مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
کاربری اراضی
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
157 - 170
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به روند رو به رشد جمعیت در شهرها و روستاها و تمایل به زندگی شهری بیشترین تغییرات کاربری اراضی در نواحی شهری به وقوع می پیوندد. توسعه سریع شهری در دهه های اخیر موجب تغییرات وسیعی در الگوی کاربری زمین پیرامون شهرها شده و تأثیرات زیست محیطی و اجتماعی–اقتصادی زیادی را به همراه داشته است. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره ای تغییرات کاربری اراضی و شبیه سازی رشد و توسعه شهر رشت به کمک مدل شبکه عصبی و سلول های خودکار زنجیره مارکوف انجام گرفت. برای این منظور از تصاویر سال های 2000، 2008 و 2017 ماهواره لندست استفاده گردید. پس از پیش پردازش تصویر و انتخاب بهترین ترکیب باندی، تصاویر با روش شبکه عصبی طبقه بندی شد. سپس تصاویر طبقه بندی شده در مدل ساز تغییرات زمین وارد گردید و نقشه های خروجی مدل ساز با روش CA-MARCOVE</em> برای سال 2027 پیش بینی شد. نتایج بدست آمده در فاصله زمانی 2000 تا 2017 نشان می دهد که تغییرات مساحت در اراضی شهری، شالیزار و جنگل به ترتیب به میزان 87/9041، 03/7841 و 78/55 هکتار بوده که میزان آن در شهر رشت مثبت و در شالیزار و جنگل منفی می باشد و نقشه پیش بینی سال 2027 با روش CA-</em> MARCOVE</em> نیز موید افزایش قابل توجه کاربری شهری به مقدار 04/14105هکتار در سال های آتی است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که ادامه روند فعلی تغییرات کاربری اراضی به نتایج مضر زیست محیطی و به تبع آن آسیب های اقتصادی- اجتماعی جبران ناپذیر می انجامد. بنابراین ضروری است دستگاه برنامه ریزی و مدیریت منطقه، رویکردی جامع برای جلوگیری از مشکلات زیست محیطی آتی و مهار توسعه افقی سکونتگاه ها در این منطقه در پیش گیرد.
بررسی وضعیت دخل و تصرف در حریم پهنه های آبی و گسلی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی و مسائل مرتبط با آن باید به شکلی باشد که در وضعیت برد برد بین انسان و محیط عمل کند. متاسفانه در محیط های انسانی این عمر نادیده گرفته شده که باعث تحمیل هزینه های جانی و مالی گردیده است. هدف پژوهش "بررسی دخل و تصرف در پهنه های رودخانه، قنات و گسل" می باشد. داده های پژوهش اعم از مسیر رودخانه ها، با تهیه DEM منطقه و انجام تحلیل های لازم استخراج گردید. شیپ فایل قنات های تبریز نیز از سازمان آب منطقه ای تبریز و شیپ فایل گسل های تبریز هم از مهندسان مشاور پادیر تهیه شد. شبکه معابر شهر تبریز هم از سایت OSM تهیه شد. تجزیه و تحلیل ها نیز با اعمال حرایم استاندارد برای هر یک از عوارض رودخانه، قنات و گسل انجام شد. بررسی های صورت گرفته بر روی حرایم آبراهه سطح دو و سه نشان داد که کاربری مسکونی، کاربری تجاری و صنعتی به ترتیب دارای بیشترین فراوانی در حریم این آبراهه ها می باشد. به لحاظ مساحتی نیز کاربری مسکونی دارای بیشترین مساحت در حریم این آبراهه ها می باشد. معابر شریانی درجه دو فرعی نیز به لحاظ طولی دارای بیشترین مقدار در حریم آبراهه سطح دو و سه می باشد. در حریم سه سطحی چاه مادر قنات و مظهر قنات، کاربری مسکونی و کاربری تجاری به ترتیب دارای بیشترین فراوانی می باشد. به لحاظ مساحت، کاربری مسکونی دارای بیشترین وسعت در این حرایم می باشد. در حریم پنج سطحی گسل، کاربری مسکونی و کاربری تجاری به ترتیب دارای بیشترین فراوانی می-باشد. به لحاظ مساحتی نیز کاربری مسکونی دارای بیشترین وسعت در حرایم گسل می باشد.
