مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
مشکلات بین فردی
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
177 - 197
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی به شیوه گروهی بر مشکلات بین فردی و احساس تنهایی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم تبریز انجام شد. پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل انجام گردید. به همین منظور، یک مدرسه از ناحیه دو آموزش و پرورش، به صورت تصادفی ساده انتخاب شد و پرسشنامه های مشکلات بین فردی (IIP-32) و احساس تنهایی اشر، هایمل و رنشاو، در بین دانش آموزان اجرا شد (پیش آزمون). از بین دانش آموزانی که نمره آنان در هر دو پرسشنامه، یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بود، نمونه های پژوهش با روش هدفمند، انتخاب شد. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های زندگی با الگوی دهگانه به شیوه گروهی قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. در آخرین جلسه آموزش، هر دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند (پس آزمون). یک ماه بعد، آزمودنی های گروه آزمایش مجدداً پرسشنامه ها را تکمیل نمودند (پیگیری). داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس یک متغیری، t همبسته و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر کاهش مشکلات بین فردی و احساس تنهایی گروه آزمایش اثربخش بود و این کاهش در مرحله پیگیری یک ماهه نیز پایدار مانده بود. بنابراین، با آموزش مهارت های زندگی می توان مشکلات بین فردی و احساس تنهایی دانش آموزان را کاهش داد.
پیش بینی رغبت به ازدواج براساس مشکلات بین فردی با میانجیگری نگرش به عشق در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توجه به عوامل مؤثر بر ازدواج به عنوان مهم ترین انتخاب زندگی فرد، همواره مورد توجه متخصصان حوزه خانواده است. هدف: هدف از این پژوهش پیش بینی رغبت به ازدواج براساس مشکلات بین فردی با میانجیگری نگرش به عشق در دانشجویان بود. روش: پژوهش از لحاظ هدف بنیادی و از نظر روش مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه های شهر سنندج در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بود. تعداد ۳۶۰ نفر به روش نمونه گیری غیر تصادفی سهمیه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه رغبت به ازدواج (MDQ)، پرسشنامه مشکلات بین فردی (IIP-۳۲) و مقیاس نگرش به عشق (LAS) بود. داده ها با شاخص های میانگین، انحراف معیار، آزمون همبستگی پیرسون و روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۵ و AMOS نسخه ۲۴ تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مسیر مستقیم مشکلات بین فردی (۰/۱۶-)، عشق رمانتیک (۰/۳۰) و فداکارانه (۰/۱۹) به رغبت نسبت به ازدواج معنی دار بود. همچنین مسیرهای مستقیم مشکلات بین فردی (۰/۴۰ و ۰/۳۰) به عشق رمانتیک و دوستانه و مسیرهای غیرمستقیم مشکلات بین فردی به رغبت به ازدواج با میانجیگری عشق رمانتیک (۰/۱۰-) و دوستانه (۰/۰۲-) معنی دار بودند (۰/۰۵>p). دیگر یافته ها نشان داد مسیر مستقیم عشق دوستانه (۰/۰۱) به رغبت به ازدواج و مسیر مستقیم مشکلات بین فردی (۰/۰۴-) به عشق فداکارانه و همچنین مسیر غیرمستقیم مشکلات بین فردی به رغبت به ازدواج با میانجیگری عشق فداکارانه (۰/۰۰۲-) معنی دار نبودند (۰/۰۵>p). نتیجه گیری: در کل با توجه به نتایج چنین استنتاج می شود که عشق رمانتیک و دوستانه قادر به تعدیل آسیب های ناشی از مشکلات بین فردی و ترغیب کننده فرد به ازدواج است.
