مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
مجتمع های مسکونی
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
77-92
حوزه های تخصصی:
امروزه فرآیند برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی در ایران بدون توجه به ارتباط و فرآیند تکامل ِسازگار با طبیعت صورت می گیرد که نتیجه آن نوعی ناپایداری در زیست بوم و نابودی طبیعت و محیط زیست شهری است. لذا برای برطرف کرده این مشکل در دهه معاصر رویکرد «بیوفیلیا» مطرح شده است که همان احساس مثبت انسان ها نسبت به موجودات زنده می باشد. این عبارت ازجمله مباحثی که در خصوص گرایش سرشتی انسان نسبت به مظاهر حیات مطرح می باشد که با عنوان فرضیه بیوفیلی «حیات-دوستی» عنوان می گردد. از جنبه واژه شناسی اصطلاح «بیوفیلیا» به معنی «دوست داشتنِ حیات یا سیستم های واجدِ حیات» می باشد و برای نخستین بار توسط «اریک فروم» برای تبیین یک گرایشِ روان شناختی در خصوصِ«جذابیت هر آنچه زنده است»، مورد استفاده قرار گرفت. در این پژوهش با روش پیمایشی و روش تحلیل عاملی به بررسی و اولویت سنجی مولفه های معماری بیوفیلی در طراحی و برنامه ریزی مجتمع های مسکونی پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل 1. ویژگی های محیطی شامل رنگ، آب، هوا، نور طبیعی، گیاهان، حیوانات، مصالح طبیعی، چشم انداز در رتبه نخست قرار گرفته اند و سپس بترتیب 1. تکامل روابط انسان و طبیعت، 2. شکل و فرم های طبیعی، 3. الگوها و فرآیندهای طبیعی، 4. نور و فضا و 5. روابط مبتنی بر مکان در جایگاه های بعدی اولویتی قرار داشته که باید بر اساس آن ها اولویت های حوزه برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی ترسیم و مورد بازبینی قرار گیرد.
پژوهشی بر جایگاه طبیعت در حس سرزندگی ساکنان در مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر با افزایش روند شهرنشینی و انبوه سازی مسکن در کشور، ایجاد فضای طبیعی در شهرها که از عوامل مؤثر در افزایش سرزندگی ساکنان می باشد رنگ باخته است. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی جایگاه طبیعت بر سرزندگی ساکنان در مجتمع های مسکونی است. چهار مجتمع مسکونی اکباتان در تهران، پردیسان در قم، زیتون در اصفهان و مهرگان در قزوین به عنوان محدوده مطالعاتی انتخاب شدند. پژوهش به لحاظ هدف شناختی، روش انجام آن توصیفی - تحلیلی و روش پژوهش تلفیقی از روش کیفی و کمی است. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه و مشاهدات میدانی از محل؛ و روش تجزیه وتحلیل داده ها، استفاده از مدل ANP است. پس از شاخص سازی بر اساس نتایج، سرزندگی در مجتمع مسکونی زیتون و اکباتان وضعیت بهتری نسبت به مجتمع مسکونی پردیسان و مهرگان دارد. در مؤلفه ها نیز، در مؤلفه کالبدی دو مجتمع اکباتان و زیتون، مؤلفه ادراکی دو مجتمع اکباتان و زیتون، مؤلفه اجتماعی مجتمع زیتون و در مؤلفه های بصری و عملکردی نیز اکباتان و مؤلفه زمانی نیز دو مجتمع اکباتان و زیتون بهترین وضعیت را داشته اند. در راستای بررسی شاخص طبیعت و تأثیر آن بر سرزندگی مطالعات میدانی از طریق ساکنین با تدوین پرسشنامه انجام شد، بر اساس فرمول کوکران و جدول مورگان 384 پرسشنامه برای هر مجتمع تهیه، سپس شاخص های مورد بررسی مورد تحلیل واقع شد خروجی تحلیل بر اساس ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است بر این اساس به ترتیب اکباتان و زیتون، بر اساس میزان فضای سبز و رضایت ساکنین در وضعیت بهتری قرار داند.