تحلیل و ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی مبارکه در راستای تحقّق توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: توزیع فضایی مطلوب کاربری ها، در برنامه ریزی و مدیریت استفاده از زمین، یکی از پارامترهای بنیادین تحقق توسعه پایدار است. در عصر حاضر نیز به واسطه افزایش جمعیت و پیشرفت تکنولوژی، ﭘﺪیﺪه تخریب سرزمین در قالب تبدیل بخش وسیعی از اراضی جنگلی و مرتعی به مسکونی و صنعتی، در حال گسترش است. لذا پژوهش ﺣﺎﺿﺮ از طریق داده های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، ﺑﻪ ﭘﺎیﺶ تغییر کﺎرﺑﺮی اراﺿی مبارکه در بازه ی 30 ساله (1985-2015) ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. روش: جهت دستیابی به اهداف از ﺗﺼﺎویﺮ ﻣﺎﻫﻮاره ای ﻟﻨﺪﺳﺖ، سنجنده های MSS (1985) و OLI (2015) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑدیﻦ ﺗﺮﺗیﺐ که ﭘﺲ از انجام مراحل پیش پردازش شامل رفع خطاهای رادیومتریک و اتمسفری، چینش باندها، موزاییک تصاویر و ﺟﺪاﺳﺎزی ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌاتی؛ تصاویر ﺑﻪ روش ﺣﺪاکﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی، و ﻧﻘﺸﻪ کاربری اراﺿی در دو مقطع زﻣﺎنی ﺗﻬیﻪ ﮔﺮدیﺪ. سپس با استفاده از روش تفاضل تصاویر ﻣیﺰان و ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺗﻐییﺮات هر کاربری برآورد شد. یافته ها: نتایج نشان داد در سال 1985 مساحت اراضی صنعتی 16/9 کیلومترمربع بوده که در سال 2015 به 33/20 کیلومترمربع گسترش یافته است. در این دوره وسعت زمین های کشاورزی، مراتع و جنگل به ترتیب 75/38، 18 و 45/1 کیلومترمربع (09/5، 37/2 و 19/0 درصد) کاهش داشته و در مقابل وسعت اراضی صنعتی، شهری، رها شده و بایر به ترتیب 17/11، 46/9، 14/16 و 1/7 کیلومترمربع (47/1، 24/1، 12/2 و 93/0 درصد) افزایش یافته است. نتایج: تغییر کاربری از مرتع و کشاورزی به صنعت و مسکونی به میزان 46/7 درصد در طول سه دهه از 1985 تا 2015 منجر به بهره برداری شدیدتر از منابع اکوسیستمی و نهایتاً باعث ناپایداری در منطقه شده است. بنابراین جهت اعمال مدیریت صحیح محیط، لازم است هرگونه اقدام اعم از تغییر کاربری اراضی مهار گردد تا منجر به تخریب شدیدتر اکوسیستم نشود.
ارزیابی مکان گزینی حقوقی کاربری های اصلی شهری با استفاده از GIS (مطالعه موردی شهر بابل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحلیل کاربری اراضی شهری چگونگی استفاده از توزیع ، حفاظت ، ساماندهی مکانی- فضایی فعالیت ها و عملکردی های شهری را بر اساس خواست و نیازهای جامعه شهری، بررسی می کند. امروزه با توجه به رشد نابسامان کالبدی و بی تعادل شهرها، برای ارتقای کیفیت شهرنشینی و تعادل بخشی، ساماندهی و بهینه گزینی کاربری های اراضی شهری، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. گسترش سریع نواحی شهری و در پی آن، اتخاذ سیاست کاربری اراضی، مقوله کاربری شهری را به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های تعیین کننده در مسائل شهری کشور مورد توجه قرار داده است؛ لیکن به دلیل تنوع پراکنش کاربری شهرها و تأثیرپذیری کاربری ها از متغیرهای مختلف، تحلیل و تبیین آن همواره با مشکلاتی مواجه بوده است. بنابراین با شناخت و بکارگیری روشهایی که بتواند به چنین مهمی کمک نماید، گام مطلوبی برای استغنای ادبیات چهره آرایی کشور برداشته خواهد شد. بررسی فرآیند تحولات ساختار فضایی شهر بابل نشان می دهد که در سالهای قبل از1300 ه ش محلات مختلف این شهر براساس ویژگی های قومی، صنفی و مذهبی شکل گرفته و از رشد ارگانیک برخوردار بوده است. اما به نظر می رسد در سالهای اخیر اجرای سیاست های عمرانی، بدون اندیشه و انطباق با واقعیات موجود، باعث رشد کالبدی و افزایش جدایی گزینی فضایی در بین محلات این شهر گردیده است. نتایج پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و همچنین استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام گرفته و از نوع کاربردی است، نشان میدهد در تخصیص کاربری های شهری، توجه لازم انجام نگرفته است.
ارزیابی دورسنجی اثرات کاربری اراضی بر گرادیان دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر لندست: مطالعه موردی: حوضه آبخیز خارستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
85 - 106
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی بر گرادیان دمای سطح زمین تاثیر گذارند در این میان یکی از عوامل متاثر از فعالیت های انسانی تغییرات کاربری اراضی است که می-تواند منجر به تغییرات دمایی سطح زمین شود. تغییرات دمایی سطح زمین کلیمای طبیعی منطقه را متاثر می سازد لذا درک تغییرات و بیلان آن در شناخت اثرات غیر مستقیم دخالت انسان در اکوسیستم ها و مدیریت آن ضروری است. تحقیق حاضر بررسی کاربری اراضی، خصوصیات دمای سطح زمین در هر کاربری و همچنین همبستگی بین تغییرات دمای سطح زمین و شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) است. در این مطالعه به منطور بررسی کاربری اراضی، دمای سطح زمین و NDVI از تصاویر ماهواره لندست 5 (TM) در 1990، 2010 و ETM7 2000 و 8OLI برای 2017 استفاده شد. کاربری اراضی با استفاده از روش طبقه بندی نطارت شده بررسی شد. نتایج نشان داد مقدار دمای سطح زمین در هر کاربری متفاوت و بیشترین مقدار آن در اراضی دارای خاک لخت و مناطق مسکونی و کمترین در اراضی باغی مشاهده شد. تفاوت دمای سطح در میان مناطق مسکونی و دارای پوشش گیاهی در سال های 1990، 2000، 2010 و 2017 به ترتیب 58/3 ، 27/2، 02/3 و12/2 درجه سانتیگراد بود. همچنین تفاوت دما بین مناطق دارای خاک لخت و دارای پوشش گیاهی در این چهار دوره به ترتیب به 3/3 ، 8/0، 08/1 و 38/2 درجه سانتیگراد بود. در این پژوهش رابطه بین NDVI و دمای سطح زمین نشان دهنده همبستگی منفی بود، به طوری که مناطق با NDVI کم نسبت به مناطق با NDVI بالا دمای بیشتری داشتند. رابطه بین تغییرات پوشش گیاهی با تغییرات دمای سطح زمین نشان داد که بین این دو پارامتر همبستگی معنی داری (R=0.63) وجود دارد. بنابراین می توان بیان داشت که کاربری های اراضی با پوشش گیاهی بیشتر دمای کمتری نسبت به کاربری با پوشش کمتر دارند.
