مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
برهان وجودی
منبع:
هستی و شناخت جلد دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
25 - 42
حوزه های تخصصی:
بخش اول از نخستین خطبه نهج البلاغه، بیانی برهانی در توصیف و تبیین مراتب دین، معرفت، اخلاص و توحید باری تعالی است. امیر المومنین علیه السلام در عبارت «کمال معرفته التصدیق به» از این خطبه، به بیان رابطه معرفت باری تعالی با تصدیق او می پردازد. پژوهش جاری در صدد است تا با روی آورد تحلیلی - منطقی و ابزارهای مخلتف آن، چگونگی ارتباط و انسجام «معرفت باری تعالی» با «تصدیق او» در گزاره مذکور از نهج البلاغه را توصیف و تبیین نماید. ره آورد تحلیل این گزاره، نشان از تشکیک پذیری معرفت، و عینیت - و نه صرفاً استلزام - «کمال معرفت تصوری» با «معرفت تصدیقی» باری تعالی دارد. امکان عینیت دو نوع معرفت تصوری و تصدیقی، تنها در بستر مبانی معرفت شناختی حکمت متعالیه قابل ارائه و تقریری صحیح است. گزاره مذکور از نهج البلاغه، همچنین قابلیت تبدیل به گونه ای از برهان وجودی بر اثبات باری تعالی را دارا است. نقد «خلط مفهوم و مصداق» و «عدم امکان راهیابی از معرفت تصوری به معرفت تصدیقی» بر این گزاره و دیگر براهین وجودی نیز، مردود بوده و سعی می گردد تا پاسخی صحیح برای آن ارائه گردد.
دفاع از دفاع ناگاساوا از برهان وجودی آنسلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
79 - 94
حوزه های تخصصی:
برهان وجودی آنسلم از همان بدو معرفی، هم از حیث تصوری که از خدا ارائه کرده و هم از حیث استدلالی که برای وجود او به دست داده، معرکه ی آرا بوده است. سنخی از نقدها معتقدند که الف) خدای آنسلمی مستلزم خدای مطلق است؛ اما ب) خدای مطلق ناممکن است. یوجین ناگاساوا، فیلسوف دین معاصر، در پاسخ به این نقدها معتقد است که حتی اگر (ب) صادق باشد، باز هم به سبب کذب (الف)، نقصی بر برهان آنسلم نیست؛ زیرا خدای آنسلمی نه مستلزم خدای مطلق، بلکه مستلزم خدای بیشینه است. اولاً نشان خواهم داد که ناگاساوا معتقد است که در سناریوهایی که خدای مطلق، ازلحاظ متافیزیکی ناممکن است، نمی توان او را تصور کرد؛ ثانیاً استدلال خواهم کرد که چنین ادعایی مخدوش است و خدشه ی به آن، استدلال ناگاساوا را از پا می اندازد؛ ثالثاً استدلال خواهم کرد که با یک تعدیل مختصر، یعنی فراسازدانستن امکان، می توان این خدشه را برطرف کرد و استدلال ناگاساوا را دوباره سر پا کرد.
بررسی و نقد براهین وجودی از منظر گراهام اُپی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
91 - 116
حوزه های تخصصی:
در تاریخ فلسفه، کمتر استدلالی است که همچون برهان وجودی نظر متفکران را به خود جلب کرده باشد. گراهام اُپی، فیلسوف دین معاصر استرالیایی، خداناباوری است که با بررسی انواع برهان های وجودی، کوشیده است نقاط ضعف آنها را بنمایاند. در این پژوهش، در پیِ پاسخ به این پرسش هستیم که اُپی چگونه برهان وجودی را صورت بندی کرده است و انتقادهای وی بر هر یک از این صورت بندی ها چیست؟ هدف این نوشتار آن است که با روشی تحلیلی، رده بندی و انتقادهای اُپی بر برهان های وجودی را تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که روایت های متعددی هستند که ذیل عنوان برهان وجودی قابل دسته بندی اند. از نظر اُپی، ویژگی اصلی این استدلال ها آن است که باید پیشینی باشند تا تحت عنوان برهان وجودی قرار گیرند. عام ترین انتقادهای اُپی بر این رده بندی های هشت گانه، مصادره به مطلوب بودن، ارزش معرفتی نداشتن، انکار وقوع تناقض در فرض نبود خدا در خارج و عدم تصور موجودی با اوصاف لایتناهی می باشد. نتایج برگرفته از تحقیق آن است که با توجه به چالش های فرا روی برهان های وجودی برای اثبات وجود خداوند، این گونه استدلال ها، توانایی های مورد انتظار از یک برهان اثبات وجود خدا را برآورده نمی سازند؛ هرچند که الحاد اُپی و تصور وی از وجود و اوصاف خداوند قابل پذیرش نیست.
