مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
فضاهای آموزشی
حوزه های تخصصی:
با آنکه رویکرد آموزشی در ایران به تدریج از آموزش معلم محور به فراگیرمحور درحال تغییر است؛ اما الگوی طراحی مدارس همچنان تابع نظام آموزشی رسمی و کم بازده معلم محور است. اگر در گذشته فضاهای آموزشی بر پایه تقسیم بندی کلاس ها و آموزش مواد درسی در قالب برنامه رسمی شکل می گرفتند، محیط های یادگیری امروز براساس یادگیری غیررسمی، کارگروهی و مشارکت اجتماعی ظهور می یابند. پژوهش کیفی حاضر با روش استدلال قیاسی به مقایسه دو الگوی خطی، راهرو-کلاسی و مدارس بدون کلاس، به عنوان دو نماینده رویکردهای آموزشی مذکور می پردازد؛ تا براساس معیارهای برنامه فیزیکی، پرورش هوش های چندگانه و پاسخگویی به روش های متنوع یادگیری، کارآیی این دو الگو را موردمقایسه قرار داده و به این سؤال پاسخ دهد که کدام الگو در پاسخگویی به سه معیار مذکور کارآمدتر است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که الگوی مدارس متداول تنها در زمینه نیاز به سطح زیربنای کمتر و پیرو آن، هزینه ساخت کمتر، دارای مزیت نسبی است؛ اما از جهت اهداف اصلی دربردارنده فراهم سازی محیط مناسب برای پرورش هوش های چندگانه و شیوه های متنوع تدریس، دچار محدودیت بسیاری نسبت به مدارس با الگوی خیابان یادگیری است
تحلیل فضایی مدارس متوسطه ناحیه یک کلانشهر تبریز با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به ارزیابی و تحلیل فضایی کاربری های مراکز آموزشی دبیرستان در ناحیه یک کلانشهر تبریز با سایر کاربری های شهری با استفاده از تلفیق مدل های تصمیم گیری چند معیاره AHP و مدل فازی پرداخته و با بهره گیری از امکانات سیستم اطلاعات جغرافیایی به تحلیل معیارهای سازگاری، مطلوبیت ، ظرفیت و وابستگی اقدام شده است. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد و حجم نمونه شامل تمام مدارس دبیرستان در ناحیه یک شهر تبریز می باشد . نتایج حاصل از بررسی وضعیت فضایی مکانی دبیرستان های ناحیه یک کلانشهر تبریز نشان دهنده ی وضعیت نامطلوب دبیرستان های این ناحیه از لحاظ توزیع فضایی می باشد.در ارزیابی ماتریس مطلوبیت نسبت به شاخص های شیب و فاصله از رودخانه، به جز4 مدرسه که در وضعیت نسبتاً نامطلوب واقع شده اند تمامی مدارس در شرایط مطلوبی قرار دارند. از مجموع 77 دبیرستان مورد مطالعه در این ناحیه،11دبیرستان در طیف کاملا مناسب و 15دبیرستان در طیف نسبتا مناسب قرار دارند ، همچنین تعداد30 دبیرستان در این ناحیه از لحاظ توزیع فضایی در وضعیت نامناسبی می باشند.
مکان یابی بهینه فضاهای آموزشی در منطقه 6 شهرداری کلان شهر اهواز با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازیFDAHP و تحلیل Cut fill(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال نهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۲
109 - 124
حوزه های تخصصی:
امروزه سازمان یابی و سازماندهی بهینه فضایی در شهرها از اهداف کلان در راستای رسیدن به توسعه پایدار شهری عنوان شده است. در این بین مکان گزینی و استقرار بهینه فعالیت ها و توزیع متناسب آن ها در شهرها در رسیدن به آرایش کالبدی بهینه شهرها بسیار مؤثر می باشد. پژوهش حاضر با رویکرد «توصیفی- تحلیلی» در راستای مکان یابی بهینه فضاهای آموزشی در مناطق شهری با تأکید بر مکان یابی مدارس در منطقه 6 شهرداری اهواز به انجام رسیده است. در راستای دستیابی به هدف یاد شده و تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده، از روش تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی FDAHP و تحلیل Cut fillدر محیط نرم افزار ArcGIS برای اولویت بندی کاربری های شهری نسبت به مساله همجواری با کاربری آموزشی با موضوع مدارس جهت مکان یابی بهینه استفاده شده است. اطلاعات لازم جهت اولویت بندی کاربری های شهری نسبت به مدارس جهت ارزیابی به وسیله تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی FDAHP با استفاده از نظرات حدود 15 نفر از کارشناسان بدست آمده است. نتایج حاصل از وزن گذاری کاربری ها توسط کارشناسان با استفاده از تحلیل Cut Fill در محیط نرم افزار ArcGI S مورد تلفیق و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش پس از انجام تجزیه و تحلیل های فازی بر روی لایه های ایجاد شده با استفاده از تحلیل Cut Fill در محیط نرم افزار ArcGI S نشان می دهد که کاربری های مسکونی بدون عملکرد اتلاف در شبکه در تحلیل Cut Fill باتوجهبه وزن های بدست آمده از روش تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی از نگاه کارشناسان دارای اولویت اول برای همجواری با کاربری آموزشی می باشد.
