبکه دوم، شاخص بازار سهام صنعت بیمه یک گره کلیدی به شمار می آید و بیشترین میزان همبستگی را با شاخص بازار سهام صنعت دارویی دارد که نشان می دهد در بازه زمانی تحقیق رفتار شاخص بازار سهام این دو گروه شباهت زیادی با یکدیگر داشته است. نتایج این پژوهش هم برای سیاست گذاران و هم سهامداران صنعت بیمه مفید است. مهم ترین کاربرد نتایج این پژوهش این است که سیاست گذاران توجه بیشتری به سیاست گذاری های دستوری در قبال یک صنعت خاص و کلیدی پیدا می کنند، زیرا می دانند تصمیمات غلط در یک بخش پیامدش برای همه بخش ها است و مسئولان ناظر به محض مشاهده بحران در یک بخش کلیدی، به منظور جلوگیری از شیوع بحران در میان سایر صنایع بازار بورس تصمیمات مناسب اتخاذ نمایند.
تاثیر صنعت بیمه بر سرمایه گذاری در اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
50 - 37
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: صنعت بیمه در هر کشوری از جمله مهمترین نهادهای مالی فعال در بازارهای مالی، به ویژه بازار سرمایه است که علاوه بر تأمین امنیت فعالیت های اقتصادی، می تواند از طریق ارائه خدمات بیمه ای، نقش بسیار اساسی و تعیین کننده ای در تحرک و پویایی بازارهای مالی و تأمین وجوه قابل سرمایه گذاری در فعالیت های اقتصادی داشته باشد. این صنعت از یک سو با هموار کردن راه سرمایه گذاری، کاهش ریسک در سرمایه گذاری و شرکت در سرمایه گذاری از محل ذخیره های فنی، باعث افزایش بهره وری در دیگر بخش های اقتصادی می شود و از سوی دیگر، رشد و توسعه دیگر بخش های اقتصادی نیز موجبات تقویت و توسعه صنعت بیمه را فراهم می سازد. بررسی پیشینه پژوهش نشان می دهد که اکثر پژوهش های انجام یافته در این زمینه به بررسی نقش صنعت بیمه در بازار سرمایه و اقتصاد کلان کشور و همچنین نقش ضریب نفوذ بیمه در اقتصاد و یا سرمایه گذاری پرداخته اند و تاکنون پژوهش جامعی در رابطه با تأثیر این صنعت بر سرمایه گذاری صورت نگرفته است. بنابراین، پژوهش حاضر سعی دارد که با پر کردن این خلأ، نقش و اثر این صنعت را در سرمایه گذاری نمایان سازد. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی تأثیر صنعت بیمه بر سرمایه گذاری در اقتصاد ایران در دوره زمانی 99-1357 است. روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ روش شناسی توصیفی، تحلیلی و همبستگی و به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های کاربردی است. به جهت بررسی تأثیر صنعت بیمه بر سرمایه گذاری در اقتصاد ایران به روش اسنادی و با مراجعه به ادبیات موضوع و پژوهش های انجام یافته در این زمینه مدل تجربی تصریح شده و با به کارگیری اطلاعات آماری جمع آوری شده برای متغیرهای پژوهش برای دوره زمانی 99-1357 از پایگاه های اطلاعاتی کشور (مرکز آمار، بانک مرکزی و بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران) به قیمت ثابت سال 1390، مدل تصریح شده با استفاده از روش مدل های خودتوضیح با وقفه های توزیعی و با به کارگیری نرم افزار اقتصادسنجی ایویوز 12، برآورد و مورد آزمون قرار گرفته است. به منظور بررسی پویایی های کوتاه مدت مدل برآورد شده هم از الگوی تصحیح خطا استفاده شده است. یافته ها : نتایج نشان می دهد که وقفه اول متغیر سرمایه گذاری، تأثیر مثبت و معنی داری بر میزان سرمایه گذاری دارد. همچنین سهم شرکت های بیمه از سرمایه بازار مالی، بر میزان سرمایه گذاری تأثیری مثبت و معنی دار دارد. تأثیر نرخ بهره بر سرمایه گذاری منفی است، ولی از لحاظ آماری معنی دار نیست. نرخ ارز تأثیر مثبت و معنی داری بر میزان سرمایه گذاری داشته است؛ اما تأثیر وقفه های این متغیر بر سرمایه گذاری منفی است. تأثیر تورم و تولید ناخالص داخلی بر میزان سرمایه گذاری منطبق بر انتظارات نظری است، ولی از لحاظ آماری معنی دار نیستند. هچنین نتایج نشان داد که ضریب الگوی تصحیح خطا از لحاظ آماری معنی دار است و با توجه به علامت و اندازه ضریب سرعت تعدیل به سمت رابطه بلندمدت بالاست؛ به طوری که در صورت خروج مدل تصریح و برآورد شده از رابطه تعادلی بلند مدت خود، با گذشت حدود یک دوره دوباره به تعادل باز خواهد گشت. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر مثبت صنعت بیمه بر ظرفیت سرمایه گذاری کشور که از دو طریق ورود مستقیم به فعالیت های تأمین مالی و سرمایه گذاری و کارکرد غیر مستقیم از طریق ایجاد فضای اطمینان و تسهیل فعالیت های سرمایه گذاری صورت می گیرد، نهاد ناظر و سایر فعالان صنعت بیمه لازم است به جهت ارتقای نقش این صنعت در قامت سرمایه گذار و تأمین کننده مالی، در راستای افزایش سهم بیمه های زندگی از سبد بیمه ای صنعت اهتمام ورزند تا از این طریق منابع بلند مدت بیشتری در اختیار صنعت باشد. همچنین در راستای ارتقای نقش بیمه گری صنعت به جهت ایجاد فضای اطمینان و تسهیل فعالیت های سرمایه گذاری، نهاد ناظر و تمام فعالان صنعت به راه اندازی و ارتقای رشته های بیمه ای مانند بیمه اعتبار تجاری، بیمه اعتبار اوراق مشارکت، بیمه اعتبار وام نقدی، بیمه اعتبار عمر مانده بدهکار، بیمه اعتبار بیماری و حوادث، بیمه اعتبار اسناد حساب دریافتی، بیمه اعتبار بیکاری اجباری، بیمه اعتبار اموال، بیمه سهام و بیمه سپرده های بانکی اهتمام ورزند.
حسابرسی بازاریابی سبز در صنعت بیمه با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
79 - 92
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: بازاریابی زیست محیطی یا سبز یک مسئله در حال توسعه بوده و صنعت بیمه به عنوان یک صنعت فعال در زندگی اجتماعی انسان در سال های اخیر تحت تأثیر این نوع بازاریابی است. بر این اساس، در این پژوهش سعی شده است معیارهای اصلی ارزیابی بازاریابی سبز به طور کلی شناسایی شده تا مدلی برای ارزیابی بازاریابی سبز ارائه شود. روش شناسی: در این راستا ابتدا با بررسی تحقیقات انجام شده، معیارهای اصلی شناسایی و توسط خبرگان صنعت بیمه تأیید شده اند. سپس چارچوبی از 24 زیر معیار که در 10 معیار تقسیم شده اند به دست آمده و در مرحله بعد پرسشنامه ای بین خبرگان بازاریابی و بیمه جهت به دست آمدن ارتباطات درونی بین معیارها و وزن نهایی هر معیار توزیع گردید. نتایج به دست آمده با استفاده از تکنیک تحلیل دیمتل فازی و تحلیل سلسله مراتبی تحلیل شده و مدل نهایی برای ارزیابی بازاریابی سبز برای صنعت بیمه ارائه شده است. یافته ها: با توجه به نتایج، در بین علت ها معیار هدف و مأموریت بیشترین اثر را بر کل معیارها دارد. یعنی این معیار، بیشترین نقش محرک را داشته و با بهینه سازی آن ها می توان بهینه شدن عوامل دیگر را انتظار داشت. همچنین عامل فروش سبز به شدت تحت تاثیر عوامل دیگر بوده و با بهینه سازی عوامل دیگر بهینه می شود. به علاوه، معیارهای هدف و مأموریت با وزن موثر23/0 بیشترین اهمیت و معیار طراحی سبز با وزن مؤثر024/0 کمترین اهمیت را داشتند نتیجه گیری: صنعت بیمه ایران بیشترین نمره را در معیارهای قیمت منصفانه و معقولانه محصولات و ارائه ارزش افزوده به مشتری در برابر هزینه پرداختی و کمترین نمره را در معیارهای تشکیل سمینارهایی برای آگاهی سازمان های طرف قرارداد از مسائل محیطی و کسب گواهینامه های زیست محیطی کسب کرده است. با استفاده از نظر مدیران شرکت های بیمه، بازاریابی سبز صنعت بیمه ایران حسابرسی شده است و دریافتیم که نمره بازاریابی سبز صنعت بیمه ایران 7/2 است و کمتر از متوسط در مقیاس 1 تا 5 یعنی مقدار3 قرار دارد. در انتها پیشنهاداتی در دو بخش برای همه صنایع و سپس یک بخش اختصاصی برای صنعت بیمه به منظور بهبود این معیارها مطرح شده است.