پایش تغییرات کاربری زمین در شهر شهمیرزاد با استفاده از داده های سنجش از دور و سیستم اطلاعات مکانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲
30 - 52
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی توسعه یافتن شهری و تغییرات کاربری اراضی در دوره های بعدی ، ما نیز با استفاده از داده های سنجش ازدور و تصاویر ماهواره لندست و با مطالعات میدانی و کتابخانه ای نقشه های کاربری اراضی شهر شهمیرزاد را به دست آوردیم ،برای رسیدن به این مهم از نرم افزار های ENVI 5.3,ARC.GIS10.5 وTerrset استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با گذشت زمان در طی سالهای مورد مطالعه از مساحت کاربری های باغی و زراعی، و زمین بایر کاسته شده و کاربری های مسکونی و انسان ساز افزایش یافته اند .مساحت کاربری باغی و زراعی در سال 1999 برابر 3830317 متر مربع بوده که در سال 2009 به مقدار2855094 متر مربع و در سال 2019 به 2429144 متر مربع رسیده است است که روند کاهشی را دنبال می کند . همچنین اراضی مسکونی و انسان ساخت در سال 1999 مساحتی برابر 360623 متر مربع ،در سال 2009 برابر 1264976 متر مربع و در سال 2019 مقدار 2495357 متر مربع داشته که نشان دهنده روند به شدت افزایشی می باشد. با استفاده از آشکار سازی تغییرات مشخص گردید بیشترین تبدیل کاربری ها در سال 1999 تا 2009 مربوط به تبدیل اراضی باغی و زراعی به زمین های بایر با حدود 20درصد تغییر و در بازه زمانی سالهای 2009 تا 2019 مربوط به تبدیل اراضی باغی و زراعی به اراضی مسکونی با حدود 16 درصد می باشد. بررسی نتایج حاصل از آشکار سازی نشان می دهد در بازه زمانی 10 سال اول حدود 20 درصد از اراضی باغی به زمین های بایر و در بازه 10 سال دوم حدود 7 درصد از اراضی بایر به اراضی مسکونی و انسان ساخت تبدیل شده است. .
مدیریت اراضی رها شده شهری و سامان دهی آن ها با الگوی توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی شهرسمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد جمعیت از یک سو و محدودیت منابع از سوی دیگر دست اندرکاران امر گسترش را با شگفتی مواجه ساخته است. تغییرات جمعیتی سبب تغییر فعالیت های اقتصادی شده و نقطه آغاز تغییرات کاربری اراضی به شمار می رود. در واقع بهره برداری بی رویه، تغییرات نادرست کاربری اراضی و دست اندازی بشر به عرصه های منابع طبیعی، روزبه روز بر بر هم زدن تعادل های منطقه ای می افزاید. در دهه های اخیر شاهد تغییر کاربری اراضی در سمنان هستیم. تحت اثر عوامل مختلفی پدیده تغییر کاربری اراضی شکل گرفته است به طور مثال در اراضی رهاشده، سطوحی از مراتع به مناطق مسکونی و شرایط ییلاقی از یک سده پیش محل رفت وآمد شمار زیادی از افراد برای بهره مندی از آب و هوای مناسب منطقه بوده است. یکی از عوامل مهم نیز تغییراتی است که در شمار جمعیت سمنان رخ داده است به گونه ای که بر پایه آمار جمعیتی می توان گفت جمعیت روستاها به شدت کاهش یافته است. همان طور که در دیگر مناطق ایران شاهد تغییر کاربری اراضی به ویژه مراتع هستیم، این موضوع در منطقه نیز قابل دیدن است. این نوشتار سعی دارد ارتباط بین تغییرات جمعیت را با تغییرات کاربری اراضی منطقه مورد بررسی و همچنین تعیین تغییرات کاربری اراضی را در طی یک دوره چند ساله بررسی نماید برای تعیین تغییرات کاربری زمین از سامانه اطلاعات جغرافیایی google Earth بهره گیری می شود. همچنین آمار جمعیتی در این 2 سال تهیه شد و ضریب رشد جمعیت محاسبه شد. با توجه به نتایج بدست آمده نرخ اراضی رها شده در منطقه مورد بررسی مثبت بوده در واقع افزایش یافته است. بنابراین شمار زیادی از افراد در طول این چند سال مهاجرت کرده و جمعیت کاهش یافته و به دنبال این روند گستره زیادی از مراتع (88/37 درصد) که در گذشته به دیمزار تبدیل شده بودند هم اکنون به صورت اراضی رهاشده در منطقه نمایان شده اند. در روستاهای اطراف چند سطح اراضی مرتعی بیشترین کاهش و اراضی رها شده بیشترین افزایش را داشته است. در نهایت می توان بیان کرد، بین نرخ رشد جمعیت و سطح اراضی رها شده رابطه منطقی وجود دارد.
