مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
شبه قاره ی هند
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان حوزه ی اقتصاد سیاسی و معرفت روابط بین الملل با استناد به روندهای جاری در نظام بین الملل، قرن بیست و یکم را قرن ژئواکونومیک نامیده اند؛ چراکه براین باورند یکی از چالش های مهم جهانی در این قرن، چالش بر سر انرژی است و مساله ی امنیت انرژی از مسائل مهم پارادایم اقتصاد سیاسی این قرن، خواهد بود. در همین ارتباط، نظریه پردازان روابط بین الملل و از جمله کارکرد گرایان و منطقه گرایان، بر این باورند که توسعه ی همکاریهای اقتصادی، از روشهای مناسب برای ایجاد همگرایی درمناسبات بینالمللی و ایجاد صلح وثبات به ویژه در میان کشورهای یک منطقه است. با توجه به این مهم، گسترش همکاری های راهبردی ایران با کشورهای هند در عرصه ی انرژی را می توان اقدامی راهبردی در راستای تامین منافع و امنیت ملی کشورهای منطقه ارزیابی نمود؛ اما چنین به نظر می رسد که تحقق چنین ایده ای با موانعی جدی مواجه باشد؛ پرداختن به این موضوع، مهم ترین هدف اصلی در انجام این پژوهش می باشد.
برهم کنش های فرهنگی زرنکه با ساتراپی های شرقی امپراتوری هخامنشی با استناد به صنعت سفالگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر دهانه ی غلامان سیستان، یکی از محوّطههای شناخته شده و کلیدی در بخش شرقی امپراتوری هخامنشی به شمار میرود. نمایندگان ساتراپ زرنکه (سیستان) بر پلکانهای شرقی آپادانای تخت جمشید در حال آوردن هدایایی مانند گاو و سپرهای بلند نقش گردیدهاند. علاوه بر این، نمایندگان سایر ساتراپیهای شرقی مانند هندیان، آراخوزیه و گنداریان نیز در حال حمل هدایای خود به بارگاه شاهی هستند. هم اکنون شرقیترین ایالات این امپراتوری ایرانی در خارج از مرزهای کنونی آن و در کشورهای افغانستان، پاکستان و هند واقع شده است. متون کتیبهها و نقش برجستههای هخامنشی، آشکارا بیانگر اهمّیّت ایالتهای شرقی امپراتوری از جمله ساتراپهای هنیدوش، آراخوزیایی و گنداریان است. تکرار اسامی آنها پس از مراکز حکومتی در فهرستهای ایالتی، همچنین عمل جسورانه مسلح بودن آنها در برخی نقوش و اخذ مالیات سنگین از ایالات شرقی جملگی بیانگر اهمّیّت سیاسی این بخش از امپراتوری است.
کاوشهای صورت گرفته در سیستان، پاکستان و افغانستان بسیاری از زوایای گنگ و مبهم تاریخی این ایالات را نمایان ساخت و نشان داد که ساتراپیهای مذکور علاوه بر ارتباطات فرهنگی نزدیک با یکدیگر، در بسیاری از زمینههای تمدّنی و سیاسی بر هم کنشهای فراوانی داشتهاند؛ به گونهای که با مشاهدهی آثار همدوره در محوّطههای باستانی این ساتراپیها، میتوان یگانگی فرهنگی را آشکارا در بین آن ها مشاهده نمود. برای این منظور، محوّطههای باستانی بَلَمبَت، اکرا و چارسَدا در پاکستان که لایههای هخامنشی دارند، با محوّطهی نادعلی (سرخ داغ) در افغانستان و محوّطهی هخامنشی دهانه ی غلامان در سیستان مورد مطالعه قرا گرفتند وسفالینههای آن ها با یکدیگر از نظر تکنیک و ویژگیهای فنّی و شکلی، هدف مقایسه های گونهشناختی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعات نشان داد که سیستان در دوره ی هخامنشی بیش از نواحی داخلی ایران، با مناطق شرقی ارتباط و پیوند داشته است.
بررسی تطبیقی وضعیت شاخص توسعه ی انسانی در کشورهای شبه قاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت توسعهی انسانی هر کشور، میتواند راهنمای مسئولان آن جامعه برای تدوین سیاستهای مناسب اقتصادی همچون ایجاد اشتغال، توزیع عادلانهی درآمد، حذف انحصارات، تخصیص بهینهی منابع و هزینهها، کاهش فقر و شتاب در دگرگونیهای نهادی باشد. این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی وضعیت کشورهای شبه قاره هند (هند، بنگلادش، پاکستان، نپال، میانمار و بوتان) را به لحاظ شاخص توسعه ی انسانی بررسی و تحلیل نماید. نتایج تحقیق نشان می دهد، کشورهای شبه قاره ی هند در وضعیت مناسبی به لحاظ شاخص توسعه ی انسانی قرار ندارند؛ زیرا تنها دو کشور هند و بوتان به ترتیب با مقدار شاخص توسعه انسانی 548/ 0 و 522/0 در گروه کشورهای با توسعه ی انسانی متوسط قرار میگیرند و کشورهای پاکستان، بنگلادش، میانمار و نپال به ترتیب با مقدار شاخص توسعه ی انسانی 504/0، 500/0، 483/0 و 458/0 در گروه کشورهای با توسعه ی انسانی پایین قرار می گیرند که این نشان دهنده ی پایین بودن درآمدها، کیفیت پایین زندگی، پایین بودن استانداردهای زندگی است.
