مطالب مرتبط با کلیدواژه

تمرین ورزشی


۱.

تأثیر دو شیوه تمرینی تداومی و تناوبی بر کیفیت زندگی بیماران قلبی پس از جراحی بای پس عروق کرونر (CABG)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی تمرین ورزشی بیماران قلبی Post CABG

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۳ تعداد دانلود : ۷۹۵
کیفیت زندگی، مفهوم چندبعدی گسترده ای است که با بهداشت و مراقبت های بهداشتی ارتباط دارد. کیفیت زندگی بیماران بعد از بروز بیماری قلبی کاهش می یابد، ازاین رو هدف اغلب مراکز بهداشتی و بازتوانی قلبی، بهبود کیفیت زندگی بیماران قلبی است. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر دو شیوه تمرینی تداومی و تناوبی بر کیفیت زندگی بیماران قلبی پس از جراحی بای پس عروق کرونر (CABG) بود. به این منظور 20 بیمار Post CABG (18 مرد و 2 زن با میانگین سنی 91 /8 ± 05 /57 سال و میانگین شاخص توده بدنی 20 /3 ± 98 /26 کیلوگرم بر مترمربع) در دو گروه تمرین تداومی هوازی (شامل 30 تا 60 دقیقه و شدت 70 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب، 12 = n) و تمرین تناوبی هوازی (شامل 28 تا 44 دقیقه و شدت 75 تا 90 درصد ضربان قلب حداکثر، 12 = n) به مدت 8 هفته و هر هفته 3 مرتبه در این پژوهش شرکت داشتند. کیفیت زندگی با استفاده از نسخه فارسی پرسشنامه 36-SF ارزیابی شد. برای بررسی تغییرات درون گروهی متغیرها از آزمون آماری t جفتی استفاده شد. نرم افزار آماری مورد استفاده نیز SPSS ویرایش 16 بود. نتایج نشان داد هر دو شیوه تمرین تداومی و تناوبی تأثیر مفید معنی داری بر QOL و ابعاد مختلف آن یعنی عملکرد فیزیکی (تداومی 001 /0 > p، تناوبی 001 /0 > p) ، درد بدنی (تداومی 016 /0 = p، تناوبی 003 /0 = p) ، سلامت روانی (تداومی 018 /0 = p، تناوبی 04 /0 = p) ، انرژی و زنده دلی (تداومی 003 /0 = p) ، تناوبی 020 /0 = p) ، عملکرد اجتماعی (تداومی 037 /0 = p، تناوبی 032 /0 = p) و سلامت عمومی (تداومی 020 /0 = p، تناوبی 018 /0 = p) داشتند. باتوجه به نتایج می توان گفت هر دو شیوه تمرین تداومی و تناوبی منتخب به بهبود QOL بیماران CABG بعد که امروزه مهم ترین عامل بازیافت بعد از عمل است، انجامید. ازاین رو هر دو شیوه تمرین منتخب برای بازتوانی بیماران CABG در مراکز بازتوانی فواید مطلوبی در پی دارند.
۲.

تاثیر دیابت و تمرین استقامتی بر میزان بیان ژن فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) در بخش حسی نخاع موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ورزشی فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز نوروپاتی دیابت نخاع شوکی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۳۵ تعداد دانلود : ۶۴۲
این باور وجود دارد که فقدان حمایت تروفیک به پیشرفت نروپاتی دیابت کمک می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 6 هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن عامل تغذیه عصبی مشتق از مغز (BDNF) در ریشه های حسی عصب سیاتیک موش های صحرایی دارای نروپاتی دیابت بود. 28 سر رت از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی 2/11±271 گرم به طور تصادفی در چهار گروه دیابت کنترل، دیابت تمرین، سالم کنترل و سالم تمرین قرار گرفتند. جهت القای نروپاتی دیابت، پس از 12 ساعت ناشتایی از روش تزریق درون صفاقی محلول STZ (mg/kg45) استفاده گردید. 2 هفته پس از تزریق STZ پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت 6 هفته انجام گردید و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی حیوانات تشریح شدند. بیان ژنBDNF با استفاده از تکنیک Real time-PCR مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوریسکال والیس و یو من ویتنی استفاده شد (05/0≥P). نتایج نشان داد که دیابت باعث کاهش 10 برابری در بیان ژن BDNF در بخش حسی عصب سیاتیک گردید. با این حال، 6 هفته تمرین استقامتی توانست این کاهش بیان BDNFناشی از دیابت را تا حدودی جبران کند (043/0=P). پژوهش حاضر نشان داد که دیابت می تواند باعث کاهش بیانBDNF در ریشه های حسی عصب سیاتیک گردد که تا حدودی با تمرین استقامتی قابل جبران است. در مجموع، نتایج این پژوهش می تواند نقطه روشنی بر اثبات فرضیه کاهش حمایت نروتروفیکی در نروپاتی دیابت باشد.
۳.

آثار پاسخ وابسته به تعداد جلسات تمرین در هفته بر فاکتورهای روان شناختی و حافظه سالمندان کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سالمندان حافظه تمرین ورزشی پاسخ وابسته به تعداد فاکتورهای روان شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی آموزش و پژوهش در روانشناسی ورزشی
تعداد بازدید : ۷۴۳ تعداد دانلود : ۴۵۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی آثار تعداد جلسات تمرین در هفته بر عوامل روان شناختی و حافظه سالمندان کم تحرک بود. به این منظور، 45 مرد سالمند کم تحرک با میانگین سنی 54/6±15/73 سال، قد 10/3±5/166 سانتی متر، وزن 06/4±45/64 کیلوگرم و نمایه توده بدنی (BMI) 51/1±49/23 کیلوگرم بر متر مربع داوطلبانه انتخاب شدند و با تمایل خود در دو گروه تمرین و یک گروه کنترل جای گرفتند. برنامه تمرینی هشت هفته ای در گروه دوجلسه ای، شامل دویدن با شدت 55-40 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت هفته ای دو جلسه بود. آزمودنی های گروه چهارجلسه ای نیز از برنامه تمرینی با همان شدت برنامه تمرین گروه دوجلسه ای؛ هفته ای چهار جلسه استفاده کردند. به منظور بررسی افسردگی، اضطراب، شادکامی و وضع حافظه آزمودنی ها از آزمون های افسردگی بک، اضطراب بک، شادکامی آکسفورد و حافظه وکسلر استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری تی زوجی و آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد (05/0P<). نتایج مطالعه، بهبود معناداری را در فاکتورهای روان شناختی و حافظه در گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد (05/0P<). افرادی که چهار جلسه در هفته تمرین کرده بودند، از نظر فاکتورهای افسردگی، اضطراب، شادکامی و برخی از فاکتورهای حافظه بهبود بیشتری را نشان دادند. به طور کلی می توان گفت که اجرای هر دو برنامه تمرینی، سازگاری مفیدی را در پی داشته است و افزایش تعداد جلسات تمرین در بهبود فاکتورهای روان شناختی و حافظه سالمندان، تأثیر بیشتری دارد.
۴.

