مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
سیستم اطلاعات جغرافیایی
حوزههای تخصصی:
فعالیت فیزیکی، یکی از مهمترین جنبه های زندگی است که مزایای زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سلامتی بسیاری را با خود به همراه دارد. با توجه به اهمیت فضای عمومی شهرها در وقوع این فعالیت ها، موضوع توسعه محیط مصنوعی، به عنوان چارچوبی که بتواند فعالیت های فیزیکی را ترویج دهد، به یکی از مسائل مطرح در گفتمان شهرسازی تبدیل شده است. پژوهش حاضر، با هدف سنجش عینی کیفیت های تاثیرگذار محیطی بر فعالیت های فیزیکی ساکنان، در چهار محدوده منتخب، به شعاع 500 متر از بافت های چهارگانه شهر سنندج، انجام شده است. با مروری بر پژوهش های پیشین، مولفه های تاثیرگذار محیطی بر این فعالیت ها شناسایی و داده های مربوط به هریک از آنها با استفاده از لایه های شبکه معابر و کاربری اراضی در سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه و در فرمول ارزیابی مربوط به هر معیار، جاگذاری شده اند. ارزیابی های فوق، به صورت ترکیبی و در شاخص های اسمارتراک و شاخص قابلیت پیاده مداری، مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس با مقایسه تطبیقی نتایج حاصل از شاخص های یاد شده، محدوده های مورد بررسی به لحاظ پیاده مداری دسته بندی شده اند؛ داده های مربوط به فعالیت های فیزیکی 421 نفر از ساکنان نیز با استفاده از پرسشنامه، جمع آوری شده و در نرم افزار SPSS و از طریق آزمون واریانس، میانگین آنها محاسبه، سپس با استفاده از تحلیل رگرسیون، ارتباط بین آنها با کیفیت های پیاده مداری محیط بررسی شده است. نتایج حاصل از این تحقیق، نشان دهنده اثرات بالقوه کیفیت های محیط بر فعالیت های فیزیکی ساکنان است.
سنجش الگوی توزیع فضایی آسیب پذیری اجتماعی – کالبدی شهری در مخاطرات طبیعی (مطالعه موردی منطقه هفت شهرداری تهران )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت الگوهای فضایی در آسیب پذیری نگاه جامعی به نقاط آسیب پذیر را شامل می شود و قدرت تحلیل را برای مسئولین محیا می کند. لذا ضرورت دارد که الگوهای آسیب پذیری را شناخته تا با توجه به آن ها در مواقع بروز بحران، میزان آسیب را به حداقل رساند. شهر تهران به عنوان مرکز سیاسی – اداری کشور، با توجه به بار جمعیتی و توسعه فیزیکی – کالبدی با مخاطرات متنوعی روبروی می باشد. در این پژوهش سعی شده تا الگوی توزیع فضایی آسیب پذیری شهری در برابر مخاطرات طبیعی در ابعاد اجتماعی و کالبدی در منطقه 7 تهران تحلیل شود. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مدل مورداستفاده منطق فازی مثلثاتی می باشد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که: طبق امتیاز z مقادیر مثبت 1.96 به بالا ، که در پهنه جنوب شرقی منطقه خوشه هایی با لکه های داغ را تشکیل داده اند. نشان از آسیب پذیری بیشتر در این قسمت هاست. همچنین مقادیر منفی 1.96- و کمتر که از نظر آماری معنی دار بوده و به رنگ آبی هستند لکه های سرد را تشکیل داده اند، و این گونه تفسیر می شود که نواحی دارای آسیب پذیری کم نیز در فضا خوشه بندی شده و عمدتاً در پهنه شمال غربی قرارگرفته اند. بنابراین هر چه دامنه رنگ موردنظر در ناحیه های قرمز و آبی کاسته شود دارای معناداری آماری کمتر بوده تا جایی که این امتیاز مثبت منفی 1.65 برسد که در این وضعیت رفتار فضایی آسیب پذیری از نظر خوشه بندی های داغ یا سرد با مقادیر بالا و پایین و خودهمبستگی فضایی غیر معنی دار تلقی می شوند که بر روی نقشه نیز با رنگ زرد نمایش داده شده است.
کمّی سازی عوامل محیطی و انسانی در وقوع آتش سوزی جنگل با روش های RS و GIS؛ مناطق حفاظت شده ارسباران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱۲
35 - 53
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، کمّی سازی عوامل محیطی و انسانی در وقوع و گسترش آتش سوزی جنگل در منطقه جنگلی حفاظت شده ارسباران، مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور با ترکیب داده های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، از باندهای انعکاسی و حرارتی تصاویر ماهواره ای لندست 8، مدل رقومی ارتفاعی زمین، سرعت و جهت باد، پوشش گیاهی، دمای سطح زمین، شیب، جهت شیب، نزدیکی به جاده ها و مناطق مسکونی به عنوان عوامل طبیعی و انسانی استفاده شده است. ابتدا با تلفیق این داده ها، نقشه من اطق خطر آتش سوزی جنگل تولید گردید و سپس نقشه مناطق با ریسک 50 درصدی آتش سوزی تولید شد. برای بررسی و اعتبار سنجی نتایج حاصل، داده های مرجع آتش سوزی های پیشین مورد استفاده قرار گرفت. نتایج کمّی پارامترهای مذکور نشان دادند که پوشش گیاهی با 58/36 درصد هم بستگی، شیب با مقدار 38/38 درصد دارای بالاترین تأثیر و سایر پارامترها در مراتب بعدی در انتشار آتش سوزی قرار دارند. همچنین نتایج مقادیر ضرایب هم بستگی نرمال شده این پارامترها نشان داد که به ترتیب شاخص های پوشش گیاهی، دمای سطح زمین، جهت شیب و شیب با 29/20 %، 29/11 %، 21/93 % و 19/75 %،بالاترین میزان هم بستگی با نقشه خطر وقوع آتش سوزی را دارند. همچنین، نتایج ارزیابی نقشه پتانسیل آتش سوزی با ریسک 50 درصدی نشان داد که حدود 17 % منطقه دارای پتانسیل خیلی زیاد بوده و بیش تر از 50 درصد منطقه در وضعیت خطر زیاد برای آتش سوزی قرار دارد. علاوه بر عوامل محیطی، بررسی ارتباط عوامل انسانی با خطر آتش سوزی نشان داد که عامل نزدیکی به جاده بیش ترین سهم را در ایجاد وقوع آتش سوزی در منطقه دارد. نتایج کمّی عوامل انسانی در وقوع خطر آتش سوزی نشان داد که راه های ارتباطی و مناطق مسکونی به ترتیب حداقل 32 درصد و حداکثر 68 درصد هم پوشانی با خطر وقوع آتش سوزی در منطقه مطالعاتی را دارا هستند.