بررسی کیفیت عوامل فضایی و کالبدی فضاهای باز مجتمع های مسکونی شهر جدید سهند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد بررسی کیفیت عوامل کالبدی فضاهای باز مجتمع های مسکونی شهر جدید سهند تبریز است. مقاله حاضر به روش پیمایشی و از نوع توصیفی - مقطعی انجام گرفت. 330 خانوار ساکن به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزار SPSS 13.0 انجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که 50% واحدهای مورد پژوهش، کیفیت فضاهای باز مجتمع های مسکونی شهر جدید سهند را نیمه مطلوب، 8/48% مطلوب و 6/0% نامطلوب ارزیابی نموده اند. میانگین و انحراف معیار نمرات افراد نمونه در رابطه با میزان رضایت از کیفیت فضاهای باز شهر جدید سهند به ترتیب 49/2 و 51/0 بود. تفاوت میانگین نمرات افراد نمونه براساس نتایج آزمون فریدمن معنی دار بود (05/0 > P). نتایج آزمون کای دو (X2)نشان داد بین متغیر گروههای سنی، وضعیت تاهل، جنس، بعد خانوار، تعداد فرزندان زیر 18 سال، میزان تحصیلات، نوع اشتغال و کیفیت فضاهای باز مجتمع های مسکونی شهر جدید سهند در افراد نمونه اختلاف معنی داری وجود دارد (01/0 > P). بنابراین، به موازات افزایش جمعیت، بایستی توسعه کمی و ارتقاء کیفی فضاهای باز مجتمع های مسکونی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرند.
ارتقای تعامل کودک با مکان در فضای باز مجتمع های مسکونی؛ موردپژوهی سه گونه فضای باز مسکونی در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به غلبه استفاده از فضاهای باز جمعی، بجای فضاهای باز خصوصی خانه های تک خانواری در شهرهای بزرگ ایران، هدف این پژوهش جست وجوی چارچوبی منعطف برای تبیین چگونگی تعامل کودک با مکان در محیط های مسکونی است. پرسش اساسی این است که برای «ارتقای تعامل کودک با مکان» در فضای باز مجتمع های مسکونی، با چه چارچوبی مولفه های محیط کالبدی(عینی) و محیط روانشناختی(ذهنی) در تعادل قرار می گیرند؟ برای پاسخ به این پرسش، با مرور سابقه موضوع رفتار تعاملی کودکان و پژوهش های مکان، مفاهیم و نظریه های مرتبط تحلیل شد. برای تدقیق چارچوب تحلیلی پیشنهادی، معیارها و شاخص های استخراج شده، با استفاده از روش تحقیق ترکیبی، در پنج مجتمع مسکونی منتخب شهر تبریز، در قالب سه گونه خطی، پراکنده و محیطی بر مبنای نمونه گیری هدفمند تحلیل شدند. نتایج آزمون نشان داد که، همبستگی میان مولفه های محیطی و مولفه های تعاملی در مکان های مطلوب دو گونه خطی و پراکنده، الگویی نسبتاً یکسان و در گونه محیطی الگویی متفاوت دارند. این همبستگی در مکان های نامطلوب همه گونه ها، تابع الگویی یکسان بود. درنتیجه، در فضای باز مجتمع های مسکونی، با برقراری تعادل میان مولفه های کالبدی و روانشناختی، تعامل کودکان با محیط زندگی روزمره بهبود یافته و به تبع آن بستر تعامل کودک با مکان در فضای باز مجتمع های مسکونی ارتقای می یابد.
ارزیابی مؤلفه های نظریه (CPTED) در پیشگیری از جرم (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی ابریشم، پردیسان و کاکتوس شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله ارزیابی مؤلفه های کالبدی نظریه ( CPTED ) به منظور پیشگیری از جرم را در مجتمع های مسکونی شهر رشت (ابریشم، پردیسان و کاکتوس) مورد مطالعه قرار می دهد. در این پژوهش از روش های تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش کمی به کمک پرسش نامه و شیوه های تحقیقی مرور متون و منابع مورد استفاده قرار گرفته است. انجام تحقیقات میدانی، دیگر شیوه مورد استفاده در این پژوهش است. برای انجام تجزیه و تحلیل های آماری نیز از نرم افزار آماری SPSS و آزمون فریدمن و تحلیل واریانس استفاده شده است. با توجه به نامحدود بودن جامعه، تعداد حجم نمونه نیز براساس فرمول حجم بهینه کوکران، برابر با 384 نفر به دست آمد و در نهایت، پرسش نامه با 36 سؤال اصلی بین 390 نمونه اجرا شد. یافته های به عمل آمده حاکی از آن است که راهبردهای نگرش پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی ( CPTED ) مانند قلمروبندی، نظارت، کنترل ورودی و دسترسی ها و کیفیت محیطی، به ترتیب با ضرایب 464/0، 533/0، 561/0، 402/0و سطح معناداری کمتر از 05/0 همبستگی مستقیم با پیش گیری از ج ر م دارند. بر اساس نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود که به راهکارهایی از قبیل تفکیک عرصه های عمومی، نیمه عمومی، نیمه خصوصی و خصوصی؛ طراحی نمای اصلی خانه ها رو به خیابان و عرصه های عمومی؛ تعریف ورودی مشخص و متمایز برای مجتمع مسکونی؛ طراحی منظر مجموعه و استفاده از مبلمان شهری مناسب و زیبا در طراحی معماری توجه ویژه شود تا میزان جرایم در مجتمع های مسکونی کاهش یابند.