مقایسه اثرات برنامه تمرینی ثبات مرکزی با و بدون استفاده از نوروفیدبک بر ترس از افتادن در بیماران مبتلا به پارکینسون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: تمرین ورزشی نوروفیدبک ترس افتادن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۳۸۶
زمینه و هدف : بیشتر مطالعات پیشین نشان داده اند که ترس از افتادن، یکی از عوامل تهدید کننده سلامت سالمندان به ویژه در افراد مبتلا به پارکینسون می باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثرات برنامه تمرینی ثبات مرکزی با و بدون استفاده از نوروفیدبک بر ترس از افتادن در بیماران مبتلا به پارکینسون انجام شد. مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نیمه تجربی و جامعه آماری آن شامل 30 نفر از مردان مبتلا به پارکینسون مراجعه کننده به مراکز توان بخشی و بازتوانی شهر تهران در سال 1395 بود که به طور هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۰ نفره (دو گروه مداخله و 1 گروه شاهد) قرار گرفتند. ابزارهای مطالعه شامل مقیاس کارامدی ترس از افتادن در سالمندان- فرم بین المللی (Fall Efficacy Scale-International یا FES-I) و دستگاه نورفیدبک بود. از آزمون های Shapiro-Wilk، Paired t، ANOVA و تعقیبی Least Significant Difference (LSD) جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها: انجام 12 هفته تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک، تأثیر معنی داری بر ترس از افتادن بیماران مبتلا به پارکینسون داشت (001/0 > P). همچنین، تفاوت معنی داری بین نتایج دو گروه تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک بر ترس از افتادن مشاهده نشد (001/0 < P)، اما اختلاف معنی داری بین گروه شاهد با دو گروه تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک وجود داشت (001/0 > P). نتیجه گیری: جهت کاهش ترس از افتادن در بیماران مبتلا به پارکینسون، می توان هم از تمرینات ثبات مرکزی و هم از تمرینات ثبات مرکزی همراه با نوروفیدبک استفاده نمود.
۵.

تأثیر برنامه توانبخشی ورزشی تداومی و تناوبی هوازی بر افسردگی و اضطراب بیماران قلبی بعد از جراحی بای پس عروق کرونر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: بیماری عروق کرونری تمرین ورزشی اضطراب و افسردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۸ تعداد دانلود : ۴۳۳
اهداف هدف از انجام این پژوهش مقایسه تأثیر دو شیوه برنامه توان بخشی ورزشی بر اضطراب و افسردگی بیماران قلبی پس از جراحی بای پس عروق کرونر بود. مواد و روش ها روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و جامعه آماری نیز بیماران قلبی بعد از عمل بای پس عروق کرونری بودند که در ۳ ماهه نخست سال ۱۳۸۸ به مرکز قلب تهران برای عمل مراجعه کرده بودند. بدین منظور ۲۰ بیمار با روش نمونه گیری دردسترس (داوطلبانه) انتخاب شدند و در دو گروه ورزشی تمرین تداومی هوازی (۰۱n=) و تمرین تناوبی هوازی (۰۱n=) قرار گرفتند و به مدت ۸ هفته و هر هفته سه مرتبه در این پژوهش شرکت کردند. اضطراب و افسردگی آزمودنی ها در دو مرحله قبل و بعد از انجام برنامه و با استفاده از نسخه فارسی پرسش نامه کاستلو و کمری با روایی و پایایی قابل قبول اندازه گیری شد. آزمون آماری استفاده شده، آزمون تی مستقل و زوجی بود. نرم افزار آماری استفاده شده نسخه ۱۶ نرم افزار SPSS بود. یافته ها یافته ها نشان دهنده تأثیر معنی دار کاهنده هر دو برنامه ورزشی تداومی (قبل ۴۸/۵±۱۶/۸۹ در مقایسه با بعد ۷۸/۴± ۳۰/۸۲ ، ۰۰۸/۰=P) و تناوبی هوازی (قبل ۰۱/۵۷۰±/۸۳ در مقایسه با بعد ۸۰/۳±۳۰/۷۷، ۰۲۲/۰ =P) بر اضطراب و افسردگی بیماران بعد از عمل جراحی بای پس عروق کرونری بود و بین دو گروه تمرین ورزشی تفاوت معناداری در بهبود اضطراب و افسردگی دیده نشد (۳۸۱/۰ P=). نتیجه گیری درمجموع می توان گفت که هر دو شیوه برنامه ورزشی هوازی تداومی و تناوبی بر کاهش اضطراب و افسردگی بیماران بعد از عمل جراحی بای پس عروق کرونری تأثیر مثبتی دارد، ولی شواهدی وجود ندارد که نشان دهد بین نوع (تداومی، تناوبی، مقاومتی، ایروبیک و غیره) و شدت (کم، متوسط و شدید) و تأثیرات آن بر جنبه های روحی و روانی تفاوتی وجود داشته باشد. از این رو هر دو نوع برنامه برای مراکز بالینی و توان بخشی روان شناختی پیشنهاد می شود.
۶.