مقایسه ی معماری مساجد بلوچستان ایران با مساجد دوره ی تیموریان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر، حاصل برنامه ای پژوهشی (میدانی، کتابخانه ای) است که با نگرشی کلی، به مساجد بلوچستان می پردازد. جایگاه بلوچستان در مطالعات هنر اسلامی ایران تاکنون، ناشناخته مانده است. مساجد بلوچستان دارای شاخصه های هنری زیادی در زمینه ی معماری، عناصر و تزئینات وابسته است. بیشتر مساجد شناسایی شده، دارای عظمت و شکوه چندانی نیستند و از نظر قدمت نیز، اکثر آن ها متعلق به سده های متأخّر دوره اسلامی هستند؛ اما شاخصه هایی ارزشمند از نظر معماری و تزئینی دارند؛ این ویژگی ها عملاً نشانگر فرهنگ خاص بلوچستان هستند. مطالعه دقیق تر این شاخصه های هنری در معماری اماکن مذهبی، تأثیر پذیری آن ها را از مناطق همجوار شرقی، به خصوص شبه قاره ی هند در دوره ی تیموریان بزرگ، روشن می کند. از سوی دیگر، این شاخصه ها تحت تأثیر فرهنگ و معماری فلات مرکزی ایران نیز بوده است. در این مقاله تلاش شده تا با بیان اشتراکات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی میان دو منطقه (بلوچستان ایران و شبه قاره هند)، چگونگی تأثیر پذیری این آثار در تزیینات و برخی از عناصر معماری همچون گنبد و مناره بررسی شود.
مرشدیه و بازتاب آن در شبه قاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طریقت « مرشدیه » یا « کازرونیه » که به نام « اسحاقیه » نیز از آن نام می برند ؛ در بین گرایش های عرفانی ایران آن گونه که باید شناخته شده نیست . شمار کتاب هایی که تاکنون به این موضوع پرداخته اند بسیار اندک و انگشت شمار می باشند و تنها به شرح زندگی بنیانگذار این طریقت که در زمان حیاتش زردشتیان بسیاری را به دین اسلام درآورده است ؛بسنده کرده اند و بازتاب آن را در شبه قاره و یا سایر سرزمین ها بررسی نکرده اند . در این نوشتار تلاش شده است تا این طریقت عرفانی و بنیانگذار آن به اختصار معرفی گردند.
همچنین این پژوهش بر اساس منابع موجود به بررسی چگونگی و زمان ورود این طریقت و شکل گیری خانقاه های کازرونیه و بازتاب آن در شبه قاره می پردازد. صوفیان این طریقت در هند دارای نفوذ بسیاری شدند و توانستند پیشه هایی مهم چون قضاوت را در دست بگیرند. باور مردم هند به « شیخ ابواسحاق » سبب ساخت خانقاه ها و پرداخت نذرهای آنان به این خانقاه ها گردید که گسترش مرشدیه را در هند در پی داشت .
تأملی بر سیر تاریخی مطالعات تفسیری شبه قاره ی هند به زبان عربی (قرن اول تا دواز دهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
23 - 42
حوزه های تخصصی:
علی رغم جایگاه والای قرآن در بین مسلمین و به عنوان منبع الهام بخش بسیاری از تمدن های شکل گرفته بعد از ظهور اسلام، بررسی سیرتاریخی تفسیر در شبه قاره ی هند، نشان می دهد که تاریخ تفسیر نگاری در آن سرزمین به ویژه قبل از دوره ی معاصر، در پژوهش های قرآنی بسیار مغفول واقع شده است. با ضرورت رفع این خلاء پژوهشی، جستار کنونی با بهره گیری از مطالعات بین رشته ای، و به شیوه ی توصیفی تحلیلی و استناد تاریخی، تفاسیر تدوین یافته ی شبه قاره را مورد تبیین قرار داده است. پژوهش حاضر در ابتدا این تفاسیر را با گرایشات عرفانی، کلامی و فلسفی در مرحله ی تکوینِ تفسیر معرفی و تبیین می کند و در دوره ی توسعه ی تفسیر، تفاسیر با گرایشات اخلاقی و عقلی به ویژه تفاسیر به روش «ساختاری» را با تحلیل شرایط اجتماعی مفسرین و ویژگی تفاسیر آنها بررسی کرده و ابعادی از قرآن پژوهی شبه قاره، با محوریت سیر تاریخی آثار تفسیری مکتوب به زبان عربی را از ورود تمدن اسلامی به آن دیار تا قرن دواز دهم مورد تحلیل قرار می دهد.