واکاوی ارتباط بین نقشه های شناختی و مدل سازی های رایانه ای نرم افزار نحو فضا درشناخت محیط های اجتماع پذیر (نمونه موردی: بستر عمومی دانشکده های هنر و معماری دانشگاه بوعلی سینا و دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر تطبیق نقش پیکره بندی فضایی محیط و نقشه های شناختی حاصل از آن بر رفتار های اجتماع پذیر افراد سنجیده شد. در همین راستا ساختار فضایی دو دانشکده ی هنر و معماری در نرم افزار نحو فضا مورد بررسی قرار گرفت. در حین پژوهش از روش های کمی و کیفی بهره گرفته شد بدین ترتیب که، متغیر کیفی رفتارهای اجتماعی افراد از طریق مقادیری کمی، در روش چیدمان فضا مورد سنجش قرار گرفت. همچنین به منظور پیمایش محیط در رویکردی کیفی، مشاهده و مصاحبه توامان با پرسش نامه (که حاصل شناخت فضایی ساکنان از ساختار فضایی محیط است) و نقشه های رفتاری تهیه شده توسط محققان، مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت با تطبیق نقشه های شناختی و نقشه های روش نحو فضا به شناسایی فضاهای عمومی اجتماع پذیر در بستر هر دو دانشکده اقدام شد. به نظر می رسد تطبیق نقشه های شناختی زایشی- غیر زایشی و نقشه های پیکره بندی فضایی، با دستیابی به رویکردی جامع در بازشناسی محیط های اجتماع پذیر رابطه معناداری دارد. به علاوه یافته های پژوهش، گویای نقش پیکره بندی فضایی در تشخیص راهکارهای کم هزینه در راستای بهبود ساختارهای فضایی محیط های آموزشی به لحاظ اجتماعی می باشد.
ظرفیت فضاهای معماری برگرفته از نقوش هویت ساز با هدف ارتقای حس مکان فضاهای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
393 - 405
فضاهای آموزشی نقش مهمی در فرهنگ سازی و ارتقای سطح توسعه جوامع دارند. در این میان، یکی از عوامل مهم در بهبود عملکرد آن ها، تلاش برای ارتقای حس مکان، به عنوان یک عامل تسهیل گر در فرایند آموزشی و تربیتی است. مسئله ای که اینجا مطرح می گردد این است که عامل ِطراحی، با تکیه بر مؤلفه های فرهنگی و هنری تا چه میزان قادر به ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی است. با توجه به نهادینه شدن بسیاری از ارزش های ملی و فرهنگی در نقوش هویت ساز، استفاده از این رویکرد چگونه بر ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی مؤثر است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که نقوش هویت سازی چون نقوش گیاهی، هندسی و کتببه ای ارتباط عمیقی که با معماری در ادوار مختلف تاریخی دارند و هر یک حامل نوعی پیام فرهنگی و اخلاقی هستند که برای اکثریت افراد جامعه یادآور مفاهیم آشنایی درباره اهمیت زندگی، تلاش و فرهنگ است لذا کاربست آن ها نقش مهمی در ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی دارد. اهداف پژوهش: تبیین ارتقای حس مکان، به عنوان یک عامل تسهیل گر در فرایند آموزشی و تربیتی. تحلیل نهادینه شدن ارزش های ملی و فرهنگی در نقوش هویت ساز بر ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی. سؤالات پژوهش: عامل ِطراحی، با تکیه بر مؤلفه های فرهنگی و هنری تا چه میزان قادر به ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی است؟ با توجه به نهادینه شدن بسیاری از ارزش های ملی و فرهنگی در نقوش هویت ساز، استفاده از این رویکرد چگونه بر ارتقای حس مکان در فضاهای آموزشی مؤثر است؟
ارزیابی مکان یابی کاربری های آموزشی درشهر دورود استان لرستان طی سال94-1393
