مطالب مرتبط با کلیدواژه

علوم اجتماعی مستقل


۱.

علوم اجتماعی مستقل/ دگرواره و عینیت چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوم اجتماعی مستقل علوم اجتماعی دگرواره علوم اجتماعی در جهان سوم علوم اجتماعی متناسب عینیت چندگانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶۹
"آشنایی دانشگاهیان و روشنفکران ایرانی با دیدگاه های نظریه پردازان آسیایی به دلیل وجود زمینه ها و مسایل مشترک می تواند افق های معرفتی را گسترش داده و امکان تبادل تجربیات را فراهم سازد. در این میان سید حسین العطاس یکی از موثرترین اندیشمندان آسیای جنوب شرقی بوده است که در طی دهه ها آثار متعددی را در مورد مسایل فکری، دانشگاهی و اجتماعی به رشته تحریر درآورده است. سید فرید العطاس فرزند او نیز در نظریه پردازی های پدرش مشارکت جسته و برخی از ابعاد آن را گسترش داده است. در این مقاله اندیشه های سید حسین و سید فرید العطاس در خصوص وضعیت علوم اجتماعی در کشورهای جهان سوم و راهبردهای ارتقا این وضعیت از طریق گسترش علوم اجتماعی مستقل و دگرواره مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. این نوشتار به بررسی دیدگاه العطاس ها درباره رابطه علوم اجتماعی مستقل با مساله شرق شناسی معکوس و بومی گرایی می پردازد و دیدگاه آنان درباره علوم اجتماعی دگرواره و معیارهای مناسب برای گسترش علوم اجتماعی در کشورهای جهان سوم در دو بخش بررسی می شوند. بخش نهایی این نوشتار با نگاهی به خلاصه مباحث طرح شده در این مقاله دستاوردهای اندیشه های سید حسین و سید فرید العطاس و نسبت آن با مباحث موجود در فضای فکری ایران را مورد ارزیابی قرار می دهد. "
۲.

حسین العطاس در باب دانش استعماری و دانش مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۸۵
دوره اصلی تفکر العطاس را دوران استعمار، به ویژه مالایای بریتانیا و هند شرقی هلند تشکیل می دهد. او به عنوان یک دانشجو در دانشگاه آمستردام در دهه 1950 میلادی، اولین مقاله خود را درباره مسئله استعمار نوشت و مسائل ایجادشده توسط استعمار را به سه دسته تقسیم کرد. دسته سوم که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد، مشکلات غیرمادی، یعنی جامعه شناسانه، روانشناختی و مسائل اخلاقی خلقشده توسط استعمار است که به نظر العطاس بیشتر صدمات استعمار از همین دسته به جوامع تحت استعمار رسیده و همین حوزه است که مانع رسیدن به راه حل برای بسیاری از مسائل اجتماعی شده است. در همین دوره بود که العطاس نقش بسیار مهمی برای نخبگان در توسعه قائل شد. به عقیده او نخبگان حاکم که تربیتشده دوران استعمار هستند دارای کمبود یک نظام فکری یکپارچه بودند و نتوانستند سنتزی میان میراث فرهنگی خود و تفکر غربی پیدا کنند. این مقاله نگرش و رویکرد استعمارزدایانه العطاس را از منظر نظری، روش شناسی و بسترهای موجود شرح می دهد.