مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
ایمان
حوزه های تخصصی:
فخررازی بر این باور است که حصول ایمان و یا کفر در انسان تنها به وسیله ایجاد مستقیم و بی واسطه خداوند است. به این دیدگاه، نظریه «خلق الایمان و الکفر» می گوییم. در این مقاله ابتدا مهم ترین ادله فخر رازی برای اثبات این نظریه، توسط نگارنده، به روش تحلیل محتوا و با استدلال های عقلی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و معلوم شده است که هیچ یک از 7 دلیل او صحیح نیست. سپس تفسیرهایی که او تحت تأثیر این دیدگاه ارائه کرده، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این منظور تمامی آیاتی که وی تحت تأثیر این دیدگاه، برخلاف معنای ظاهری تفسیر کرده است، جمع آوری شده و با توجه به سایر آیات، لوازم و پیامدهای تفسیرهای رازی و معنای ظاهری الفاظ، صحت و سقم برداشت های او توسط نگارنده، معین شده و این نتیجه به دست آمده است که هیچ یک از 12 تفسیر فخر رازی (که تحت تأثیر نظریه مذکور ارائه شده است) صحیح نیست.
تحلیل کیفیت ابتناء نجات بر فطرت از نگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
107-120
حوزه های تخصصی:
نجات بشر، یکی از دغدغه های مهم ادیان الهی است، با این وصف آیا نجات اخروی انسان، صرفاً وجه برون ذاتی دارد یا علاوه بر آن و حتی مقدم بر آن، دارای وجه درون ذاتی (فطری) هم می باشد؟ این مقاله در صدد است به روش توصیفی تحلیلی، ربط وثیق میان فطرت و نجات از نگاه ملاصدرا را تبیین کند. برای این منظور پس از بیان مختصر مفهوم فطرت و چیستی نجات، با ارائه چهار دلیل: 1. همپوشانی امور فطری سرنوشت ساز با مؤلفه های نجات، 2. اصل تطابق و تفاهم عقل و شرع، 3. فطری بودن توحید و تقوی و عرضی بودن کفر و فسق در موجود انسانی، 4. خاستگاه مشترک نجات جویی و کمال طلبی انسان، به توجیه نحوه ابتناء آموزه نجات بر فطرت در اندیشه صدرا پرداخته شده است. ماحصل تحقیق حاضر این است که اگر نسل بشر به فطرت مستقیم و اصیل خود بازگشت نموده و از تشخیص عقل سلیم و گرایش قلب سلیم تبعیت کند، همین حدّاقل آموزه های فطرت می تواند دستمایه نجات او شود. چه، فطرت در ادبیات شیعه، به مثابه برنامه درون ذاتی نجات انسان (پیامبر باطنی) تلقی شده است.
رابطه معنایی نکاح با ایمان در قرآن و نقش آن در تشکیل خانواده قرآنی (بر اساس نظریه وایسگربر-تریر)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر آن است در یک فرایند منظم و منطبق بر نظریه حوزه معنایی (وایسگربر تریر)، رابطه حوزه معنایی «نکاح» با مقوله «ایمان» را در آیات مربوط به نکاح بررسی نماید. واژه نکاح در قرآن از نظر معنای اساسی در همان معنای عصر پیش از نزول به کار رفته است. واژگان حوزه معنایی «نکاح» در قرآن شامل «أیامی، ازواج، ذریه، طلاق، زنا و...» با مقوله ایمان و حوزه معنایی آن نظیر «تقوا، عفاف، سکینه، خبیث، شرک و...»، گاهی به شیوه همنشینی و گاهی به شیوه متداعی و گاهی نیز بر اساس تقابل معنایی با یکدیگر پیوند خورده و از بار عاطفی اخلاقی و حقوقی ویژه ای برخوردار گردیده و دستخوش توسعه معنایی شده است و بدین ترتیب بافت درون متنی آیات، چگونگی گسترش لایه های معنایی امر نکاح و معیار حقیقی تشکیل خانواده قرآنی را نشان می دهد.