در سطح هر شهر یکی از معتبرترین فعالیت ها، کاربری آموزشی است که درفرآیند برنامه ریزی و ارزیابی باید توجه خاصی به این کاربری شود؛ چون مکان گزینی صحیح مدارس در سطح شهر می تواند باعث کاهش هزینه های خانوارها، کاهش ترددها و ترافیک و به تبع آن کاهش آلودگی های محیطی ، کاهش هزینه های خدمات شهری و ... شود. دراین پژوهش مکانیابی کابری های آموزشی در شهر دورود مورد بررسی قرار گرفته است که هدف این پژوهش بررسی مدارس شهر دورود از نظر سرانه فضای باز و زیربنا ، متوسط تعداد دانش آموز در کلاس و تعداد طبقات و همچنین ارزیابی و تحلیل رابطه ی بین معیارهای مکان یابی بامکان گزینی وضع موجود فضاهای آموزشی شهر دورود است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است که برای بررسی روابط بین معیارهای مورد مطالعه از آزمون های تحلیل واریانس یکطرفه وLevene استفاده شده است یافته های پژوهش نشان می دهد؛ شهر دورود از نظر سرانه فضاهای باز و سرانه زیر بنا دارای کمبود متراژ است و درمقایسه با استانداردهای رایج آموزشی وضعیت مناسبی ندارند ولی از نظر تعداد دانش آموز در کلاس، تعداد طبقات و سرانه زمین نسبت به هر ساکن شهری دارای کمیت و کیفیت بهتری نسبت به میزان سرانه های منتج از دفتر فنی وزارت آموزش و پرورش است و همچنین فضاهای آموزشی با سایر معیارهای مکان یابی ارتباطی ندارند در واقع بین معیارهای مکان یابی و مکان گزینی وضع موجود فضاها تفاوت معناداری وجود دارد. و این بدان معنی است که فضاهای آموزشی شهر دورود از نظر سازگاری، همجواری و مطلوبیت وضع مناسبی ندارند.
ارائه الگوهای اجتماع پذیری فضاهای آموزشی با تکیه بر اصول سازنده گرایی و تولید فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رواج فضاهای آموزشی همخوان با شیوه آموزشی معلم محور موجب عدم بهبود و سازگاری این فضاها با شیوه آموزشی دانش آموزمحور شده است. در واقع، انتقال نظام آموزشی از آموزش گرایی به سازنده گرایی نیازمند گرایش بیشتر معماران به فراهم کردن بستری برای رخداد تعاملات اجتماعی با گونه های فضایی و روابط جدید است. مقاله حاضر با هدف دستیابی به اصول تولید اجتماعی و معیارهای ارزشیابی فضاهای آموزشیِ همخوان با شیوه یادگیری سازنده گرا بر این فرض استوار است که با بهره گیری از رویکرد سازنده گرایی و اتکا بر نظریه های تولید اجتماعی فضا می توان به گونه هایی مشخص از فضامندی مدارس دست یافت که در طی آن تعاملات کودکان و مشارکت فعال آن ها در یادگیری منجر به افزایش انگیزه آن ها در امر تعلیم و تربیت می شود. این مقاله کیفی و بین رشته ای از لحاظ هدف بر شیوه توسعه ای و از منظر روش بر مبنای تحقیقات توصیفی تحلیلی استوار است. لذا، با استفاده از یک چارچوب تحلیلی از مجموعه نظریه ها، فضاهای آموزشی سه مدرسه که به طور هدفمند انتخاب شده اند، با توجه به قابلیت های فضایی اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش با شناسایی پنج گونه از فضاهای آموزشی به الگویی از ساختار فضایی مناسب شامل مجموعه کلاس، فضای عمومی و فضای مشترک برای کاربرد روش آموزشی سازنده گرا و در نتیجه افزایش تعاملات اجتماعی دانش آموزان دست یافته است. در واقع، اگر کلاس های رایج به نوعی نماینده مفهوم قدرتِ برخاسته از نظریه لوفور و فوکو باشند، ساختار ارائه شده گونه ای از تبدیل پذیری و سیالیت فضایی را پیشنهاد داده که به رغم مفهوم انعطاف پذیری با پلان کاملاً باز می تواند از هرج ومرج فضا جلوگیری کند.
