آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

متون عرفانی یکی از شاخه های پربار ادبیات فارسی است. این متون به دلیل ارتباط شفافی که با تجربه و تخیل عرفانی و بشری دارد، منشأ زایش های هنری و تجربه های زبانی بیان ناپذیری است. یکی از ویژگی های ساختاری ای که همه متون عرفانی ادبیات فارسی را به هم متصل می کند، ارتباط گفتمانی است. اگرچه اصلی ترین هنر عطار نیشابوری، شاعر و اندیشمند پایان قرن ششم هجری، شعر است امّا او با تألیف تذکر ه الاولیا سعی کرده تا همان گفتمانی را که در منطق الطیر به کار گرفته است، به شکل دیگری در نثر هم دنبال کند. اگرچه عطار بسیاری از اجزای تذکر ه الاولیا را از متون پیشین عرفانی، همچون رساله قشیریه، کشف المحجوب و طبقات صوفیه گرفته است امّا رفتار زیبایی شناختی و زبان شناختی او برای خلق جهان متن، دیگرگونه است. چنانکه تمام بخش هایی که به تذکر ه الاولیا و یادکردِ عرفا اختصاص یافته، دارای ساختار گفتمانی واحد است. اگرچه سایه کم رنگ این الگوی ساختاری را می توان در کتاب های کشف المحجوب، طبقات صوفیه و رساله قشیریه یافت اما عطار این الگو را عمق و جهت داده و به سبک ویژه ای دست یافته است. این مقاله در جستجوی پاسخ به دو مسئله پژوهشی است که به طور مستقیم با ساختارِ تذکر ه الاولیا ارتباط دارد:1- فراروایت نجات بخشی عرفان اسلامی چگونه در گفتمان عرفانی بازنمایی می شود؟2- عطار چگونه فراروایت نجات بخشی را با گفتمان همراه می کند و ساختار روایت تذکر ه الاولیا را می سازد؟ فراروایتی که تذکر ه الاولیا را پیش می برد، «اسطوره نجات بخشی» است؛ این اسطوره، گفتمان «سفرِ انسان در دنیا» را می آفریند. عطار با استعاره «سفر» به اسطوره گناه و توبه می رسد؛ بنابراین ابتدای روایت هایش با توبه آغاز می شود و انتهایش به مرگ می انجامد. در تذکر ه الاولیا انسان های برگزیده با شناسایی خود و توبه کردن از گناه آغاز می کنند؛ آنگاه به فاعل شناسا تبدیل می شوند و سپس کردار و گفتارشان بر دیگران مؤثر واقع می شود و سرانجام سفرشان به مرگ منتهی می گردد.

تبلیغات