مقایسه اثر بخشی درمان هیجان مدار و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت آنلاین بر کاهش مشکلات بین فردی و الگوهای ارتباطی زوجین در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کرونا
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت آنلاین بر کاهش مشکلات بین فردی و الگوهای ارتباطی زوجین در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کرونا بود. پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی زوجین شهر تهران بودند که در خلال بیماری کرونا و قرنطینه ناشی از آن دچار مشکلات ارتباطی شده بودند. از میان مراجعه کنندگان، تعداد 45 نفر از افراد به صورت در دسترس انتخ اب شدند و به صورت تصادفی در 3 گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (15 نفر)، آزمایش درمان هیجان مدار (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسین و سالاوی (1984) و مشکلات بین فردی (IIP-32) بود. اعضای گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت آنلاین در معرض درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس پروتکل ارائه شده توسط سگال و ویلیامز (2002) و گروه دوم آزمایش نیز به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت آنلاین در معرض درمان هیجان مدار جانسون (2010) قرار گرفتند و گروه کنترل نیز هیچ درمانی دریافت نکرد. نتایج نشان داد که رویکردهای هیجان مدار و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی توانسته اند به طور معنی داری بر کاهش مشکلات بین فردی و بهبود الگوهای ارتباطی در تمامی زیر مؤلفه ها مؤثر باشند. رویکرد هیجان مدار بیشتر از رویکرد ذهن آگاهی بر الگوهای ارتباطی و مشکلات بین فردی مؤثر است.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر مشکلات بین فردی افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
49 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال هویت جنسیتی، اختلالی جدی است که فرایندهای روان شناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی افراد مبتلا را با آسیب جدی مواجه می سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر مشکلات بین فردی افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی شهر اصفهان در سه ماهه پاییز سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 فرد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله درمان شناختی رفتاری را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه مشکلات بین فردی (بارخام، هاردی و استارتاپ، 1996) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی- رفتاری بر مشکلات بین فردی افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی تأثیر معناداری داشته است(f= 45/27, p<0/001). میزان تاثیر آماری درمان شناختی- رفتاری بر مشکلات بین فردی افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی 64 درصد بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری با بهره گیری از فنونی همانند انجام تمرین های رفتاری، شناسایی باورهای بنیادی ناکارآمد و بکارگیری هیجانات افکار منطقی و کارآمد می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش مشکلات بین فردی افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی مورد استفاده گیرد.
تأثیر آموزش مدیریت استرس بر غربت زدگی، مشکلات بین فردی و سازگاری خوابگاهی دانش آموزان دختر دبیرستان های شبانه روزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مدیریت استرس بر غربت زدگی، مشکلات بین فردی و سازگاری خوابگاهی دانش آموزان دختر دبیرستان های شبانه روزی شهر شیراز بود. طرح پژوهش، یک طرح گروه گواه با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان های شبانه روزی شهر شیراز در سال تحصیلی 93-92 بود که به پرسشنامه های غربت زدگی، مشکلات بین فردی و سازگاری خوابگاهی پاسخ دادند. سپس بر حسب بالا بودن نمرات غربت زدگی و مشکلات بین فردی و پایین تر بودن نمره سازگاری، از هر مدرسه 17 نفر انتخاب گردید و به تصادف یکی از مدارس به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. گروه آزمایش تحت 10 جلسه ی 2 ساعته آموزش مدیریت استرس قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که آموزش مدیریت استرس باعث کاهش غربت زدگی و مشکلات بین فردی و افزایش سازگاری خوابگاهی در دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
مقایسه پیوند با مدرسه و مشکلات بین فردی در دانش آموزان با خانواده های بدسرپرست و بی سرپرست با عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم بهمن ۱۴۰۱ شماره ۱۱ (پیاپی ۸۰)
۱۷۲-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه پیوند با مدرسه و مشکلات بین فردی در دانش آموزان با خانواده های بدسرپرست و بی سرپرست و عادی شهرستان بندرلنگه بود. نمونه مورد بررسی شامل 152 دانش آموز عادی و 81 دانش آموز بی سرپرست یا بدسرپرست بود. دانش آموزان عادی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه پیوند با مدرسه (رضایی شریف و همکاران، 1393) و مشکلات بین فردی (بارخام و همکاران، 1996) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری پیوند با مدرسه در گروه های بی سرپرست و بدسرپرست و دانش آموزان عادی نشان داد که بین نمرات پیوند با مدرسه تفاوت معناداری وجود ندارد (04/0P≤)). به عبارت دیگر گروه های بی سرپرست و بدسرپرست با دانش آموزان عادی در ابعاد پیوند با مدرسه با یکدیگر تفاوتی ندارند. همچنین نتایج گویای آن بود که بین مشکلات بین فردی در گروه های بی سرپرست و بد سرپرست و دانش آموزان عادی تفاوت معناداری در دو بعد در نظرگرفتن دیگران و بعد حمایت گری و مشارکت وجود دارد (002/0P≤). با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که بین مشکلات بین فردی در دانش آموزان با خانواده های بدسرپرست و بی سرپرست و عادی تفاوت وجود دارد. گرچه در متغیر پیوند با مدرسه تفاوت معنادار نیست.