تحلیل بسترهای ایمان از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمان فرایندی است که از مقدمات و بسترهای زمینه ساز شروع می شود و در نقطه ای به عزم ایمان منجر می شود و از آن پس شدت می گیرد. از آن رو که تبیین فرایند ایمان در قرآن از بایسته های قرآن پژوهان و دین شناسان است، در این مقاله تلاش شده است بسترهای ایمان ساز و نقش آنها بررسی شود. بدین منظور، با دقت تمام، آیات قرآن بررسی شد و هرچه در بیان قرآن به عنوان مقدمه ایمان برای مؤمنان ذکر شده بود، جمع آوری گردید. این مقدمات پس در چهار دسته زمینه های اخلاقی، معرفتی، ایمانی و کرداری جای گرفت. مطابق یافته های پژوهش، ایمان افزون بر معرفت، نیازمند بسترهای اخلاقی و رفتاری است و هر نهادی زمینه پذیرش ایمان را ندارد. همچنین هر مرحله از ایمان نیز در افزایش مراتب بعدی ایمان نقش زمینه ای دارد و برای رسیدن به ایمان مطلوب، ضروری است.
بررسی انتقادی ضوابط تکفیر معیّن از منظر ابن تیمیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
153 - 174
حوزه های تخصصی:
ابن تیمیه بزرگ ترین نظریه پرداز سلفیّه که فتواهای افراط گرایانه تکفیری او همچنان دستاویزی برای کشتار مسلمانان است، موضوع ایمان و کفر را از مسائل شرعی دانسته وکفر را همان عدم ایمان تعریف می کند. وی در یک تقسیم بندی کلّی، تکفیر را به مطلق و معین تقسیم می کند؛ در تکفیر مطلق، تنها به بیان اسباب کفر پرداخته و آن را بر وصف عامّی، معلّق ساخته و به فرد خاصی اختصاص نمی دهد؛ ولی در تکفیر معیّن، حکم کفر به فرد یا گروه معیّنی صادر می شود که قول، عمل یا اعتقاد کفرآمیزی که با اسلام در تناقض است، از او سر زده باشد. وی در تحلیل دیدگاه خویش درباره دسته بندی یاد شده، تکفیر معیّن را به آیاتی از قرآن مستند می سازد که در آن خداوند متعال، افرادی را به صورت خاص به عنوان کافر معرفی می کند؛ اما از آنجا که ابن تیمیه برای صدور حکم تکفیر معیّن، ضوابطی را لازم می داند، ما در این مقاله به بیان و نقد دیدگاه های ایشان در این خصوص پرداخته و نشان داده ایم که ایشان خود به ضوابطی که در خصوص سلب ایمان و نسبت کفر ترسیم می کند، پایبند نیست و به راحتی به تکفیر و وجوب قتل اهل قبله فتوا می دهد.
تأملی در یکی از خطبه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یکی از جلسات درس که به «نهج البلاغه» اختصاص یافته بود، در مأخذ مورد بحث ما «خطبه ایمان» در کنار دیگر مطالب مطرح گردید؛ خطبه ای ده سطری با محتوایی متنوع، فشرده و پرنغز، موجز و سؤال برانگیز، نیازمند تفسیر و تأویل، در عباراتی گاهی به ظاهر از هم گریز. این ویژگی ها باعث شد تا ذهن نگارنده را در آن سوی کلاس و درس درگیر کند و چراهای چند پیش آورد. درین گیرودار رهایی از چراها، چون به شروح عربی معتبر و اوّلیه و نزدیک به زمان تدوین «نهج البلاغه» و سائر مآخذ ائمه فن رجوع شد، با دو پدیده جدید روبه روگشتم که موجب گفتار در پیش رو گردید و مرا در حال حاضر از دیگر مباحث گرفت. این دو پدیده: یکی -افزودن قسمی تازه بر متن «نهج البلاغه» از «ایمان» بود توسط شارحی برجسته و نام آور. دیگری -در ارتباط با همبستگی دو جمله بود که چنین می نمودند از هم گریزانند، و پاسخ یکی از چراهای نگارنده. این دو پدیده جدید در فضایی از اندیشه و تأمل مورد بحث و بررسی دقیق قرار می گیرند، قوت و ضعف ها در آیینه اخلاص تجسم می یابد، تا آنجا که نویسنده مقاله هم درین محفل آیینه گردان محض نباشد.
