مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ویس و رامین
حوزه های تخصصی:
بررسی اساطیر ایرانی از سویی و مطالعه متون دینی و پهلوی از سوی دیگر نشانگر اجرای آزمون گذر از آتش در روزگاران کهن است، بنابراین می توان ردّ پا و نشانه برگزاری این آزمون را در کتاب مقدّس اوستا و متون پهلوی، از قبیل دینکرد، بندهشن، زادسپرم و... شناسایی کرد. علاوه بر این، این آزمون جایگاه ویژه ای در روایات ملّی، مذهبی و اساطیری ایران دارد، لذا در این نوشتار، ضمن بررسی نمودهای ملی، مذهبی و اساطیری گذر از آتش در قالب داستان هایی مانند ابراهیم (ع)، سلامان و ابسال، ویس و رامین، داستان زرتشت و اپیزود سیاوش و سودابه، اشتراکات و افتراقات این سه نمود را مطرح و به بیان این مسأله خواهیم پرداخت که چرا آتش نیکان و پاکان را نمی سوزاند؟
تحلیل و تفسیر مناسک زردشتی در منظومه ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه ویس و رامین که در حدود سال 446 هجری توسط فخرالدین اسعد گرگانی، در عهد طغرل اول سلجوقی(455-429 هجری)، به نظم درآمده، براساس یک متن پهلوی منظوم شده است. اشاره به رامین و ویس در یکی از فارسیات ابونواس (198-146 هجری) شاعر ایرانی الاصل عربی گوی، در قرن دوم هجری، حاکی از اشتهار داستان پیش از عهد گرگانی می باشد. صورت کنونی داستان، همانند عموم داستان های بازمانده از عهد باستان، شامل اشاراتی به مناسک و باورهای کهن باستانی می باشد، اما تاکنون آنگونه که باید موردتوجه محققان قرار نگرفته است. برخی از محققان تاکنون تحت تاثیر اشارات پررنگ زردشتی در منظومه، به بررسی کلی این موارد پرداخته اند و باورهای زروانی، البته بدون سخن از اصالت زروانی آن ها، در این منظومه نیز نخستین بار حدود نیم قرن پیش مورد اشاره رینگرن قرار گرفته است. در این جستار با روش توصیفی تحلیلی در پی بازنمودن موارد مرتبط با مناسک زردشتی در این منظومه هستیم، و با توجه به منابع زردشتی، تواریخ عهد اسلامی و نیز تحقیقات جدید به برشمردن موارد مذکور و بررسی آنها می پردازیم. نتایج حاصله از این پژوهش نشان می دهد که در این منظومه مناسک زردشتی به استثنای بعضی جزئیات، مطابق و همسو با روایات کهن باقیمانده بیان شده اند.
غیرت در منظومه های عاشقانه (ویس و رامین، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۵
21 - 32
حوزه های تخصصی:
اساس و موضوع اصلی منظومه های عاشقانه، عشق و محبت است و از آنجا که از دید عرفا عشق و غیرت ملازم همدیگرند، در این منظومه ها شاهد موارد گوناگون غیرت ورزی شخصیت ها هستیم. در منظومه ویس و رامین، موبد و ویرو و رامین رقیبانی هستند که بر سر تصاحب ویس به جدال با یکدیگر می پردازند و گاه در این راه دچار غیرت می شوند و حتی گاه کار به جنگ و لشکرکشی می کشد. همین رشک و غیرت بین گل و ویس بر سر رامین نیز وجود دارد. در منظومه خسرو و شیرین این غیرت را از سوی خسرو و فرهاد و شیرویه بر سر شیرین و رشک و حسادت بین شیرین و مریم و شکر بر سر خسرو مشاهده می کنیم. در منظومه لیلی و مجنون، مجنون و لیلی نسبت به هم غیرت دارند. واژه غیرت دارای مفاهیم گوناگون است و غیرت از دید عرفا انواع گوناگونی دارد. در این مقاله، شواهد، مفاهیم و انواع گوناگون غیرت، در این سه منظومه عاشقانه بررسی و تحلیل می گردند.