طراحی مدلی برای صلاحیت های متخصصین بازاریابی در صنعت بیمه با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
93 - 110
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: با توجه به تحولات به وجود آمده در عرصه فناوری دیجیتال و توسعه رسانه های اجتماعی، صلاحیت ها و قابلیت های بازاریاب ها به منظور استفاده بهینه از این ابزارها و همگامی با این تحولات در صنعت بیمه مبهم و نامشخص است. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای صلاحیت های متخصصین بازاریابی در صنعت بیمه کشور است. روش شناسی: از آنجا که این پژوهش با تکیه بر داده های کیفی جمع آوری شده و به دنبال آن است تا چارچوب قابل قبولی پیرامون صلاحیت های متخصصین بازاریابی در صنعت بیمه ارائه و در نتیجه شکاف فعلی را در ادبیات بازاریابی بیمه پر کند، از نظر هدف تحقیقی از نوع توسعه ای محسوب می شود. روش اجرای این پژوهش نظریه داده بنیاد با استفاده از رهیافت نظام مند است. با توجه به اهداف تحقیق، جامعه آماری پژوهش را مدیران و بازاریابان فعال در شرکت های مختلف بیمه کشور تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. با این نگرش، انتخاب خبرگان با توجه به دو معیار: داشتن حداقل پنج سال سابقه کاری در بخش های مرتبط با صنعت بیمه و برخورداری از تحصیلات کارشناسی ارشد به بالا (رشته های مدیریت بازرگانی و بیمه) انجام پذیرفت. مصاحبه های نیمه ساختاریافته با طرح شش سؤال کلی تا تحقق اشباع نظری در مصاحبه نهم به دو صورت حضوری و تلفنی ادامه یافت. یافته ها : در این پژوهش از رهیافت نظام مند داده بنیاد استفاده شده است. در رویکرد نظام مند، نظریه پردازی در سه گام اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذای انتخابی انجام می شود. به این ترتیب، برای شناسایی عوامل تشکیل دهنده مدل صلاحیت های متخصصین بازاریابی در صنعت بیمه، تحلیل داده ها در مرحله کدگذاری باز منجر به استخراج 77 کد باز اولیه، 17 مقوله فرعی و در نهایت 7 مقوله اصلی شد. در مرحله کدگذاری محوری، 7 مقوله اصلی در قالب پدیده محوری (صلاحیت عمومی و تخصصی)؛ شرایط علّی (قابلیت های فردی)؛ راهبردها (توسعه قابلیت های بازاریاب های بیمه)؛ شرایط مداخله گر (عوامل محیطی)؛ شرایط زمینه ای یا بسترها (سیاست های شرکت بیمه گر)؛ و پیامدها (توسعه صنعت بیمه) شناسایی و مدل پارادایمی ترسیم شد. سرانجام، در کدگذاری انتخابی، به پالایش یافته های قبلی پرداخته شد و با طی این فرایند، چارچوب نظری پدیدار شد. مطابق مدل، صلاحیت عمومی و تخصصی بازاریابان صنعت بیمه کشور تحت تأثیر عوامل مربوط به قابلیت های فردی قرار دارد. علاوه بر این، توسعه قابلیت های بازاریاب های بیمه با هدف تقویت صلاحیت های آنان، تحت تأثیر عوامل محیطی و سیاست های شرکت بیمه گر قرار دارد. درنهایت، توسعه قابلیت های بازاریاب های بیمه، گسترش صنعت بیمه کشور را به دنبال خواهد داشت. نتیجه گیری: این پژوهش، به کمبودها و خلأهای قبلی پیرامون مطالعات مربوط به صلاحیت های بازاریابان بیمه با بررسی عوامل مختلف و با تأکید بر تحولات محیط کسب و کار پاسخ می دهد. بر این اساس، تقویت و پرورش همه ابعاد و مؤلفه های مدل از طریق برنامه ریزی و به کارگیری آن در جذب و پرورش بازاریابان بیمه، ارزیابی صلاحیت های آنان و ایجاد بانک اطلاعات از بازاریابان صاحب صلاحیت می تواند جهت تحقق تحول و توسعه صنعت بیمه در کشور تسهیل کننده باشد.