برهان وجودی آنسلم(بر اساس تقریر گراهام اُپی) و مقایسه آن با برهان صدیقین ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
106 - 136
حوزه های تخصصی:
برهان آنسلم یکی از بحث انگیزترین براهین وجودی و خاستگاه سایر براهین وجودی است. از نظر گراهام اُپی، این برهان، می تواند در گروه براهین وجهی، ماینونگی و یا مفهومی قرار گیرد. وی معتقد است که یکی از منابع تفکر آنسلم، در ارائه برهان وجودی، برهان وجودی وجهی ابن سینا است. در این پژوهش برآنیم تا به این پرسش-هاپاسخ دهیم: آیا می توان برهان صدیقین سینوی را گونه ای برهان وجودی دانست؟ و آیا برهان آنسلم، یک استدلال با دو تفسیر متفاوت می باشد، یا وی در پی طراحی دو استدلال جداگانه بوده است؟ هدف از این پژوهش، آن است که با روش توصیفی- تحلیلی به مقایسه برهان آنسلم با برهان صدیقین ابن سیناست. یافته های پژوهش نشان می دهد که از منظر اُپی، آنسلم در رساله پروسلوگیون، تنها یک برهان بر وجود خدا بنا نهاده است. این برهان، اگرچه در پیشینی بودن، الهام از کتاب مقدس و طی طریق از خدا به خدا به برهان صدیقین شباهت دارد، اما تفاوت ماهوی بین دو استدلال به حدی است که می توان، از این مشابهت ها صرف نظر نمود. برهان وجودی از «نفس مفهوم وجود» آغاز می کند، در حالی که برهان سینوی براساس «نفس حقیقت وجود» پی ریزی می شود و این امر سر آغاز تفاوتهای مهمی بین این دو استدلال است.
بررسی انتقادی اشکالات مطرح شده به برهان حکیم قمشه ای درباره اثبات وجوب وجود خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای اثبات وحدت شخصی وجود، براهین مختلف و گوناگونی اقامه شده است. بیشتر این براهین که توسط عارفانی همانند داود قیصری، حمزه فناری و ابن ترکه بیان شده اند، با اشکالاتی مانند خلط میان مفهوم و مصداق مواجه است. در این میان حکیم محمدرضا قمشه ای در حاشیه خویش بر کتاب تمهید القواعد و ذیل مبحث براهین اثبات وحدت شخصی وجود، برهانی ارائه کرده که اثبات ضرورت ازلی خداوند را بهمراه دارد. در عین حال، چهار اشکال به این برهان وارد شده است. اشکال نخست در مورد معنای طبیعت اطلاقی وجود است که بصورت مبهم بیان شده است. اشکال دوم درباره خلط میان مفهوم و مصداق است. بخش نخست اشکال سوم، به تمامیت این برهان بر مفروض بودن تحقق اصل طبیعت باز میگردد و بخش دوم اشکال، سازگاری تحقق اصل طبیعتِ وجود با وجودهای مقید را هدف قرار داده است. اشکال چهارم، به نبود نوآوری و ابتکار در ارائه این برهان پرداخته است. مقاله حاضر با روش تحلیلی تطبیقی، هر یک از این اشکالات را بررسی نموده و به سه اشکال نخست پاسخ داده است. از این جهت، برهان حکیم قمشه ای تمام و صحیح تلقی میشود که در این نوشتار بتفصیل تبیین شده است.
تحلیل و ارزیابیِ نقدِ برهان وجودی بر مبنای تفاوت حملین توسط یکی از شارحان صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان وجودی در فلسفه اسلامیِ معاصر، بر مبنای یکی از ابتکارات و نوآوریهای موجود در این فلسفه، نقد شده است. این نوآوری مربوط به بحث گزارهها و تقسیم آنها و شرط تناقض است. این نقد، بیشتر ناظر به برهان وجودی آنسلم است؛ اما سایر روایتهای برهان وجودی، بهویژه دکارت را نیز در بر میگیرد. جوادی آملی، یکی از شارحان و پیروان صدرالمتألهین شیرازی، نقد مزبور را انجام داد. مسئله اصلیِ این تحقیق، تحلیل و ارزیابی این نقد است. برای ارزیابی دقیقتر نقد جوادی آملی بر برهان وجودی، علاوه بر نقد و ارزیابی نگارنده، نقد و ارزیابی یکی از نویسندگان نیز مطرح و از سوی نگارنده نقد و ارزیابی شده است. مسئله این پژوهش هرچند بهظاهر دارای دو جزءِ ارزیابی نگارنده از دیدگاه جوادی آملی و نیز ارزیابی نگارنده از نقد یکی از نویسندگان بر جوادی آملی است، این دوگانگی صرفاً ظاهری است و مسئله تحقیق واحد است: تحلیل و ارزیابی نقد جوادی آملی بر برهان وجودی بر مبنای تفاوت دو حمل. در نتیجه این ارزیابی، میزان نیازمندی این نقد به بازبینی و در عین حال، پایداری آن در برابر انتقادهای برآمده تبیین میشود.