بررسی و ارزیابی تغییر کاربری اراضی شهر قائمشهر با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی و تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فیزیکی شهر ها و به دنبال آن تغییر کاربرها یکی از واقعیت های رشد شهرنشینی در جوامع کنونی است. یا توجه به این مساله مقاله حاضر به بررسی و ارزیابی تغییر کاربری اراضی شهر قائمشهر پرداخته است. سؤال اصلی مقاله این است که توسعه فیزیکی و تغییر کاربری اراضی قائم شهر دارای چه ابعاد و دامنه ای بوده است؟ مساله تغییر کاربرهای این شهر در قالب مواردی مانند؛ کاربری مسکونی، کاربری تجاری، کاربری آموزشی، کاربری آموزش عالی، کاربری بهداشتی- درمانی، کاربری ورزشی، کاربری پارک و فضای سبز، کاربری فرهنگی و مذهبی، کاربری اداری- انتظامی، کاربری تأسیسات و تجهیزات شهری،کاربری جهانگردی،کاربری کارگاهی و صنعتی،کاربری حمل و نقل و انبار و کاربری نظامی بررسی شده است. جهت بررسی بررسی و ارزیابی تغییر کاربری اراضی شهر قائمشهر از تکنیک های سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و (RS)، تصاویر ماهواره های TM سال 1990 میلادی و ETM سال 2010 میلادی استفاده شده است. مهم ترین نتایج مقاله عبارت اند از؛ مساحت شهر یا به عبارتی مناطق مسکونی در سال 2010 یک روند افزایشی را نشان می دهد که این خود متأثر از عوامل متعددی بوده است. شبکه راه های ارتباطی نیز به تناسب افزایش مساحت شهر، افزایش داشته است که در واقع این امر طبیعی به نظر می رسد؛ اما مساحت جنگل ها در سال 2010 میلادی دارای کاهش چشم گیر بوده است که می تواند ناشی از گسترش محدوده شهر و به زیرساخت و ساز رفتن آن باشد مساحت شالیزارها و باغات در طی این مقطع زمانی افزایش را نشان می دهد ولی این مسئله در مورد منابع آبی و رودخانه ها با کاهش نسبتاً چشم گیر همراه بوده است.
سنجش میزان رضایت از خدمات رفاه عمومی درنظام کاربری اراضی شهر بندر دیر استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت فضایی یکی از شاخه های عدالت اجتماعی است. کیفیت وکمیت خدمات رفاه عمومی یکی از یکی از مهم ترین شاخص های سنجش برخورداری یاعدم برخورداری یک منطقه از امکانات وتسهیلات خصوصاً در ارتباط با کاربری اراضی است. در پژوهش حاضر وضعیت عدالت فضایی در توزیع خدمات رفاه عمومی شهری در سطح محلات شهر دیر بررسی می گردد. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد، بدین صورت که ابتدا به منظور سنجش میزان رضایت ساکنان محلات مختلف شهر پرسشنامه هایی در این خصوص تهیه گردید و سپس جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری در نرم افزار spss استفاده گردید. در ادامه نیز جهت رتبه بندی محلات بر اساس میزان برخورداری از سرانه کاربری ها از روش ویکور (vikor) استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون ها نشان می دهد که میزان رضایت از میزان کاربری ها وخدمات رفاه عمومی در سطح مطلوبی نمی باشد و هم چنین مشخص گردید که درتوزیع کاربری اراضی شهر دیر عدالت فضایی رعایت نگردیده است. در خصوص بررسی سرانه کاربری های مختلف در محلات شهر دیر میزان تطابق سرانه های موجود با مقادیر استاندارد در برخی موارد بالاتر از سطح استاندارد ولی در اکثر موارد پایین تر از سطح استاندارد بوده است. در نهایت امر نیز با استفاده از مدل ویکور فازی اقدام به رتبه بندی محلات بر اساس میزان دسترسی به هرکدام از کاربری کردیم. نتایج بدست آمده از عملیات ویکور نیز تأیید کننده نظرات مردم و میزان سرانه های اختصاص داده شده به محلات در طرح تفصیلی می باشد.
بررسی میزان گسترش محدوده فیزیکی روستاها و عوامل مرتبط با آن (مطالعه موردی شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نمودهای عمده تغییرات کاربری اراضی گسترش عرصه های ساخت وساز است. افزایش وسعت شهرها در تحقیقات متعددی موردتوجه قرار گرفته، اما تغییرات وسعت روستاها و موضوعات مرتبط با آن مورد توجه کافی قرار نگرفته است. بررسی تغییرات وسعت محدوده فیزیکی - کالبدی 106 روستای شهرستان همدان در محدوده زمانی سال 1375 تا 1395 نشان دهده 25 درصد افزایش است. باوجودی که جمعیت اغلب روستاها طی دوره مورد بررسی روبه کاهش بوده، اما وسعت اکثر روستاها افزایش یافته است. این تغییرات در رابطه با سه گروه عوامل، شامل عوامل جغرافیای طبیعی، عوامل انسانی و عوامل فضایی بررسی شده است. تغییرات وسعت روستاها بیش از همه تحت تأثیر عوامل فضایی قرار داشته است. این عوامل فضایی در واقع فاصله از شهر همدان، به عنوان شهری دارای الگوی نخست شهری شدید در منطقه است. فاصله از بزرگراه ها و جاده های اصلی نیز در قالب ارتباط با شهر و سیستم شهری کشور و ساختار اقتصادسیاسی کشور قابل بررسی است.