تحلیل روان شناختی منظومه ویس و رامین بر اساس نظریه لیبیدوی فروید و فردیّت یونگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
77 - 90
حوزه های تخصصی:
منظومه ویس و رامین، سروده مشهور فخرالدّین اسعد گرگانی، که در حدود سال446 به نظم درآمده است، داستانی است با اصل کهن –عهد اشکانی– و به دلیل همین قدمت، می توان نمودهایی از کهن الگوهای یونگ را در آن به نظّاره نشست. در پژوهش پیش رو، با نگاهی متفاوت به این منظومه، داستان بر اساس نظریه لیبیدوی فروید یا سائقه جنسی1 او و فرایند فردیّت یونگ مورد تحقیق قرار گرفت که نتیجه حاصل آن، از تبدیل شدن یک عشق ابتدایی و زمینی به عشقی متعالی و والا حکایت دارد و این همان خودشناسی است که در ادیان مختلف به آن توصیه شده است. کهن الگوهای اصلی که یونگ در رسیدن به تعادل و تکامل روانی از آنها نام می برد، در این داستان مورد بررسی قرار گرفت که از جمله آنها پرسونا، سایه، آنیما و خود است و در کنار این صور مثالی، اشاره ای شده است به نماد ماندالا، که یونگ آن را رمزی از عدد هفت و نشانه به فردیّت رسیدن می داند. این داستان حکایت رسیدن رامین به آنیمای مثبت و پادشاهی است که این هر دو آغازی است برای فرایند فردیّت او.
«کارکرد نحو روایی (مدل کنشگران) و پیرنگ در منظومه ی ویس و رامین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
127 - 148
حوزه های تخصصی:
گذر از سلیقه در توصیف و ارزیابی کیفیت اثر ادبی و به کارگیری نقد ادبی در جایگاه مرجعی علمی برای ارزش گذاری آثار، مطلوبی است که همواره بسیاری از نظریه پردازان و منتقدان ادبی در پی آن هستند. روایت شناسی با تحلیل نظام حاکم بر روایت ها و کشف ارتباط میان عناصر سازنده ی روایت، در این راستا می کوشد. در این نوشتار کوشش شده است تا ساختار روایی داستان ویس و رامین به عنوان یکی از برجسته ترین منظومه های غنایی، بررسی شده و نحو روایی و در پی آن پیرنگی که مدل کنشگران بر بستر آن قرار می گیرد، تحلیل شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و منابع به کاررفته در آن اسنادی کتابخانه ای است. دستاوردهای پژوهش گویای این است که جایگاه والای این منظومه در ادبیات روایی به دلیل کارکرد درست عناصر در قوانین روایت شناسی است. طرح داستان از ساختار و انسجام روایی برخوردار بوده و چهار نحو روایی دارد که همگی در خدمت روایت هستند.
کهن ریشه های ادب غنایی
حوزه های تخصصی:
ادب غنایی، یکی از مؤثرترین و پرمخاطب ترین انواع ادبی در زبان فارسی است. قدمت وگستردگی آن به گونه ای است که شاید نتوان هیچ متن ادبی را یافت که به نوعی با ادبیات غنایی آمیخته نباشد. پژوهش حاضر، بر آن است به این پرسش پاسخ بدهد که آیا ادب غنایی ریشه در ادبیات پیش از اسلام دارد؟ واگر چنین است، میزان و نوع بهره گیری متون غنایی از ادبیات پیش از اسلام چگونه و به چه میزان بوده است؟ برای دست یابی به پاسخی علمی، نخست تاریخچه تلفیق شعر و موسیقی وپیشینه ترانه سرایی درایران باستان، از رهگذر کاوش در سنّت شفاهی ادبیات – یعنی خسروانیات، فهلویات و موضوعات مطرح شده در این ن وع از شعر – بررسی و سپس با تامّل در دو منظومه ویس و رامین فخرالدین اسعدگرگانی وخسرو و شیرین نظامی گنجوی، میزان تأثیر ادبیات پیش از اسلام، در روند تکامل تدریجی ادبیات غنایی فارسی، نشان داده می شود.