بررسی تاثیر مولفه های ادراکات محیطی فضاهای آموزشی بر ارتقای یادگیری دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هر کودک در مدرسه بخش مهمی از عمر خود را می گذراند که هدف از این حضور در مدارس آموختن و پرورش توانایی و مهارت کودک و رفتارهای فردی و اجتماعی است. طراحی نامناسب محیط مدرسه سبب نارضایتی ، خستگی و کاهش یادگیری آن ها می شود. اهمیت به ویژگی های روحی دانش آموزان و الگوهای رفتاری آن ها در طراحی محیط های آموزشی و مدارس ، می تواند به یادگیری آنان و شکوفایی استعدادهای آن ها کمک کند. درنتیجه، طراحی مدرسه و فضای آموزشی با توجه به نیازهای ویژه کودکان، از اهمیتی ویژه برخوردار است. آنچه که این مقاله به آن پرداخته جنبه های متفاوت تاثیر فضای آموزشی و مولفه های ادراکات محیطی این فضاها بر یادگیری کودکان با رویکرد ارتقای یادگیری دانش آموزان می باشد. پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش انجام تحقیق، تحقیق پیمایشی- تحلیلی می باشد. پژوهشگر به منظور سنجش دیدگاه دانش آموزان ، با مطالعه و دسته بندی پژوهش های پیشین به تدوین جدول هدف- محتوا پرداخته است و با توجه به این جدول پرسشنامه ای طراحی کرده است، و همچنین از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است.برای بررسی روایی سازه 40 پرسشنامه بین متخصصان توزیع گردید و از تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار SPSS به منظور بررسی روایی سازه استفاده شده است. نتیجه حاصل از این پژوهش بیان می کند که مولفه هایی برگرفته از ادراک محیطی، نظیر: تنوع چیدمان مبلمان و مبلمان انعطاف پذیر و متحرک، فضاهایی با امکان تعاملات مشارکتی، ترکیب متناسب رنگ در فضا، ورودی و مسیرهای خوانا و دعوت کننده، زمین شن بازی، حضور آب، تراس هایی در امتداد کلاس ها در طبقات، پارک مشارکتی، گودال باغچه، پنجره های قدی و نورگیر و... در ارتقای یادگیری دانش آموزان موثر عمل می نمایند.
تحلیل نقش کیفیت محیطی فضاهای آموزشی در بهره وری دانشجویان هنرهای نمایشی؛ مطالعه موردی رشته تئاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۸
۲۶۲-۲۴۱
حوزه های تخصصی:
هنر بطورکلی به فرآیندهای انسان ساخت تلقی می گردد که بر عواطف، احساسات و هوش انسانی اثر مستقیم گذاشته و منجر به خلق یک معنا یا مفهوم می شوند. هنرهای نمایشی در واقع عمیق ترین اهداف ذهنی هنرمند را ارائه کرده، با گذشت زمان اشکال تازه ای به خود می گیرد. همراه با این تحولات، مکان آن ها نیز، نیازمند فضاهایی درخور ذات پویای آنها می باشد. در این میان هنر تئاتر، مدتهاست انگیزه ها و منابع حیاتی خود را از دست داده و به صورت نیمه جان در آمده است، و هرگز جز در داخل دانشگاه ها و در میان جزوه های درسی دانشجویان همچون فعالیت سازمان یافته و منضبطی معرفی نشده است. برای بهره گیری از این هنر ارزنده، وجود فضایی برای آموزش و پرورش دانشجویان به صورت حرفه ای و در کنار آن، ایجاد بستر تهیه و ساخت کلیه وسایل و ضمایم آثار حرفه ای و نیمه حرفه ای با زمینه های فرهنگی و دانشگاهی الزامی می نماید. در این مقاله، تحلیل نقش کیفیت محیطی فضاهای آموزشی در بهره وری دانشجویان هنرهای نمایشی و بطور خاص موردرشته تئاتر مطالعه قرار گرفته است روش تحقیق مبتنی رویکرد توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای می باشد. تجزیه و تحلیل نتایج از طریق مقایسه انواع دانشکده های هنرهای نمایشی داخلی و خارجی به عنوان نمونه موردی استفاده شده است. می توان نتیجه گرفت هرچه فضا آماده تر باشد دانشجویان خلاق تر و فعال تر خواهند بود. هدف مطالعها توجه به مسائلی که بیان گردید و طبق اطلاعات بدست آمده تلاش شد، ایجاد زمینه ای مناسب است برای افزایش کیفی و کمی سطح علمی دانشجویان بطوریکه ایشان را در کوران آموزشی قرار دهد و در ضمن بستری برای ارتقاء سطح هنرهای نمایشی به وجود آورد.