ارزیابی نقدهای کتاب «پندار خدا» نوشته ریچارد داوکینر، بر برهان وجودی آنسلم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
الحاد طبیعی بر دو مسئله «مفهوم خدا» و «حوزه تبیینی علم و دین» بنا شده است؛ مفهومِ خداوند در لسان الحاد جدید غیر از مفهومِ مطرح شده در ادیان ابراهیمی بالاخص اسلام میباشد. و نیز حوزه تبیینی علم و دین دو حوزه متفاوت از هم بوده و از این جهت باهم تفاوت ماهوی دارند. ریچارد داوکینز معتقد است که برهان وجودی جز بازی با کلمات چیزی نبوده و نیز توسط کانت مردود شده است. این نوشتار درصدد توضیح و نقد عبارت داوکینز در کتاب پندار خدا بوده و میکوشد سه موضوع، نقدی که داوکینز به برهان هستی شناختی آنسلم وارد میسازد به هیچ عنوان صادق نبوده و در عین حال نگرشیست سطحی مآبانه که در این نوشتار موجز به نقد آن پرداخت شده است.
خوانشی از نوآوری و تقریر برهان صدیقین از منظر امام خمینی و مقایسه آن با برهان وجودی آنسلم و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو در صدد بیان خوانشی از نوآوری و تقریر برهان صدیقین از منظر امام خمینی(ره) و مقایسه آن با برهان وجودی آنسلم و دکارت است. پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی و کتابخانه ای است. یکی از اشکالات اساسی برهان وجودی آنسلم-دکارت خلط بین مفهوم و مصداق یا حمل اولی و شایع صناعی است؛ این در حالی است که برهان صدیقین چه به تقریر سینوی و چه به تقریر صدرایی دچار چنین خبطی نیست. اما اصل بنیادی که امام خمینی(ره) را قادر می سازد تا روح جدیدی در براهین اثبات خدا بدمد این است که ایشان با مبانی استوار به بیان دیدگاه و خوانش خود از برهان صدیقین می پردازد و آن خروج از معنای مصطلح و الفاظ نظری در بیان برهان اثبات خداوند متعال است. ایشان معتقد است که اساساً برهان صدیقین مبتنی بر معرفت و شهود است و نیازمند مقدمات برهانی و فلسفی نیست.
بررسی تطبیقی برهان وجودشناختی بر اساس تقریر آنسلم و نراقی و خاستگاه معرفت شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
17 - 28
برهان وجودی آنسلم از براهین بحث انگیز اثبات وجود خداوند است که مورد توجه فیلسوفان غربی و اندیشمندان اسلامی واقع شده است. در این پژوهش، با تلاش برای نسبت سنجی میان تقاریر ارائه شده در غرب و میان مسلمانان، اولین تقریر منسجم از هر دو گروه، یعنی آنسلم و نراقی، با یک دیگر مقایسه شد و مشابهتی تام در هر دو تقریر یافت شد. تلقی از خداوند در مقام موجودی که بزرگ تر و برتر از او نمی توان تصور کرد نقطه عزیمت صورت بندی این برهان است و مورد پذیرش نراقی نیز قرار گرفته است. پژوهش در جست وجوی مبنای مشترک معرفتی میان دو اندیشمند، که منتج به مشابهت تقاریر شده، نشان داد وجود خداوند برای هر دو و به شکل پیشینی به منزله حقیقتی ثابت و تردیدناپذیر بوده و قبول همین معرفت فطری به خداوند در تثبیت مقدمه برهان نقش کلیدی داشته است. بنابراین، می توان پاره ای از اشکالات افرادی همچون گونیلو را ناشی از بی توجهی به خاستگاه معرفتی این برهان دانست و بدان پاسخ داد.
مغالطه «پنداشت پرسش» در برهان وجودی از منظر ویلیام رو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
355 - 373
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر دو هدف را پی می گیرد: نخست ارائه تبیین و تحلیلی از برهان وجودی آنسلم و پلانتینگا بر اساس تقریر «ویلیام رو»-خداناباور معاصر-و دوم تعیین جایگاه مغالطه «پنداشت پرسش» در این استدلال. «رو» پس از طرح نقدهایی که بر تقریر آنسلمی این استدلال وارد شده است، قرائت موجهاتی پلانتینگا را قانع کننده ترین روایت برهان می داند و معتقد است که تقریرهای پیشین با تکیه بر این اصل که «وجود در واقعیت» ویژگی برتری بخش است، گرفتار مغالطه منطقی هستند. تقریر پلانتینگا نیز بر این مقدمه که خدا «موجودی ممکن با حداکثر کمال است»، استوار است و این گزاره تنها در صورتی صادق است که خدا در جهان واقعی، وجود داشته باشد. در این پژوهش، با روشی تحلیلی-انتقادی نشان می دهم روایت آنسلمی و بازسازی این روایت از طریق پلانتینگا مغالطه آمیز است و روایت موجهاتی پلانتینگا نیز گرچه دارای ضرورت منطقی است؛ امّا ضرورت وجود خداوند در خارج را اثبات نمی نماید؛ زیرا کمال در این برهان به گونه ای تعریف شده که به مغالطه «پنداشت پرسش» دچار است.