بررسی عوامل بازدارنده وصال در منظومه غنایی ویس و رامین
حوزه های تخصصی:
یکی از عناصر مهم، جذاب و هیجان انگیز داستان، گره افکنی (complication) است. موانع وصال، کلیشه ای ترین و در عین حال جالب ترین گره هایی هستند که داستان سرایان نامی به زیبایی هرچه تمام تر، از آن بهره برده اند. سراینده منظومه غنایی «ویس و رامین »نیز از زمره این داستان سرایان است. این موانع علاوه بر این که به زیبایی داستان می افزایند، خواننده و شنونده را به پیگیری ماجرا، ترغیب می نمایند و روح او را تشنه دانستن می سازند؛ به گونه ای که تا به مرحله گره گشایی (resolution) که اغلب در پایان داستان می آید، نرسد؛ سیراب نمی شود. «ویس» در این منظومه، عاشقانی به نام های «ویرو»، «موبد شاه» و «رامین» دارد. از آن جا که «ویرو» به زودی از صحنه داستان خارج می شود عوامل بازدارنده وصال «موبد شاه» و «رامین»- که درگستره داستان حضور بیشتری دارند– با مطالعه مستقیم داستان و ذکر شواهد شعری، مورد واکاوی قرار می گیرند. براساس این پژوهش، عوامل بازدارنده وصال برای «موبدشاه» بیش از «رامین» است؛ نقش زنان در وصال و هجران عاشق و معشوق بسیار برجسته است و به سبب حمایت «ویس» و «دایه»، سرانجام، پیروز این میدان عشق، «رامین» است.
پیوندهای خویشاوندی در دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگاهی ها و دانسته های ما درباره بسیاری از مباحث تاریخ ایران در دوره اشکانی ناچیز، مبهم و غیرشفاف است. ساختار خانواده و پیوندهای خویشاوندی در این دوران نیز از این قاعده پیروی می کند. از طریق برخی منابع، از جمله چرم نبشته اورامان، اسناد بابلی، سکه های شاهان اشکانی و منابع یونانی و رومی، با برخی زنان خاندان سلطنتی در دوره اشکانی آشنا می شویم. همچنین همین منابع چگونگیِ پیوندهای خویشاوندی میان شاهان و زنان سلطنتی را آشکار می کنند. با این حال، قرائت های مختلف و گاه متناقضی که از متن این منابع صورت می گیرد، زمینه شکل گیری تفسیرها و نتایج متفاوتی در زمینه پیوندهای خویشاوندی در این دوره را فراهم می کند. مساله بنیادین این جستار، بررسی و تحلیل پیوندهای خویشاوندی از گونه همخونی در دوره اشکانی است. روش کار بر بنیاد استخراج آگاهی ها و تحلیل آنها در بستر تاریخ ایران در دوره اشکانی و نیز مطالعه تطبیقی منابع استوار است. در این راستا پرهیز از مطالعه این مساله به گونه ای مقطعی و منفرد و توجه به تاریخ این دوران در چارچوب تاریخ اجتماعی ایران باستان و نیز توجه به فرایند مرتبط با استمرار و تداوم سنت های ایرانی در این دوره اهمیت اساسی دارد. بر اساس نتایج به دست آمده، در تداوم و پویایی سنت های کهن ایرانی و در پیوند با اهمیت حفظ و تداوم دوده و لزوم پاکی نسل و نیز چیرگی سنت ازدواج های درون خانوادگی، دست کم سه نمونه از پیوندهای خویشاوندی از گونه همخونی در میان برخی از هموندان خاندان سلطنتی اشکانی روی داده است. درباره رواج و چگونگی چنین پیوندهایی در میان توده مردم، آگاهی های موثقی در دست نیست. برخی آگاهی های موجود در داستان عاشقانه ویس و رامین و نیز متن حماسی ایادگار زریران، به عنوان متونی که ریشه ها و آبشخور اشکانی آنها مورد تایید است، شواهدی را در تایید و تقویت مدعای اصلی مقاله به دست می دهند.