نقش ادراک عناصر طبیعی در افزایش قابلیت حیات جمعی در فضاهای باز مجتمع مسکونی، پژوهش موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه بررسی قابلیت های محیط به عنوان بستر فعالیت های انسانی، در جهت ارتقای ارتباط انسان با طبیعت و جبران بخشی از تعاملات اجتماعی از دست رفته جاری، در فضاهای باز مجتمع های مسکونی است. نوآوری پژوهش تأکید بر اهمیت ادراک عناصر طبیعی در افزایش ایجاد حیات جمعی در پیکره سکونت گاه های شهری است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی است که مؤلفه های مؤثر بر حیات جمعی در فضاهایی باز در سه بعد کالبدی، عملکردی، معنایی در فضاهای باز مجتمع های مسکونی منطقه یک شهر یزد مورد بررسی قرار گرفت. نمونه گیری هدفمند و ابزار جمع آوری اطلاعات مبتنی بر 381 پرسشنامه محقق ساخته با ضریب پایایی و مقدار آلفای کرونباخ 867/.، مشاهده و حضور در فضاهای مطالعاتی بود. مؤلفه های مؤثر بر ادراک طبیعت و عناصر طبیعی بر پایه حس بویایی، بینایی، شنوایی، لامسه، محور حرکتی و تصویر ذهنی واکاوی شد. نتایج بر وجود رابطه مثبت معنادار بین کیفیت فضاهای باز و عمومی، ادراک عناصر طبیعی و قابلیت حیات جمعی مجتمع های مسکونی حکایت داشت.
بررسی ارتباط بین سرمایۀ اجتماعی و سرمایۀ فرهنگی با سازگاری اجتماعی (نمونه: ساکنین مجتمع های مسکونی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
171 - 186
حوزه های تخصصی:
تغییر ساختار کاربری فضایی شهرها موجب تشدید مسائل اجتماعی از جمله، کاهش سازگاری اجتماعی درمیان ساکنین مجتمع های مسکونی شهری شده است. در سال های اخیر توجه به ابعاد پایداری محیطی و کیفیت زندگی و اجتماعات سالم، باعث توجه بیشتر به ابعاد کیفیتی در محیط های شهری و سکونتی شده است که با توجه به آن، یکی از عوامل افزایش کیفیت زندگی در محیط زندگی افراد، سازگاری اجتماعی می باشد . هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی و ابعاد آن با سازگاری اجتماعی در میان ساکنین مجتمع های مسکونی شهر اصفهان در سال 1398 است که با ترکیبی ازنظریه های جامعه شناختی و روان شناختی مورد مطالعه قرار گرفت.با توجه به اینکه سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی از جمله متغیرهایی هستندکه می توانند بر میزان سازگاری افراد تأثیرگذار باشند، لذا در پژوهش حاضر، کوشش می شود تا به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که آیا سرمایه اجتماعی و ابعاد آن و همچنین سرمایه فرهنگی با میزان سازگاری اجتماعی ساکنین مجتمع های مسکونی در شهر اصفهان رابطه دارد؟ پژوهش حاضر به روش پیمایشی و مصاحبه مشارکتی انجام شد و داده ها با ابزار پرسشنامه با پایایی و روایی مناسب، با شیوه نمونه گیری خوشه ای و تصادفی طبقه ای چندمرحله ای جمع آوری گردید .جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد و خانوارهای ساکن مجتمع های مسکونی شهر اصفهان تشکیل داده اند که حدود 1155800 نفرمی باشند و تعداد385 نفراز ساکنین، طبق فرمول کوکران بعنوان نمونه انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون به کمک نرم افزارSPSS وAMOS استفاده شد.براساس نتایج تحقیق،، بین سرمایه فرهنگی و سازگاری اجتماعی ساکنین، رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن (اعتماد اجتماعی، اتصال به شبکه های اجتماعی و هنجارگرایی) با سازگاری اجتماعی ساکنین،رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