تحلیلی مفهومی از قلمرو محله بر پایه ادراک ساکنین با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) (نمونه مطالعاتی: محلات شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
193 - 209
حوزههای تخصصی:
محله دارای پیشینه ای طولانی در شهرنشینی ایران است. در حال حاضر محلات نقش مهمی را در برنامه ها و طرحهای محلی در شهرها و جایگاه مهمی را در توسعه شهری بر عهده دارند. یکی از موضوعات مهم در ارتباط با مفهوم محله ای، تعیین مناسب و صحیح از قلمرو محلات و نقش ساکنین محله در این میان است. در این زمینه با وجود مطالعات انجام شده در کشورهای غربی، مطالعات بسیار کمی در داخل کشور انجام شده است. هدف تحقیق این است که اولاً میزان جمعی بودن ادراک ساکنین از قلمرو محلات را مشخص نماید و ثانیاً چگونگی تاثیر متغیرهای جنسیت، سن،تحصیلات، اشتغال، مدت زمان سکونت، نوع مالکیت ،نحوه اقامت و داشتن روابط همسایگی را در ادراک ساکنین از قلمرو محلات بررسی و تحلیل نماید. روش تحقیق کمّی و پیمایشی به همراه تحلیل های آماری و تحلیل اطلاعات مکانی است. به این منظور تعداد 600 پرسشنامه ترکیبی به همراه نقشه ضمیمه در 6 محله از محله بندی طرح تفصیلی شهر مشهد توزیع گردید. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بود. نقشه های ادراکی به دست آمده از قلمرو محله با استفاده از GIS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون های آماری نشان می دهد ادراک ساکنین از قلمرو محلات با محله های قراردادی که طرحهای توسعه شهری آن را تعریف می کنند، تفاوت دارد. میانگین مساحت قلمرو ادراکی محله در بافتهای مختلف شهری با یکدیگر دارای تفاوت معنی دار است. همچنین گروه مردان و مالکین واحد های مسکونی به صورت معناداری نسبت به گروه های دیگر ، قلمرو محله را بزرگتر ادراک می نمایند و ساکنینی که خانه دار هستند و محصّلین نسبت به گروه های دیگر شاغلین، به طور معنا داری قلمرو محله را کوچکتر ادراک می نمایند. همچنین مقاله توصیه هایی در مورد به کار گیری ادراک ساکنین در فرآیند تعیین قلمرو محلات را ارائه می نماید.
مکانیابی نیروگاه های بادی در استان آذربایجان شرقی با استفاده از روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۰
101-122
حوزههای تخصصی:
محدودیت ذخایر انرژی فسیلی در جهان و افزایش سطح مصرف انرژی، همواره بشر را برای جایگزین کردن منابع انرژی جدید به چالش کشیده است. در این بین، باد به عنوان یکی از مظاهر انرژی های نو از جایگاه ویژه ای برخوردار است. استان آذربایجان شرقی با توجه به وضعیت توپوگرافی و موقعیت نسبی خود یکی از مناسب ترین مکان ها برای احداث نیروگاه بادی می باشد. لذا در این پژوهش برای تعیین مکان های مناسب جهت احداث نیروگاه بادی در این استان، معیارها و زیر معیارهای مختلفی مد نظر قرار گرفت و با توجه به اهمیت تلفیق اطلاعات، فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای وزن دهی به لایه ها انتخاب و به کمک نرم افزار Expert choice پیاده سازی گردید. از نرم افزار Arc GIS، به منظور تحلیل فضایی و همپوشانی لایه ها استفاده شد و بعد از تجزیه و تحلیل اطلاعات، استان آذربایجان شرقی از نظر قابلیت احداث نیروگاه بادی به چهار سطح عالی، خوب، متوسط و ضعیف تقسیم گردید. در نهایت نتایج حاصله نشانگر آن است که سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان یک سیستم حمایتی تصمیم گیری، می تواند هم در آماده سازی داده ها و هم در مدل کردن اولویت ها و نظرات کارشناسان در رابطه با عوامل مختلف بسیار کارامد باشد و طراحان را در انتخاب مکان مناسب جهت احداث نیروگاه بادی یاری کند. در این تحقیق، 15 منطقه، با در نظر گرفتن همپوشانی و انطباق نقشه های محدودیت، شرایط اقلیمی و نیز بازدید میدانی تعیین گردیدند که این مناطق به ترتیب، تبریز، سهند، اسکو، آذرشهر، بستان آباد، شبستر، جلفا، هریس، میانه، بناب، مراغه، سراب، اهر، چاراویماق و هشترود می باشند.