بررسی روابط قدرت حکومت، عشق و سرمایه در داستان ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه ویس و رامینیک داستان عاشقانه پارتی از فخرالدین اسعد گرگانی شاعر قرن پنجم است که در آن مسئله ی عشق و ازدواج بر مبنای ساختارهای اجتماعی پیش از اسلام مطرح شده است. فارغ از عشق ممنوع و ریشه های شکل گیری آن در این داستان، می توان آن را نمودی از برتری قدرت و چگونگی شکل گیری مقاومت در برابر گفتمان غالب قدرت محسوب داشت. ما در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی روابط میان اعمال قدرت حکومت و سرمایه از یک سو و عشق و عواطف انسانی از سوی دیگر پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد که عکس العمل شخصیت های این داستان در مقابل قدرت متفاوت است. «شهرو» تسلیم قدرت سرمایه می شود. عکس العمل «ویرو» در برابر قدرت حکومت ایستادگی است؛ اما درنهایت تسلیم آن می شود. «ویس» با استفاده از قدرت عشق به جنگ سرنوشتی می رود که به طور ناخواسته بر وی تحمیل شده است و روند رو به تکاملی را نیز در این مسیر طی می کند.
بررسی چیستی و چراییِ وجه شبه و کیفیّت تعامل آن با طرفین تشبیه براساس آراء بروک-رُز و گوتلی (مطالعه موردی: منظومه های ویس و رامین گرگانی و خسرو و شیرین نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستگاه بلاغی یکی از بارز ترین دستگاه های زبان ادبی است که چگونگیِ روند آفرینش ادبیِ یک اثر را می توان درآن ملاحظه نمود. درپیکره این فرایند، کاربردصورخیال مؤلّفه ای است که تأثیرشگرفی برگیرایی، جذابیّت و انتقال معنی دارد. صنعت تشبیه بعنوان یکی ازابزارهای اساسی صورخیال، هسته مرکزی تخیّلات شاعرانه است و درمیان ارکان این زیورکلامی، وجه شبه عامل اصلی و اس اسیِ فعّال نمودن ذهن خواننده و مشارکت دادنِ وی درجریان آفرینش هنری است که بیقین خیال انگیزی تشبیه و نوآوری درآن، تاحدودزیادی به وجه شبه بازمی گردد. پژوهش حاضر برآن است تا با واکاوی تشبیهات بکاررفته در ویس و رامین فخرالدّین اسعدگرگانی و خسرووشیرین نظامی گنجوی ازدریچه آراء ونظریّات کریستین بروک-رز و آندره گوتلی، به سبک دو منظومه مذکور، کاربرد متفاوت صورخیال درآن ها و رابطه وجه شبه با مشبّه و مشبّهٌ به دست یافته وبسامد کاربرد ارکان محسوس و معقول در تشبیهات آنها را، مورد سنجش و تحلیل قرار دهد. روش بکارگرفته شده در پژوهش توصیفی-تحلیلی و به شیوه استدلال استقرایی است که ازطریق نمونه گیری انجام می شود. درپایان باتوجّه به آمار حاصل آمده میتوان نتیجه گرفت که در مثنوی ویس و رامین، بسامد تشبیهات تصویری درقیاس باکارکردی بیشتراست امّا در مثنوی خسرووشیرین تشبیهات دارای پویایی بیشتری شده و ازسکون وثبات خارج میشوند. همچنین در هر دومنظومه، بسامد تشبیهات تصویری نسبت به تشبیهات کارکردی بیشترست. ازدیگرسو، در اثرنظامی مشبّه خیالی بیشتراز داستان فخرالدّین اسعدست و درمقابل، منظومه ویس و رامین مشبّهٌ به خیالیِ بیشتری داراست. بیشتروجوه شباهت در هر دوداستان نسبت به مشبّه، موردانتظار و نسبت به مشبّهٌ به، ضروری هستند.