طراحی الگوی راهبردی هوشمندی کسب وکارها در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
155 - 164
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: در محیط پررقابت و پرریسک صنعت بیمه، شرکت ها نیاز دارند تا برای اتخاذ تصمیم های مناسب به گردآوری اطلاعات و دانش مبادرت ورزند و این اطلاعات را در تصمیم های خود به کار گیرند. تصمیم هایی که تأثیرات زیادی بر ساختار، فرایندها و اعضای سازمان دارند و به طور اساسی بر پیش بینی بقای سازمان ها، سوددهی و ماهیت آن ها اثر می گذارند. دسترسی به اطلاعات صحیح، تأثیرگذار و به روز در فضای شدیداً رقابتی کسب وکار امروز، یکی از ابزارهای قدرت هر شرکتی برای تصمیم گیری و اتخاذ راهبرد های رقابتی آن است؛ بنابراین، استقرار کارآمد نظام های هوشمندی کسب وکار در صنعت بیمه کشور حیاتی به نظر می رسد. در این بین عدم استقرار یا استقرا ناکارآمد نظام هوشمندی، بسیاری از شرکت ها را با چالش هایی مواجه کرده است، موضوعی که رقابت پذیری این شرکت ها را کاهش داده است و نیاز به بررسی بیشتری دارد. هدف پژوهش حاضر، مفهوم پردازی هوشمندی کسب وکارها با رویکرد راهبردی و ارائه الگوی سنجش هوشمندی کسب وکار در صنعت بیمه از طریق رویکرد پژوهش کیفی است. روش شناسی: در این پژوهش کیفی از روش تحلیل محتوا و مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با متخصصان، مدیران و مشاوران صنعت بیمه استفاده شد. تحلیل محتوای کیفی را می توان روش پژوهشی برای تفسیر ذهنی محتوایی داده های متنی از راه فرایندهای طبقه بندی نظام مند، کدبندی و تم سازی یا طراحی الگوهای شناخته شده دانست. به منظور استخراج کُدها با استفاده از روش نمونه گیری نظری تا رسیدن به اشباع نظری در مجموع 8 مصاحبه انجام شد. برای دستیابی به روایی و پایایی داده های کیفی معیارهای اعتبار، قابلیت وابستگی یا اعتماد، مقبولیت یا تأییدپذیری و قابلیت انتقال مورد توجه بود. برای رسیدن به این معیارها، پژوهشگران با دقت در انتخاب مشارکت کنندگان کلیدی، تلفیق روش های جمع آوری داده ها (مانند مصاحبه و یادداشت برداری)، تخصیص زمان کافی برای انجام مصاحبه، بررسی مداوم داده ها و طبقات از نظر تشابهات و تفاوت ها، بازنگری تحلیل های انجام شده توسط همکاران طرح، سعی در تأمین این معیارها نمودند. یافته ها: 43 کُد به عنوان مفاهیم مرتبط با هوشمندی استخراج شد که در 6 مؤلفه و در دو بعد کلی هوشمندی نسبت به محیط تخصصی کسب وکار و هوشمندی نسبت به محیط عمومی کسب وکار مقوله بندی و دسته بندی شدند؛ این مؤلفه ها عبارت است از: هوشمندی نسبت به محیط داخلی کسب وکار، هوشمندی نسبت به بازار کسب وکار، هوشمندی در قبال رقبای کسب وکار، هوشمندی کسب وکار در تأمین، هوشمندی نسبت به محیط خرد کسب وکار و هوشمندی نسبت به محیط کلان کسب وکار. نتیجه گیری: خلق عملکرد نوآورانه مستلزم اتخاذ تصمیم های سریع راهبردی بر پایه اطلاعات و داده های حاصل از هوشمندی است. شرکت هایی موفق هستند که هوشمندانه عمل نمایند و بتوانند از داده ها و اطلاعات محیط درونی و بیرونی خودآگاهی داشته و آنان را به دانش و هوش سازمانی تبدیل کنند. بهبود هوشمندی موجب می شود شرکت ها اطلاعات محیط اطراف خود را سریع تر و با دقت بیشتری تجزیه وتحلیل کنند و نتایج حاصل را ذخیره کرده و در مواقع مقتضی در دسترس تصمیم گیرندگان قرار دهند. این امر جریان تبادل داده ها، اطلاعات و دانش را در شرکت تسریع می کند و اثربخشی تفکر و تصمیم گیری را بهبود می بخشد. پیشنهاد می شود مدیران از مفاهیم شناسایی شده برای ایجاد و توسعه شرکت های بیمه ای و افزایش هوشمندی آن برای کمک به تحقق اهداف استفاده کنند.