رابطه معنویت و الاهیات از دیدگاه مک گراث و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
17 - 30
حوزه های تخصصی:
معنویت یکی از نیازهای اساسی انسان است. یکی از مفاهیم بحث شده درباره ارتباط با معنویت، مفهوم الاهیات است. منظور از الاهیات، تبیین نظام مند از خداوند و روابط خدا با جهان و همان نظام اعتقادی است. مک گراث یکی از متألهانی است که در حوزه مسیحیت به رابطه معنویت و الاهیات پرداخته است. در حوزه اسلام نیز شهید مطهری به رابطه معنویت با اعتقادات پرداخته است. هدف این مقاله، بررسی دیدگاه این دو متفکر درباره رابطه معنویت و الاهیات با رویکرد مقایسه ای و به روش توصیفی تحلیلی براساس آثار آنهاست. از دیدگاه دو متفکر، معنویتْ عنصری مهم در دین است. هر دو بر معنویت دینی و مبتنی بر اعتقادات دینی تأکید می کنند و معتقدند معنویت باید خدامحور و مبتنی بر متن مقدس باشد. هر دو بر جامعیت معنویت تصریح دارند و به پیوند عمیق معنویت و اعتقادات و پایه و اساس بودن اعتقادات برای معنویت معتقدند. وجد شباهت ها نشان دهنده اهمیت نیاز معنوی انسان، ضرورت معنویت دینی و توجه به مبانی الاهیاتی معنویت است. با اینکه مک گراث تأکید می کند اعتقادات باید متقن باشد، برخی از اعتقادات مسیحی اینگونه نیستند. همچنین وحیانی بودن متن قرآن اثبات شدنی است؛ اما درباره کتاب مقدس چنین مطلبی صادق نیست. تفاوت ها ناشی از تفاوت جهان بینی و سنت دینی آنهاست.
نقش ایمان در تعیین شأن اخلاقی انسان از نگاه آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة شأن اخلاقی، از مباحث مهم فلسفة اخلاق است. با وجود اختلاف در جوانب گوناگون این مسئله، همة صاحب نظران بر این امر متفق اند که انسانْ واجد شأن اخلاقی است. مسئلة اصلی در این پژوهش، این است که با پذیرش تشکیکی بودن شأن اخلاقی، ایمان چه نقشی در تعیین سطح و درجة شأن اخلاقی انسان دارد. بنا بر آموزه های اسلامی، ایمان در تعیین مرتبة وجودی انسان نقش اساسی ایفا می کند. کسی که منکر خدا یا رسول یا قیامت است، از دیدگاه اسلام در مراتب نازلة وجودی قرار دارد. ایمانْ خود امری مشکک است که شدت و ضعف می پذیرد و ازآنجایی که مراتب انسانیت دایرمدار مراتب ایمان است، مراتب مختلف ایمان مراتب مختلفی از انسانیت را به دنبال دارد. این مراتب مختلف انسانی، مراتب تشکیکی شأن اخلاقی انسان را تشکیل می دهد که بر اساس آن وظایف فاعل های اخلاقی در برابر انسان تعیین می شود. براین اساس، بی ایمان از حداقل حقوق اخلاقی برخوردار است؛ ولی مؤمن حقوقی به مراتب بالاتر دارد و متناسب با مرتبة ایمانش شأن اخلاقی او نیز تغییر می کند. مؤمنی که ملکة پرهیزگاری در او استقرار یافته است و از گناه اجتناب می کند، نسبت به مؤمن فاسقی که چنین ملکه ای در او متجلی نشده است، از منزلت اخلاقی والاتری بهره مند است. روش گردآوری مطالب کتابخانه ای بوده و ارزیابی داده ها به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.