پایش تغییرات کاربری اراضی به سمت مناطق مخاطره آفرین (مطالعه موردی: محدوده شهری اسلام آباد غرب)
منبع:
هویت محیط دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
15 - 27
حوزههای تخصصی:
توسعه و رشد شهرنشینی در طی سال های اخیر از عوامل تغییرات کاربری های اراضی بوده است. در این تحقیق به پایش تغییرات کاربری اراضی محدوده شهری اسلام آباد غرب و روند توسعه کاربری سکونتگاهی به سمت مناطق مخاطره آفرین پرداخته شده است. در این تحقیق از تصاویر ماهواره ای (لندست 4، 7 و 8) سال های 1990، 2000، 2010 و 2018 استفاده شده است که پس از تهیه نقشه کاربری اراضی در نرم افزار ENVI، با استفاده از نرم افزار IDRISI تغییرات صورت گرفته آنالیز شده است و همچنین با استفاده از مدل LCM روند توسعه نواحی سکونتگاهی برای سال های 2035 و 2050 پیش بینی شده است و در نهایت روند توسعه نواحی سکونتگاهی در مناطق مخاطره آفرین مورد ارزیابی قرار گرفته شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که در طی دوره زمانی 28 ساله (از سال 1990 تا 2018)، کاربری سکونتگاهی از 7/7 کیلومترمربع در سال 1990 به 8/13 کیلومترمربع در سال 2018 افزایش یافته است و همچنین نتیجه پیش بینی روند تغییرات نواحی سکونتگاهی بیانگر این است که این نواحی تا سال 2035 و 2050 به ترتیب به 5/16 و 7/18 کیلومترمربع افزایش خواهند یافت. به علاوه، نتایج ارزیابی روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق مخاطره آفرین بیانگر این است که از مجموع وسعت کل نواحی سکونتگاهی در سال 1990 حدود 9/. کیلومترمربع در محدوده مناطق مخاطره آفرین بوده است که این میزان برای سال های 2000، 2010 و 2018 به ترتیب به 5/1، 9/1 و 6/2 کیلومترمربع افزایش یافته است که بیش ترین مقدار آن مربوط به نواحی شمالی محدوده شهری اسلام آباد بوده است.
الگوی پایداری در بهینه سازی کاربری اراضی در حوضه آبخیز حبله رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال بیست و هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۰۹
193 - 224
حوزههای تخصصی:
ترکیب مناسب کاربری اراضی از عوامل مهم در حفظ و پایداری منابع آب و خاک به ویژه در بستر حوضه های آبخیز است. در مطالعه حاضر، با در نظر گرفتن همزمان شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، نحوه بهره برداری بهینه و پایدار از اراضی حوضه آبخیز حبله رود بررسی شد. بدین منظور، از مدل ابزار ارزیابی آب و خاک (SWAT) و روش های فرا رتبه ای پرومتی (PROMETHEE) و الکتره (ELECTRE) به عنوان دو نمونه از مدل های تصمیم گیری چندشاخصه استفاده شد. داده های مورد نیاز در تعیین شاخص های زیست محیطی از جمله دما، بارش، رطوبت، تبخیر وتعرق برای یک دوره 26ساله و داده های مربوط به شاخص های اقتصادی و اجتماعی شامل هزینه تولید، درآمد ناخالص و میزان اشتغال در سال 1396 گردآوری شد. نتایج نشان داد که کاربری باغ در جنوب حوضه هم از لحاظ اقتصادی- اجتماعی و هم از لحاظ زیست محیطی، در رتبه اول و کاربری مرتع در شمال حوضه در رتبه آخر انواع کاربری ها قرار دارند؛ همچنین، در کاربری های باغ در شمال حوضه و مرتع در جنوب حوضه، تضاد رتبه بندی چه از لحاظ شاخص های اقتصادی- اجتماعی و چه از لحاظ شاخص های زیست محیطی مشاهده شد. از این رو، بر مبنای ارزیابی به دست آمده، پیشنهاد هایی در راستای بهبود وضعیت و توسعه اراضی مورد مطالعه ارائه شد.
بررسی و پیش بینی تغییرات مکانی و زمانی کاربری اراضی شهر جدید هشتگرد با تلفیق داده های سنجش از دوری و مدل سلول های خودکار مارکوف(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
7 - 26
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی در اثر گسترش فیزیکی شهر در اکثر شهرهای ایران به قدری سریع است، که برنامه ریزان و مدیران شهری با توام ساختن فرایند برنامه ریزی در این مناطق با توسعه داینامیک و پیچیده آن روبرو هستند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر هشتگرد طی 19 سال گذشته و پیش بینی روند تغییرات کاربری اراضی برای آینده می باشد. در پژوهش حاضر از تصاویر چند زمانه لندست استفاده شده است. با استفاده از الگوریتم طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان و الگوریتم بررسی تغییرات کراس تب، روند تغییرات کاربری اراضی طی 19 سال گذشته ارزیابی گردید. همچنین، با استفاده از مدل پیش بینی سلول های خودکار-مارکوف روند تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر برای آینده پیش بینی شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر گسترش بی رویه شهر طی 19 سال گذشته می باشد. به طوری که اراضی ساخته شده با رشد 56/736 درصدی خود باعث تخریب بیش از حد اراضی کشاورزی و بایر در حاشیه شهر شده است. بررسی ها نشان می دهد که با افزایش فاصله از اراضی ساخته شده میزان تغییرات کاربری اراضی کاهش چشمگیری داشته است. بررسی تغییرات حادث شده در کاربری های اراضی نشان داد که 16/564 هکتار از اراضی بایر به کاربری مسکونی تبدیل شده است. پیش بینی تغییرات کاربری اراضی برای سال های 2028 و 2038 نشان داد که افزایش مساحت کاربری مسکونی همچنان ادامه خواهد داشت. که این امر ضرورت توجه ویژه برنامه ریزان و مدیران شهری به موضوع گسترش شهری و پیامد های آن در منطقه را نمایان می سازد. در نهایت ارزیابی دقت مدل سلول های خودکار نشان داد که درصد اختلاف مساحت طبقات طبقات کمتر از 8 درصد است.