عوامل کالبدی و محیطی موثر بر کاهش استرس دانش آموزان در فضاهای آموزشی از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
295 - 309
حوزه های تخصصی:
روان شناسان در بررسی مسائل آموزشی، معماری یا فضای فیزیکی مدرسه را به عنوان عاملی زنده و پویا در کیفیت فعالیت های آموزشی و تربیتی دانش آموزان مؤثر می دانند. به علاوه مقطع متوسطه سن بحران رشدی است و همراه با افزایش انواع استرس ها و آسیب پذیری به فشارهای روانی، اجتماعی و زیستی و کاهش مهارت های مقابله ای در برابر این آسیب ها همراه است. لذا بررسی و شناسایی استرس دانش آموزان در این دوره، از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر ارتقا کیفیت فضاهای آموزشی (مدارس مقطع متوسطه دوم متناظر با مقطع تحصیلی دبیرستان در نظام آموزشی قبل) است که با شناسایی متغیرهای کالبدی و محیطی موثر بر کاهش استرس دانش آموزان قابل دستیابی است. در این پژوهش از روش پژوهش ترکیبی (کیفی- کمی) استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه متخصصین رشته معماری و روانشناسی بوده که از طریق روش نمونه گیری شبکه ای (گلوله برفی)، نمونه مورد نظر انتخاب گردید و حجم نمونه از طریق اشباع نظری که از عوامل استخراج شده است، به دست آمد. همچنین پس از مصاحبه ی بازپاسخ با متخصصین از تکنیک کدگذاری باز و محوری استفاده شد و از روش اکتشافی دلفی توسط 20 نفر از اساتید معماری و روانشناسی دانشگاه ها در شهر شیراز و تهران بهره گرفته شد. بعد از آن نتایج از طریق جدول هدف محتوا به پرسشنامه تبدیل و طی دو مرحله تکمیل گردید. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از پرسشنامه متخصصین، به جهت دسته بندی تفکر آن ها از تحلیل عامل Q که پاسخ دهندگان را دسته بندی می کند، استفاده شد و در نهایت اثرگذارترین عوامل بر کاهش استرس و افزایش سازگاری دانش آموزان در فضاهای آموزشی مشخص شد. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ابعاد اجتماعی، آسایش کالبدی، طراحی معماری، روانشناسی محیط، آسایش محیطی و امنیت محیطی بر کاهش استرس دانش آموزان در فضاهای آموزشی اثرگذار است.
ارزیابی مکان گزینی فضاهای آموزشی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) (مطالعه موردی: شهر اشنویه)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۵
11 - 31
حوزه های تخصصی:
ارزیابی مکان گزینی کاربری های آموزشی نقش بسیار مهمی در میزان موفقیت و کارایی این مراکز و رسیدن به رفاه اجتماعی و توسعه پایدار دارد. در همین راستا در این پژوهش فضاهای آموزشی شهر اشنویه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد ارزیابی واقع شده اند. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی مدارس با استفاده از ماتریس سازگاری، مطلوبیت و ظرفیت می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری، تمامی مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان های موجود در سطح شهر اشنویه می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که مراکز آموزشی در وضعیت مطلوبی نسبت به ماتریس سازگاری قرار دارند، که تنها 14 درصد از مدارس ابتدایی در وضعیت کاملاً نامناسب مکان گزینی شده اند. در ارزیابی ماتریس مطلوبیت نسبت به شاخص های شیب و رودخانه، به جز 2 مدرسه ابتدایی که در موقعیت نسبتاً ناسازگار واقع شده اند تمامی مدارس در شرایط مناسبی قرار دارند. از لحاظ شعاع دسترسی به غیر از دبیرستان ها، دیگر مقاطع مخصوصاً مدارس ابتدایی تمام سطح شهر را پوشش نمی دهند. در ارزیابی ماتریس ظرفیت نیز مدارس با استانداردهای ملی فاصله زیادی دارند بویژه از لحاظ شاخص تراکم دانش آموزان در کلاس در تمامی مدارس بیش از ظرفیت استاندارد محصل در کلاس وجود دارد و همچنین هیچ تناسبی بین جمعیت محلات و تعداد مدارس موجود در محله های شهری وجود ندارد.
