آگاهی ها و دانسته های ما درباره بسیاری از مباحث تاریخ ایران در دوره اشکانی ناچیز، مبهم و غیرشفاف است. ساختار خانواده و پیوندهای خویشاوندی در این دوران نیز از این قاعده پیروی می کند. از طریق برخی منابع، از جمله چرم نبشته اورامان، اسناد بابلی، سکه های شاهان اشکانی و منابع یونانی و رومی، با برخی زنان خاندان سلطنتی در دوره اشکانی آشنا می شویم. همچنین همین منابع چگونگیِ پیوندهای خویشاوندی میان شاهان و زنان سلطنتی را آشکار می کنند. با این حال، قرائت های مختلف و گاه متناقضی که از متن این منابع صورت می گیرد، زمینه شکل گیری تفسیرها و نتایج متفاوتی در زمینه پیوندهای خویشاوندی در این دوره را فراهم می کند. مساله بنیادین این جستار، بررسی و تحلیل پیوندهای خویشاوندی از گونه همخونی در دوره اشکانی است. روش کار بر بنیاد استخراج آگاهی ها و تحلیل آنها در بستر تاریخ ایران در دوره اشکانی و نیز مطالعه تطبیقی منابع استوار است. در این راستا پرهیز از مطالعه این مساله به گونه ای مقطعی و منفرد و توجه به تاریخ این دوران در چارچوب تاریخ اجتماعی ایران باستان و نیز توجه به فرایند مرتبط با استمرار و تداوم سنت های ایرانی در این دوره اهمیت اساسی دارد. بر اساس نتایج به دست آمده، در تداوم و پویایی سنت های کهن ایرانی و در پیوند با اهمیت حفظ و تداوم دوده و لزوم پاکی نسل و نیز چیرگی سنت ازدواج های درون خانوادگی، دست کم سه نمونه از پیوندهای خویشاوندی از گونه همخونی در میان برخی از هموندان خاندان سلطنتی اشکانی روی داده است. درباره رواج و چگونگی چنین پیوندهایی در میان توده مردم، آگاهی های موثقی در دست نیست. برخی آگاهی های موجود در داستان عاشقانه ویس و رامین و نیز متن حماسی ایادگار زریران، به عنوان متونی که ریشه ها و آبشخور اشکانی آنها مورد تایید است، شواهدی را در تایید و تقویت مدعای اصلی مقاله به دست می دهند.