تأثیر فعالیت و تمرین ورزشی بر عملکرد و فعالیت پلاکت: مقاله مروری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت حاد ورزشی تمرین ورزشی عملکرد پلاکت تجمع پلاکت ترومبوز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۴ تعداد دانلود : ۵۷۵
پلاکت ها نقش مهمی در تشکیل لخته سفید هموستازی دارند و نقش اصلی را در فرایند بندآمدن خون ایفا می کنند. همچنین، پیشنهاد شده است که پلاکت ها برای بسیاری از واکنش های مسیر داخلی انعقاد، مهم هستند. شواهد اخیر، نقش حیاتی عملکرد غیرطبیعی پلاکت را در بیماری های حاد سرخرگ قلبی، انفارکتوس میوکارد، آنژین صدری و سکته تأیید می کنند. درصورتی که شدت فعالیت بالا باشد، فعالیت ورزشی حاد ممکن است برای افراد غیرفعال و به ویژه بیماران مضر باشد. یکی از مکانیسم های اصلی چنین شرایطی، تولید ترومبوز ناشی از فعالیت ورزشی است. ازطرف دیگر، فعالیت منظم یا تمرین ورزشی فواید برای سلامتی و بهبود شیوه زندگی را نه تنها در افراد سالم، بلکه در افراد بیمار نیز به همراه دارد؛ باوجوداین، به دلیل اینکه روش های اندازه گیری پلاکت ها متنوع هستند و با مشکلات فراوان روش شناسی دارند، مطالعه تأثیر تمرین ورزشی بر پلاکت های خون همیشه بحث برانگیز بوده است. مطالعات اندکی درزمینه تأثیر تمرین ورزشی بر پلاکت های خون انجام شده اند و اثرهای تمرین ورزشی بر فعالیت و عملکرد پلاکت ها هنوز شناخته نشده اند. همین کمبود اطلاعات است که انجام مطالعات بعدی درزمینه تعیین تأثیر تمرین ورزشی بر تجمع و فعالیت پلاکت در سلامت و بیماری، اهمیت دارد. این مقاله یافته های پژوهش های قبلی را که اثرهای تعامل بین فعالیت حاد ورزشی و تمرین با پلاکت ها را بررسی کرده اند، مرور و نتیجه گیری می کند و درنهایت، مسیرهای پژوهش های آینده را نشان می دهد.
۷.

مقایسه تأثیر تمرینات اینتروال شدید (HIIT) با تمرینات تداومی با شدت متوسط (MICT) بر پارامترهای سندروم متابولیک زنان یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترکیبات بدن تمرین ورزشی سندروم متابولیک مقاومت به انسولین نیمرخ لیپیدی یائسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۱ تعداد دانلود : ۲۵۸
در طی دوران یائسگی، زنان بیشتر در معرض عوامل خطر بسیاری از بیماری های مزمن و سندروم متابولیک قرار دارند. با این حال مشخص شده است که انجام تمرینات ورزشی می تواند روش مؤثری برای جلوگیری و کاهش این وضعیت باشد. ازاین رو مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه تأثیر 12 هفته برنامه تمرینات HIIT و MICT بر پارامترهای مرتبط با سندروم متابولیک در زنان یائسه چاق صورت پذیرفت. در مطالعه ای نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون، 40 زن یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک، به طور تصادفی در سه گروه کنترل، MICT (شامل 30-25 دقیقه دویدن هوازی با شدت 65-40 % ضربان قلب ذخیره (HRR) 3 روز در هفته به مدت 12 هفته) و گروه HIIT (شامل6 تا 12 بار وهله های60 ثانیه دویدن با حداکثر شدت 95-85% و متعاقب آن 60 ثانیه دویدن با شدت پایین 60-55% HRR) قرار گرفتند. قبل و پس از آخرین جلسه تمرینی، شاخص های ترکیب بدن و نمونه خون آزمودنی ها بررسی شد. نتایج بهبود معنی دار شاخص های وزن، درصد چربی بدن، دور کمر، WHR، کلسترول، تری گلیسرید، LDL-C، HDL-C، انسولین، گلوکز و HOMA-IR را در دو گروه HIIT و MICT نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل نشان داد (05/0 >P). به علاوه تفاوت معنا داری در میانگین تغییرات شاخص های وزن، BMI، درصد چربی بدن، دور کمر و HOMA-IR بین دو گروه تمرینی HIIT و MICT مشاهده شد (05/0 >P). در مجموع نتایج پژوهش نشان می دهد که هر دو روش تمرینی تأثیر معنا داری بر نشانگرهای سندروم متابولیک در زنان یائسه چاق دارد، با این حال به نظر می رسد در مقایسه با MICT برنامه HIIT استراتژی غالب برای بهبود بیشتر در نشانگرهای سندروم متابولیک باشد.
۸.

مقایسه اثر چهار برنامه تمرینی به مدت هشت هفته بر بیان برخی آنزیم های آنتی اکسیدانی بافت قلب موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بطن چپ تمرین ورزشی کاتالاز گلوتاتیون پراکسیداز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۰ تعداد دانلود : ۴۲۰
با توجه به اهمیت پیشگیری از عوامل بروز بیماری های قلبی و نیز اطلاعات متناقض در خصوص تأثیر تمرین های ورزشی بر بیان ژن های گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و کاتالاز (CAT)، هدف مطالعه حاضر مقایسه اثر 4 هفته برنامه تمرینی به مدت 8 هفته بر بیان GPX و CAT در بافت قلب موش های صحرایی بود. بدین منظور 40 سر موش صحرایی نر ویستار 8 هفته ای به طور تصادفی به 5 گروه شامل گروه های کنترل، تمرین هوازی با شدت متوسط، تمرین هوازی شدید (HIT)، تمرین هوازی تناوبی شدید (HIIT) و تمرین شنا با شدت متوسط (MIST) تقسیم شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس یکطرفه و توکی استفاده شد. نتایج نشان داد، افزایش معناداری در بیان ژن های GPX وCAT متعاقب هر چهار پروتکل ورزشی در مقایسه با گروه کنترل (001/0P=) و همچنین افزایش معناداری در بیان GPX میان گروه های HIIT و HIT نسبت به گروه های MIT و MIST (001/0P=) مشاهده شد. همچنین افزایش معناداری در بیان CAT، میان گروه MIST نسبت به گروه های MIT و HIIT (به ترتیب 001/0P= و 030/0P=) و بین گروه HIT نسبت به گروه های MIT و HIIT مشاهده شد (به ترتیب 001/0P= و 041/0P=). ضمن اینکه بین گروه های MIT و HIIT نیز اختلاف معناداری وجود داشت (001/0P=). هر چهار شیوه تمرینی با بهبود سیستم آنتی اکسیدانی، تغییرات مطلوبی در بافت قلب رت های ویستار ایجاد کرد. به نظر می رسد تمرینات HIT، HIIT و MIST با ایجاد سازگاری مفید در سیستم آنتی اکسیدانی، بدن را در مقابل فشار اکسایشی مقاوم تر ساخته و تأثیر مطلوب تری بر بافت قلبی داشته باشد.
۹.