بررسی رویکرد علوم شناختیِ طراحی معماری بر میزان یادگیری و خلاقیّت آفرینی در فضاهای آموزشی ابتدایی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۲۹۲-۲۶۷
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر تربیتی در آموزش و پرورش نوین، چگونگی معماری، کالبد و فضای مدرسه است. در تعلیم و تربیت جدید، فضای کالبدی مدرسه باید چنان باشد که به عنوان عاملی زنده و پویا، در کیفیت فعالیت های آموزشی و تربیتی دانش آموزان ایفای نقش کند. بر این اساس پرداختن به چگونگی طراحی فضاهای آموزشی خاصه در مرحله ابتدایی از ضرورتهای علوم شناختی دانش معماری در راستای افزایش میزان یادگیری و ایجاد خلاقیت در کودکان و دانش آموزان بشمار می رود. در این مقاله موضوع طراحی فضاهای آموزشی و میزان یادگیری و خلاقیت زایی دانش آموزان مورد تاکید بوده که از روش فراتحلیل و توصیفی- تحلیلی استفاده کرده است. یافته های تحقیق نیز مولفه های معمارانه طراحی فضاهای اموزش ابتدایی است که در قالب پارامترهای طراحی و مولفه های کیفی بوده است که در پایان به مجموعه ای از ضوابط و استانداردهای مورد نظر در این رابطه نیز اشاره شده است.
مدل یابی عوامل موثر بر افزایش کارایی مصرف آب با استفاده از سیستم ارزیابی پایداری لید در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
291 - 301
حوزه های تخصصی:
کمبود آب یکی از مشکلات اساسی جهان امروزی بوده و پیامدهای مختلفی در تامین آب مناسب برای موجودات زنده و بحران های زیست محیطی وابسته به آن دارد. به دلیل عدم استفاده درست از منابع آبی توسط انسان ها و با توجه به تغییرات شرایط آب وهوایی، اگر این میزان مصرف آب به مدت طولانی ادامه داشته باشد، می تواند منجر به نابودی کل زیستگاه ها شود. اگرچه فضاهای آموزشی سهم کمتری در سرانه ی شهری دارند اما توجه به رویکرد معماری پایدار در مدارس از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های موثر بر شاخص بهره وری آب در سیستم ارزیابی پایداری لید (LEED)، مطالعه ی چگونگی و میزان تاثیر هر یک از مولفه ها و دستیابی به مدلی برای شاخص بهره وری آب در اقلیم نیمه خشک انجام شده است. مبانی نظری تحقیق حاضر با استفاده از اسناد کتابخانه ای و روش تحقیق انجام شده از طریق مطالعه موردی می باشد. در تحقیق انجام شده ۱۶۰ مدرسه در سطح جهان از اقلیم BSK (اقلیم نیمه خشک) با توجه به طبقه بندی اقلیمی کوپن و از کشورهای آمریکا، مکزیک، اسپانیا، ترکیه و چین و از چهار سطح گواهی لید (پلاتین، طلا، نقره و دارای گواهینامه) براساس ورژن لید ۲۰۰۹ انتخاب شدند، سپس اطلاعات آن ها جمع آوری و امتیازات دریافت شده در چک لیست لید آن ها، جهت تحلیل با روش تحلیل عاملی، وارد نرم افزار SPSS 22 شدند. یافته ها نشان می دهد که سه مولفه استفاده از فناوری های نوآورانه ی آب و فاضلاب، کاهش مصرف آب آشامیدنی در مدارس و افزایش بهره وری آبیاری در محوطه مدارس در شاخص بهره وری آب موثر می باشند. همچنین مولفه استفاده از فناوری های نوآورانه ی آب و فاضلاب شامل (تصفیه فاضلاب، استفاده از سیستم های فیلتراسیون، راهکارهای کاهش روان آب ها، مدیریت آب طوفان و استفاده از تجهیزات صرفه جویی در مصرف آب)، اثرگذارترین مولفه جهت افزایش بهره وری آب به ترتیب دارای ۷۱ و ۵۴ درصد تاثیر بر کاهش مصرف آب آشامیدنی در مدارس و آبیاری محوطه مدارس است.