امکان یا امتناع الهیاتی روشمند در نامه های پولسِ قدیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
93-110
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه پولس چهره ای مهم و تأثیرگذار در تاریخ مسیحیت به شمار می آید، این پرسش در خصوص نامه های منسوب به او قابل طرح است که آیا می توان الهیاتی روشمند و منسجم را در نوشته های او ملاحظه کرد. در این جستار، ضمن توجه به دیدگاه های مختلف درباره امکان یا امتناع الهیاتی روشمند در آرای پولس، امکان چنین الهیاتی را در نامه های پولس، مورد توجه قرار خواهیم داد. او خود در ارائه الهیاتی روشمند، از سویی به پیشینه الهیاتی اش در سنت یهودیت توجه دارد؛ چنان که بسیاری از پژوهشگران الهیات مسیحی بر این امر اذعان دارند که ایمانِ پولس در تعلق وی به سنت یهودی ریشه دارد؛ از سوی دیگر، پولس به تجربه های شخصی و عرفانی اش در مواجهه با سنت الهیاتیِ مسیحی نیز توجه دارد. در این پژوهش، با توجه به چهار آموزه کلیدی در الهیات مسیحی، بیان خواهیم کرد که می توان الهیاتی روشمند، البته نه چندان واضح، را در نامه های پولس ملاحظه کرد. این چهار مبحث عبارت اند از: مبرا بودن از گناه از طریق ایمان، الهیات اخلاقی، گناه نخستین و تثلیث.
بررسی نحلیلی عوامل ایمان نیاوردن به اسلام از منظر قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
تبیین علل ایمان نیاوردن و نامسلمانی برخی انسان ها را از دیدگاه قرآن کریم؛ می تواند انسان های گمراه و محروم از نعمتِ اسلام و زندگی مؤمنانه را با آگاهی نسبت به منشاء گرفتاری و خسرانِ خود و با اهتمام به نجات و رهاییِ خویش از ورطه ضلالت و ظلمت، یاری نماید و آنان را با پیوستن به جمعِ مسلمانان و مؤمنانِ سعادتمند؛ نور و منفعت نصیب کند.. خداوند متعال با ارائه و معرفی اسلام به عنوان یگانه دینى که برترین رابطه بشر را با آفریدگار تامین می نماید، همه انسان ها را به اسلام، دعوت کرده و از غیر آن بر حذر داشته است و اساس سعادت بشر در دو جهان را در گرایش به ایمان و اسلام می داند. نگارنده در این مقاله با استفاده از توصیف و تحلیل آیات و روایات مربوطه، شاخص ترین علل ایمان نیاوردن انسان ها را بررسی نموده و به این نتیجه رسیده که جهل و نادانی، تقلید و ایستایی، پیروی از ظنّ و گمان، سفاهت و بی عقلی، اعراض و رویگردانی، کبر و نخوت، انکار و تکذیب، بهانه گیری و توقّع، گناه و تجاوز، ظلم و برتری جویی، هوا پرستی و دنیا گرایی، غفلت و فراموشی، اغواء و فریب شیطان، حسادت و زیاده خواهی از مهم ترین این عوامل می باشند.