اثربخشی برنامه آموزش کنترل قلدری به روش شناختی- رفتاری بر مشکلات بین فردی نوجوانان پسر قلدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
147 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی برنامه آموزش کنترل قلدری بر مشکلات بین فردی نوجوانان قلدر بود. پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل نوجوانان 14 تا 17 ساله منطقه 17 مدارس دولتی شهر تهران بود. تعداد 40 نفر از نوجوانانی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند و نمره بالایی در پرسشنامه قلدری هارتر کسب کردند به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات بین فردی بارخام و همکاران (1996) بود که در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه توسط هر دو گروه تکمیل شد. برنامه آموزش کنترل قلدری در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSSV22 تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش کنترل قلدری به نوجوانان قلدر در متغیرهای صراحت و مردم آمیزی (98/7=F و 001/0=P)، گشودگی به تجربه (95/10=F و 0005/0=P)، در نظر گرفتن دیگران (86/22=F و 0005/0=P)، پرخاشگری (59/10=F و 0005/0=P) و حمایت گری و مشارکت (77/19=F و 0005/0=P) تأثیر دارد. این در حالی بود که این میزان برای متغیر وابستگی به دیگران (07/0=F و 930/0=P) اثربخش نبود. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت آموزش کنترل قلدری بر مشکلات بین فردی نوجوانان قلدر 14 تا 17 ساله اثربخش بوده و می توان از این آموزش جهت رفع مشکلات بین فردی آن ها استفاده کرد و لذا آگاهی والدین، معلمان، مدیران و سایر متخصصان از این آموزش ها می تواند کمک کننده باشد.
تدوین مدل اجتناب متضاد در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
98 - 117
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل اجتناب متضاد اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است، جامعه آماری شامل، 457 نفر از افراد دارای علایم اختلال اضطراب فراگیر بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و از ابزار های آسیب های دوره کودکی، روان آزردگی، مشکلات بین فردی، اجتناب متضاد از نگرانی، اجتناب متضاد هیجانی و اضطراب فراگیر استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است. در این مدل روان آزردگی، مشکلات بین فردی و اجتناب متضاد از نگرانی بر علایم اختلال اضطراب فراگیر اثر مستقیم و معناداری داشتند، ولی آسیب های دوره کودکی و اجتناب متضاد هیجانی بر علایم اختلال اضطراب فراگیر اثر مستقیم و معناداری نداشتند، همچنین مشکلات بین فردی و اجتناب متضاد از نگرانی به طور معنا داری بین روان آزردگی و علایم اختلال اضطراب فراگیر میانجیگری کردند و مشکلات بین فردی و اجتناب متضاد از نگرانی به طور معنی داری بین آسیب های دوره کودکی و علایم اختلال اضطراب فراگیر میانجیگری کردند. بر اساس یافته های پژوهش علایم اختلال اضطراب فراگیر تحت تأثیر آسیب های دوران کودکی، روان آزردگی، مشکلات بین فردی و اجتناب متضاد از نگرانی قرار دارد.
تحلیل تمیز اختلالات شخصیت خوشه B براساس مشکلات بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلالات شخصیت تأثیرات گسترده ای بر زندگی فردی و اجتماعی افراد بر جای می گذارند. هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین میزان افتراق اختلالات شخصیت خوشه B براساس مشکلات بین فردی بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال شخصیت خوشه B در مناطق پنج گانه شهر اراک در سال ۱۴۰۱ بود. تعداد ۱۲۰ نفر از افراد براساس تعداد گروه ها و متغیرهای پژوهش از بین مراجعه کنندگان به مراکز روانشناسی و ترک اعتیاد شهر اراک به روش در دسترس انتخاب و به مقیاس های چندمحوری بالینی میلون نسخه ۴ (۲۰۱۵) و مشکلات بین فردی (۱۹۹۶) پاسخ دادند، همچنین افراد به وسیله مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیت (۲۰۱۶) مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل تمایز در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین مؤلفه های مردم آمیزی (۰/۰۰۱=P)، جرئت ورزی (۰/۰۰۱=P)، پرخاشگری (۰/۰۰۱=P)، در نظر گرفتن دیگران (۰/۰۰۱=P)، وابستگی به دیگران (۰/۰۰۸=P)، حمایت از دیگران (۰/۰۰۱=P) و مشارکت با دیگران (۰/۰۰۱=P) در گروه های مورد بررسی بود، اما بعد گشودگی بین گروه های مورد بررسی، تفاوت معناداری نشان نداد (۰/۱۴=P). در مجموع براساس مؤلفه های مورد ارزیابی، ۶۸/۳% شرکت کنندگان به درستی در گروه های خود قرار گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در پژوهش حاضر اکثر ابعاد مشکلات بین فردی در افراد مبتلا به اختلالات شخصیتی خوشه B معنادار بودند، در نتیجه می توان از این متغیر جهت افتراق اختلالات شخصیت این خوشه و همچنین طرح مداخله استفاده نمود.
نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان، مشکلات بین فردی، و تنبیه خود در رابطه خودزنی غیرکشنده با خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
283 - 294
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان، مشکلات بین فردی، و تنبیه خود در رابطه خودزنی غیرکشنده با خودکشی بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر سنین 12 تا 18 سال شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 300 نفر از آنان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل فهرست اظهارات خودزنی، مقیاس سنجش افکار خودکشی، پرسشنامه رفتارهای خودکشی-تجدیدنظر شده، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه دشواریهای بین فردی نوجوانان، و مقیاس اشکال انتقاد از خود بودند. تحلیل آماری داده ها با استفاده نرم افزار Smart PLS 3 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثر مستقیم خودزنی به خودکشی معنی دار است. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق دشواری تنظیم هیجان معنی دار نبود. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق مشکلات بین فردی معنی دار نبود. اثر غیرمستقیم خودزنی به خودکشی از طریق تنبیه خود معنی دار بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در افرادی که اقدام به خودزنی می کنند تنبیه خود می تواند پیش بینی کننده خودکشی باشد. با وجود رابطه معنادار خودزنی با خودکشی، دشواری تنظیم هیجان، و مشکلات بین فردی؛ و عدم معناداری نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان و مشکلات بین فردی در پیش بینی خودکشی، به نظر میرسد دشواری تنظیم هیجان و مشکلات بین فردی نمی توانند موجب سوق دادن خودزنی به خودکشی شوند. مداخله برای کاهش تنبیه خود می تواند در پیشگیری از خودزنی و خودکشی مفید باشد
بررسی اثربخشی بسته مشاوره قبل از ازدواج با رویکرد تلفیقی طرحواره درمانی و ایماگوتراپی بر درمان مشکلات بین فردی زوجین در آستانه ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
279 - 290
حوزههای تخصصی:
هدف: ازدواج باتوجه به عوامل مختلف ازجمله مشکلات بین فردی زوجین می تواند پایدار یا ناپایدار باشد. هدف پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش بسته مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر تلفیق رویکردهاِی طرحواره درمانی و ایماگوتراپی بر درمان مشکلات بین فردی زوجین در آستانه ازدواج بود. روش پژوهش: پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون،پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری را دختر و پسرهای در آستا نه ازدواج مراجعه کننده به مرکز مشاوره راه فردا در شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند که بیست زوج به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی در دو گروه متشکل از 10 زوج آزمایش و 10 زوج گواه قرار گرفتند. برای هر دو گروه، پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد.پرسشنامه مشکلات بین فردی(هرویتز و همکاران، 1989) به کار رفت. بسته مشاوره در هشت جلسه نود دقیقه ای دو بار در هفته صرفاً برای گروه آزمایش اجراشد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD در نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ صورت گرفت. سطح معناداری آزمون های آماری 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد، اثر اصلی زمان (006/0= p) اثر اصلی گروه (001/0 = P) و اثر متقابل زمان و گروه (001/0 = P) بر متغیر مشکلات بین فردی معنادار بود. در گروه آزمایش، میانگین نمرات پیش آزمون متغیر مشکلات بین فردی زوجین به طور معناداری بیشتر از میانگین نمرات پس آزمون (015/0 = P) و پیگیری (024/0 = P) بود. به علاوه، تفاوت معناداری بین میانگین نمرات متغیر مذکور بین مراحل پس آزمون و پیگیری مشاهده نشد (228/0 = p)که به معنای ماندگاری اثر مداخله آموزش ها، در طول زمان در گروه آزمایش است. نتیجه گیری: براساس نتایج، آموزش بسته تدوین شده مشاوره پیش از ازدواج برمبنای تلفیق رویکردها و مفاهیم طرحواره درمانی و ایماگوتراپی، بر کاهش مشکلات بین فردی زوجین در آستانه ازدواج اثربخشی دارد.
بررسی نقش کمال گرایی و اضطراب هیجان در رابطه با مشکلات بین فردی در جمعیت بالینی اصفهان
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی نقش کمال گرایی و اضطراب هیجان در رابطه با مشکلات بین فردی در جمعیت بالینی اصفهان در جمعیت بالینی اصفهان بود.جامعه آماری: 450 بیمار (181 مرد، 289 زن) مبتلا به اختلالات روان شناختی (خلقی-اضطرابی) مراجعه کننده به درمانگاه نور و مطب های روان پزشکی اصفهان بودند. در این مراکز به صورت خوشه ای چندمرحله ای و نمونه ای به حجم 550 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش را پرسشنامه های دلبستگی بزرگسالان و مشکلات بین فردی IIP-32 تشکیل داده است. روش آماری در این پژوهش توصیفی و همبستگی با استفاده از تحلیل مسیر (الگویابی معادلات ساختاری) و روابط همزمان میان متغیرها که منجر به ارائه مدل می گردد. نتایج نشان داد که بین کمال گرایی و سبک دلبستگی ایمن همبستگی منفی و با سبک های دلبستگی ناایمن (اجتنابی، دوسوگرا) و مشکلات بین فردی همبستگی مثبت وجود. با توجه به این یافته ها اصالت دلبستگی ایمن به منزله یک نیاز نخستین و انتقال میان نسلی آن اشاره دارد. سبک های دلبستگی ناایمن عامل خطر برای کمال گرایی، تائید خواهی و تنظیم هیجانی منفی است که باعث مشکلات بین فردی است.
