مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
توسعه ناحیه ای
حوزه های تخصصی:
با توجه به ضرورت توسعه یکپارچه ناحیه ای، تحلیل وابستگی سکونتگاه های انسانی در سطوح نواحی، اساس کار در هر برنامه ریزی محسوب می شود. توزیع مطلوب جمعیت و توزیع روند توسعه اجتماعی – اقتصادی، هدف نهایی تحلیل سیستم های ناحیه ای است. بنابراین کاهش محرومیت و نابرابری به دلیل داشتن تبعات اقتصادی و سیاسی، امری مهم و درخور توجه به شمار می رود.در واقع نیل به پیشرفت و توسعه فراگیر در آینده مستلزم شناخت موقعیت مناطق و نواحی مختلف است. به کارگیری معیارها و روش های کمی به منظور سطح بندی سکونتگاه ها در سیستم فضایی مناطق از سویی منجر به شناخت میزان نابرابری نقاط سکونتگاهی می شود، و از سوی دیگر معیاری است برای تلاش در زمینه کاهش و رفع نابرابری های موجود میان آنها. این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش تاپسیس که یکی از تکنیک های خانواده تصمیم گیری چند معیاره محسوب می شود، به سطح بندی و تعیین میزان نابرابری موجود میان شهرستان های استان خراسان رضوی بپردازد. نتایج یافته های پژوهش حاکی از آن است که در سال 1385 شهر مشهد دارای رتبه نخست به لحاظ میزان توسعه یافتگی بوده است. این شهر به دلیل مرکزیت اداری – سیاسی به عنوان قطب رشد منطقه، امکانات، خدمات و نیروی انسانی متخصص را از نواحی پیرامونی به سمت خود جذب کرده و به این ترتیب برتر و تفوق آن بر ساختار فضایی استان حفظ شده است. همچنین شهرستان مشهد رتبه 1 و شهرستان خلیل آباد رتبه 19 را در بین 19 شهرستان استان خراسان رضوی کسب کرده و ضریب پراکندگی به دست آمده 0.3 بوده است، که خود بیانگر وجود تفاوت و شدت نابرابری در میزان بهره مندی از مواهب توسعه است. از این الگوی حاکم بر ساختار فضایی استان خراسان رضوی، تابع الگوی مرکز – پیرامونی است که با در نظر داشتن آن، توجه به برنامه ریزی فضایی به منظور نیل به توسعه و پیشرفت متعادل منطقه ای، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
پیوندهای روستا- شهری، مبنای توسعه ناحیه ای موردپژوهی: شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۴
51 - 74
حوزه های تخصصی:
پیوندهای روستا - شهری می توانند تاثیر بسیار زیادی بر توسعه ناحیه ای داشته باشند، کما این که از شهر به مثابه موتور توسعه ناحیه ای یاد شده است. این پیوندها می تواند نقش مثبت و زایا یا منفی و انگلی بر حوزه یا ناحیه خویش بر جای بگذارند و از منطقه ای به منطقه دیگر و از شهری به شهر دیگر متفاوت باشند. از این رو شناخت منطقی این آثار می تواند در برنامه ریزی ناحیه ای مؤثر واقع شود. مسئله ای که شاکله پژوهش حاضر را تشکیل می دهد، «شناسایی و تعیین وضعیت معناداری پیوندهای روستایی، شهری با سطوح توسعه ناحیه ای و نیز تبیین نقش زایا یا انگلی بودن شهر در خصوص آن» می باشد. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و مبنی بر استفاده داده های میدانی و اسنادی استوار است. جامعه آماری پژوهش شامل روستاهای ۲۰ خانوار به بالاتر شهرستان اهواز و حجم نمونه ۹۰ روستا یا حدود ۵۰ درصد روستاهای ناحیه است. نرم افزارهای مورد استفاده SPSS ،Expert Choice و ArcGIS می باشند. به منظور تعیین سطح توسعه ناحیه ای از ۱۲۰ نمانگر توسعه و روش ElectreIII استفاده شده است. اثر شهر به وسیله ۱۱ جریان اصلی با ۴۰ نوع پیوند روستا با شهر اندازه گیری شده و رابطه معناداری میان آن ها با سطوح توسعه ناحیه ای به دست آمد. یافته های پژوهش نشان داد که از مجموع ۴۰ مورد پیوند روستایی، شهری در محدوده، ۳۵ مورد آن در قالب ۹ جریان اثرگذار شهر، دارای رابطه معنادار و از نوع مثبت با سطوح توسعه ناحیه ای بوده اند و نتایج تحقیق حاکی از نقش مثبت و زایای شهر اهواز بر سطوح توسعه ناحیه ای است.