تطبیق «خودشناسی» ازمنظر کی یرکگارد و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
315 - 336
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر به بررسی موضوع خودشناسی از بعد عرفانی و فلسفی از دیدگاه شیخ شهاب الدین سهروردی و سورن کی یرکگارد با نگاهی مقایسه ای پرداخته می شود .کی یرکگارد معتقد است پرداختن به امور کلی و ماهیت اشیاء موجب شده که انسان از خویشتن را خویش غافل شود. شیخ اشراق نیز در آثار متعدد به خصوص در داستان های رمزی اش همواره به عوامل غفلت انسان از ذات خویش پرداخته است.آنچه کی یرکگارد به عنوان سیر اگزیستانس برای دست یافتن به «خودشناسی» در مراحل مختلف بیان می کند، او را بیش از همه به تعالیم عرفانی سهروردی نزدیک می کند؛ زیرا او دل سپردن به خداوند و کوشش توأم با ایمان و جدیت برای تحول در باطن را از مهم ترین ابزارهای خودشناسی معرفی می کند . البته در این خصوص تفاوت هایی با سهروردی دارد؛ زیرا در تفکر وی هیچ اعتقادی به استفاده از گزاره ها و تحلیل های عقلی البته از نوع عقل گرایی روشنگری ، در ارتباط با مسئله «خودشناسی» وجود ندارد؛ این درحالی است که سهروردی شیوه درست سیر به سوی حقیقت خود را استفاده از هر دو روش عقلی و عرفانی می داند که مکمل یکدیگرند.ضمن اینکه کی یرکگارد ایمان را فوق عقل می داند که البته این به معنای ایمان در مقابل و علیه عقل نیست .
بررسی تطبیقی ایمان از دیدگاه فخرالدین رازی و علامه جوادی آملی
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
21 - 30
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که از دیرباز در میان اندیشمندان مطرح بوده، مسئله ایمان و کفر است. مسئلهای که روشنشدن آن باعث اتحاد و تقریب میان مسلمانان، و عدم شناخت آن موجب تفرقه و جدایى میان آنها خواهد شد. این مقاله، ایمان و کفر را از منظر فخرالدین رازی و علامه جوادی عاملی به روش توصیفی-تطبیقی و به شیوه کتابخانهای-اسنادی بررسی کرده و نقاط توافق و تخالف این دو اندیشه را به دست آورده است. به نظر نگارنده، با وجود تفاوت مذهب فخر رازی و علامه جوادی آملی، این دو در بسیاری از مباحث مربوط به ایمان و کفر مانند تعریف ایمان و کفر، رابطه ایمان و عمل صالح و حکم مرتکب کبیره، توافق داشته و آرای یکسانی را اظهار کردهاند. زیادت و نقصان ایمان، تنها مسئلهای است که فخر رازی و علامه، آرای متفاوتی از آنها ارائه دادهاند.
تجلی ایمان وعشق (در شانتال، شخصیت زن رمان لذت)
منبع:
زن و فرهنگ سال پنجم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۹
101-108
حوزه های تخصصی:
ژرژ برنانوس نویسنده قرن بیستم فرانسه، در آثار خود نقش چشمگیری به زنان داده است. در این میان، مضامین معنوی که درونمایه نوشته های اوست،دستمایه پرداختن به هویت انسانی، برخورد میان نیروهای خدایی و اهریمنی، و مسایل پدید آمده از این دو واقعیت ماورایی می شود. هر چه بیشتر در آثار او پیش می رویم،شاهد تحول شخصیت های مختلف ایم. به نحوی که در بسیاری از رمان های برنانوس،در انتهای داستان، شاهد مرگ توأم با آرامش گنهکارانی هستیم که تابش نور ایمان و حرارت عشق شخصیت های روحانی، موجب دگرگونی دلهای سرد و ظلمت زده شان گشته و بازگشت به سرچشمه پاکی ها را به ارمغان می آورد. در این نوشتار به بررسی نقش قهرمان زن (شانتال) در رمان لذت پرداخته شد. سیر زندگی روحانی و سراسر نور این دختر جوان در پرتو عشق و ایمانو هدایت گنهکاران به سوی جایگاه متعالی از اهداف این پژوهش بود. در جدال میان ظلمت و نور، این زن است که موجب پویایی و حرکت قصه شده و واسطه پیدایش ارتباط معنوی میان شخصیت های مختلف می شود.ونقش کلیدی رمان لذت به شانتال داده شده است. این زن با انگیزه دستیابی به قله معنویت، تفاوت فاحشی با دیگر شخصیت های زن آثار برنانوس دارد. توجه خاص برنانوس به موقعیت های مختلف وظرافت رفتار قهرمان زن، بیانگر شناخت نویسنده از پیچیدگیهای حیات معنوی است.