بررسی راهبردهای مسیریابی در فضاهای بینابینی ساکنان مجتمع های مسکونی مبتنی بر ادراک بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم فضای میانی، در ارتباط با مفاهیم درون و بیرون معنا می یابد. با توجه به سیاست گذاری های موجود در شهر کرمان، شاهد چیدمان بلوک های ساختمانی، بدون در نظر گرفتن مولفه های مهم هستیم. این مولفه ها در سه حوزه عوامل انسانی، عوامل محیطی و محدوده دید(ایزوویست)١، دسته بندی میشوند. یکی از دغدغه های مهم طراحان برای طراحی فضای بینابین مجتمع های مسکونی، عدم دسترسی به ساکنان قبل از طراحی میباشد . این پژوهش، به دنبال پاسخ به این سؤال است که تا چه میزان نتایج حاصل از هم افزایی شاخص های بصری ، کیفی و کمی به روش آمیخته در ساختار و پیکره بندی فضایی فضاهای بینابینی مجتمع های مسکونی، همخوانی دارد؟ هدف این تحقیق، با توجه به جنبه های روانشناسانه و افزایش سطح کیفی فضاهای مذکور، یافتن عناصر و ویژگی های فضایی تسهیل کننده فرایند مسیریابی درفضای بینابین بلوک ها است. در این راستا، روش تحقیق پژوهش از نوع آمیخته شامل روش تحقیق پیمایشی و مبتنی بر ارزیابی ساکنین سه مجموعه مسکونی، بر اساس سنجش سطح کیفیت بصری و ادراکی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و تحلیل در نرم افزار SPSS با حجم جامعه اماری90 نفر است. همچنین در بخش مکمل، تحلیل مولفه های حوزه دید با استفاده از نرم افزار دپت مپ۲ انجام شده است. نتیجه نشان داد، زیر مجموعه های مولفه های محیطی و انسانی و حوزه دید هر کدام در سطوح مختلف فضای بینابینی و در حوزه خوانایی مسیر موثر هستند. در ارزیابی پیش از بهره برداری که طراح به کاربر دسترسی ندارد می توان از تحلیل چیدمان فضا برای بالابردن کیفیت طراحی فضای بینابین مسکونی به لحاظ بصری بهره ببرد که توجه به این موضوع ، قبل از ساخت، باعث کارآمدی و اثر بخشی کالبد مسیر بر رفتار مسیریابی می گردد و همچنین ، مولفه های محیطی انسانی و بصری هنگامی که در یک تعادل بایکدیگر باشند ، می توانند حداکثر مطلوبیت محیطی را حاصل نمایند، که در این خصوص راهبردهای پیشنهادی ارائه گردیده است.
گسترش فضاهای آیینی در مجتمع های مسکونی با رویکرد افزایش توانمندی اجتماعی بانوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
577 - 601
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش تحلیل محتوای متون، سوابق موضوع جنسیت و توسعه پایدار بررسی و با تأکید بر محیط های مسکونی بانوان، راهبردهای متنوع مشارکت و حضور فعال زنان و توانمندسازی آنان شناسایی شد. سپس مؤلفه های طراحی مؤثر در ارتقا مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی در مجتمع های مسکونی با تأکید بر توانمندسازی اجتماعی بانوان با مراجعه به متخصصین اولویت بندی شد. در بررسی میدانی، جامعه متخصصین معماری و شهرسازی در حوزه مسکن و منظر، به روش نمونه گیری شبکه ای گلوله برفی و حجم نمونه از طریق اشباع نظری در عوامل استخراج شده مشارکت کردند. پس از مصاحبه باز پاسخ متخصصین از تکنیک کدگذاری باز و محوری استفاده شد و به روش پیمایش اکتشافی دلفی (توسط 20 نفر از اعضای هیئت علمی معماری و شهرسازی دانشگاه ها) نتایج به دست آمده، از طریق جدول هدف محتوی به پرسش نامه تبدیل شد و طی 2 مرحله، پرسش نامه ها تکمیل شد. با تحلیل داده های جمع آوری شده براساس تحلیل عامل Q ، نتایج استخراج شدند. نتایج بیانگر آن است که از میان همه ابعاد مورد بررسی، چهار بعد: زیبایی شناختی- بصری، کالبدی - عملکردی، اجتماعی - فرهنگی و ادراکی و روان شناختی محیط، در افزایش مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مسکونی مبتنی بر توانمندسازی اجتماعی بانوان تأثیرگذار شناسایی شدند. طراحی مطلوب عرصه های جمعی باتوجه به اولویت های فوق و مبتنی بر نگرش ها، ادراکات و نیازهای بانوان و رفع موانع حضور و مشارکت اجتماعی آنان براساس شاخص های: حضورپذیری فضا، اجتماع پذیری منعطف، قلمرو امن، سرمایه اجتماعی همسایگی امکان پذیر است.
