سیر اختلال های پسیکوتیک: پیگیری سه ساله بیماران مبتلا به پسیکوز بار اول(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این مطالعه آینده نگر سه ساله بررسی ویژگی ها، سیر و پیامدهای بالینی بیماران مبتلا به پسیکوز بار اول بود که در فاصله سال های 1385 تا 1387، به بیمارستان روزبه مراجعه کرده بودند. روش : بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روزبه (برای بستری)، در صورت وجود هرگونه نشانه پسیکوتیک و در صورتی که مشکل اخیر نخستین رویداد بیماری شان بود، وارد مطالعه شدند. در بدو بستری، بیمار از نظر شدت نشانه ها، میزان عملکرد کلی و کیفیت زندگی ارزیابی شد. برای گردآوری داده ها مقیاس نشانه های مثبت و منفی ( PANSS )، مقیاس سنجش کلی عملکرد ( GAF ) و مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ( WHOQoL-BREF ) به کار رفت. این ارزیابی ها در زمان ترخیص از بیمارستان، 6، 12 و 24 ماه و 4-3 سال پس از ترخیص تکرار شد. میزان بستری مجدد نیز طی دوره پیگیری اندازه گیری شد. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t جفتی تحلیل شدند. یافته ها : از 104 بیماری که وارد طرح شده بودند، 59 نفر مرد و 45 نفر زن بودند. میانگین (±انحراف معیار) سنی آنان 6/30 سال (7/9±) بود. بر اساس تشخیص های زمان ترخیص، 48 نفر به اختلال دوقطبی (رویدادهای خلقی با ویژگی های پسیکوتیک)، 22 نفر به اسکیزوفرنیا، 7 نفر به اختلال افسردگی اساسی (با ویژگی های پسیکوتیک) و باقی (27 نفر) به سایر اختلال های پسیکوتیک مبتلا بودند. یافته ها نشان داد عملکرد کلی، نشانه های مثبت، منفی و عمومی پسیکوز بیماران در طول زمان، به شکل قابل توجهی بهبود یافته بود، ولی تحلیل های دیگر نشان داد بهبود تنها در زمان ترخیص بارز بود و هیچ یک از این شاخص ها، پس از ترخیص و در فواصل پیگیری تغییری نداشت. کیفیت زندگی بیماران نیز در طول زمان در هیچ یک از فواصل تغییری نداشت. در میان افرادی که به آنها دسترسی حاصل شد، میزان عود منجر به بستری در سه سال اول پس از ترخیص 1/41 درصد بود. نتیجه گیری : درصد قابل توجهی از بیماران ظرف 3 سال از بستری، دچار عود منجر به بستری دوباره شدند. این یافته در کنار عدم تغییر قابل توجه عملکرد و کیفیت زندگی بیماران در طول پیگیری، اهمیت به کار بستن مداخلات مؤثر برای پیشگیری از عود و توانبخشی را نمایان می سازد.