مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
عود
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه تعیین رابطه همبودی اختلالات شخصیت کلاستر B و افسردگی اساسی با عود افسردگی میباشد.
بررسی تأثیر خدمات روانپرستاری مراقبت در منزل بر وضعیت روانی بیماران اسکیزوفرنیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: افزایش هزینه های بستری در بیمارستان، دوری از خانواده و خطر ابتلا به عفونتهای بیمارستانی منجر گردیده است تا روز به روز خدمات مراقبت در منزل مورد استقبال بیشتری قرارگیرد. از طرفی در بیماریهای روانی طولانی مدت از جمله اسکیزوفرنیا به دلیل اینکه بهبودی در آینده نزدیک متصور نمی باشد لذا ادامه مراقبت ها باید در منزل انجام پذیرد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر مراقبت در منزل بر وضعیت روانی بیماران اسکیزوفرنیک با سیر طولانی مدت بود.
روش بررسی: این پژوهش از نوع تجربی بوده است که در آن 48 نفرمددجوی اسکیزوفرنیک بطور تصادفی در دو گروه آزمون وکنترل جای گرفتند(هر گروه 24 نفر). مداخله پژوهش برای گروه آزمون پس از ترخیص از بیمارستان شامل مراقبت های پرستاری در منزل بود و برای گروه کنترل این مداخله انجام نگردید و روش جاری شامل مراجعه مددجو به درمانگاه روانی جهت ادامه درمانها انجام شد. دو گروه برای بررسی وضعیت روانی در هنگام بستری، هنگام ترخیص و سه ماه پس از ترخیص با پرسشنامه دموگرافیک و مقیاس مختصر روانپزشکیBPRS مقایسه شدند. برای تجزیه تحلیل داده ها از جداول توزیع فراوانی مطلق و نسبی و همچنین برای بررسی روابط بین متغیرها از آزمون آماری تی مستقل و آزمون مجذور کای در سطح معنی داری 95 درصد استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که وضعیت روانی مددجویانیکه خدمات مراقبت در منزل دریافت می کردند بهتر از گروهی بود که این مراقبت را دریافت ننمودند و این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (007/0 = P).
نتیجه گیری: خدمات مراقبت پرستاری در منزل برای بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا مؤثر می باشد و می تواند به بهبود وضعیت روانی آنها منجر گردد. "
مقایسه روانسازه های مربوط به عود در بیماران افسرده با سابقه عود، بدون سابقه عود و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی باورهای زیربنایی مرتبط با احتمال عود در افسردگی بود. در این پژوهش 93 آزمودنی در سه گروه افسرده دارای سابقه عود، افسرده بدون سابقه عود (بار اول) و افراد بهنجار شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد به مقیاس افسردگی بک – 2 (BDI-II) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) پاسخ دهند و میزان غمگینی خود را با استفاده از مقیاس ارزیابی میزان هیجان، درجه بندی کنند. آزمودنی های هر سه گروه پس از قرار گرفتن در شرایط القای خلق افسرده به وسیله تماشای فیلم و پس از انجام یک کار خنثی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های این پژوهش تفاوت معناداری را بین نمره های گروه بهنجار در مقیاس باورهای مربوط به افسردگی با هر دو گروه افسرده نشان داد ولی تفاوت بین گروه افسرده دارای سابقه عود و بدون سابقه عود در نمره های این مقیاس معنادار نبود. با حذف بیمارانی که کمتر از چهار دوره افسردگی را تجربه کرده بودند، این تفاوت نیز معنادار شد. این پژوهش نقش روانسازه های اختصاصی مرتبط با معنی و پیامدهای افسردگی را در عود نشان داده و ادعا می کند که این روانسازه ها بر اثر تجربه دوره های متعدد افسردگی ایجاد شده و تقویت می شوند. نتایج این پژوهش هم چنین با مطرح کردن روانسازه های مربوط به افسردگی، کارآیی مدل شناختی بک برای افسردگی را در تبیین ایجاد دوره های عود پیشنهاد می کند.