قابلیت روش های تهیه نقشه کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای (مطالعه موردی: شهرستان کامیاران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
90 - 106
حوزههای تخصصی:
در اختیار داشتن نقشه های کاربری اراضی جدید در بسیاری از زمینه ها از جمله مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی برای سرزمین از اهمیت بسیاری برخوردار است. داده های سنجش از دور از پتانسیل بالایی برای تهیه نقشه های به روز کاربری و پوشش اراضی برخوردارند. هدف از این تحقیق ارزیابی روش های تهیه نقشه کاربری اراضی شهرستان کامیاران با استفاده از تصاویر ماهواره ای می باشد. در این مطالعه از داده های سنجنده OLI ماهواره لندست8 مربوط به ماه ژوئن سال 2018 استفاده شد. در ابتدا پیش پردازش های اولیه شامل تصحیحات رادیومتری، اتمسفری و هندسی بروی داده خام انجام گرفت. از نقاط کنترل زمینی جهت آموزش، اعتبارسنجی و برای تهیه نقشه کاربری اراضی استفاده شد. کلاس کاربری در هر نقطه با پیمایش میدانی و با استفاده از تصاویر گوگل ارث در 9 کلاس کاربری زمین های کشاورزی، جنگل، باغ، مراتع غنی، مراتع متوسط، مناطق مسکونی،پهنه آبی، زمین های بایر و رخنمون سنگی مشخص گردید. در ادامه از روش های حداکثر احتمال، حداقل فاصله، ماشین بردار پشتیبان و فاصله ماهالانوبی برای طبقه بندی نظارت شده در نرم افزار ENVI 5.3 استفاده شد. برای ارزیابی دقت روش های طبقه بندی از دو معیار صحت کلی و ضریب کاپا به همراه داده های کنترل زمینی بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد روش ماشین بردار پشتیبان با صحت کلی 91.4 درصد و ضریب کاپا 0.88 درصد از دیگر روش ها دقت بهتری داشته است.
بررسی نقش تغییر کاربری اراضی در هیدروگراف سیل و نوسانات سطح آب زیر زمینی در بخشی از حوضه آبخیز قره سو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی موجب تغییر مؤلفه های مختلف چرخه هیدرولوژیکی می شوند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر کاربری های مختلف و تغییرات آن طی سال های 1371، 1381 و 1391 بر روی سیلاب و نوسانات آب زیرزمینی در بخشی از حوضه آبخیز قره سو اردبیل است. در ابتدا نقشه های کاربری اراضی و شماره منحنی در سال های مذکور تهیه و روند تغییرات کاربری اراضی مطالعه و تأثیر آن بر سطح تراز آب زیرزمینی و رواناب بررسی و سپس شبیه سازی سیلاب با استفاده از مدل HEC-HMS انجام گردید. نتایج نشان داد که در طول دوره مورد مطالعه، مساحت کاربری جنگل، زراعت آبی و زمین بایر به ترتیب 54/2، 69/16 و 19/1 درصد کاهش و مساحت کاربری مرتع، زراعت دیم و مناطق مسکونی به ترتیب 74/5، 39/12 و 29/2 درصد افزایش یافته است. با توجه به مقدار شماره منحنی و شبیه سازی سیلاب، نتایج به دست آمده نشان داد که دبی اوج و حجم سیلاب به ترتیب با افزایش 49/9 و 67/6 درصدی رو به رو شده است. درنهایت این تغییرات باعث کاهش سطح آب زیرزمینی به میزان 14/6 متر (06/39 درصد) در طول دوره آماری 30 ساله شده است. محاسبه ضریب همبستگی بین کاربری های مختلف و حجم سیلاب و سطح آب زیرزمینی نشان داد که این متغیرها با کاربری های مرتع، زراعت دیم و مناطق مسکونی رابطه ی مستقیم دارند، درحالی که با کاربری های جنگل، زراعت آبی و زمین بایر دارای رابطه ی معکوس می باشند.