بررسی عشق اروس، عامل زیبایی داستان در«ویس و رامین» و «خسرو و شیرین»( با تکیه بر نظریه جان لی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
155 - 179
حوزه های تخصصی:
منظومه های عاشقانه « ویس و رامین» فخرالدین اسعد گرگانی و «خسرو و شیرین» نظامی بی شک از برجسته ترین آثار منظوم غنایی به شمار می روند. ابعاد روابط عاشقانه میان شخصیت های داستان نیز، زمینه مناسبی را برای بررسی موضوع عشق و انواع آن با نظریه های روان شناسی فراهم می نماید. یکی از این مباحث، نظریه عشق «جان لی» می باشد. وی به بررسی سه سبک اصلی عشق اروس، لودوس، استورگ، سبک های ثانویه مانیا، آگاپه، پراگما و نیز مقایسه آن با رنگ های اصلی پرداخته است. هدف این پژوهش نیز با استفاده از نظریه عشق جان لی، بررسی عشق اروس در این دو منظومه عاشقانه می باشد. بنابراین مسأله اصلی پاسخ به این پرسش است که عشق در این داستان ها با کدام رنگ عشق در نظریه جان لی مطابقت دارد ومهم ترین مؤلفه های عشق اروس که عامل اصلی زیبایی و جذابیت در این داستان ها ست، کدام است؟ نتیجه این پژوهش نشان می دهد که با بررسی این موضوع به روش توصیفی – تحلیلی در هر دو داستان یک مؤلفه عشقی مهم (اروس) مربوط به رفتار شخصیت های داستان شناسایی شده است. این مؤلفه کنش ها و انگیزه های متعددی را شامل می شود که مطابق با نطریه جان لی به رنگ قرمز است.
بررسی بن مایه ها و حوادث اسطوره ای و کهن الگوهای مرتبط با معشوق در منظومه غنایی ویس و رامین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
1 - 32
اسطوره ها، داستان های راست و مقدّس اند که در دوران ازلی، متناسب با شرایط جامعه در دوران های مختلف، به گونه ای نمادین و تخیّلی به انحای گوناگون رواج می یابند؛ بنابراین می توان آثار و علائم بن مایه های اسطوره ای را علاوه بر متون حماسی و دینی، در منظومه های غنایی نیز مشاهده نمود. یکی از منظومه های عاشقانه قرن پنجم، منظومه ویس و رامین اثر فخرالدّین اسعد گرگانی است که سرشار از بن مایه های اسطوره ای است. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتاب خانه ای درصدد آن است تا به بررسی بن مایه ها و حوادث اسطوره ای مرتبط با معشوق با نظر به ویژگی تطبیق پذیری، تکرارشوندگی و معناافزایی در روند داستان بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که کدام یک از بن مایه های اساطیری توانسته اند در منظومه عاشقانه ویس و رامین، مرتبط با معشوق، مجال حضور و تجلّی یابند؟ و چگونه این بن مایه ها با توجّه به محتوا و ساختار ویژه منظومه ویس و رامین، تحوّل یافته اند؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که در روایت و پیرنگ داستان ویس و رامین و یا الگوی حوادث به رویدادها و حوادث اساطیری همچون همچون آیین وصال، بالارفتن از مکانی خاص، باکره بودن، پایین آمدن از مکانی خاص، آزمون تشرّف و سحر و جادو و مفاهیمی که با باورها و آیین های اساطیری پیوند دارند و در شکل گیری رویدادها نقش مؤثری ایفا نموده اند؛ اشاره شده است.
ناهمخوانی های ساختار داستان در ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح داستان های کهن، با گونه های امروزین دگرسانی های بنیادینی دارد. در طرح نمونه های کهن، نظمی دیگرگونه به چشم می خورد، به گونه ای که حتّی برخی رخدادهای آنها از چارچوب «علّت و معلول» بیرون اند. امّا در همان «طرح» ویژ ه این داستان ها، گاه نابسامانی هایی دیده می شود؛ بدین معنا که برخی از این داستان ها در مقایسه با نمونه های هم روزگارشان، گونه ای «انحراف از معیار» دارند که می توان آن را ناهمخوانی در ساختار دانست. یکی از این داستان های کهن که ناهمخوانی ها و ناهنجاری هایی از این دست ابهاماتی در آن پدید آورده است، داستان ویس و رامین است. این پژوهش، ویس و رامین را از نظر ساختار بررسی می کند و ناهماهنگی ها و ناهمخوانی های آن را می نمایاند.