میزان عود در اختلال دو قطبی نوع یک: پیگیری 17 ماهه بیماران مبتلا به اولین دوره مانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به دانش ناکافی موجود در زمینه سیر و پیامد اختلال دوقطبی، و از طرفی عدم انجام ارزیابی طولی سیر این اختلال در ایران، این مطالعه مقدماتی بر روی بیماران مبتلا به اولین دوره مانیا انجام شد.
روش: در یک بررسی طولی و آینده نگر، 23 بیمار مبتلا به اولین دوره مانیا با تشخیص اختلال دوقطبی نوع یک (BID) که در مرکز آموزشی - درمانی روانپزشکی ایران بستری شده بودند مورد ارزیابی قرار گرفتند. در ابتدا از فهرست معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR، مقیاس 24 ماده ای اندازه گیری افسردگی هامیلتون (HDRS)، مقیاس اندازه گیری مانیای یانگ (YMRS) و مقیاس وسواسی - اجباری ییل - براون (YBOCS) استفاده شد. سه پرسشنامه اخیر هر دو تا چهار ماه و ارزیابی دوباره تشخیصی هر شش ماه انجام می شد. بیماران بین 8 تا 24 ماه (5.3 ±17.0) پیگیری شدند. سابقه ابتلا به اختلالات روانی در بستگان درجه یک بیمار به کمک شرح حال و مصاحبه تعیین گردید.
یافته ها: تنها تشخیص یکی از بیماران (3/4%) به اسکیزوفرنیا تغییر کرد. سایر بیماران شامل 11 زن و 11 مرد با میانگین سنی10.4 ±28.4 سال بودند. بیشتر بیماران مجرد و با تحصیلات کمتر از دبیرستان بودند. 8/31% سابقه اختلال افسردگی داشتند. سوء مصرف مواد (به جز نیکوتین) تنها در دو بیمار وجود داشت. 1/9% دچار همبودی اختلالات اضطرابی بودند. 22.7% دارای وابسته فامیلی مبتلا به BID و 6/13% دارای وابسته مبتلا به اختلال افسردگی ماژور بودند. 40.9 درصد بیماران دچار عود اپی زود خلقی شدند. دو سوم موارد عود در سال اول و یک سوم در سال دوم بروز کرد. 13.6 درصد بیماران در شش ماه اول (پس از بهبودی دوره اول مانیا) و 31.8 درصد در سال اول دچار عود شدند. هیچ موردی از اپی زود خلقی مختلط و یا تندچرخی بروز نکرد. آزمون خی دو تفاوت آماری معنی داری در سابقه اپی زود خلقی پیش از اولین دوره مانیا، بین بیماران دچار عود مانیا (4/71%) و بیماران بدون این عود (0/20%) نشان داد.
نتیجه گیری: میزان عود در اوایل سیر BID قابل توجه است و با توجه به بالاتر بودن عود در بیماران دارای سابقه ابتلا به اپی زودهای افسردگی، مداخله پیشگیرانه جدی، به ویژه در این گروه از بیماران توصیه می شود.
اثر بخشی گروه درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل بر پیشگیری از عود افراد سم زدایی شده
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پدیده اعتیاد در افراد سم زدایی شده، یکی از معضلات مهم درمانی برای سوء مصرف مواد است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر گروه درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل بر پیشگیری از بازگشت افراد سم زدایی شده می باشد.
روش: این پژوهش به صورت آزمایشی با گروه کنترل نابرابر انجام گرفت. با استفاده از نمونه گیری در دسترس و از افراد سم زدایی شده مراجعه کننده به مرکز دولتی درمانی نگهدارنده با متادون شهرستان بجنورد، 24 نفر به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 12 نفر) تقسیم شدند. هردو گروه در پیش آزمون، مقیاس پیش بینی از بازگشت رایت و همکاران را کامل کردند و پس از انجام گروه درمانی با گروه آزمایش، پس آزمون و پس از 5 ماه، آزمون پیگیری از هر دو گروه گرفته شد. در هنگام تکمیل آزمون پیگیری، مرفین چک نیز انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و تحلیل کواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون t نشان داد که از لحاظ میزان وسوسه و احتمال مصرف مواد بین دو گروه تفاوت معنی داری در مرحله پیش آزمون وجود نداشت. تحلیل کواریانس نیز نشان داد که از لحاظ وسوسه مصرف بین دو گروه تفاوت معنی داری در پس آزمون و مرحله پیگیری وجود دارد، اما این تفاوت برای احتمال مصرف مواد معنی دار نبود.
نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش، گروه درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل ممکن است از لحاظ وسوسه مصرف مواد در افراد سم زدایی شده مؤثر باشد و می تواند مورد توجه متخصصان قرار گیرد.
کارآزمایی بالینی جهت بررسی تاثیر اولانزاپین در درمان نگهدارنده وابستگی به مواد افیونی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در تحقیق حاضر محققان به بررسی تاثیر الانزاپین برکاهش عود سوء مصرف در افرادی که مبتلا به بیماری دیگری جز وابستگی به مواد افیونی نیستند می پردازند.
روش: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی (RCT) طراحی گردید. جامعه مورد مطالعه مردان وابسته به مواد افیونی (بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR) مراجعه کننده به درمانگاه اعتیاد مرکز ملی مطالعات اعتیاد بودند. بیماران در طی 7 تا 10 روز با استفاده از کلونیدین، کلونازپام، دیسیکلومین و NSAIDs به صورت سرپایی سم زدایی شدند. در مرحله دوم، از بین بیماران مرد مراجعه کننده، افراد واجد شرایط ورود به طرح انتخاب شدند. فرم های اطلاعاتی جمعیت شناختی، رضایت نامه شرکت در طرح و پرسشنامه شدت اعتیاد (ASI) و تست های افسردگی بک و خودسنجی زونگ تکمیل گردید.40 نفر از افراد حائز شرایط در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند (هر گروه 20 نفر). تخصیص تصادفی نمونه ها به دو گروه درمان فعال (با پانزده میلی گرم الانزاپین) و دارونما به روش بلوک بندی انجام شد. مطالعه 8 هفته ادامه یافت.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بیماران هر دو گروه مورد بررسی در طول زمان، کاهش تمامی شاخص های ASI را نشان دادند ولی بین دو گروه مورد مطالعه از نظر میزان این کاهش در طول زمان تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در مقایسه میزان بروز افسردگی و اضطراب بر حسب معیارهای بک و زونگ در حالت پایه و مراحل پیگیری بعد از مداخله در هر دو گروه با در نظر گرفتن فاکتور زمان تفاوت آماری معنی داری وجود داشت، ولی بین دو گروه در طول زمان پیگیری تفاوت معنی داری وجود نداشت. از نظر تعداد دفعات و زمان میل به مصرف مواد در هر دو گروه مورد مطالعه در حالت پایه و مراحل پیگیری برحسب فاکتورهای زمان تفاوت معنی داری یافت شد. ولی بین دو گروه در طول زمان پیگیری تفاوت معنی داری وجود نداشت. با گذشت زمان احتمال بقاء در درمان کاهش یافته و از نظر آماری تفاوت معناداری بین دو روش وجود داشت.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه کارآیی الانزاپین در درمان نگهدارنده مواد افیونی را تایید نمی نماید.
ابعاد شخصیتی اثر گذار در عود سوء مصرف مواد در وابستگان به مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد شخصیتی اثر گذار در عود سوء مصرف مواد در افراد وابسته به مواد افیونی تحت درمان با متادون صورت گرفت.