سیر تحولات روستا با توجه بر عملکرد شهرها در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال ششم زمستان ۱۳۸۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
25 - 40
حوزه های تخصصی:
پیوند میان شهرها و نواحی روستایی، به طور گسترده به عنوان عامل اصلی در فرایند تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شناخته شده است، علی رغم این واقعیت، بیشتر نظریه های توسعه و رویه های اجرایی تلویحا" به دو گانگی جمعیت و فعالیتهای نواحی شهری و روستایی تأکید دارند.
برنامه ریزان شهری گرایش بیشتری به مسائل شهری و توجه اندکی به کشاورزی و توسعه ی روستایی دارند؛ در حالی که برنامه ریزان مربوط به توسعه ی روستایی، نواحی روستایی را تنها شامل روستاها و اراضی کشاورزی و مجزا از مراکز شهری تعریف می کنند.
اما در بررسیهای ناحیه ای کشورهای در حال توسعه، انواع روابط متقابل بین شهر و روستا اشاره می شود و ایران به عنوان یکی از این کشورها در گذشته دارای شبکه شهری همگون و روابط میان شهرها و نقاط روستایی از تعادلی نسبی برخوردار بود، اما با نفوذ سرمایه داری و تقسیم کار جهانی در ایران موجب بر هم خوردن تعادل قبلی و باعث بالا رفتن درآمدهای نفتی از دهه 1330 هجری شمسی و سرازیر شدن بخش قابل توجهی از این درآمدها به نقاط شهری و همچنین اصلاحات ارضی دهه 1340 به نوبه خود به وخامت اوضاع روستاها و مشکلات بخش کشاورزی افزود.
این مقاله نشانگر سابقه وسیر تحولاتی که در روستا با توجه به عملکرد شهرها از دوران باستان تا عصر حاضر صورت گرفته، می باشد.
تحلیلی بر نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در ایران (نمونه مطالعاتی: شهرستان های نواحی ساحلی شمال کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای باهدف ایجاد توسعه و کاهش نابرابری به عنوان یکی از موضوعات مهم در کشورهای درحال توسعه محسوب می شود. لازمه ی برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر ازلحاظ توسعه است. کاهش نابرابری در بهره مندی از منابع، دستاوردها و امکانات جامعه یکی از مهم ترین معیارهای توسعه به شمار می آید. هدف از این مقاله، تحلیل نابرابری های فضایی و تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی ساحلی شمال کشور می باشد. نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. در این پژوهش از مدل های تصمیم گیری چند معیاره (SAW TOPSIS ,) و نرم افزار ARC GIS استفاده شده است. نتایج نشان داد که شهرستان های تنکابن، سیاهکل، سوادکوه، رشت، گرگان، ساری، بندرگز، رودبار، گنبدکاووس، فریدون کنار، چالوس، بابلسر و شهرستان رامسر در رده ی شهرستان های کاملاً برخوردار و شهرستان های بابل، کردکوی، بندر انزلی، جویبار، لنگرود، لاهیجان، آزادشهر، محمودآباد، مینودشت، آمل، رودسر و بهشهر در سطح برخوردار قرار دارند. در سطح نسبتاً برخوردار هم می توان از شهرستان های نور، کلاله، ماسال، آق قلا، ترکمن، علی آباد، فومن، رامیان، مراوه تپه، صومعه سرا، نکا و آستانه نام برد. همچنین شهرستان های گمیشان، گلوگاه، قائم شهر، عباس آباد، املش، شفت، آستارا، تالش، گالیکش، نوشهر، رضوانشهر و میاندورود، در رده ی شهرستان های کاملاً محروم قرار گرفتند. ازآنجایی که تفاوت مابین مناطق کاملاً برخوردار و کاملاً محروم ازلحاظ توسعه یافتگی بسیار زیاد است، پیشنهاد می شود برای مناطق محروم بهترین راه حل استفاده از برنامه های ضربتی و کوتاه مدت برای خروج از مشکلات است.