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در منطقه اسپیران استان آذربایجان شرقی با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع زمین لغزش از جمله مخاطراتی است که خسارات جانی و مالی فراوان به دنبال دارد. یکی از اقدامات اولیه جهت پیش گیری یا کاهش خسارات ناشی از این پدیده، تهیه نقشه پهنه بندی خطر و شناسایی نواحی مستعد برای وقوع آن است. در این مقاله، نقشه حساسیت به رخداد زمین لغزش در بخش اسپیران واقع در شهرستان تبریز، استان آذربایجان شرقی، به دست آمده است. برای این منظور ابتدا عوامل مؤثر در وقوع پدیده مذکور شناسایی و سپس لایه های اطلاعاتی مورد نیاز شامل نقشه های زمین شناسی، طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، بارش، گسل، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه ها، فاصله از جاده و فاصله از مناطق مسکونی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. این لایه ها به عنوان متغیر مستقل وارد مدل رگرسیون لجستیک گردیدند تا وزن و نقش هریک از آنها در وقوع زمین لغزش در منطقه مطالعاتی مشخص شود. علاوه بر آنها نقشه پراکنش زمین لغزش های قبلی منطقه نیز آماده سازی و به عنوان متغیر وابسته مدل رگرسیون لجستیک در نظر گرفته شد. به این ترتیب ضرایب مدل تعیین شدند و با شاخص هایPseudo R Square، راک (ROC) و کای اسکور ارزیابی گردیدند و مورد تأیید قرار گرفتند. به عنوان نمونه، مقدار شاخص راک برابر 957/0 به دست آمده که مقدار بالایی است و نشان می دهد که زمین لغزش های مشاهده شده، رابطه قوی با مقادیر احتمال حاصل از مدل رگرسیون لجستیک دارند. در ادامه با استفاده از این ضرایب، معادله ای تشکیل شد تا احتمال وقوع در قسمت های مختلف منطقه مطالعاتی مشخص شود. با توجه به مقدار ضرایب به دست آمده می توان گفت که زمین شناسی و کاربری اراضی مهم ترین عوامل در وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه می باشند. در نهایت نقشه پهنه بندی خطر ایجاد گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که حدود 10 درصد از سطح منطقه در کلاس های خطر زیاد و بسیار زیاد قرار گرفته اند که اغلب دارای پوشش مرتع می باشند.
تحلیل فضایی دسترسی به پارک و فضای سبز در خمینی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
105 - 124
حوزههای تخصصی:
تأثیرات فیزیکی و طبیعی فضای سبز در سیستم شهری و بازدهی های مختلف اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی آن در ساختار جوامع شهری تا حدی است که به عنوان یکی از شاخص های توسعه پایدار از آن یاد می شود. پراکندگی فضایی نامناسب و مکان یابی نادرست پارک ها و فضای سبز بیش از کمبود فضای سبز از نظر سطح و سرانه، منجربه عدم دسترسی مناسب به پارک ها در اغلب شهرهای ایران شده است؛ ازاین رو این پژوهش بر آن است تا میزان دسترسی مردم و بهره برداری مطلوب از پارک ها و فضای سبز را به صورت مطالعه موردی در شهر خمینی شهر مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد. داده های مورداستفاده در این پژوهش شامل: مشاهده میدانی، گزارش و نقشه های موجود کاربری اراضی شهری و مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بوده است. برای ارزیابی از تکنیک های تحلیل و توابع شعاع دسترسی، تحلیل زمان دسترسی و برای تحلیل فضایی از تکنیک های جهت حرکت به سمت پارک و نیز دسترسی در مقیاس های مختلف در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که براساس تحلیل شعاع دسترسی، بیش از نیمی از جمعیت شهر خمینی شهر دسترسی به پارک در هیچ سطحی از محله ای، همسایگی، ناحیه ای و شهری ندارند. براساس زمان دسترسی مناسب به پارک که باید در شعاع دسترسی مناسب 400 تا 600 متر که معادل 10 دقیقه پیاده روی باشد، در خمینی شهر بسیاری از پهنه ها و بلوک ها و محله های شهر باید زمانی بیشتر از یک ساعت را پیاده طی کنند تا به نزدیک ترین پارک دسترسی پیدا کنند. همچنین بررسی جهت حرکت و میزان جاذبه پارک ها نشان می دهد که بخش قابلِ توجهی از مردم علی رغم صرف زمان بیشتر در پارک های حوزه جنوبی شهر جذب می شوند. براساس تحلیل دسترسی به پارک های با مقیاس همسایگی، 80 درصد بافت شهر خمینی شهر، پارکی در مقیاس واحد همسایگی ندارد.
مکان یابی بهینه فضای سبز شهری با استفاده از GIS و روش ANP (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مکان یابی بهینه فضای سبز شهری در شهر اردبیل با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و روش ANP است؛ این پژوهش از نوع کاربردی و رویکرد حاکم بر آن توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات و آمار مورد نیاز بر اساس مطالعات اسنادی، کتابخانه ای و بازدید میدانی و مراجعه به سازمان های مربوطه انجام گرفته است. سپس معیارهای مورد استفاده جهت مکان یابی بر اساس ضوابط مکان یابی انتخاب شده و با استفاده از روش ANP در نرم افزار Super Decisions مقایسه های زوجی انجام گرفته و وزن معیار هر یک از شاخص ها جهت آماده سازی لایه ها برای تجزیه و تحلیل های فضایی در محیط Arc GIS 10.2 انجام گرفته است؛ نتایج تحقیق به گونه ای است که در بعضی مناطق شهر اردبیل فضای سبز کمتری به ازای تراکم جمعیتی بیشتر و برعکس، وجود دارد. از جمله این مناطق بخش هایی از منطقه سه و چهار اردبیل می باشد که با وجود تراکم جمعیتی زیاد دارای فضای سبز کمتری نسبت به مناطق یک و دو (بخصوص منطقه دو) هستند؛ در نهایت با نتایج حاصل از تلفیق لایه های وزن دار به دست آمده، در محیط GIS با کمک دستورهای GAMMA 0/9,Weighted Overlay, Weighted Sum مکان های اولویت دار که در درجه زمین های مناسب و نسبتاً مناسب بودند برای ایجاد فضای سبز شهری در شهر اردبیل شناسایی و پیشنهاد شدند؛ از جمله محله هایی که شناسایی شده و دارای کمبود فضای سبز شهری می باشند می توان به محله های معجز، باغمیشه، عالی قاپو، محمدیه، دانش و ... اشاره کرد .
استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل درختی فازی برای مکانیابی بهینه فضای سبز شهر هفشجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
7 - 18
حوزههای تخصصی:
تعیین سرانه فضای سبز تا حد زیادی بستگی به خصوصیات بیوکلیماتیک منطقه و شهر دارد. براساس مطالعات و بررسیهای وزارت مسکن و شهرسازی، سرانه فضاهای سبز شهری در شهرهای ایران بین 7 تا 12 مترمربع برای هر نفر برای گذران اوقات فراغت، بازی و تفریح است . امروزه معمولا تعادلی از نظر سطح فضای سبز و مناطق باز موجود بین شبکه های شهری و الگوهای طبیعی سرزمین کمتر مشاهده می شود . این امر ممکن است باعث مشکلات زیست محیطی جهانی خاصی مانند شکل گیری جزایر گرمایی شهری شود. در این میان فضای سبز نقش تعیین کننده ای دارد. شهر هفشجان از جمله شهرهایی است که از توزیع مناسب فضای سبز برخوردار نیست و برخی از محلات آن فاقد فضای سبز است. به منظور تعیین مکان بهینه برای ایجاد فضای سبز باید از اصولی چون «مرکزیت، سلسله مراتب و دسترسی» تبعیت کند. بعد از گردآوری داده های مکانی و نقشه های موجود و تشکیل پایگاه اطلاعاتی در محیط جی آی اس توابع فازی لارج و اسمال و توابع بولین هر یک از معیارها استانداردسازی شد. با وزن دهی مناسب و با روی هم گذاری این لایه های فازی شده، تلفیق فازی، انجام شد و مکان های مناسب مشخص شد. در نهایت زمین هایی که درجه ی تناسب آنها مناسب تر بوده اند برای ایجاد فضای سبز انتخاب شده اند. این مکان ها نزدیک به مراکز مسکونی، آموزشی، شبکه ی ارتباطی، هستند و از پارامترهای دیگر مانند فضای سبز موجود، فاصله ی زیادی دارند.
پایش تغییرات کاربری زمین در شهر شهمیرزاد با استفاده از داده های سنجش از دور و سیستم اطلاعات مکانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲
30 - 52
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی توسعه یافتن شهری و تغییرات کاربری اراضی در دوره های بعدی ، ما نیز با استفاده از داده های سنجش ازدور و تصاویر ماهواره لندست و با مطالعات میدانی و کتابخانه ای نقشه های کاربری اراضی شهر شهمیرزاد را به دست آوردیم ،برای رسیدن به این مهم از نرم افزار های ENVI 5.3,ARC.GIS10.5 وTerrset استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با گذشت زمان در طی سالهای مورد مطالعه از مساحت کاربری های باغی و زراعی، و زمین بایر کاسته شده و کاربری های مسکونی و انسان ساز افزایش یافته اند .مساحت کاربری باغی و زراعی در سال 1999 برابر 3830317 متر مربع بوده که در سال 2009 به مقدار2855094 متر مربع و در سال 2019 به 2429144 متر مربع رسیده است است که روند کاهشی را دنبال می کند . همچنین اراضی مسکونی و انسان ساخت در سال 1999 مساحتی برابر 360623 متر مربع ،در سال 2009 برابر 1264976 متر مربع و در سال 2019 مقدار 2495357 متر مربع داشته که نشان دهنده روند به شدت افزایشی می باشد. با استفاده از آشکار سازی تغییرات مشخص گردید بیشترین تبدیل کاربری ها در سال 1999 تا 2009 مربوط به تبدیل اراضی باغی و زراعی به زمین های بایر با حدود 20درصد تغییر و در بازه زمانی سالهای 2009 تا 2019 مربوط به تبدیل اراضی باغی و زراعی به اراضی مسکونی با حدود 16 درصد می باشد. بررسی نتایج حاصل از آشکار سازی نشان می دهد در بازه زمانی 10 سال اول حدود 20 درصد از اراضی باغی به زمین های بایر و در بازه 10 سال دوم حدود 7 درصد از اراضی بایر به اراضی مسکونی و انسان ساخت تبدیل شده است. .