روش: در این پژوهش آینده نگر، 210 معتاد که در طول یک ماه اول سال 89 به مراکز درمان نگهدارنده با متادون مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری هدفدار انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات دموگرافیک و فرم کوتاه سیاهه سرشت و منش مورد بررسی قرار گرفتند و به مدت 6 ماه پیگیری شدند. داده ها به کمک آزمون t مستقل تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بیمارانی که عود داشتند در مقایسه با گروه غیر عود، در ابعاد نوجویی و آسیب پرهیزی نمره بالاتر و در ابعاد خود جهت دهی و همکاری نمره پایین تری به دست آوردند. در ابعاد شخصیتی پشتکار و پاداش خواهی بین دو گروه تفاوتی دیده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس مدل ابعادی کلونینجر از شخصیت، نوجویی و آسیب پرهیزی بالا و همکاری و خود جهت دهی پایین،در بر دارنده اطلاعات ارزشمندی در مورد ماهیت صفات شخصیتی اثر گذار در عود می باشد که ممکن است در حوزه درمان و پیشگیری از عود افراد سوء مصرف کننده مواد موثر باشند.
اثربخشی گروه درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل بر سازگاری زناشویی و پیشگیری از عود افراد سم زدایی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عود اعتیاد در افراد سم زدایی شده، یکی از معضلات مهم درمانی برای سوء مصرف مواد است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر گروه درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل بر سازگاری زناشویی و پیشگیری از عود افراد سم زدایی شده می باشد. این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با گروه کنترل نابرابر انجام گرفت. با استفاده از نمونه گیری در دسترس و از افـراد سم زدایی شده مراجعه کننده به مرکز دولتی درمانی نگهدارنده با متادون شهرستان بجنورد، 24 نفر به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 12 نفر) تقسیم شدند. هر دو گروه در پیش آزمون، مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر و پیش بینی از بازگشت رایت و همکاران را کامل کردند و پس از انجام گروه درمانی با گروه آزمایش، پس آزمون و پس از 5 ماه، آزمون پیگیری از هر دو گروه گرفته شد. در هنگام تکمیل آزمون پیگیری، مرفین چک نیز انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که از لحاظ وسوسه ی مصرف مواد بین دو گروه تفاوت معنی داری در پس آزمون و مرحله پیگیری وجود دارد، اما بین سازگاری زناشویی و احتمال مصرف مواد تفاوت معنی داری مشاهده نشد. طبق نتایج این پژوهش، گروه درمانی به روش تـحلیل رفتار مـتقابل مـمکن است از لحاظ وسوسه ی مصرف مواد در افراد سم زدایی شده مؤثر باشـد و می تواند مورد توجه متخصصان قرار گیرد.
نقش باورهای غیرمنطقی، ادراکات خودکارآمدی و حمایت اجتماعی در عود اختلال سوءمصرف مواد
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش سیستم باورهای غیرمنطقی، ادراکات خودکارآمدی و شبکه حمایت اجتماعی در پیش بینی عود و عدم عود سوء مصرف مواد و مقایسه تفاوت این دو گروه در متغیرهای مذکور به انجام رسید. روش: به این منظور 100 نفر از کسانی که عود مکرر داشتند و 100 نفر از کسانی که عود نداشتند به صورت نمونه گیری در دسترس از سازمان بازپروری و توانبخشی شهر تبریز انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی آلبرت الیس، خودکارآمدی شرر و حمایت اجتماعی واکس استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دادند که بین دو گروه دارای عود و بدون عود، در باورهای غیرمنطقی، ادراکات خودکارآمدی و حمایت اجتماعی، تفاوت معنا داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق تلویحات کاربردی در کلینیکهای ترک اعتیاد دارد.
بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری بر پرهیز، وسوسه، عود، و تغییر نگرش معتادین به شیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: شیوع روز افزون مصرف ماده محرک شیشه و درمان موثر اعتیاد به این ماده، یکی از دغدغه های اصلی متخصصین این حوزه است.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان شناختی رفتاری بر میزان پرهیز، وسوسه، عود و تغییر نگرش معتادین به شیشه است.