بازنویسی خلّاق یا ساده؟ (بررسی داستان های بازنویسی شده ویس و رامین، خسرو و شیرین و لیلی و مجنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۶
161 - 190
حوزه های تخصصی:
بازنویسی متون کهن ادبی برای مخاطب کودک و نوجوان یکی از دغدغه های نویسندگان این حوزه است. بازنویسی خلاق و مناسب متون کهن باعث ترغیب مخاطب به خوانش متن اصلی می شود. در عین حال، س ؤ الاتی که در این زمینه، قابل تأمّل به نظر می رسد این است که: چه معیارهای برای بازنویسی ساده و خلاق متون وجود دارد؟ کدام یک از متون مورد بررسی در این پژوهش، خلاق و کدام یک ساده اند؟ هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل داستان های بازنویسی شده سه منظومه غنایی، خسرو وشیرین، ویس و رامین و لیلی و مجنون از متون عاشقانه کلاسیک برای پاسخ به پرسش های فوق است. داستان های بازنویسی شده مذکور از منظر الگوهای بازنویسی ساده و خلاق، بررسی و تحلیل شده اند. روش پژوهش به صورت تحلیل کیفی محتوای آثار داستانی و روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت اسناد کتابخانه ای است. مهم ترین الگوهای بازنویسی مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از: خلاقیت در شروع و پایان داستان ها، مشارکت خواننده در داستان از طریق شگرد سپید نویسی و شکاف گویا، چند صدایی در متن، تقلید از پیش متن، پنهان یا آشکار بودن درون مایه، تعلیق، انتظار و هیجان و فضاسازی درون متنی. نتایج پژوهش نشان داد که با توجه به الگوهای فوق، از میان متون بازنویسی شده مذکور، داستان خسرو وشیرین به دلیل استفاده از شگردهای شکاف گویا، فضاسازی درون متنی، چندصدایی در متن و ارائه پیام داستان به صورت پنهان، بازنویسی خلاق محسوب می شود و داستان های بازنویسی شده لیلی ومجنون و ویس ورامین، بازنویسی ساده از متن کهن برای نوجوانان هستند.
تطبیق دو داستان ویس و رامین و تریستان و ایزوت
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
147 - 158
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است، به صورت موجز، مقایسه هایی بین دو داستان ایرانی و اروپایی انجام گیرد. در هر دوی این داستان ها، عشق ناگزیر و چاره ناپذیری در کار است که همه ارزش ها را باژگونه می کند؛ درد عشق موذیانه می شود و عاشقان آن را نهانی ناگزیر تحمل می کنند. با وجود تشابه هایی که میان داستان های عاشقانه جهان وجود دارد، هنوز نکات مشترک بسیاری از داستان ها شناخته نشده است. امید است که در این مقاله، فاصله های مکانی بین این دو نویسنده ازمیان برداشته و زیبایی های هر دو داستان که در لفافه نظم و نثر پنهان است، آشکار شود.
مطالعه تطبیقی روان شناسی شخصیت ها در ویس و رامین و تریستان و ایزوت و انعکاس آن در آثار هنری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
416 - 432
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی بستری است شکوفا برای شناخت، ارزشیابی و سنجش تفکر و هنر مردمان سرزمین های گوناگون که اندیشه، احساس و ذوق خودشان را در قالب شعر و داستان در پهنه تاریخ جاودانگی بخشیده اند. شناخت بهتر این اندیشه و عواطف، بی گمان با طمالعه و تدقیق در ذوق و هنر مردمان سرزمین های دیگر و مقایسه بین آن ها میسر خواهد شد. ویس و رامین سروده فخرالدین اسعد گرگانی (شاعر قرن پنجم هجری) و داستان تریستان و ایزوت (اثر ژوزف بدیه، ادیب فرانسوی قرن بیستم)، ازجمله داستان های عاشقانه و جالب به شمار می رود. برخی قهرمانان در این دو داستان که یکی متعلق به قوم پارت و دیگری متعلق به اقوام سلتی است، دارای روحیات اخلاقی و روانی مشترکی هستند. پژوهش حاضر تلاش کرده است که با روشی تحلیلی-تطبیقی قهرمانان این دو داستان را از منظر روانشناسی شخصیت مورد کند و کاو قرار دهد. بررسی صورت گرفته نشان داده است که اگرچه همانندی هایی در روحیات و خصایص اخلاقی برخی قهرمانان این دو داستان وجود دارد؛ اما تفاوت های موجود، از روحیات، آداب، فرهنگ دو قوم پارتی و سلتی سرچشمه گرفته است. مضامین مربوط به ادبیات عاشقانه مانند داستان ویس و رامین در محتوای هنرهای معاصر نیز نمود روشنی دارد.اهداف پژوهش:بررسی تطبیقی روانشناسی شخصیت ها در ویس و رامین و تریستات و ایزوت.بررسی مضمون جلوه های داستان ویس و رامین در هنرهای معاصر.سؤالات پژوهش:ابعاد روانشناسی شخصیت ها در ویس و رامین و تریستات چه وجوه اشتراک یا تفاوت هایی دارد؟مضمون داستان ویس و رامین چه بازتابی در هنرهای معاصر داشته است؟