ارزیابی تغییرات فضایی- زمانی شکل شهرهای ساحلی استان خوزستان با به کارگیری سنجه های سیمای سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گسترش شهرها و روستاها سبب تسلط بیشتر انسان بر محیط زیست شده است، این امر سبب وقوع تغییرات محیطی بسیاری شده است. هدف از این پژوهش بررسی تغییر زمانی و فضایی چهار شهر ساحلی استان خوزستان (بندر امام خمینی (ره)، بندر ماهشهر، آبادان و خرمشهر) با به کارگیری سنجه های آمایش سرزمین طی دوره 20 ساله 2018-1998 برای تعیین دقیق الگوی مکانی –زمانی تغییرات می باشد. روش تحقیق حاضر کمی بوده و منطق حاکم بر آن استقرایی است. برای استخراج نقشه پوشش اراضی داده ها از طریق تصاویر ماهواره ای حاصل از ماهواره لندست متعلق به دوسال 2018 و 1998 که توسط سنجنده های OLI و MSS5 برداشت شده است، تصاویر در چهار طبقه اصلی مسکونی (شهر)، مناطق دارای پوشش گیاهی، زمین های مرطوب (رودخانه) و بایر دسته بندی شدند. پس از تهیه نقشه های پوشش سرزمین از نرم اف زار Fragstats و TerrSat جهت استخراج سنجه های سیمای س رزمین در دو س طح ک لاس و س یما اس تفاده ش د. نتایج تحقیق نشان می دهد که شهر آبادان در سیمای سرزمین دارای الگوی Aggregation, Attrition و Dissection در شهر بندر امام خمینی (ره) Aggregation, Attrition خرمشهر دارای Creation, Attrition و Dissection و در بندر ماهشهر سه شاخص Creation, Attrition و Aggregation مشاهده می شود. همچنین در هر چهار شهر مورد بر مساحت مناطق مسکونی در بازه زمانی افزوده شده است.
بررسی روند تغییرات زمانی- مکانی پوشش گیاهی و واکنش آن به عوامل محیطی در شمال استان فارس، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشش گیاهی یکی از عوامل ضروری در ساختار و عملکرد اکوسیستم های خشکی و یکی از حلقه های اساسی زنجیر حیاتی آب-خاک-گیاه و اتمسفر است. مطالعات متعدد ثابت کرده که پوشش گیاهی به تغییرات عوامل اقلیمی و ادافیکی حساس است. بر این اساس، تغییر در پوشش گیاهی و رابطه اش با عوامل ذکر شده از اهمیت بسیار برخوردار است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تغییرات پوشش گیاهی و عوامل موثر بر آن در حوزه خارستان استان فارس انجام شد. در این رابطه، تصاویر برگرفته از سنجنده ETM لندست 7 طی دوره 2000-2017و داده های اقلیمی حاصل از ایستکاه های هواشناسی استان استفاده شد. با استفاده از این تصاویر تغیرات زمانی و مکانی NDVI و آنومالی آن بررسی شد. در نهایت رابطه بین این شاخص با عوامل اقلیمی و توپوگرافی بر مبنای روش های رگرسیون وزن دار فضایی و حداقل مربعات معمولی به دست آمد. در مجموع، تغییرات زمانی مبین روند افزایش آهسته NDVI بود. آنومالیNDVI در سال های قبل از 2008 روند مثبت و برای سال های بعد روند منفی را نشان داد. توزیع مکانی NDVI مبین یک روند افزایشی از شمال به سمت مرکز و جنوب غرب منطقه مورد مطالعه بود. نتایج حاکی از تاثیر دو دسته عوامل طبیعی و انسانی بر تغییرات پوشش گیاهی بود. علاوه بر این تغییرات پوشش گیاهی بر حسب ارتفاع، جهت و شیب هم متفاوت بود. به طوری که از ارتفاع بیشتر از 2500 متر مقدار NDVI کاهش، در شیب های کمتر از ˚5، مقدار این شاخص افزایش و در جهت های شمال و شرق بیشتر از دامنه های جنوبی بود. روند کلی نشان دهنده افزایش دما و کاهش بارندگی در طول دوره مورد مطالعه بود. بیشترین مقدار ضریب تبیین مکانی (Local R 2 ) بین NDVI با بارندگی و دما به ترتیب 87/0 و 75/0 بود. با توجه به نتایج می توان اظهار داشت که عوامل محیطی نظیر ارتفاع، جهت، شیب، دما و بارش فاکتورهای اصلی کنترل کننده پوشش گیاهی در این منطقه هستند.
ارائه روشی تلفیقی مبتنی بر الگوریتم های طبقه بندی پارامتریک و غیر پارامتریک به منظور جداسازی پوشش های کاربری مختلف در جنگل های هیرکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهیه نقشه های کاربری اراضی با دقت بالا همواره یکی از اهداف مهم محققین در زمینه مدیریت اراضی بوده است. هدف از این پژوهش ارائه روش نوینی جهت تهیه نقشه های کاریری اراضی با استفاده از پردازش تصاویر ماهواره ای بوده است. به همین منظور از تصاویر ماهواره لندست 8 به عنوان تصویر پایه و نقشه مدل رقومی ارتفاعی، داده های حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی و شاخص های طیفی جهت استخراج نقشه کاربری اراضی در منطقه مطالعاتی استفاده گردید. پس از پیش پردازش ها و آماده سازی داده های مورد نیاز، اقدام به تهیه نمونه های آموزشی گردید. در این پژوهش نمونه های آموزشی در دو بخش به کار گرفته شدند؛ در بخش اول از آنها به عنوان ورودی جهت طبقه بندی تصویر با الگوریتم های نظارت شده حداکثر احتمال و ماشین بردار پشتیبان استفاده گردید. در بخش دوم جهت طبقه بندی با روش درخت تصمیم گیری، از این نمونه ها جهت تعیین محدوده بازتاب طیفی هر کاربری در طیف امواج الکترومغناطیس (باندهای تصویر، PCA، شاخص های طیفی و DEM) استفاده گردید. سپس با استفاده از این داده ها و شروط دودویی درخت تصمیم گیری، هر کاربری مشخص گردید و نقشه کاربری آن استخراج گردید. پس از تهیه نقشه های ذکر شده، به منظور تلفیق نتایج طبقه بندی و حصول دقت بالاتر، از روش حداکثر رای گیری به منظور تهیه نقشه تلفیقی جدید کاربری اراضی منطقه استفاده گردید. به منظور ارزیابی دقت نقشه های تولیدی از پارامترهای آماری منتج از ماتریس ابهام شامل دقت کلی، ضریب کاپا، صحت کاربر و صحت تولیدکننده استفاده گردید. بر اساس نتایج حاصله، روش تلفیقی با دقت کلی 37/93 درصد و ضریب کاپا 91/0 دارای بیشترین دقت بوده است. دقت کلی نقشه کاربری روش درخت تصمیم گیری، ماشین بردار پشتیبان و حداکثر احتمال نیز به ترتیب 61/89، 01/88 و 6/87 درصد بوده اند. با توجه به اینکه در طبیعت پوشش/کاربری خالص به ندرت مشاهده می گردد و بیشتر پوشش/کاربری ها به صورت ترکیبی وجود دارند، لذا بهتر است از روش های نوینی که همه ابعاد پدیده ها را پوشش می دهند استفاده گردد. در این پژوهش اطلاعات حاصل از طبقه بندی نظارت شده و همچنین اطلاعات حاصل از روش منطقی درخت تصمیم گیری با یکدیگر تلفیق شده و نتایج حاصله به خوبی بیانگر بهبود دقت نهایی طبقه بندی بودند.