روش: در این طرح شبه آزمایشی، 36 بیمار با تشخیص وابستگی به شیشه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار داده شدند. گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفتند. آزمودنی های هر دو گروه توسط مصاحبه ساخت یافته شخصیت، پرسشنامه نگرش نسبت به مواد، قبل از شروع درمان (مرحله پایه)، جلسه ششم، دوازدهم و 90 روز پس از پایان درمان (پیگیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. از طریق خودسنجی در شروع هر جلسه درمانی دفعات لغزش، وسوسه و پرهیز سنجیده شد. گروه کنترل در این مدت درمان روان شناختی دریافت نکرد. داده ها به کمک آزمون t همبسته، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس دو طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت معنادار بین میانگین ها در کلیه مراحل مداخله و بین مراحل خط پایه و پیگیری مشاهده شد و در آزمون فرضیه ها گروه آزمایشی پرهیز بیشتر، وسوسه و عود کمتر و تغییر نگرش نسبت به ماده محرک شیشه نشان دادند. پس فرضیه های تحقیق تأیید شد.
بحث و نتیجه گیری: میزان پرهیز، وسوسه، لغزش و عود و نگرش مثبت گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل در تمام مراحل مداخله پایین تر بود، پس رویکرد شناختی رفتاری در درمان اعتیاد به شیشه مؤثر است.
تفاوت های اساسی رجعت و تناسخ با تکیه بر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی معاد در روایات
رجعت و تناسخ از جمله واژگان متداول در زبان مفسّران، متکلّمان و فلاسفه اسلامی است. جای آن دارد که اوّلاً در باب این دو موضوع تنقیح مناط صورت گیرد و معلوم شود که چه تفاوت اساسی میان رجعت و تناسخ در کار است. ثانیاً کدام یک مورد قبول علمای نامدار اسلامی می باشد و کدام یک از نظر عالمان تفسیر، کلام و فلسفه مردود است. این مقاله در پی آن است که این دو موضوع را واکاوی نماید و دیدگاه علمای این فن را بیان کند. در کُل، رجعت از نظر عالمان تفسیر مورد قبل است، چون یک حقیقت قرآنی است و نیز رجعت برخی از انسان ها با شرایط ویژه در زمان ظهور مهدی (عج) مورد تأیید عالمان شیعی می باشد. امّا تناسخ به جمیع اشکال خود از نظر فلاسفة مشّاء و حکمت متعالیه مردود است، گرچه برخی از فلاسفة اشراقی برخی از انواع تناسخ را پذیرفته اند.
اثربخشی هیپنوتیزم درمانی بر پیشگیری از عود، کاهش تکانشگری و ولع در افراد ترک کننده مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی هیپنوتیزم درمانی بر پیشگیری از عود، کاهش تکانشگری و ولع در افراد ترک کننده مواد محرک صورت گرفت. روش: در یک طرح نیمه آزمایشی گروهی 40 نفری با تشخیص وابستگی به مواد محرک که مرحله سم زدایی را به پایان رسانده بودند و گروه گواه که به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. گروه آزمایشی 5 جلسه 45 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش هیپنوتراپی قرار گرفتند. افراد از طریق آزمایش مرفین، مقیاس تکانشگری ارنست بارت و مقیاس ولع مصرف مواد قبل از شروع درمان و پس از پایان درمان گروهی مورد ارزیابی قرار گرفتند.گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد و در انتظار درمان بودند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش هیپنوتراپی در پیشگیری از عود، کاهش تکانشگری و ولع مصرف مواد موثر بود. نتیجه گیری: آموزش هیپنوتراپی را می توان به عنوان درمان جایگزین در کنار سایر مداخلات روان شناختی در درمان وابستگی به مواد محرک مورد استفاده قرار داد.
اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف در بیماران سوءمصرف مواد تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با همه تلاش هایی که درزمینه ترک اعتیاد صورت می گیرد آمار فراوان عود مصرف مواد درنتیجه تجربه ولع پس از ترک مواد نگران کننده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف در بیماران تحت درمان با متادون بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. از تعداد 60 بیمار در مرکز درمانی ترک اعتیاد، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. هر دو گروه پرسشنامه های ولع مصرف و عود (پیگیری شش ماهه) را تکمیل کردند. یافته ها: یافته ها نشان داد که فرضیه های پژوهش در مورد اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف تائید شد و میان گروه آزمایش که مصاحبه انگیزشی و دارودرمانی دریافت کرده بودند و گروه گواه که تنها دارودرمانی متادون را دریافت کرده بودند تفاوت وجود داشت. نتیجه گیری: این یافته ها می تواند متخصصین را در جهت استفاده از درمان های روان شناختی در کنار دارودرمانی در زمینه ی اعتیاد یاری دهد.
تدوین و اعتبار یابی الگوی مقابله ای مبتنی بر مؤلفه های معنایی-ارزشی زبان در پیشگیری از عود سوءمصرف کنندگان مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
269-293
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی الگوی مقابله ای مبتنی بر مؤلفه های معنایی-ارزشی زبان در پیشگیری از عود سوءمصرف مواد شهر اصفهان در سال 1395 انجام شد. روش: روش پژوهش آمیخته بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل چندین نفر از سوءمصرف کنندگان مواد بودند که به شکل هدفمند انتخاب شدند. تعدادنمونه در این بخش بر اساس شیوه تئوری زمینه ای به اندازه ای انتخاب شد که مصاحبه ها به حالت اشباع برسد. پژوهشگر بعد از 15 مصاحبه به اشباع رسید یعنی از مصاحبه شونده یازدهم به بعد هیچ شاخص دیگری به عوامل تشکیل دهنده مؤلفه های معنایی-ارزشی زبان اضافه نشد. همچنین جامعه آماری در بخش کمّی شامل 30 نفر از سوءمصرف کنندگان مواد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. گروه آزمایش 9 جلسه 45 دقیقه ای مشاوره بر مبنای مؤلفه های معنایی-ارزشی زبان دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه عمیق بود که با تائیدیه گرفتن از اعضاء ضبط شد و بعد از انجام مطالعه مقدمانی بر روی چهار فرد، با در نظر گرفتن جمع بندی نظر چهار متخصص (روان شناس ومشاور) از روایی محتوایی اطمینان حاصل شد. در بخش کمّی به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه عود رایت (1993) استفاده شد. داده های گردآوری شده حاصل از بخش کیفی از طریق کدگذاری و در بخش کمّی از طریق تحلیل کواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد سوءمصرف کنندگان با هویت منفعل و تسلیم پذیر تحت تاثیر گفتمان حاکم در جامعه مصرف کنندگان به ساختار شکنی و از بین بردن هژمونی گفتمان حاکم در جامعه می پردازند و در جنگ (ضدیت و غیرت) با مراجع حاکم مثل خانواده، مشاور و راهنما به دال مرکزی خود که همان سرلوحه قرار دادن مصرف مواد است پناه برده و با شکل گرفتن دال تهی که همان دور شدن از صمیمیت، محبت و اعتماد است با ناکارآمدی، و بی کفایت شدن در جامعه به مصرف مجدد مواد و تثبیت معنای مصرف روی می آورند . ن تیجه گیری: مشاوره بر مبنای الگوی درمانی مبتنی بر مؤلفه های معنایی-ارزشی زبان در پیشگیری از عود سوءمصرف مواد تأثیر دارد .