دلالت های تربیتی مفهوم «ایمان» از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در بحث رابطه «ایمان با عقل»، دو دیدگاه متضاد وجود دارد: 1. عقل گرایی که ایمان را با عقل سازگار می داند. 2. ایمان گرایی که ایمان را با عقل ناسازگار می داند. در این تحقیق، که از نوع مطالعات کیفی است و به روش توصیفی تحلیلی و استنتاجی (الگوی فرانکنا) به نگارش درآمده، پس از تبیین ماهیت «ایمان» از منظر صدرالمتألهین به عنوان فیلسوفی عقل گرا، که ایمان را معادل حکمت می داند، مبانی و اصولی برای تربیت دینی استنباط شده است؛ ازجمله انسان موجودی عاقل و ایمان امری معرفتی است؛ انسان موجودی مختار و ایمان امری اختیاری است؛ ایمان امری مشکّک و ظرفیت های ایمانی انسان ها متفاوت است؛ انسان موجودی کمال طلب و وصول به مراتب عالی ایمان مستلزم استمرار و مداومت بر ایمان و عمل است؛ انسان متمایز از سایر حیوانات و فصل ممیز او ایمان است؛ انسان موجودی است وحدت نگر، و عقل و دین باهم توافق و اتحاد دارند. اعتقاد این نوشتار بر این است که با توجه به مبانی و اصول مذکور، می توان متربی مؤمنی تربیت کرد، بدون اینکه تربیت دینی در معرض اتهام تلقین قرار گیرد.
مقایسه جایگاه عقل و ارتباط آن با ایمان از منظر علامه فیض کاشانی و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی می شود با روش توصیفی – تحلیلی به انعکاس و مقایسه رویکرد علامه فیض کاشانی و توماس آکویناس در زمینه جایگاه عقل، وحی و ارتباط این مولفه ها با یکدیگر پرداخته شود. فیض کاشانی و توماس آکویناس، به عنوان دو الهی دان تأثیرگذار مسلمان و مسیحی در چهارچوب مبانی دینی خود، برخلاف تصور رایج از الهی دانان، هیچ-گاه منکر معرفت عقلانی نگشته و آنرا نادیده و یا تقبیح ننموده اند. تعبیر این دو الهی دان در باب عقل به نظر دارای شباهت های فراوانی از جمله نقص و بالقوه گی معرفت عقلانی، بسترساز بودن معارف عقلانی جهت آشکار شدن میل طبیعی انسان به شناخت خداوند و نیل به رؤیت الهی است. این تحقیق نشان می دهد صرف نظر از تفاوت هایی که مربوط به بستر فکری این دو اندیشمند است، در نظرات آنها به موارد مشترکی مانند اهمیت و محدودیت تعقل، وابستگی معرفت عقلی به لطف و افاضه الهی، تاکید به برتری معرفت وحیانی بر معرفت عقلی و ترسیم نهایت معرفت ایمانی بر رویت ذات اقدس الهی، مشاهده می شود. البته از نظر هر دو متفکر، علم هیچ گاه به تنهایی تعیین کننده نیست و علم همراه با ارتقاء ایمان، که نتیجه فیض الهی است، منجر به عالی ترین مرتبه ایمانی یعنی وصول به مقام اقدس الهی است.