تحلیل توزیع فضایی مشاغل مزاحم شهری با رویکرد ساماندهی (مورد شناسی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
171 - 188
حوزههای تخصصی:
امروزه در پی تحولات کالبدی فضایی سریع در شهرها، برنامه ریزی کاربری اراضی شهری بر پایه دو اصل ارزش های توسعه پایدار و اعتلای کیفیت زندگی است که در پی دستیابی به اهدافی همچون توزیع متعادل کاربری ها، جلوگیری از تداخل کاربری های با فعالیت های مزاحم و تدوین معیارها و استانداردهای مناسب کاربری است. به همین منظور، ارزیابی توزیع فضایی مشاغل مزاحم، برای اطمینان خاطر از استقرار منطقی آن ها و رعایت تناسبات لازم در شهرها ضروری است. با توجه به رویکرد فوق، هدف پژوهش حاضر اولویت بندی نواحی شهر زنجان در جهت ساماندهی و تبیین توزیع فضایی مشاغل مزاحم شهری است. روش پژوهش بر اساس هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و ازلحاظ ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوردی داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از رویکرد کارشناس محور (مصاحبه با 50 نفر از متخصصان امر) است. شاخص نزدیک ترین همسایگی در جهت شناسایی الگوی پراکنش فضایی، از مدل رگرسیون جغرافیایی وزنی درجهت نقش تراکم جمعیت و از مدل Topsis برای تعیین اولویت های ساماندهی نواحی شهری استفاده شده است. براساس نتایج تحقیق، الگوی پراکنش مشاغل مزاحم در شهر زنجان، از الگوی خوشه ای تبعیت کرده و تراکم جمعیت در نوع الگوی پراکنش نقشی ایفا کرده که این تمرکز بیشتر در ناحیه 9 از منطقه 2 و بیشتر در ناحیه اسلام آباد به صورت خطی است که از دلایل عمده آن می توان به عدم جذب ساکنان آن در مشاغل رسمی، بیکاری به خصوص بعد از سال 1390، درآمد کم، مهاجرت از روستا به شهر و سکونت مهاجران در این ناحیه به علت قیمت ارزان مسکن و بی توجهی جدی مدیریت شهری به تغییر کاربری و فعالیت ها اشاره کرد.
پایش تغییرات نوار ساحلی با استفاده از تکنیک سنجش از دور نمونه مطالعه: نوار ساحلی کیش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی تغییرات کاربری اراضی، گامی مهم در مسیر برنامه ریزی درست و مدیریت بهینه سکونتگاه های انسانی به ویژه در بحث مدیریت کاربری اراضی است؛ از این رو روش های متنوعی برای مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی وجود دارد که با آگاهی از آنها، پیش بینی تغییرات آینده و اعمال برنامه ریزی متناسب با آنها امکان پذیر می شود. جزیره کیش در چند دهه اخیر تحولات زیادی داشته است؛ ازجمله افزایش جمعیت، تغییرات کالبدی عمده و گسترش شبکه ارتباطی که پیامدهایی همچون آسیب و تخریب منابع طبیعی را در پی داشته اند و مرتفع کردن این مسائل موجب تحمیل هزینه های زیادی به منطقه شده است؛ بنابراین مدیریت و پیش بینی تغییرات در این منطقه ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای در بازه زمانی 1992– 2018 برای دوره ده ساله پیش رو انجام شده است. به منظور تجزیه و تحلیل کاربری اراضی و پیش بینی تغییرات، نرم افزارهای ENVI 5.3 و Terrset و مدل CA MARKOV به کار رفته اند. نتایج حاصل از نقشه پیش بینی سال 1407 نشان داد مساحت کلاس اراضی ساخته شده 2851 هکتار، زمین بایر 6164 هکتار، پوشش گیاهی 1259 هکتار و پهنه آبی 8403 هکتار خواهد بود. مقایسه این مقادیر با مساحت های محاسبه شده در سال پایه (1397) نشان داد مساحت پوشش گیاهی و پهنه آبی به ترتیب به میزان 18 و 57 هکتار کاهش و مساحت کلاس های اراضی ساخته شده و بایر به ترتیب به میزان 7 و 69 هکتار افزایش یافته است.