سیر اختلال های پسیکوتیک: پیگیری سه ساله بیماران مبتلا به پسیکوز بار اول(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این مطالعه آینده نگر سه ساله بررسی ویژگی ها، سیر و پیامدهای بالینی بیماران مبتلا به پسیکوز بار اول بود که در فاصله سال های 1385 تا 1387، به بیمارستان روزبه مراجعه کرده بودند. روش : بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روزبه (برای بستری)، در صورت وجود هرگونه نشانه پسیکوتیک و در صورتی که مشکل اخیر نخستین رویداد بیماری شان بود، وارد مطالعه شدند. در بدو بستری، بیمار از نظر شدت نشانه ها، میزان عملکرد کلی و کیفیت زندگی ارزیابی شد. برای گردآوری داده ها مقیاس نشانه های مثبت و منفی ( PANSS )، مقیاس سنجش کلی عملکرد ( GAF ) و مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ( WHOQoL-BREF ) به کار رفت. این ارزیابی ها در زمان ترخیص از بیمارستان، 6، 12 و 24 ماه و 4-3 سال پس از ترخیص تکرار شد. میزان بستری مجدد نیز طی دوره پیگیری اندازه گیری شد. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t جفتی تحلیل شدند. یافته ها : از 104 بیماری که وارد طرح شده بودند، 59 نفر مرد و 45 نفر زن بودند. میانگین (±انحراف معیار) سنی آنان 6/30 سال (7/9±) بود. بر اساس تشخیص های زمان ترخیص، 48 نفر به اختلال دوقطبی (رویدادهای خلقی با ویژگی های پسیکوتیک)، 22 نفر به اسکیزوفرنیا، 7 نفر به اختلال افسردگی اساسی (با ویژگی های پسیکوتیک) و باقی (27 نفر) به سایر اختلال های پسیکوتیک مبتلا بودند. یافته ها نشان داد عملکرد کلی، نشانه های مثبت، منفی و عمومی پسیکوز بیماران در طول زمان، به شکل قابل توجهی بهبود یافته بود، ولی تحلیل های دیگر نشان داد بهبود تنها در زمان ترخیص بارز بود و هیچ یک از این شاخص ها، پس از ترخیص و در فواصل پیگیری تغییری نداشت. کیفیت زندگی بیماران نیز در طول زمان در هیچ یک از فواصل تغییری نداشت. در میان افرادی که به آنها دسترسی حاصل شد، میزان عود منجر به بستری در سه سال اول پس از ترخیص 1/41 درصد بود. نتیجه گیری : درصد قابل توجهی از بیماران ظرف 3 سال از بستری، دچار عود منجر به بستری دوباره شدند. این یافته در کنار عدم تغییر قابل توجه عملکرد و کیفیت زندگی بیماران در طول پیگیری، اهمیت به کار بستن مداخلات مؤثر برای پیشگیری از عود و توانبخشی را نمایان می سازد.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر کاهش عود در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
57-81
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر کاهش عود در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شده است. در یک طرح آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل، 30 نفر از افراد وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد خرم آباد، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) بررسی شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 2 ساعته تحت درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات قرار گرفتند و گروه گواه درمان خاصی دریافت نکردند. همه شرکت کنندگان در آغاز پژوهش و پایان جلسات هفتگی، بوسیله آزمایش ادرار مورد سنجش قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی و آزمون خی دو به کار برده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ میزان عود، از هفته چهارم درمان به بعد تفاوت معناداری وجود دارد، یعنی میزان عود در گروه کنترل از هفته چهارم به بعد به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. با توجه به یافته ها می-توان چنین نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر کاهش عود در افراد وابسته به مواد افیونی موثر است.
جایگاه ساز عود و انواع مختلف آن در تاریخ موسیقی ایرانِ پس از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
191 - 206
یکی از مباحث تاریخ موسیقی ایران در دوره اسلامی، جایگاه و اهمیت ساز عود است. این ساز با عنوان «بربت» در دوره ساسانی شکوفا شد و پس از اسلام با عنوان «عود» در سرزمین های مختلف اسلامی اشاعه یافت و در موسیقی ایران نیز تا اواخر عصر صفوی دارای اعتبار بود. موسیقی دانان قدیم ایران، از نخستین متون موسیقی پس از اسلام در قرون سوم و چهارم هجری تا رسالات موسیقی دوره صفوی در قرن یازدهم هجری، به برتری ساز عود نسبت به سازهای دیگر اذعان داشته اند. در مقاله حاضر قصد داریم به مطالعه ویژگی های ساختمان عود و انواع آن بپردازیم. با استناد به رسالات موسیقی قدیم، عود در اندازه های مختلف و حداقل در دو اندازه کاسه بزرگ و کاسه کوچک ساخته می شد و انواع مختلف عود گاهی با اسامی دیگر نیز نامیده می شدند. اختلاف در تعداد زه های ساز از دیگر وجوه تمایز انواع عود در رسالات موسیقی قدیم است.