تبیین عدالت ادبی بر اساس دو رویکرد همگرا در منظومه ی ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیده زیبا بهروز* حسن ذوالفقاری** چکیده از منظری کل گرا و غایت محور، اصل عدالت ادبی که منبعث از ایده ی قانون طبیعی است، ساختار بنیادین غالب داستان ها و منظومه های کهن را شکل می دهد و درحقیقت لذت داستان از بیان هنری این قانون ایجاد می شود. یکی از ناب ترین آثار عاشقانه ی کهن که جامع این دو ویژگی است، منظومه ی ویس و رامین است؛ از همین رو در این مقاله قصد داریم ضمن پرهیز از یک جانبه نگری تقلیل گرایانه، با استفاده از دو رویکرد ریخت شناختی و پدیدارشناختی که اتفاقاً در این داستان مؤید یکدیگر در مسیرهایی همگرا هستند، این مدعا بررسی شود. در تحلیل ریخت شناختی اثر که با تأکید بر نقش ویژه ی انواع عشق انجام شده، ساختار حرکت ها و نحوه ی چینش رخدادها در قالب انداموار داستان، حاکی از اندیشه ی محوری آن مبنی بر سرانجامِ پیروز و نیک عواطف برحق انسانی و نابودی و زوال امیال ناشایست و غیرانسانی است. این اندیشه با ماهیت اصلی و هدف کلی قصه ها، در این رویکرد همسوست. نتایج نگاه پدیدارشناختی بر حوادث و رویدادهای طبیعی و ماوراءطبیعیِ مؤثر در سیر داستان و نحوه ی ادراک معانی آن ها در تجارب زیسته ی شخصیت ها و نیز دریافت های حاصل از بررسی محتوای شناختی عواطف عشق و مهرورزی در این منظومه نیز نظام عدالت محور آن را نشان می دهد. در این زمینه و به منظور تبیین و تحلیل بهتر پدیدارهای عشق که در این داستان به شکلی هنرمندانه جمع آمده، از برخی دیدگاه های فلسفی نیز بهره گرفته شده است. درمجموع این اثر ارزشمند که در میان عاشقانه های زبان فارسی جایگاه ویژه ای دارد، خواننده ی ژرف بین را با مفاهیمی چون عشق و هوس، باور و عقلانیت و نقش اراده ی انسانی در برابر اصل قانون طبیعی آشنا می کند. این امر با نگاهی نو و درنظرگرفتن کلیت و هدف غایی آن به جای نگرش سطحی و مقطعی حاصل می شود. * پژوهشگر پسادکترای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی bseyede@ymail.com (نویسنده ی مسئول) ** استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس zolfagari@modares.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 7/9/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 30/1/1401
شواهد تاریخی و ادبی نویافته درباره تبار اشکانیِ داستان ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
101 - 130
حوزه های تخصصی:
درباره تبار داستان ویس و رامین از دیرباز مباحث بسیاری مطرح شده است. برخی از پژوهشگران این داستان را متعلق به زمان و مکان خاصی ندانسته و با عنوان «تخیلی» از آن یاد کرده اند. برخی دیگر برای آن هویت تاریخی قائل شده و خاستگاه آن را به روزگار ساسانیان، اشکانیان و دیگر ادوار تاریخی نسبت داده اند. بر مبنای پژوهش مینورسکی، انتساب این داستان به عصر اشکانی محتمل تر از دیگر دوره هاست. در پژوهش حاضر تلاش شده است با واکاوی منابع تاریخی و ادبی از منظری نوین، افزون بر شواهد مینورسکی، شواهد و استناداتی نویافته درباره تبار اشکانی داستان ارائه شود. همچنین شواهد بیشتری در تأیید برخی دیدگاه های او به دست داده شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش پرهیز از کلی گویی و تلاش به منظور به دست دادن جزئیاتی شفاف و مرتبط با تبارِ اشکانی داستان است. ابتدا پیشینه، فرضیه ها و نظریه های مختلف درباره تبار این داستان ذکر شده است؛ سپس با مطالعه تاریخ و منابع مربوط به روزگار اشکانیان، بازتاب وقایع این عصر در ویس و رامین نشان داده می شود. در این راستا، شواهد نویافته ای از دوره اشکانی در پیوند با قلمرو جغرافیایی، سنت های داستانی و حماسی و شفاهی، آیین ها، سرگرمی ها و بازی ها، اهمیت اسب سواری و تیراندازی، ساختار ارتش و مواردی از این دست، مورد ارزیابی و بررسی تحلیلی قرار گرفته است.