بررسی و تحلیل نقش شهر کنارک در توسعه روستاهای پیرامونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل نقش شهر ساحلی کنارک در توسعه روستاهای پیرامونی آن می پردازد. این پژوهش از نظر هدف «کاربردی» و از نظر شیوه اجرا «توصیفی- تحلیلی» است. جامعه آماری پژوهش 20 روستای حوزه پیرامونی کنارک با جمعیت بالای 10000 نفر بوده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 382 نفر محاسبه شده است. ابزار گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. جهت جمع آوری داده های میدانی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد که به صورت تصادفی ساده در بین پاسخگویان توزیع شده است. داده های مورد نیاز در قالب 4 شاخص و 24 زیرشاخص جمع آوری گردید. جهت تحلیل یافته های استنباطی از آزمون تی تک نمونه ای، رگرسیون چند متغیره و آزمون تحلیل مسیر و جهت تعیین سطح توسعه یافتگی روستاهای پیرامونی شهر کنارک از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی و مدل تاپسیس فازی استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد که شاخص اقتصادی با میانگین 910/2 پایین تر از حد مطلوب و شاخص فرهنگی با میانگین 233/3، شاخص اجتماعی با میانگین 059/3 و شاخص زیربنایی و ارتباطی با میانگین 071/3 بالاتر از حد مطلوب قرار دارند. نتایج تحلیل مسیر بیانگر آن است که شاخص اقتصادی با اثر کلی 742/0 و شاخص زیربنایی- ارتباطی با اثر کلی 621/0 به ترتیب بیشترین تأثیر را بر توسعه روستاهای پیرامونی داشته و شاخص فرهنگی با اثر کلی 199/0 کم ترین تأثیر را داشته است همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان می دهد، بر اساس سطح معنادری به دست آمده (000/0 Sig=)، بین کارکردهای شهر ساحلی کنارک و توسعه روستاهای پیرامونی آن رابطه معنی داری برقرار است. به عبارتی می توان چنین بیان کرد که اثرات شهر ساحلی کنارک بر توسعه روستایی چشمگیر است. لذا پیشنهاد می گردد با گسترش و رونق گردشگری ساحلی در این خطه علاوه بر افزایش اشتغال در شهر کنارک و روستاهای اطراف به بهبود زیرساخت های روستاهای این ناحیه نیز کمک کرد.
ارزیابی ساختار خوشه فعالیتی فرآورده های دامی در ناحیه روستایی باروق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دامپروری از اصلی ترین بخش های تولید مواد پروتئینی و لبنی بوده و بعد از زراعت و باغداری بالاترین سهم را در ارزش افزوده کشاورزی دارد. رشد جمعیت و تحقق امنیت غذایی، توسعه این زیربخش را ضروری ساخته است. راهبرد نوین مورد توجه سیاستگذاران و برنامه ریزان برای ارتقای مزیت رقابتی این بخش "کاربست رهیافت خوشه های فعالیتی" است که همکاری و رقابت بنگاه های تجمیع یافته در یک محدوده جغرافیایی و رقابت پذیری و کارایی آنها را محقق می سازد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش شناسی رویکرد انتقادی و مبتنی پراگماتیسم بوده و از روش تحقیق آمیخته (کمی و کیفی) بهره گفته شد. از تکنیک های پرسشنامه و مصاحبه های نیمه ساخت یافته به منظور ارزیابی ساختار خوشه فراورده های دامی منظومه روستایی باروق بهره گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روشهای آمیخته متوالی (تحلیل های شبکه اجتماعی و سلسه مراتبی در نرم افزارهای NodExcel و ExpertChoice) استفاده شد. نتایج نشان داد از بین عوامل پنجگانه شکل گیری خوشه، تمرکز جغرافیایی و ارتباطات بین بنگاهی بیشترین اثرگذاری را دارند. علیرغم وجود عناصر ضروری برای توسعه خوشه ای مانند تمرکز جغرافیایی تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، واحدهای فراوری و بازار، برای تشکیل خوشه «ارتباطات افقی و عمودی بین بنگاهی، محیط نهادی و استراتژی خوشه» دارای نارسایی است. تراکم شبکه 0.191 برای گرافی با 16 رأس و 23 یال بسیار پایین تر از واحد(1) بوده و نشانگر شبکه ناقص خوشه در وضع موجود است. این کاستی ها با کاربست استراتژی هایی مانند "نظارت بر بهره برداری مسئولانه و حفاظت از مراتع"، "افزایش و تقویت صنایع تکمیلی بخش دامپروری و ایجاد ارتباطات بین بنگاهی" می تواند حلقه های مفقوده زنجیره ارزش فراورده های دامی را تعبیه نماید و فعالیت خوشه را میسر کرده و گامی برای توسعه ناحیه ای فراهم بسازد.