اثر دو شیوه تمرینی منتخب بر آنزیم های کبدی و پروفایل لیپیدی نوجوانان چاق مبتلا به کبد چرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ورزشی کبد چرب نیمرخ لیپیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۴ تعداد دانلود : ۳۴۰
خطر بیماری کبد چرب غیرالکلی با شاخص توده بدن مرتبط است و کودکان دارای چاقی درمعرض خطرهای بیشتر این عارضه قرار دارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تغییرات در برخی آنزیم های کبدی و نیمرخ لیپیدی نوجوانان مبتلا به کبد چرب پس از یک دوره مداخلات ورزشی انجام شد. در این مطالعه، 20 نوجوان پسر (11 تا 14 سال) با شاخص توده بدن بالای صدک نود و پنجم نمودار رشد سنی که بیماری کبد چرب آن ها شناسایی شده بود، در گروه های تمرین تناوبی شدید (تعداد = 10 نفر؛ شاخص توده بدن= 83/1 ± 51/26 کیلوگرم بر متر مربع) و مدرسه محور (تعداد =  10 نفر؛ شاخص توده بدن= 83/2 ± 69/26 کیلوگرم بر متر مربع) به شکل تصادفی قرار گرفتند. سونوگرافی کبد و متغیرهای اوج اکسیژن مصرفی، نیمرخ لیپیدی، مقاومت انسولینی وسطوح آنزیم هایALT و AST آزمودنی ها قبل و بعد از هشت هفته تمرین مدرسه محور رایج در مدارس (60-50 دقیقه) و تناوبی شدید (40-36 دقیقه دویدن با100 تا 110 درصد حداکثر سرعت هوازی)اندازه گیری شدند. تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که مداخلات ورزشی افزایش چشمگیری در اوج کسیژن مصرفی گروه های تمرینی (0.001=P ) داشت. همچنین کاهش معناداری درمقاومت انسولینی (0.01=P )،تری گلیسرید، ALT و AST در هردو گروه تمرینی مشاهده شد ( 0.01=P).سطوح لیپوپروتئین پرچگال فقط درگروه تمرینی مدرسه محور افزایش معناداری داشت (0.048=P)، اما بین سطوح لیپوپروتئین کم چگال گروه های مختلف تفاوت معناداری مشاهده نشد( 0.250= P)؛ بنابراین، نتیجه گیری می شود که هردو شیوه تمرین های تناوبی شدید و مدرسه محورمنتخب اثرهای تقریباً برابری بر بهبود اغلب متغیرهای متابولیکی مرتبط با سلامت در نوجوانان مبتلا به کبد چرب دارند.
۱۰.

تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و استقامتی تداومی بر بیان ژن mir-1 و IGF 1 در کاردیومیوسیت رت های نر دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ورزشی کاردیومیوپاتی IGF-1 microRNA-1

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۲ تعداد دانلود : ۳۷۱
هدف از مطالعه حاضر مقایسه یک دوره تمرین تناوبی شدید با استقامتی تداومی بر بیان ژن mir-1 و IGF 1 در کاردیومیوسیت رت های دیابتی بود. 21 سر رت نر نژاد ویستار، پس از القای دیابت به صورت تصادفی به سه گروه هفت تایی (کنترل، استقامتی تداومی و تناوبی شدید) تقسیم شدند، برنامه تمرینی 5 روز در هفته به مدت 8 هفته بود، هر جلسه تمرین استقامتی 30 دقیقه دویدن با شدت 60 درصد VO2max و هر جلسه گروه تناوبی چهار تناوب سه دقیقه ای با شدت 90 درصد VO2max و یک دقیقه ریکاوری با شدت 30 درصد VO2max بین هر تناوب بود. بیان ژن IGF-1 و mir-1 از بافت بطن چپ، به وسیله روش qRT PCR  سنجیده شد. نتایج نشان داد هر دو نوع تمرین سبب کاهش معنادار بیان ژن mir-1 نسبت به گروه کنترل شده است ، اما این کاهش در گروه تناوبی شدید نسبت به گروه استقامتی بیشتر بود (05/0P≥)؛ همچنین بیان ژن IGF-1 در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری یافته بود که این افزایش در گروه تناوبی شدید نسبت به گروه استقامتی بیشتر بود (05/0P≥). به نظر می رسد تمرین تناوبی شدید با سرکوب mir-1 می تواند مداخله مؤثری برای کاهش عوارض کاردیومیوپاتی دیابتی باشد.
۱۱.

اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن های هموباکس سی هشت (HOXC8) و سی نه (HOXC9) در بافت چربی موش های صحرایی نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ورزشی قهوه ای شدن بافت چربی سفید همو پروتئین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۵۵۵
پروتئین های هموباکس سی هشت(HOXC) و سی نه (HOXC9) پروتئین هایی هستند که در نمو بافت چربی نقش دارند. هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن های هموباکس سی هشت و سی نه در بافت چربی سفید زیر پوستی بود. برای این منظور، 16 موش (سن هشت نه هفته با میانگین وزن 220 گرم) صحرایی نژاد ویستار به صورت تصادفی به دو گروه؛ 1)کنترل (هشت سر) و 2) تمرین استقامتی (هشت سر) تقسیم شدند. موش های گروه تمرینی، به مدت هشت هفته، هفته ای پنج جلسه، تحت تمرین استقامتی تداومی بر روی نوارگردان (با میانگین شدت 25 متر در دقیقه و با میانگین مدت 25 دقیقه) قرار گرفتند. برای اندازه گیری بیان نسبی ژن های هدف در بافت چربی زیرپوستی از روش ریل تایم (Real Time–PCR)استفاده شد. داده ها نشان داد که بیان نسبی ژن پروتئین غیر جفت کننده یک (UCP1) در گروه استقامتی در مقایسه با گروه کنترل به صورت معناداری بیشتر بود (P=0.018). با این حال، بیان نسبی ژن های هموباکس سی هشت و سی نه در گروه استقامتی در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری تفاوت معناداری نداشت (P hoxc9=0.36; Phoxc9=0.52). یافته های این مطالعه نشان داد که تمرین استقامتی تغییری در بیان ژن های هموباکس سی هشت و سی نه در بافت چربی زیرپوستی ایجاد نمی کند؛ که احتمالا بیانگر این است که تمرین استقامتی مورد استفاده در این مطالعه، تغییری در ویژگی بافت چربی سفید از نظر قهوه ای شدن یا سفید شدن بافت چربی سفید، ایجاد نمی کند.
۱۲.

رتباط سنجی میان سطوح ریلکسین و آسیب های عضلانی-اسکلتی در زنان تمرین کرده جوان و یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استروژن تمرین ورزشی ریلکسین و یائسگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۸ تعداد دانلود : ۱۶۵
همراه با تغییرات هورمونی طی فرآیند یائسگی، نشان داده شده است که هورمون ریلکیسن در ارتباط با هورمون استروژن می تواند تغییراتی را در عملکرد سیستم های بدنی دارا باشد. لذا، هدف از تحقیق حاضر ارتباط سنجی بین سطوح ریلکسین و آسیب های عضلانی-اسکلتی در زنان تمرین کرده یائسه و جوان بود. این مطالعه از نوع تحقیقات تحلیلی - توصیفی بود که به صورت گذشته نگر انجام پذیرفت. این پژوهش شامل دو گروه متشکل از زنان تمرین کرده یائسه (تعداد 13 نفر زن یائسه با دامنه سنی60 – 45 سال) و جوان (تعداد 8 نفر زن جوان با دامنه سنی 30 – 18 سال) بود که پس از فراخوان عمومی طبق معیارهای ورود و خروج تحقیق انتخاب شدند. سپس، اندازه گیری های مربوط به سطح و سابقه فعالیت ورزشی، یائسگی، آسیب ها و اختلالات عضلانی-اسکلتی و نمونه گیری خونی انجام پذیرفت. پس از جمع آوری داده ها، از نرم افزاری آماری Stata نسخه 12 جهت تجزیه و تحلیل داده ها سطح معناداری 05/0 p< استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که سطح ریلکسین زنان تمرین کرده یائسه نسبت به زنان جوان به طور معناداری پایین تر بود(46/3= 19t و 003/0=P). همچنین، نتایج نشان داد که ارتباط بین ریلکسین و آسیب های عضلانی اسکلتی به لحاظ آماری معنادار نبود (05/0<p). مطالعه حاضر نشان داد که سطوح ریلکیسن زنان یائسه تمرین کرده نسبت به زنان جوان تمرین کرده پایینتر است و احتمالا تغییرات سن، بروز یائسگی و تغییرات هورمونی وابسته به آن و نه لزوما سابقه ورزشی عامل کاهش ریلکسین است.
۱۳.

بررسی تأثیر تمرینات ورزشی مختلف بر آمادگی جسمانی کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی: مرور نظا م مند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آمادگی جسمانی تمرین ورزشی کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۵۳
زمینه و هدف: کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی به دلیل اتخاذ سبک زندگی بی تحرک، کاهش قابل توجه آمادگی جسمانی را تجربه می کنند که در نهایت مرگ زودرس را در آنان به دنبال دارد. تأثیر تمرینات ورزشی هدفمند و ساختاریافته در بهبود آمادگی جسمانی این دسته ثابت شده است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تمرینات ورزشی مختلف بر آمادگی جسمانی کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی بود. مواد و روش: این مطالعه از نوع مروری نظام مند می باشد و ادبیات آن با استفاده از پایگاه های اینترنتی ، Pubmed google Scholar, SID, PubMed, Irandoc, Science direct, Scopus و با جستجوی سه کلیدواژه" Exercise Training " و " Physical fitness " و " Children and Adolescents with Intellectual disabilities " موجود در mesh و بدون محدودیت زمانی گردآوری شد. یافته ها: بیشترین تمرکز متخصصان و مربیان ورزشی در طراحی تمرینات برای کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی بایستی بر مشارکت هم زمان در فعالیت ورزشی و توسعه مهارت های فردی و با در نظرگرفتن شدت فعالیت سبک تا متوسط باشد. زیرا این امر منجر به افزایش اعتماد بنفس و شایستگی آنها شده و مشارکت مادام العمر آنها در فعالیت ورزشی را به دنبال خواهد داشت. نتیجه گیری: آ گاهی از میزان آمادگی جسمانی کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی و ارتباط آن با فعالیت های بدنی و تمرینات ورزشی به پژوهشگران و متخصصان ورزشی کمک می کند تا مداخلات ورزشی مؤثرتری را برای بهبود آمادگی جسمانی در این جمعیت خاص و آسیب پذیر داشته باشند.
۱۴.