پیش بینی مشکلات بین فردی در نوجوانان براساس مؤلفه های رضایت زوجیت والدین آن ها
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی مشکلات بین فردی در نوجوانان براساس مؤلفه های رضایت زوجیت والدین آن ها صورت گرفت. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل نوجوانان کلاس ششم تا دوازدهم در سال ۹۸ ۹۹ بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۳۰۰ نفر (۱۵۰ دختر و ۱۵۰ پسر) انتخاب شدند و پرسشنامه های مشکلات بین فردی بارخام و همکاران (1966) و رضایت زناشویی افروز (1390) روی آن ها اجرا شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چندمتغیری با روش گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رضایت زوجیت والدین، ۲۲ درصد از واریانس مشکلات بین فردی را تبیین می کند. درنهایت نتایج نشان داد که بین ابعاد ده گانه رضایت زوجیت والدین با ابعاد شش گانه مشکلات بین فردی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد؛ بنابراین می توان گفت با توجه به نقش رضایت زوجیت والدین بر مشکلات بین فردی نوجوانان، لازم است بر اهمیت رضایت زوجیت والدین در زندگی نوجوانان تأکید شود چراکه رضایت زناشویی از طریق ایجاد محیط گرم و صمیمانه در خانواده یکی از عوامل مهم در کاهش مشکلات بین فردی فرزندان است.
نقش میانجی سوگیری خوش بینی و خطرپذیری در رابطه مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در معتادان به مواد مخدر
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
45 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش میانجی سوگیری خوش بینی و خطرپذیری در رابطه مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در معتادان به مواد مخدر انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. تعداد 345 نفر از افراد مبتلا به سوء مصرف مواد به شیوه دردسترس انتخاب شدند و به سیاهه مشکلات بین فردی (IIP)، مقیاس سنجش سوگیری خوش بینی، مقیاس خطرپذیری جوانان ایرانی (IARS) و مقیاس ایرانی آمادگی به اعتیاد (IAPS) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از رگرسیون میانجی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سوگیری خوش بینی با مشکلات بین فردی و استعداد اعتیاد همبستگی معناداری ندارد و فاقد نقش میانجی است. بین خطرپذیری با مشکلات بین فردی و استعداد اعتیاد همبستگی وجود داشت اما نقش میانجی آن معنادار نبود. یافته های پژوهش نشان داد که مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در ارتباط هستند و می توانند آن را پیش بینی کنند. بر این اساس بهتر است در مداخلاتی که بر روی افراد معتاد انجام می شود، بهسازی روابط بین فردی و کاهش مشکلات ارتباطی مدنظر درمانگران قرار گیرد.
اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت (CFT) بر خودآگاهی هیجانی و مشکلات بین فردی زنان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت (CFT) بر روی خودآگاهی هیجانی و مشکلات بین فردی زنان پرخاشگر انجام شده است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. با استفاده از پرسشنامه های خودآگاهی هیجانی ریفی و همکاران (2008)، مشکلات بین فردی انگلس و همکاران (2005) و پرخاشگری باس و پری (1992) 30 نفر از زنانی که دارای پرخاشگری بودند، به طور هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه (هفته یک بار) فنون CFT را بر اساس بسته آموزشی گیلبرت آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. پس از اجرای CFT، مبدأ خودآگاهی هیجانی، مشکلات بین فردی و پرخاشگری اعضای هر دو گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) و تک متغیری (آنکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده هم در تحلیل مانکوا و هم در تحلیل آنکوا برای متغیرهای خودآگاهی هیجانی، مشکلات بین فردی و پرخاشگری در هر دو گروه تفاوت معنادار را نشان داد. یافته های این پژوهش در همگرایی با نتایج پژوهش های مشابه حاکی از آن است، روش CFT می تواند نقش موثری در افزایش خودآگاهی هیجانی و کاهش مشکلات بین فردی و پرخاشگری زنان پرخاشگری داشته باشد.