الگوی روابط ساختاری عود افراد دارای اختلال مصرف مواد بر اساس سوگیری توجه و حساسیت به پاداش با نقش میانجی کنترل بازداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
117-142
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی روابط ساختاری عود افراد دارای اختلال مصرف مواد بر اساس سوگیری توجه و حساسیت به پاداش با نقش میانجی کنترل بازداری بود. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد وابسته به مواد (مت آمفتامین) در حال ترک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل در سال 1398 بود. 172 نفر از افراد مصرف کننده مت آمفتامین با استفاده از فرمول اسلووین به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های پیش بینی عود و حساسیت به پاداش و همچنین آزمون های دات پروب و برو/نرو را پاسخ دادند. همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و بوت استروپ روش های مورد استفاده برای تحلیل داده ها بودند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای پژوهش ارتباطلات مثبت و یا منفی معناداری وجود داشت. نتایج برازش مدل فرضی پژوهش را تایید کرد. نتایج نشان داد سوگیری توجه و حساسیت به پاداش تاثیرات مستقیم معناداری و همچنین تاثیرات غیر مستقیم معناداری از طریق کنترل بازداری بر عود داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که کنترل بازداری با تعدیل سوگیری توجه و حساسیت به پاداش موجب کاهش عود در افراد مصرف کننده مواد می شود. بنابراین، پیشنهاد می شود که متخصصان حوزه اعتیاد از نتایج پژوهش حاضر در برنامه های درمانی خود استفاده نمایند.
تأثیر مصاحبه انگیزشی بر وسوسه و عود مصرف بیماران تحت درمان با بوپرنورفین
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سوءمصرف مواد مخدر یکی از معضلات جهانی است و با وجود اثربخشی روش های ﺩﺭﻣﺎﻧی با گذشت زمان اغلب عودﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪﺩی ﺍﺯ ﺳﻮی ﺑﺮﺧی ﺑیﻤﺎﺭﺍﻥ ﺗﺠﺮﺑﻪ می شود. هدف: هدف این مطالعه بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر وسوسه و عود مصرف بیماران تحت درمان با بوپرنورفین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد بود. روش: نوع پژوهش کاربردی و به صورت نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود ، جامعه مورد مطالعه بیماران تحت درمان با بوپرنورفین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان مریوان در سال ۱۳۹۹ بودند. در این مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی تعداد ۴۲ نفر انتخاب شدند و به دو گروه ۲۱ نفره مداخله و کنترل تخصیص داده شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه وسوسه مصرف مواد پس از ترک، پرسشنامه پیش بینی بازگشت به همراه آزمون های آزمایشگاهی بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار STATA نسخه ۱۲ و SPSS نسخه ۲۵ و با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی آزمون های ویلکاکسون، من ویتنی و کای دو پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که گروه های مداخله و کنترل از لحاظ آماری همگن بودند. قبل از مداخله میانگین نمره ی وسوسه برابر ۱۱/۳۱±۷۴/۴۲ و عود مصرف برابر ۷/۸۰±۱۲۱/۸۰ بود که پس از مداخله میانگین نمره ی وسوسه به ۹/۱۵±۵۱/۳۳ و عود مصرف به ۱۰/۶۲±۱۰۸/۷۶ کاهش یافته بود؛ بنابراین بین گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (۰/۰۰۱<p). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد مصاحبه انگیزشی بر میزان وسوسه و عود بیماران مؤثر بود؛ بنابراین طراحی و استفاده از مصاحبه انگیزشی برای ارائه دهندگان مراقبت در بخش های روان و ترک اعتیاد در کنار سایر درمان های ترک اعتیاد توصیه می شود.