ضوابط و موانع تکفیر از نگاه اهل سنت
منبع:
رهیافت فرهنگ دینی سال دوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
115 - 144
حوزه های تخصصی:
تکفیر به معنای کافر دانستن مسلمان، همواره یکی از موضوعات مهم کلامی و فقهی بوده است. اهمیت موضوع و نتایج زیانبار آن سبب شده است تا صاحبنظران مسلمان از سالهای آغازین شکل گیری جریانهای کلامی و فقهی تا امروز در باره آن به بحث و تحقیق بپردازند. در این مقاله دیدگاه فقها و متکلمین اهل سنت و جماعت در باره پدیده تکفیر بحث و بررسی می شود. نتیجه حال از این بررسی این است که به عنوان یک اصل تکفیر اهل قبله ممنوع و خلاف قواعد و ضوابط شرعی است. بر اساس این اصل همه افراد و فرق و طوایف اهل قبله با همه گرایشات اعتقادی و آرای فقهی مسلمان محسوب می شوند و حکم به کفر آنان نارواست حتی اگر اعمال و عقاید آنان قابل نقد و رد و تخطئه باشد. بنابراین ترک تکفیر اصل و موارد حکم به کفر افراد مستثنا و مستلزم اقامه دلائل و براهین متقن و خالی از هر نوع احتمال جهل، خطا، اکراه، تأویل، تقلید، و در نظر داشتن اتمام حجت است. که تبیین آن مسئولیت علما و دانشمندان اسلامی می باشد.
درآمدی بر «یأس» و «امید» در فراز و فرود تمدن اسلامی (رویکرد الهیاتی و تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«امید» و «یأس» هرچند مقولاتی مرتبط با روان فرد فرد جامعه است، لیکن در یک نگاه کلان هریک از این دو در فراز و فرود تمدن ها ازجمله تمدن اسلامی نقش بسزایی داشته است. ریشه های یأس و امید تمدنی همواره در تاریخ متغیر بوده، گاه متأثر از عقاید دینی (موعودگرایی) و گاه برخاسته از تحولات اجتماعی و سیاسی (مثلاً حملات صلیبی ها و یا حملات مغولان) بوده است. آنچه در این مقاله مورد تأکید و تمرکز خواهد بود، نخست مروری نظری و الهیاتی (در نگرش اسلامی، مسیحی و یهودی) بر نسبت میان «امید»، «ایمان» و «تمدن» است. سپس در گامی دیگر با مروری اجمالی بر گذشته ها و دوره های هفتگانه تمدن اسلامی، نمونه ها و مثال هایی از امیدها و ناامیدی ها و آثار کلان و بزرگ اجتماعی هر یک در اوج و حضیض تمدنی مورداشاره قرار می گیرد تا فرایند تاریخی حرکت از یأس به امید، از جاهلیت عربی به جامعه مدینه النبی در نقطه های عطف تمدن اسلامی را ترسیم و تصویر کند.
نقد و بررسی آموزه نجات مسیحی از منظر حد نصاب ایمان توحیدی با تأکید بر آراء علامه طباطبائی و آیت الله مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۲۷۶
55-66
حوزه های تخصصی:
نجات به معنای رستگاری اخروی، مورد توجه ادیان الهی بوده است. نجات مسیحی به عنوان آموزه ای بنیادین، بر آموزه تثلیث؛ یعنی فیض و رحمت الهی، فدا و قربانی شدن و به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح به عنوان خدای مجسم و منجی و روح القدس به عنوان تداوم بخش نجات و معطی حیات جدید استوار است و انسان با اعمال صالح خویش هیچ نقشی در ایجاد و اعدام آن ندارد. براساس روش توصیفی تحلیلی دریافتیم اعتقاد به توحید در الوهیت خداوند، حد نصاب توحید است که هر موحدی باید بدان معتقد باشد؛ پذیرش این مرتبه از توحید مستلزم پذیرش سایر مراتب اعتقادی توحید نیز می باشد. اعتقاد به این مراتب به صورت عام مجموعی حد نصاب توحید را تشکیل داده و عدم قبول برخی از مراتب، مستلزم عدم رستگاری و نجات بوده، بلکه اگر اعتقاد به سایر مراتب به توحید در الوهیت منتهی نشود، هیچ ارزشی نخواهد داشت. سایر مراتب توحید جزء کمال توحید و خارج از حد نصاب بوده و مستلزم عمل صالح نیز می باشد.