ارزیابی توسعه سکونت گاه های شهری در مناطق آسیب پذیر از تاثیر گسل با استفاده از روش های چند معیاره (مطالعه موردی : شهرک باغمیشه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محل زندگی انسان ها مهمترین بخش شهر است و سهم عمده ای از سطوح کاربری ها را نیز به خود اختصاص می دهد؛ به گونه ای که در شهرهای کوچک بیش از 60 درصد و شهرهای بزرگ حدود 40 درصد از سطح شهر تحت پوشش کاربری مسکونی است. یکی از موارد مهم و پیچیده برای برنامه ریزان شهری تعیین کیفیت موقعیت استقرار کاربری مسکونی و مطابقت آن با اصول شهرسازی می باشد. پیچیدگی و ازدیاد فاکتورهای موثر در تعیین کیفیت مکانی استقرار کاربری مسکونی، لزوم به کارگیری روش های چند متغیره تصمیم ساز جهت تعیین درجه تناسب کیفی استقرار کاربری مسکونی را می طلبد. هدف عمده مقاله حاضر تعیین وضعیت فعلی الگوی استقرار کاربری های مسکونی در تطابق با استانداردهای مکان یابی کاربری مسکونی های شهرک باغمیشه تبریز می باشد. بدین منظور از روش های ارزیابی چند معیاره مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی برای تولید و تجزیه و تحلیل نقشه ها و لایه های مختلف کاربری ها استفاده شده است. طی این فرآیند ابتدا شاخص های طبیعی و انسانی از دیدگاه ژئوموفولوژیکی مورد نیاز و تاثیرگذار در قالب 8 شاخص شناسایی، تهیه و مورد استفاده قرار گرفته اند و در نهایت نقشه نهایی کیفیت استقرار بر اساس مدل AHP تولید شده است. بر اساس یافته های تحقیق، از کل مساحت 4/300 هکتاری شهرک حدود 100 هکتار در مناطق با استاندارد خیلی کم عمدتاً در قسمت های شمالی، 51/105 هکتار در مناطق با استاندارد کم عمدتاً در قسمت های جنوب شرقی، 74/5 هکتار در مناطق با استاندارد متوسط عمدتاً در قسمت های شمال غرب، 18 هکتار در مناطق با استاندارد زیاد عمدتاً در قسمت های مرکزی به طرف جنوب و 15/71 هکتار در مناطق با استاندارد خیلی زیاد زیاد عمدتاً در قسمت غربی شهرک استقرا یافته اند.
آﺷﮑﺎرﺳﺎزی ﺗﻐﯿﯿﺮات ﮐﺎرﺑﺮی و ﭘﻮﺷﺶ اراﺿﯽ در اﻓﻖ 2025 ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺪل اتوماتای سلولی CA (ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮردی: شمال شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻛﻪ اﻣﺮوز ﻣﺎ در آن زﻧﺪﮔﻲ می کنیم، ﺟﻬﺎن ﺷﻬﺮی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ آن، دوری از ﻣﺤﻴﻂ ﻃﺒﻴﻌﻲ و ﭘﺬﻳﺮش ﻧﺎﺧﻮاﺳﺘﻪ ﺷﺮاﻳﻂ ﻧﺎﻣﺘﻌﺎدﻟﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از رواﺑﻂ ﻧﺎﻣﻮزون انسان ها و ﻓﻀﺎی ﺷﻬﺮی ﻧﺸﺄت می گیرد. روش متنوعی های ﺑﺮای ﻣﺪل ﺳﺎزی ﺗﻐﻴﻴﺮات ﭘﻮﺷﺶ و ﻛﺎرﺑﺮی اراﺿﻲ وﺟﻮد دارد ﻛﻪ از ﺟﻤﻠﻪ آن ها می توان ﺑﻪ ﻣﺪل CA ﻣﺎرﻛﻮف اﺷﺎره ﻛﺮد. اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ در ﺻﺪد اﺳﺖ اﻟﮕﻮی روش ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺟﺪﯾﺪ را ﺑﺮای ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎزی دﯾﻨﺎﻣﯿﮏ ﮐﺎرﺑﺮی اراﺿﯽ ﺷﻬﺮی، ﺑﺎ اﺳ ﺘﻔﺎده ازﺳ ﻨﺠﺶ از دور، GIS و ﻣ ﺪل سلول های ﺧﻮدﮐﺎر ﻓﺮاﻫﻢ ﻧﻤﺎﯾﺪ.در اﻳ ﻦ پژوهش، شمال ﺷ ﻬﺮ اﺻ ﻔﻬﺎن و حدودتقریبی اراﺿ ﻲ اﻃﺮاف آن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪ و از ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﻣﺎﻫﻮارهای ﺳ ﺎل 1991 و ﺳ ﺎل 2001 وسال 2017 ﺑﺮای ﺗﻬﻴﻪ نقشه های ﭘﻮﺷﺶ اراﺿﻲ ﻣﻨﻄﻘﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. این پژوهش ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪ ﻛ ﻪ در پیش بینی ده سال آینده در ابتدا تصویر طبقه بندی شده سال 1991 و بعد تصویر طبقه بندی شده سال 2001 به مدل معرفی گردید که از این طریق ماتریس تبدیلات به دست آمد، برای پیش بینی سال 2025، که بعد از این مرحله، تصویر سال 2017 را همراه با ماتریس تبدیلات به دست آمده از دوره قبل و لایه های محدودیت رشد به مدل معرفی گردید و پیش بینی سال 2025 به دست آمد نشان می دهد از ﻣﺪل زنجیره ای CA ﻣﺎرﻛﻮف و ﻓﻴﻠﺘﺮ ﺑﺮای ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﻲ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﭘﻮﺷﺶ اراﺿﻲ در ده ﺳﺎل آﻳﻨﺪه ﺑﻬﺮه ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ، اﻳﻦ ﻣﺪل ﺑﻄ ﻮر ﺗﻠﻔﻴﻘ ﻲ CA-Markov ﻧﺎﻣﻴﺪه می شود. ﺑﺮای ﺑﺮرﺳﻲ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﻣﺪل ﻣﺎرﻛﻮف ﻧﻴﺰ از روش دقت کلی و ضریب کاپا ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ، مدل CA-MARKOV دارای شاخص کاپای 13/88 می باشد.