اهداف پژوهش:
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های زیباشناختی - بصری و کالبدی - عملکردی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های اجتماعی - فرهنگی و ادراکی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان.
سؤالات پژوهش:
مهم ترین مؤلفه های زیباشناختی - بصری و کالبدی - عملکردی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان کدام اند؟
مهم ترین مؤلفه های اجتماعی - فرهنگی و ادراکی مؤثر در ارتقای مطلوبیت فضایی عرصه های جمعی مجتمع های مسکونی با رویکرد توانمندسازی اجتماعی بانوان کدام اند؟
شناسایی مؤلفه های تاب آوری مجتمع های مسکونی در بحران همه گیری بیماری ها با روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱
34 - 48
حوزه های تخصصی:
امروزه جهان همواره با مخاطرات و چالش های فراوانی از جمله بلایا، سوانح و همه گیری بیماری ها روبرو گردیده و این رخدادها تأثیرات بسزایی بر کیفیت زندگی انسان ها نهاده است. در این راستا وظیفه معماران است تا توجه ویژه ای به مبحث تاب آوری اجتماعی داشته تا اثرات این نوع مخاطرات بر کیفیت ساکنین مجتمع های مسکونی تا حد قابل قبولی کاهش یابد. هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های تاب آوری مجتمع های مسکونی در بحران همه گیری بیماری است. روش پژوهش، به لحاظ هدف کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی – تحلیلی است. جامعه پژوهش شامل 10 نفر از خبرگان حوزه معماری و طراحی ایران بوده و ابزار پژوهش پرسشنامه زوجی محقق ساخته که با نرخ ناسازگاری 0/01 مورد تأیید قرار گرفته است. تجزیه تحلیل داده ها از طریق تکنیک تحلیل سلسله مراتبی AHP و با استفاده از نرم افزار آماری Expert Choice V.11 انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد، تمامی مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در مجتمع های مسکونی دارای اهمیت می باشند. در این بین مؤلفه ویژگی های اجتماعی با وزن 314/0 در بین سایر مؤلفه ها از اولویت بالاتری برخوردار است. همچنین، زیر معیار فضاهای باز مجتمع مسکونی با وزن (429/0)، احساس امنیت (347/0)، شرایط اقلیمی (341/0) و تناسب فضاهای داخلی (205/0) در هر گروه مؤلفه های اصلی از اولویت بالاتری برخوردارند. لذا می توان گفت طراحی مجتمع های مسکونی بایستی در تداوم نیاز مردم به مفهومی بیش از تنها یک سرپناه باشد و به عنوان محلی برای زندگی در نظر گرفته شود و این مهم زمانی حاصل می گردد که معماران و طراحان نگاهی ویژه به مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در مجتمع های مسکونی داشته باشند.
سنجش رضایت مندی شهروندان از کیفیت محیطی مجتمع های مسکونی پیرامون شهرها (مورد مطالعه: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز بحران های مختلف در ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شهرها که ناشی از فقدان برنامه ریزی مناسب در مناطق پیراشهری است، سبب تنزل کیفیت محیط شهری شده است، این پژوهش درصدد ارزیابی میزان رضایت مندی ساکنان متأثر از فضای باز مجتمع های مسکونی است. رضایت از مکان امری چندبعدی و توجه به عوامل متعدد سازنده مکان در تدوین الگوی ارزیابی افراد ضروری است. براساس ادبیات موجود، الگوی پنج بعدی فضایی، اجتماعی، عملکردی، مدیریتی و دموگرافیک، به عنوان یکی از مؤثرترین معیارها، جهت برآورد رضایت افراد استخراج گردید. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و از حیث روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی می باشد و با توجه به ماهیت موضوع و شاخص های موردبررسی، رویکرد حاکم بر این پژوهش از نوع پیمایشی و همبستگی است. چارچوب نظری و ادبیات تحقیق نیز با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. در بررسی پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است، برای ارزیابی نهایی داده ها از نرم افزار SPSS و روش آماری همچون کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون U- من ویتنی، آزمون کروسکال والیس، رگرسیون و T بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رضایتمندی افراد در زمینه های زیست محیطی، تسهیلات مجتمع، روشنایی و تهویه، دسترسی و حمل ونقل در سطح بسیار خوب و مدیریت و نگهداری، امنیت، کالبدی و دید و منظر در سطح نسبتاً خوب و روابط همسایگی و اقتصادی در سطح ضعیف ( پایین تر از میانه) می باشد و در کل میزان رضایتمندی ساکنین از کیفیت زندگی در این مجتمع های مسکونی نواحی پیراشهری در حد متوسط قرار دارد.