میزان قدرت بازاری صنعت بیمه در ایران (کاربرد هال - راجر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله برآورد درج ه تواف ق و می زان ق درت بازاری ص نعت بیمه با استفاده از رویکرد هال - راجر در قالب معادلات عرضه و تقاضا با کمک داده پانل به روش حداقل مربعات دومرحله ای است. بدین منظور، اطلاعات 27 شرکت بیمه ای (دولتی و خصوصی) در ایران طی سال های 1380-1399 استفاده شد. نتایج حاکی از وابستگی متقابل شرکت های صنعت بیمه و سطح بالای توافق و قدرت بازار در این صنعت است؛ به طوری که بیش از 85 درصد شرکت های بیمه مورد بررسی با ایجاد شکاف بین قیمت و هزینه نهایی توانسته اند از حاشیه سود قابل توجهی برخوردار شوند. همچنین، نتایج محاسباتی مربوط به شاخص لرنر براساس مدل هال - راجر اطلاعات مربوط به ضریب ناهمگونی در بین شرکت های بیمه را نشان می دهد. بیمه ایران با ضریب 565/0 دارای بالاترین شاخص لرنر بوده و بیمه های آسیا، دانا و پاسارگاد به ترتیب، با 419/0 و 248/0 و 182/0 در رتبه های بعدی قرار دارند؛ این بدین معناست که این شرکت ها به دلیل فاصله قیمت تا هزینه نهایی بیشترین حاشیه سود را کسب کرده اند. براساس نتایج، در صنعت بیمه ایران سرمایه گذاری بیشتری در فعالیت های بازاریابی، ارائه خدمات نوین بیمه ای مناسب با شرایط و نیاز جامعه ایجاد و گسترش آن، پیشنهاد می گردد.
بررسی نقش بازخورد اطلاعات در رفتار مصرف کنندگان صنعت بیمه (مورد مطالعه: کلیه نمایندگی های بیمه ایران شهر تهران)
حوزه های تخصصی:
رفتار مصرف کننده می تواند به طور گسترده ای به عنوان تصمیم گیری و اقداماتی که بر خرید مصرف کننده تاثیر می گذارد، تعریف شود. شناخت نقش بازخورد اطلاعات در رفتار مصرف کنندگان به شرکت ها و سازمان ها کمک می کند تا راهکارهای بازاریابی خود را بهبود بخشند. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش بازخورد اطلاعات در رفتار مصرف کنندگان صنعت بیمه است. تحقیق حاضر ازلحاظ هدف، از نوع کاربردی، ازلحاظ نوع روش، همبستگی می باشد و ازلحاظ روش گردآوری اطلاعات روش تحقیق موردنظر میدانی می باشد.. جامعه آماری شامل تمامی مشتریان صنعت بیمه ایران در شهر تهران می باشد. که تعداد آنها نامحدود می باشد حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 384 نفر تعیین گردید و افراد نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار LISREL8.8و از طریق معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بازخورد اطلاعات بر ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺼﺮف ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ صنعت بیمه تأثیر معناداری دارد.
مروری بر نقش فناوری بلاکچین در بهبود مهارت های کارکنان در صنعت بیمه
حوزه های تخصصی:
در حوزه منابع انسانی، فناوری بلاکچین مزایای را از طریق تایید و تصدیق اطلاعات و هویت افراد فراهم آورده و همچنین میزان کارایی را در سازوکار و عملیات موجود فراهم می آورد ( کونچاو و همکاران، 2019). در گام اول، بلاکچین فرآیند ارزیابی و تایید سطح تحصیلات و مهارت های متقاضیان شغل تسهیل می کند. همچنین به بلاکچین به ثبت گواهینامه ها، مدارک، آموزش ها، عملکرد کارکنان در محل کار و در دسترس قراردادن برای ذینفعان کمک شایانی می کند(فرریرا ، 2020؛ 31).سوماً بلاکچین سیستم پرداخت و جبران خدمت- از جمله پرداخت های فرامرزی ، هزینه های بین المللی و تعهدات مالیاتی- را کارآمدتر نموده و از طریق خودکارسازی فرآیند پرداخت، بهره وری را افزایش دهد (کونچاو و همکاران، 2019). جلوگیری از تقلب و بهبود امنیت سایبری دیگر جنبه مهم این فناوری است (تیلور و همکاران، 2020). همه موارد فوق بر جنبه های مختلف منابع انسانی تاثیر چشمگیری گذاشته و بر همین اساس بلاکچین، سیستم مدیریت منابع انسانی را دستخوش تحول خواهد نمود. در این تحقیق به روش کتابخانه ای مروری بر نقش بلاکچین در بهبود مهارت های کارکنان در صنعت بیمه خواهیم داشت.