بررسی بینامتنیت منظومه ویس و رامین و داستان سمک عیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
97 - 112
حوزه های تخصصی:
یکی از وجوه اهمیت منظومه غنایی ویس و رامین، زنده کردن فرهنگ ایران باستان است، امری که در داستان سمک عیار – قصه ای ایرانی که در دوره سلجوقیان نگاشته شد - نیز مشهود است. نوع حکومت داری، آئین نوش خواری، جنگیدن، سوگند خوردن، تفریح و شکار بزرگان و... در این دو اثر کاملاً مطابق با فرهنگ ایران قبل از اسلام است. در خلال داستان سمک، ابیاتی از ویس و رامین تضمین شده که نشان می دهد این منظومه، مطمح نظر نویسنده سمک بوده است لیکن معمولاً سمک عیار را اثری حماسی قلمداد می کنند و به همین علت، تاکنون بینامتنیت این داستان با هیچ اثر غنایی دیگری بررسی نشده است. باتوجه به منظوم بودن ویس و رامین و منثور بودن سمک عیار، غنایی بودن یکی و حماسی قلمداد شدن دیگری، در این مقاله به روش توصیفی و تحلیل محتوا به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا می توان نشانه های بینامتنیت را در این دو اثر ردیابی کرد؟ نگارندگان ضمن بررسی هر دو اثر، هفت مؤلفه مهم را از منظر بینامتنیت بررسی کرده که عبارتند از: منشأ عامیانه، اشاره مشترک به نام خورشید شاه، نقش منفی دایه، نامه نگاری، نقش آفرینی زنان، نقش ویژه موسیقی و خنیاگری و نوع سوگندها.
بررسی زبانی و محتوایی نام های خانوادگی در شاهنامه و ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
85 - 104
حوزه های تخصصی:
شهرت دهی از مهم ترین عوامل شناخت اجتماعی است. مطالعه شهرت ها مشخص می سازد که از چه عواملی در هر جامعه برای هویت بخشی و شهرت دهی استفاده می شود. پژوهش حاضر به روش تحلیلی _ توصیفی و با عنایت به مراحل تکاملی اجتماعات بشری به عنوان بافت فرهنگی و در بررسی زبانی، در چارچوب صرفی و نحوی زبان فارسی انجام می شود و سعی بر آن دارد تا ریشه های فرهنگی شهرت و نام خانوادگی افراد در ایران قبل از اسلام را با تکیه بر شاهنامه فردوسی و ویس و رامین به دلیل دربرداشتن شهرت های ایرانی کهن بررسی کند. بررسی ها نشان می دهد ترکیب نحوی «نام+کسره+ نام پدر/پدربزرگ» و «نام+کسره+ اسامی شهر/کشور+ ی نسبت» و «نام+ کسره+ پیشه+ ی نسبت» بیشترین ساختار زبانی است که استفاده می شود. از نظر بافت فرهنگی، روابط خویشاوندی و انتساب به پدر و پدر بزرگ بیشترین کاربرد را دارد و در مرتبه بعد، کسب شهرت از ویژگی ها و مهارت های فردی است. این دو نمونه متأثر و به جامانده از دوران زیست قبیله ای و مردسالاری است. کسب شهرت از شهر و کشور در مرتبه بعد و نشان از دوران زیست شهری است. انتساب به پیشه نیز چشمگیر است و خود برآمده از جامعه طبقاتی و کاست های اجتماعی است و در بخش تاریخی شاهنامه و دوره ساسانیان به اوج می رسد.