ارائه الگوی بهینه استقرار ساختمان ها در مجتمع های مسکونی ویلایی در شهر رشت با رویکرد بهره گیری بهینه از انرژی خورشید و باد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۳۲-۲۱
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اساسی در طراحی مجتمع های مسکونی، شناخت نحوه استقرار صحیح واحدها است. بهره گیری بهینه از انرژی باد و تابش خورشید از جمله عوامل مهمی هستند، که در استقرار ساختمان ها در مجتمع های مسکونی باید مورد توجه قرار گیرند. در این مقاله به بررسی نحوه استقرار بهینه ساختمان ها شامل فاصله و جهت گیری واحدها در مجتمع های مسکونی شهر رشت پرداخته می شود. در این راستا سه نحوه استقرار ساختمان ها شامل استقرار روبروی هم، شطرنجی و با چرخش 10 درجه، با بهره گیری از شبیه سازی با نرم افزار دیزاین بیلدر، از نظر میزان بهره گیری از تابش و تهویه و تاثیر آن بر بار سرمایش گرمایش مورد مقایسه قرار می گیرند. در مرحله بعد بر اساس تجز ه و تحلیل نتایج و اطلاعات به دست آمده از شبیه سازی های انجام شده، الگوی بهینه استقرار ساختمانها در مجتمع های مسکونی در شهر رشت استخراج می شود. نتایج شبیه سازی انرژی نشان میدهد که قرارگیری شطرنجی به گونهای که ساختمانها در خارج از منطقه سایه باد یکدیگر قرار گیرند بهترین نتایج را از نظر تهو ه دارد. بعلاوه به دلیل افزایش فاصله ردیف های ساختمانی در این نحوه استقرار، میزان تابش دریافتی در کل واحدها نیز افزایش مییابد.
نقش مولفه های ادراکی- زیباشناختی مکان در سلامت روان ساکنین، مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهرک تالار (آپادانا) گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۸
443 - 416
حوزه های تخصصی:
رشد شهرنشینی با افزایش اختلالات روانی همراه است و یکی از موضوعات مغفول در اکثر برنامه ها و طرح های مرتبط با محیط ، بحث زیبایی شناسی می باشد و کانون توجه بیشتر بر مباحث و عوامل کمی و به خصوص عوامل اقتصادی متمرکز شده است. مساله این پژوهش، بررسی سلامت روان ساکنین مجتمع های مسکونی با پیش فرض نقش زیبایی شناسی است. این پژوهش با هدف ارتقای سلامت روان ساکنین با توجه به نقش مولفه-های زیبایی شناسی انجام شده است. تبیین مولفه ها و معیارهای سلامت روان و زیبایی شناسی و چگونگی تحقق آن در نمونه مورد پژوهش (شهرک تالار گرگان) سوالات پژوهش است. پژوهش میدانی از طریق نمونه گیری تصادفی در نمونه آماری (301نفر) و با استفاده از پرسشنامه طیف لیکرت، در نرم افزار spss تائید شده، انجام گرفته است. نتایج مطالعات با استفاده از آزمون های توصیفی، میانگین، تی تک نمونه ای، همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر در نرم افزار spss ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد، بین دو متغیر زیبایی شناسی و سلامت روان رابطه معنادار منفی و همبستگی برقراراست و تنها دو متغیر جنسیت و مدت اقامت تاثیر مستقیم و منفی بر متغیر سلامت روان دارند. نتایج پژوهش و راهکارهای معماری جهت ارتقای سلامت روان ساکنین با توجه به ادراک ارائه گردیده است.