طراحی الگوی سنجش بلوغ مدیریت ریسک در صنعت بیمه ایران با تأکید بر نقش حسابرسی داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
341 - 379
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش طراحی الگویی برای سنجش بلوغ مدیریت ریسک در صنعت بیمه ایران با تأکید بر نقش حسابرسی داخلی است. روش: ابتدا با تحلیل محتوای کیفیِ مبانی نظری و تجربی موجود، شاخص های بلوغ مدیریت ریسک شناسایی، استخراج و در قالب ابعاد و مؤلفه های اصلی بلوغ مدیریت ریسک طبقه بندی شد. سپس به منظور اطمینان از روایی الگوی به دست آمده، از روش دلفی برای بررسی نظرهای خبرگان مدیریت ریسک و حسابرسی داخلی استفاده شد. یافته ها: پس از شناسایی و طبقه بندی گزاره های کلیدی و پرتکرار، ۶۵ شاخص بلوغ مدیریت ریسک در قالب نه مؤلفه و سه بعد اصلی شناسایی شد تا برای تأیید روایی محتوا، در قالب پرسش نامه در اختیار صاحب نظران قرار گیرد. در این مرحله۵۰ شاخص مورد توافق و اجماع نظر خبرگان قرار گرفت و مابقی از الگوی نهایی حذف شدند. این الگو سه بُعد اصلی راهبری شرکتی، سیاست و استراتژی؛ فرایند مدیریت ریسک و نقش و وظایف حسابرسی داخلی را شامل می شود و با الگوی «سه خط دفاعی در برابر ریسک» مطرح شده در انجمن بین المللی حسابرسان داخلی هم سو است. نتیجه گیری: الگوی طراحی شده در این پژوهش شامل ۵۰ شاخص برگرفته از استانداردها، پژوهش های پیشین و نظرهای خبرگان صنعت بیمه است که حالت بهینه مدیریت ریسک در صنعت بیمه را تشریح می کند. شرکت های بیمه ایرانی می توانند وضعیت بلوغ مدیریت ریسک خود را با شناسایی میزان انطباق با شاخص های این الگو بسنجند.
شناسایی و تحلیل موانع پذیرش فناوری سبز (شرکت توزیع نیروی برق زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
87 - 94
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش تقاضاها برای حفاظت از محیط زیست از سوی ذینفعان مختلف؛ اتخاذ یک راه حل فناورانه سبز متناسب با ویژگی های عملیاتی هر سازمان، وظیفه ای اساسی برای دستیابی به مدیریت پایدار از سوی مدیران سازمان ها است. از این رو، هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل موانع پذیرش فناوری سبز در صنعت برق است. پژوهش حاضر به لحاظ شیوه انجام کمّی؛ از نظر جهت گیری کاربردی و از حیث استراتژی، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان شاغل در شرکت توزیع نیروی برق زنجان می باشند. در گام اول پژوهش برای شناسایی موانع و شاخص های مؤثر در راستای پذیرش فناوری سبز از بررسی ادبیات پژوهش و برگزاری گروه کانونی استفاده گردید. در گام دوم پژوهش، برای رتبه بندی عوامل و شاخص های شناسایی شده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. به منظور سنجش روایی پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی استفاده گردید. همچنین، برای سنجش پایایی از ضریب نرخ ناسازگاری ماتریس های مقایسه زوجی فازی مثلثی استفاده شد و با توجه به اینکه این مقدار کمتر از 1/0 است؛ پایایی پرسشنامه تأیید شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مهمترین موانع در راستای پذیرش فناوری سبز به ترتیب اولویت عبارتند از: موانع فرآیندی، موانع فردی، موانع اجتماعی، موانع فرهنگی و موانع مشتریان. همچنین، شاخص «عدم توجه به مسائل زیست محیطی از سوی دولت مردان» مربوط به عامل «موانع اجتماعی» بالاترین امتیاز را در بین شاخص ها به دست آورد.