در تاریخ فلسفه، کمتر استدلالی است که همچون برهان وجودی نظر متفکران را به خود جلب کرده باشد. گراهام اُپی، فیلسوف دین معاصر استرالیایی، خداناباوری است که با بررسی انواع برهان های وجودی، کوشیده است نقاط ضعف آنها را بنمایاند. در این پژوهش، در پیِ پاسخ به این پرسش هستیم که اُپی چگونه برهان وجودی را صورت بندی کرده است و انتقادهای وی بر هر یک از این صورت بندی ها چیست؟ هدف این نوشتار آن است که با روشی تحلیلی، رده بندی و انتقادهای اُپی بر برهان های وجودی را تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که روایت های متعددی هستند که ذیل عنوان برهان وجودی قابل دسته بندی اند. از نظر اُپی، ویژگی اصلی این استدلال ها آن است که باید پیشینی باشند تا تحت عنوان برهان وجودی قرار گیرند. عام ترین انتقادهای اُپی بر این رده بندی های هشت گانه، مصادره به مطلوب بودن، ارزش معرفتی نداشتن، انکار وقوع تناقض در فرض نبود خدا در خارج و عدم تصور موجودی با اوصاف لایتناهی می باشد. نتایج برگرفته از تحقیق آن است که با توجه به چالش های فرا روی برهان های وجودی برای اثبات وجود خداوند، این گونه استدلال ها، توانایی های مورد انتظار از یک برهان اثبات وجود خدا را برآورده نمی سازند؛ هرچند که الحاد اُپی و تصور وی از وجود و اوصاف خداوند قابل پذیرش نیست.