مفهوم شناسی فضل الاهی و عوامل برخورداری از آن در قرآن کریم
منبع:
الاهیات قرآنی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
111 - 128
حوزه های تخصصی:
فضل خدا قطره های زلال باران رحمت الاهی است که بر همگان می بارد و هم چون غذایی نیروبخش است که یک دانشمند نیک سرشت برای تعلیم و تربیت و دانش افزایی از آن نیرو می گیرد و یک ستمگر برای بیدادگری بیشتر از آن سود می برد. این مقاله به عنوان «مفهوم فضل الاهی و عوامل برخورداری از آن در قرآن کریم» به رشته تحریر درآمده است. فضل به معنای افزونی و زیادتی در خیر و عطای بیش از استحقاق گیرنده است. شناخت معنای فضل و گستردگی آن در قرآن کریم می تواند در بهره مندی و صعود انسان نقش مؤثری داشته باشد. سعی این پژوهش بر آن است که معنای فضل را بررسی و مهم ترین عوامل فضل را نشان داده و بیان دارد که عوامل فضل و برخورداری از آن الطاف خداوند در جهان برای بهره مندی و آسایش بندگان می باشد و کافر و مؤمن هر دو را در بر می گیرد. مقاله حاضر به روش کتابخانه ای و شیوه ی توصیفی و تحلیلی سامان یافته است که در صدد پاسخگویی به این سؤالات است که مفهوم فضل در قرآن چیست؟ و عوامل برخورداری از فضل از منظر قرآن کدامند؟ در پایان نیز به این نتیجه خواهیم رسید که فضل الهی دائم مانند باران رحمت در حال ریزش است و جذب و دریافت آن به ظرف وجودی بندگان بر می گردد.
حیات طیبه از منظر قرآن و روایات
منبع:
الاهیات قرآنی سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸
93 - 111
حوزه های تخصصی:
حیات طیبه برخاسته از مرتبه بالای روح انسانی است. انسان مؤمن در سیر متعالی و تعالی معنوی خویش که تولدی بعد از تولد می یابد، به افاضه الهی از دل ایمانش مؤید به روحی می شود که حیات طیبه ثمره آن است. اگر حیات طیبه حیاتی جدید و برتر از حیات معمولی و منشأ آثاری بس ارزشمند برای انسان مؤمن است، در حقیقت مؤمن حائز مرتبه جدیدی از روح شده که از پرتو آن روح، این حیات و آثارش پدیدار شده است. البته این مرتبه فائقه روح که استعداد ویژه ای بوده و اکنون فعلیت یافته است، ظهور و شکوفایی اش را از ایمان و عمل صالح می گیرد. سعی این پژوهش بر این است که ویژگی های حیات طیبه راکه جامع خیر دنیا و آخرت و سرشار از آرامش هست را بیان دارد، مقاله حاضر به روش کتابخانه ای و شیوه ای تحلیلی-توصیفی سامان یافته است که در صدد پاسخگویی به این سوالات است که: حیات طیبه چیست؟ و ویژگی های آن در قرآن و روایات چه می باشد؟ راه های دستیابی به حیات طیبه چه می باشد؟ در پایان به این نتیجه خواهیم رسید که حیات طیبه در حقیقت پیدایش حیاتی جدید و فوق حیات معمولی و ظاهری است؛ حیاتی برخوردار از نورانیت و ایمان و احسان به خلق، تعامل با دیگران، حیاتی سرشار از معنویت همراه با قناعت و پرهیز از افراط و تفریط ؛ حیاتی به دور از غفلت، سهو و نسیان و توجه به ابعاد مادی و معنوی در زندگی اسلامی که هدف آن رستگاری و فلاح و نجاح است. خداوند سبحان به غیر از زندگی دنیوی، زندگی دیگری را برای انسان مطرح می کند که نتیجه آن کمال وجود آدمی و تحقق بخشیدن اغراض روحی و معنوی انسان است.