مکانیابی موقعیت پردازه های محرک توسعه در بافت های ناکارآمد شهری (مورد پژوهی: ناحیه 2 منطقه 18 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۴
51 - 62
حوزههای تخصصی:
چکیده بیان مسئله: لزوم باز آفرینی در بافت های فرسوده و ناکارآمد که نسبت به سایر بافت های پیرامونی خود، دچار کاهش کارایی شده اند، امری ضروری است که یکی از سیاست ها در این زمینه اجرای پردازه های محرک توسعه است. به طور خلاصه پردازه های محرک توسعه یکی از رویکردهای متأخر ادبیات بازآفرینی شهری در ایران و جهان می باشد که با مکان یابی مناسب آن ها، بافت محیطی که پردازه های محرک توسعه در آن جانمایی شده اند، احیا و توسعه می یابند. هدف: اهداف تحقیق حاضر، تعیین شاخص های مکانیابی پردازه های محرک توسعه با تأکید بر مباحث کالبدی و مکانیابی پهنه های مستعد جهت تعریف پردازه های محرک توسعه در نمونه مطالعه می باشد. روش تحقیق: نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد. روش های گردآوری اطلاعات نیز شامل پرسشنامه، مطالعات کتابخانه ای، پیمایش میدانی و مشاهده است. در بخش مکانیابی از روش AHP در نرم افزار GIS استفاده شده است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان میدهد شاخص های مختلفی مانند تراکم های جمعیتی و ساختمانی، قدمت و کیفیت ابنیه، سطح فرهنگ و سواد ، اختلاط و تنوع کاربری ها و فعالیت ها و ...جهت مکانیابی پردازه های محرک توسعه با تأکید بر بُعد کالبدی استخراج گردید. با بکارگیری این شاخص ها جهت مکانیابی پهنه های مستعد برای تعریف پردازه های محرک توسعه در نمونه مطالعه، 3.99 هکتار (14.04 درصد) از بافت فرسوده محدوده مورد مطالعه کمترین قابلیت را برای شکل گیری پردازه های محرک توسعه دارا بوده (بخش غربی بافت مسأله دار محلات ناحیه دو) و در مقابل 9.66 هکتار (34 درصد) از محدوده مطالعه بیشترین قابلیت اجرای پردازه های محرک توسعه را دارا می باشد (بخش شرقی محلات ناحیه دو) و عمده پهنه های مناسب برای جانمایی در بخش های مرکزی بافت و محلات شهید رجایی و صادقیه واقع شده است.
پتانسیل یابی سایت های دیدبانی یگان های رزمی با استفاده از GIS و منطق فازی در منطقه نصرآباد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۳
109 - 128
حوزههای تخصصی:
شناخت زمین و آشنایی با ویژگی های مختلف آن با استفاده از ابزارهای به روز و کارآمد عامل مهمی در دستیابی به برتری نظامی محسوب می شود. انتخاب مکان مناسب جهت استقرار سایت های دیدبانی و پست های استراق سمع در صحنه نبرد یکی از مهم ترین و در عین حال حساس ترین اقدامات فرماندهان نظامی محسوب می گردد. هدف از این پژوهش شناسایی و تعیین مناطق بهینه استقرار دیدبانها در منطقه نصرآباد اصفهان قبل از حضور فیزیکی، با در نظر گرفتن کلیه شرایط، محدودیت ها و قابلیت های موجود می باشد. جهت نیل به این هدف، عواملی از قبیل: شیب، جهت شیب، قابلیت دید و اختفاء، نوع لندفرم ها، زمین شناسی و نوع سازندها، نوع خاک، میزان دسترسی به شبکه راه ها و فاصله از دشمن مورد بررسی قرار گرفت. پس از آماده سازی داده ها و نقشه های موضوعی لازم، عملیات نرمال سازی روی لایه ها انجام شد. سپس توسط روش AHP و رویکرد فازی نسبت به وزن دهی لایه ها اقدام و با استفاده از عملگرهای فازی در محیطGIS، عملیات همپوشانی فازی (روی لایه ها انجام و پهنه بندی منطقه در پنج گروه بسیار مناسب، مناسب، متوسط و ضعیف و بسیار ضعیف مشخص گردید. نتایج پژوهش با توجه به بازدیدهای میدانی انجام شده، نشان می دهد که محدوده های نیمه مرتفع و مناطقی که از نظر ژئومورفولوژی نظامی حائز اهمیت و مطابق ملاحظات این مکان ها با بهره گیری از حداکثر میدان دید و شعاع عمل می باشد به خوبی استخراج گردیده است.
بررسی ویژگی های زمین ساخت فعال در گستره رودبار با نگرش ویژه بر زمین لغزش های منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه پرجمعیت رودبار در شمال ایران، بدلیل شیب های تند توپوگرافی، مصالح سست پوشاننده شیب ها، فازهای تکتونیکی فعال، ساخت وساز جاده و راه آهن، ازمناطق مستعد رخداد زمین لغزش است. در این پژوهش، درفاز اول براساس پیمایشهای زمینی، نقشه زمین شناسی درمقیاس1:25000، تصاویر ماهواره ای و دیگر داده های منطقه رودبار،محدوده و وضعیت زمین لغزش های منطقه شناسایی شد؛ عوامل ساختاری و وزنی( باربرداری شیب) بیشترین تاثیر در وقوع این رخداد را داشته و محرک اصلی در بیشترآنها، عامل ساختاری است. این مهم نیاز به تعیین و چگونگی فعالیت های تکتونیکی برای پیش بینی و کنترل پدیده زمین لغزش در زیرساخت های عمرانی و زیست محیطی منطقه رودبار را ضروری مینماید. از این رو درفاز دوم پژوهش، از شاخص های ژئومورفیک سینوزیته جبهه کوهستان( Smf )، نسبت پهنای دره به ارتفاع دره( Vf )،شیب طولی رودخانه( SL )، شکل حوضه( Bs ) و عدم تقارن حوضه زهکشی( Af ) استفاده شد. سپس نتایج شاخص ها، به صورت شاخص فعالیت تکتونیک نسبی( LAT )نشان داد که بیشتر زیرحوضه ها دارای فعالیت تکتونیکی شدید و متوسط است.از نظر گستردگی، طبقه شدید با مساحت 05/195 کیلومتر مربع (21/67 درصد) ازکل مساحت منطقه را دربر می گیرد. تلفیق مکانی پهنه های زمین لغزش های شناسایی شده در بخش اول پژوهش با پهنه های تکتونیکی استخراج شده در بخش دوم پژوهش، انطباق این پهنه ها در دو طبقه نشان می دهد. پهنه های رخداد زمین لغزش های فتلک، لویه، رودبار، فیلده، در پهنه هایی با فعالیت تکتونیکی شدید قرار گرفته و زمین لغزش های دشتگان، طلابر، تکلیم، نصفی، دولت آباد، هرزویل در پهنه های فعال تکتونیکی متوسط واقع شده است. برای جلوگیری ازخسارات آتی رخداد زمین لغزش و ارایه گزارش های دقیق تر برای هرگونه فعالیت عمرانی و زیست محیطی درمنطقه رودبار باید مطالعات تفصیلی مهندسی و زمین شناسی درمقیاس های بزرگ تر انجام گیرد.