تاثیر تمرین ورزشی بر سرعت جریان خون در شریان مغزی میانی: یک مطالعه فراتحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ورزشی جریان خون مغزی افراد سالم فراتحلیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۷۵
هدف: شامل تعیین تاثیر تمرین ورزشی، سطح آمادگی قلبی تنفسی بالاتر و یا سابقه فعالیت بدنی بر سرعت جریان خون در شریان مغزی میانی (MCAv) افراد سالم بود. روش شناسی: مداخلات بررسی شده بر روی بزرگسالان سالم منتشر شده در مجلات پژوهشی تا قبل از پایان جولای سال 2020 میلادی در پایگاه های Pubmed، Googlescholar، SID و Magiran جستجو شدند. در کل 14 تحقیق (شامل 21 مداخله) متشکل از هفت تحقیق دارای طرح پیش و پس آزمون و هفت تحقیق دارای طرح علّی پس از وقوع، شاخص های شمول در فراتحلیل را کسب کردند. مدل اثرات تصادفی برای تحلیل داده های گزارش شده بر حسب اندازه اثر اختلاف میانگین توسط نرم افزار CMA2 استفاده شد. به علاوه، همبستگی بین اندازه های اثر تمرین ورزشی یا سطح آمادگی جسمانی بر MCAv با سن، حداکثر اکسیژن مصرفی، فشار متوسط سرخرگی، وزن، شاخص توده بدن، ضربان قلب استراحتی، فشار سهمی دی اکسید کربن انتهای بازدم و همچنین مدت زمان اجرای تمرینات ورزشی با فرا رگرسیون مدل تصادفی ساده بررسی شد. نتایج: تمرین ورزشی بدون توجه به ویژگی های آزمودنی ها و تعداد هفته های تمرین، سبب افزایش غیر معنی دار 569/0 سانتی متر بر ثانیه ای درMCAv (60/0p=) می شود. همچنین در بررسی های فرارگرسیونی نیز همبستگی های معنی داری مشاهده نشد(05/0<p). نتیجه گیری: در حال حاضر نمی توان به تاثیر تمرین ورزشی، آمادگی جسمانی قلبی-تنفسی و یا داشتن سابقه ورزشی برای بهبود جریان خون مغزی یا جلوگیری از افت جریان خون مغزی اتکا کرد. با اینحال، هنوز نیاز به انجام کارآزمایی های بالینی بیشتر در این زمینه وجود دارد.
۱۵.

تأثیر 12 هفته مصرف ترانس رزوراترول و تمرین استقامتی بر پاسخ شاخص های پلاکتی به یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده ساز در موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۲۱
زمینه و هدف : تمرین استقامتی می تواند خطر بیماری های قلبی- عروقی را از طریق اثر بر فعالیت و شاخص های پلاکتی کاهش دهد و مکمل رزوراترول هم تأثیری مشابه تمرین، بر عملکرد پلاکت ها دارد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر همزمان 12 هفته مصرف مکمل ترانس رزوراترول و تمرین استقامتی بر پاسخ شاخص های پلاکتی به یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده ساز بود. روش تحقیق : در این پژوهش، ۳۲ سر موش صحرایی نر ویستار (سن 8 هفته) به طور تصادفی در چهار گروه کنترل (C)، مکمل ترانس رزوراترول (S)، تمرین (T) و تمرین- مکمل ترانس رزوراترول (TS) قرار گرفتند. گروه های T و TS به مدت ۱۲ هفته و ۵ روز در هفته، تمرین روی نوار گردان را انجام دادند؛ به صورتی که تمرین در هفته اول با سرعت ۱۰ متر بر دقیقه و مدت 2۰ دقیقه شروع شد و در ماه آخر، به سرعت 30 متر در دقیقه و مدت زمان ۶۰ دقیقه رسید. گروه های S و TS، روزانه ۱۰ میلی گرم ترانس رزوراترول به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 5 روز در هفته دریافت کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، تمامی گروه ها یک جلسه فعالیت حاد را با سرعت ۲۵ متر بر دقیقه و شیب ۱۰ درجه تا رسیدن به واماندگی انجام دادند. بلافاصله بعد از فعالیت، نمونه خونی گرفته شد و شاخص های پلاکتی شامل تعداد پلاکت ها، متوسط حجم پلاکتی، پهنای توزیع پلاکتی و درصد پلاکت ها با روش امپدانس الکتریکی اندازه گیری شدند. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری05/0>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : پاسخ متوسط حجم پلاکتی به فعالیت، بین چهار گروه به طور معنی داری تفاوت داشت (۰۳/۰=p). مقایسه زوج ها نشان داد که متوسط حجم پلاکتی در گروه S نسبت به گروه های C (۰۱/۰=p) و T (۰۱/۰=p) به طور معنی داری کمتر است. تفاوت معنی داری بین پاسخ سایر شاخص ها وجود نداشت (۰5/۰<p). نتیجه گیری : مصرف ۱۲ هفته مکمل ترانس رزوراترول موجب کاهش معنی دار متوسط حجم پلاکتی گروه S در پاسخ به فعالیت حاد ورزشی شد؛ اما  ترکیب مکمل با تمرین و تمرین تنها، تاثیری بر پاسخ شاخص های پلاکتی به فعالیت ورزشی نداشت.
۱۶.

