مطالب مرتبط با کلیدواژه

غزلیات سنایی


۱.

تحلیل شناختی فنای نفس در غزلیات سنایی بر اساس طرحواره حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی طرحوارهٔ تصوری تحلیل شناختی طرحواره حرکتی غزلیات سنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۲ تعداد دانلود : ۹۵۶
فنای نفس یکی از مباحث مهم عرفانی است که سنایی در غزلیات خود به آن پرداخته است. طرحواره های تصوری ساختارهای معنادار و الگوهای نوظهوری هستند که از راه تجربه حسی و تعامل با محیط پیرامون شکل می گیرند و در شناخت ذهنیت شاعر و چگونگی مفهوم سازی و مقوله بندی او از امور مختلف، مؤثر هستند. طرحواره حرکتی، یکی از اقسام مهم و پرکاربرد طرحواره های تصوری در متون عرفانی است که با تحلیل آن می توان به علل اصلی توجه سنایی به فنای نفس پی برد. در این پژوهش ابتدا سه طرحواره «عشق به منزله سفر»، «شیوه قلندری به منزله سفر» و «دین به منزله سفر» در غزلیات سنایی بررسی شده است و سپس تحلیلی شناختی از آنها ارائه گردیده است.
۲.

باورسازی و باورسوزی در غزلیات سنایی و بررسی ارتباط آنها با گرایش های عارفانه وی: خوانش ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غزلیات سنایی خوانش ساختارگرا باورسازی و باورسوزی مضامین قلندرانه وارونه سازی معنایی تناقض گویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۱۸۰
مقاله حاضر به بررسی مصادیق باورستیزی در غزلیات سنایی بر مبنای خوانش ساختارگرا می پردازد. عرفان و تصوف به دلیل نگرش متفاوت به خدا، جهان و انسان برای نخستین بار مفاهیم باورستیز را در ادبیات فارسی متجلی کرد و با تعابیر و شگردهای متفاوت بی اعتباری باورها و اندیشه های معتاد را مطرح کرد. با توجه به تقدم سنایی در بازنمایی منسجم مضامین عرفانی در شعر فارسی و توجه وی به جوهر فرهنگ، نگارنده با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش های بنیادی که سنایی برای دگرگونی باورهای رایج در روزگار خویش چه شگردها و شیوه هایی را به کارگرفته؟، از این کار چه اهدافی داشته؟، این موضوع با گرایش های عارفانه وی چه ارتباطی داشته است؟ و شگردهای وی تا چه اندازه با خوانش ساختارگرا مطابقت دارد؟، می کوشد اثبات کند سنایی به سبب شهامت عرفانی، وارستگی روحانی و قلندرمنشی خود که می تواند تحت تأثیر سُکرگرایی و پیروی او از مکتب خراسان نیز باشد با به کارگیری مضامین قلندرانه و شیوه های وارونه سازی معنایی، تناقض گویی و سخن گفتن از زبان مجانین العقلا به منظور ایجاد تشکیک در اذهان، باورها و اندیشه های هم عصران خویش، مضامین خلاف عادتی آفریده که غریبی این مضامین و شگردهای زیرکانه وی موجب جلب توجه مخاطب شده و توانسته است به طور ناخودآگاه از یک سو موجب دگرگونی باورهای مخاطب و از سوی دیگر موجب پذیرش اندیشه های شاعر یا به تعبیر دیگر باورسوزی و باورسازی شود که این موارد از طریق بررسی مناسبات درونی موجود در متن غزلیات وی به دست می آید که از این جنبه با خوانش ساختارگرا همخوانی دارد.