پهنه بندی آگروکلیمایی کشت زعفران در استان همدان رهیافتی برای تغییر الگوی کشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش دما، کاهش بارندگی، شوری خاک، افت شدید سطح سفره های آب زیرزمینی و خشکسالی های طولانی مدت، بازنگری در الگوی کشت گیاهان زراعی و جایگزینی محصولات سازگار با شرایط حال حاضر را به امری اجتناب ناپذیر بدل کرده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف مکان یابی مناطق مستعد کشت زعفران و با در نظر گرفتن نیازهای اکولوژیک این محصول انجام شد. در این زمینه برمبنای روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط نرم افزار ARC/GIS10.3 مدل سازی صورت گرفت و سپس اطلاعات تحلیل فضایی شد. شاخص ها و داده های استفاده شده شامل اطلاعات مربوط به زمین و خاک و داده های اقلیمی با طول دوره آماری مشترک 30ساله (1364- 1394) از ایستگاههای سینوپتیک و کلیماتولوژی مناطق مختلف استان همدان گردآوری شد؛ سپس براساس اهمیت هر شاخص با استفاده از مدل AHP، معیارها در سطح منطقه پژوهش وزن دهی شد. برای تحلیل فضایی، اطلاعات به نرم افزار Expert choice وارد و خوشه بندی، ارزش گذاری معیارها و تلفیق اطلاعات انجام و درنهایت لایه نهایی تولید شد. نتایج نشان داد 59/56 درصد از اراضی استان همدان برای کاشت زعفران در کلاس های کاملاً مناسب و مناسب، 7/27 درصد در شرایط نسبتاً مناسب و 69/15 درصد در کلاس نامناسب قرار گرفتند. دشت های کاملاً مناسب کاشت محصول زعفران شامل کبودرآهنگ، همدان و بخشی از رزن است و اسدآباد، تویسرکان و بخشی از ملایر و نهاوند در کلاس های نامناسب قرار دارند. براساس نقشه نهایی هر میزان از سمت جنوب، جنوب غرب و جنوب شرق به سمت شمال استان پیش برویم، به میزان استعداد مناطق برای کشت زعفران افزوده می شود و این شرایط تا جایی ادامه می یابد که به دلیل وجود عوامل اکولوژیکی، کشت این محصول توجیه پذیرتر است.
پتانسیل یابی منابع آب زیرزمینی با استفاده از روش های سنجش ازدور، سیستم اطلاعات جغرافیایی و سلسله مراتبی فازی مطالعه موردی: حوزه آبریز خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۰
181-200
حوزههای تخصصی:
با توجه به مقدار اندک منابع آب سطحی در بسیاری از مناطق ایران، آب های زیرزمینی مناسب ترین و تنها منبع جهت تامین آب مورد نیاز این مناطق محسوب می شود. امروزه استفاده از سنجش از دور (RS) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تبدیل به یکی از ابزارهای قدرتمند و مقرون به صرفه جهت شناسایی و اکتشاف منابع آب زیرزمینی قابل دسترس شده است. این تحقیق با هدف مشخص کردن مناطق با پتانسیل بالای آب زیرزمینی در سازندهای سخت حوزه آبریز خرم آباد با استفاده از سنجش از دور، سیستم اطلاعات جغرافیایی، نرم افزار Expert Choice و روش سلسله مراتبی فازی، انجام شده است. بدین منظور با توجه به اطلاعات تصاویر ماهواره ای ETM+، بازدید میدانی و داده های زمین شناسی مانند هیدرولوژی، ساختار زمین و توپوگرافی، نقشه هایی مانند لیتولوژی، طبقات ارتفاعی، شیب، تراکم آبراهه، تراکم گسل، پوشش گیاهی و بارندگی تهیه و وزن دهی شدند. با اعمال وزن محاسبه شده هر معیار و با استفاده از همپوشانی به روش سلسله مراتبی فازی، نقشه نهایی پتانسیل آب زیرزمینی تهیه گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد به ترتیب 4/5 و 9/4 درصد از مساحت منطقه در پهنه های فاقد پتانسیل و پتانسیل بالا قرار دارند. بیشترین پتانسیل تشکیل منابع آب زیرزمینی در سازندهای آهکی و کنگلومراهای کواترنری واقع شده است.