تاثیر تمرینات تداومی بر سطوح پلاسمایی آدیپولین، حساسیت به انسولین و درصد چربی زنان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۹۳
زمینه و هدف : آدیپولین، یک آدیپوسایتوکاین ضدالتهابی و حساس به انسولین است که در تعدیل عدم تحمل گلوکز و مقاومت انسولینی نقش دارد. این آدیپوکاین از بافت چربی سفید ترشح می شود و سطح آن در شرایط چاقی و دیابت کاهش می یابد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر هشت هفته تمرین تداومی با شدت 45 تا 60 درصد ضربان قلب بیشینه بر سطوح پلاسمایی آدیپولین، حساسیت به انسولین و درصد چربی بدن زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. روش تحقیق : در این مطالعه نیمه تجربی، 30 نفر از زنان دارای اضافه وزن و چاق به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (15=n) و کنترل (15=n) تقسیم شدند. برنامه ﺗﻤﺮﯾنی ﮔﺮوه تجربی شامل30 دقیقه دویدن با شدت 60-45 درﺻﺪ ﺿﺮﺑﺎن ﻗﻠﺐ بیشینه ﺑﻮد. در اوﻟﯿﻦ ﺟﻠﺴﻪ، ﺗﻤﺮﯾﻦ با شدت 45 درﺻﺪ ﺿﺮﺑﺎن ﻗﻠﺐ بیشینه آﻏﺎز شد و ﺑﻪ ﺗﺪرﯾﺞ ﺑﺎ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ آﻣﺎدﮔﯽ شرکت کننده ها، ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ پنج درصد بر شدت ﺗﻤﺮﯾﻦ اﻓﺰوده گردید و ﭘﺲ از رﺳﯿﺪن  ﺑﻪ ﺷﺪت 60 درﺻﺪ ﺿﺮﺑﺎن هدف، اﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﺎن برنامه تمرینی ﺣﻔﻆ شد. خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی در دو مرحله پیش و پس آزمون انجام و متغیرهای مطالعه اندازه گیری گردید. از آزمون های شاپیرو-ویلک برای طبیعی بودن توزیع داده ها و به منظور بررسی تغییرات درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از آزمون های t  وابسته و t  مستقل در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها : پس از هشت هفته تمرین تداومی با شدت سبک تا متوسط، سطح آدیپولین پلاسما (001/0>p) و حساسیت به انسولین (001/0>p) نسبت به قبل تمرین افزایش معنی داری پیدا کرد، اما درصد چربی بدن کاهش معنی داری (0001/0>p) داشت. در مقایسه بین گروهی، مقادیر آدیپولین پلاسما (001/0>p) و حساسیت به انسولین  (001/0>p) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل، افزایش معنی داری داشت؛ اما درصد چربی بدن با کاهش معنی دار  (001/0>p) همراه بود. نتیجه گیری : تمرینات تداومی با شدت سبک تا متوسط، به عنوان یکی از راهکارهای درمانی مناسب، با افزایش آدیپولین، حساسیت به انسولین و کاهش درصد چربی بدن می تواند در کاهش اختلالات مرتبط با اضافه وزن و چاقی موثر باشد.
۱۷.

اثر تمرین تناوبی شدید و کورکومین بر پراکسیداسیون لیپیدی، هموسیستئین و فعال سازی کاسپازی در مغز موش های صحرائی در معرض آرسنیک(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۲۷
زمینه و هدف : در مورد تاثیر توام تمرین و کورکومین بر آثار سمی آرسنیک در مغز، اطلاعات اندکی موجوداست. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف کورکومین بر مالون دی آلدهید (MDA)، نیتریت، هموسیستئین و بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 مغز موش های صحرائی تحت مواجهه با آرسنیک به اجرا درآمد. روش تحقیق : در این مطالعه تجربی، تعداد 48 سر موش صحرائی نر به شش گروه شامل آرسنیک+تمرین، آرسنیک+کورکومین، توام (آرسنیک+تمرین+ کورکومین)، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل آب مقطر تقسیم شدند. آرسنیک به مدت 6 هفته روزانه از طریق آب آشامیدنی با دوز پنج میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن و کورکومین روزانه با دوز 15 میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. تمرین HIIT به مدت شش هفته با تکرار پنج روز در هفته، مشتمل بر 60 دقیقه تمرین تناوبی در هر جلسه (هر تناوب شامل چهار دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد vVO2max و دو دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60–50 درصد vVO2max) به اجرا درآمد. از روش های الایزا، وسترن بلات و واکنش های اسید تیوباربیتوریک و گریس به ترتیب برای اندازه گیری هموسیستئین، بیان کاسپازها، غلظت MDA و نیتریت مغزی استفاده شد. داده ها با روش  تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0>p تحلیل شدند. یافته ها : مواجهه با آرسنیک، سبب افزایش بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 و مقدار MDA و هموسیستئین مغز شد (05/0>p). هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و یا اثر توام آن ها در مقایسه با گروه کنترل معمولی، افزایش MDA مغزی ناشی از آرسنیک را برطرف کرد (05/0> p)، ولی موجب اصلاح کامل افزایش هموسیستئین نشد (05/0<p). از طرف دیگر، بیان کاسپازهای 8 و 9 مغز، تنها در گروه توام به سطوح مشابه با گروه کنترل معمولی رسید (05/0>p). نتیجه گیری : مواجهه با آرسنیک می تواند به افزایش هموسیستئین، پراکسیداسیون لیپیدی و فعال شدن مسیرهای درونی و بیرونی آپوپتوزیس در مغز موش ها منجر شود. با این که انجام تمرین، مصرف کورکومین و اثر توام آن ها، از پراکسیداسیون لیپیدی مغزی ناشی از آرسنیک جلوگیری کرد، ولی در مورد سایر متغیرها، فقط در گروه های مصرف کورکومین اثرات مفید قابل ملاحظه ای مشاهده شد. همچنین اثر آرسنیک بر افزایش فعالیت مسیرهای داخلی و خارجی آپوپتوزیس مغز، فقط در گروه توام به طور کامل مهار گردید. با این حال، به دلیل پاره ای محدودیت ها و کمبود تحقیقات انسانی، به بررسی های بیشتر نیاز است. 
۱۸.

تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی، مقاومتی و ترکیبی بر محتوای پروتئین شبه کیتیناز-3 و ایمونوگلوبین E بافت ریه موش های صحرایی نر مبتلا به آسم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۱۲۵
زمینه و هدف : پروتئین شبه کیتیناز-3 (YKL40) به عنوان یک شاخص زیستی التهابی موثر بر آسم و بیماری های آلرژیک شناخته شده است؛ در حالی که انجام تمرینات ورزشی ممکن است موجب کاهش اثرات التهابی ناشی از بیماری آسم شوند. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی، مقاومتی و ترکیبی بر سطوح YKL40 و ایمونوگلوبین E (IgE) بافت ریه موش های صحرایی مبتلا به آسم بود. روش تحقیق : تعداد 25 موش صحرایی به پنج گروه شامل گروه های کنترل، تمرین تناوبی، تمرین مقاومتی، تمرین ترکیبی و سالین تقسیم شدند. گروه های آسمی (گروه کنترل و گروه های مداخله تمرینی) هر جلسه پس از تمرین به مقدار یک میلی لیتر به صورت زیرصفاقی محلول اووالبومین دریافت کردند. همچنین سه بار در هفته و هر بار به مدت 20 دقیقه در معرض افشانه اووالبومین قرار گرفتند. گروه تمرین تناوبی (سه بار در هفته، شدت 80-60 درصد ظرفیت بیشینه، 30 دقیقه)، گروه تمرین مقاومتی (سه بار در هفته، 60 درصد یک تکرار بیشینه، سه نوبت 10 تکراری) و گروه تمرین ترکیبی (ترکیب تمرین تناوبی و مقاومتی) پروتکل های طراحی شده را به مدت هشت هفته به اجرا درآوردند. اندازه گیری سطوح YKL40 و IgE به روش الایزا در بافت ریه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح p≤0/05 صورت گرفت. یافته ها : سطوح YKL40 در گروه تمرین تناوبی (05/0=p)، تمرین مقاومتی (005/0=p) و  تمرین ترکیبی (001/0=p) نسبت به گروه کنترل، افزایش معنی داری پیدا کرد؛ به نحوی که این افزایش پس از  تمرین ترکیبی نسبت به سایر مداخلات تمرینی بیشتر بود (05/0>p). همچنین،  IgE در گروه های تمرین تناوبی (005/0=p)، تمرین مقاومتی (03/0=p) و تمرین ترکیبی (004/0=p)؛ در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری پیدا کرد. نتیجه گیری : به نظر می رسد اجرای هشت هفته تمرینات تناوبی، مقاومتی و ترکیبی در افراد آسمی، تاثیر مهاری بر سطوح پروتئینYKL40  ندارد و از این طریق نمی توانند نقش محافظتی در برابر اثرات التهابی ناشی از آسم داشته باشد. 
۱۹.

اثر تمرین استقامت در سرعت تولیدی به همراه محدودیت جریان خون در تناوب های استراحتی بر سطوح سرمی VEGF و HIF-1α و عملکرد هوازی و بی هوازی مردان فوتبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۳۴
زمینه و هدف: تمرین هوازی و استفاده از محدودیت جریان خون (BFR) در بهبود توان هوازی ورزشکاران اثر مثبت دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر پنج هفته تمرین استقامت در سرعت تولیدی با و بدون BFR در تناوب های استراحتی بر سطوح سرمی عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، عامل القای هایپوکسی-1 آلفا (HIF-1α) و عملکرد هوازی و بی هوازی مردان فوتبالیست بود.  روش تحقیق: تعداد 39 مرد فوتبالیست (میانگین سنی 49/0±17 سال، قد 32/3±177 سانتی متر و وزن 24/1±68 کیلوگرم) به صورت تصادفی به سه گروه مساوی شامل 1) تمرین استقامت در سرعت تولیدی با BFR (SEPB)، 2) تمرین استقامت در سرعت تولیدی بدون BFR (SEP) و 3) کنترل (C، تمرین معمول فوتبال) تقسیم شدند. برنامه تمرین (دویدن با حداکثر سرعت در تناوب های 30 ثانیه ای و استراحت 150 ثانیه ای بین آن ها) و BFR (اعمال شده در قسمت بالای ران و با امتیاز هفت از 10 در مقیاس فشار درک شده) به مدت پنج هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. سطوح سرمی VEGF و HIF-1α، حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، عملکرد هوازی، توان بی هوازی، شاخص خستگی و سرعت دویدن، قبل و بعد از برنامه تمرین اندازه گیری شد. آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری جهت تحلیل های آماری در سطح معنی داری 05/0≥p مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: VO2max و عملکرد هوازی در گروه های SEPB و SEP و سرعت دویدن 30 متر در گروه های SEP و C بهبود معنی داری داشت، به گونه ای که افزایش VO2max و عملکرد هوازی در گروه SEPB نسبت به گروه SEP، به طور معنی داری بیشتر بود. سطوح VEGF و HIF-1α در هر سه گروه نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری یافت. توان بی هوازی و شاخص خستگی نیز در هر سه گروه نسبت به پیش آزمون، به ترتیب کاهش و افزایش معنی داری یافت. نتیجه گیری: تمرین استقامت در سرعت تولیدی، منجر به بهبود VO2max، عملکرد هوازی و سرعت دویدن 30 متر در مردان فوتبالیست می شود و استفاده از BFR در تناوب های استراحتی، می تواند بهبودی بیشتری در برخی از این شاخص ها ایجاد نماید. مطالعات بیشتری جهت شناسایی دلایل کاهش سطوح سرمی VEGF و HIF-1α همراه با بهبود شاخص های هوازی متعاقب تمرین استقامت در سرعت تولیدی مورد نیاز است.  
۲۰.

تاثیر تمرینات ترکیبی بر میزان کمرین، آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۷۵
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن در دوران کودکی و نوجوانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین ترکیبی بر میزان کمرین، آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی در دختران دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 24 نفر از دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن (با میانگین سنی 62/0±23/11 سال و شاخص توده بدن 48/0±97/27 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل (12=n) و تمرین ترکیبی (12=n) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت10 هفته به اجرای برنامه تمرین ترکیبی پرداختند و گروه کنترل نیز بدون مداخله تمرینی به فعالیت های روزانه خود مشغول بودند. اندازه گیری آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی (کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی کم و بالا) قبل و پس از پایان  پروتکل تحقیق انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون کوواریانس استفاده شد و سطح معنی داری نیز 05/0 p≤ در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 10 هفته تمرین ترکیبی باعث کاهش معنی دار کمرین، انسولین، کلسترول، تری گلیسیرید و LDL-C شد (001/0>p). با این حال، مقادیر آیریزین، گلوکز و HDL-C تحت تاثیر تمرین ترکیبی قرار نگرفت (به ترتیب، 18/0=p، 37/0=p، 06/0=p). نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی می تواند به عنوان بخشی از برنامه ورزشی دختران دارای اضافه وزن توصیه شده و جایگزین مناسبی برای تمرینات مرسوم هوازی باشد.