سنجش ظرفیت های توسعه میان افزا با استفاده از تحلیل چند متغییره فازی(مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد پراکنده شهرها، موجبات دست اندازی به زمین های باارزش کشاورزی و توزیع نامتناسب خدمات شهری را باعث شده است که آن هم زمینه ناپایداری محیط شهری را فراهم نموده است. در این بین توسعه میان افزا با تمسک به توسعه در اراضی خالی شهری و بافتهای قدیمی و فرسوده می تواند رشد پراکنده شهری را تقلیل داده و شهرها را بسوی پایداری هرچه بیشتر سوق دهد. از این رو هدف این تحقیق، شناسایی و تشخیص اراضی مناسب میان بافتی شهر ارومیه برای توسعه میان افزا و پیش بینی میزان زمینی که در افق سال 1405 با اعمال توسعه میان افزا می توان از رشد پراکنده شهری جلوگیری نمود، می باشد. پژوهش حاضر از نظر روش، توصیفی - تحلیلی و دارای ماهیت توسعه ای- کاربردی است. داده های موردنیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی گردآوری گردید. تعداد 14 معیار در قالب معیارهای طبیعی، اجتماعی و کالبدی مؤثر در تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در نرم افزارExpert choice، به منظور الویت بندی، وزن دهی معیارها، از مدل تحلیل چند متغیره فازی در محیط GISبرای تولید، وزن گذاری، فازی سازی، تلفیق و همپوشانی لایه ها و از مدل رشد نمایی و سرانه زمین برای پیش بینی میزان زمینی که با اعمال توسعه میان افزا می توان از رشد پراکنده جلوگیری کرد، استفاده گردید. نتایج نشان داد که از مجموع 6/5502 هکتار اراضی ارومیه، 83/367 (69/6%) از اراضی برای توسعه میان افزا کاملاً مناسب، 55/863 هکتار (70/15%) از اراضی مناسب، 91/1448 هکتار (33/26%) تا حدودی نامناسب، 25/1721 هکتار (28/31%) نامناسب و 06/1101 هکتار (20%) کاملا نامناسب می باشد و میزان زمینی که با اعمال توسعه میان افزا می توان در افق سال 1405 از رشد پراکنده شهری جلوگیری کرد، 3680000 متر مربع برآورد گردید.
مکان یابی پادگان نظامی با رویکرد اقلیمی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) (مطالعه موردی : استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۹
27 - 50
حوزههای تخصصی:
مکان یابی، فعالیتی است که در آن قابلیت ها و توانایی های منطقه ای خاص از نظر وجود زمین مناسب و کافی و ارتباط آن با کاربری های دیگر شهری و روستایی برای انتخاب مکانی مناسب برای کاربری مدنظر مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرد. با توجه به این که اولین هدف موردنظر دشمن در حمله و تهاجم نظامی به یک کشور، مراکز و استقرارگاه های نظامی آن می باشد؛ بنابراین رویکرد آمایشی به سامان دهی مراکز نظامی یک کشور منجر به این مسئله می شود که این مکان ها به گونه ای استقرار یابند که حداکثر امنیت و قابلیت دفاعی را برای آن کشور فراهم کنند. امروزه اهمیت پدافندغیرعامل به ویژه مکان یابی با رعایت ملاحظات دفاعی پیش از گذشته محسوس است. هدف پژوهش حاضر مکان یابی مناسب و بهینه برای پادگان نظامی در استان آذربایجان شرقی با رویکرد اقلیمی است. ابتدا تمام معیارهای اقلیمی و محیطی در منطقه مورد مطالعه که در امر مکان یابی پادگان دخیل بودند، مشخص شد. روش کار بدین صورت بود که ابتدا با تنظیم پرسشنامه ای، نظرات کارشناسان و متخصصان نظامی درباره عوامل مؤثر در مکان گزینی پادگان نظامی جمع آوری شد؛ از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) نسبت به وزن دهی لایه ها استفاده و سپس سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای تلفیق اطلاعات به دست آمده مورداستفاده قرار گرفت و در پایان (۹) نقطه برای جانمایی پادگان نظامی پیشنهاد شد. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این مهم است که در بین عوامل مؤثر در مکان یابی پادگان نظامی، عوامل اقلیمی بالاترین اهمیت را نسبت به سایر عوامل به خود اختصاص داده اند.
مکان یابی و طراحی مدل شبکه توزیع برق نیروگاه های خورشیدی، بادی و کوچک مقیاس گازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
143-170
حوزههای تخصصی:
امروزه بخش عمدهای از انرژی موردنیاز از سوختهای فسیلی بهدست میآید. محدودیت ذخایر انرژی فسیلی در جهان و انتشار مواد آلاینده بشر را برای جایگزینکردن منابع انرژی جدید به چالش کشیده است. در این میان باد و خورشید با دارابودن مزایایی چون نداشتن آلودگی زیستمحیطی، رایگان بودن و قابلتجدیدبودن، جایگاه و اهمیت ویژهای دارند. در این پژوهش ابتدا به بررسی عوامل مؤثر بر مکانیابی نیروگاههای خورشیدی، بادی و کوچکمقیاس گازی پرداخته شده و نقشههای مربوط به معیارها در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شده است؛ سپس با توجه به اهمیت تلفیق اطلاعات فرآیند تحلیل شبکهای برای وزندهی به لایهها انتخاب و به کمک نرمافزار سوپردسیژن اجرا شده است؛ درنهایت مدل زنجیره تأمین شبکه توزیع برق با هدف بیشینهکردن سود تأمینکننده و کمینه کردن انتشار آلاینده ارائه و برای استان زنجان بهعنوان مطالعه موردی حل شده است. طبق نتایج مناطقی از شهرهای خدابنده، ایجرود، ماهنشان برای احداث نیروگاه بادی و مناطقی از خدابنده و ایجرود برای احداث نیروگاه خورشیدی و خدابنده، زنجان و ماهنشان برای احداث نیروگاه کوچک مقیاس گازی مناسب هستند.