مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
قصد فرزندآوری
حوزه های تخصصی:
با توجه به مطالعات متعدد که نشان از تاثیر متفاوت دینداری و نگرش های جنسیتی بر فرزندآوری و وجود تفاوت های جنسیتی در این حوزه دارد، این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه تأثیر دینداری و نگرش های جنسیتی بر تعداد فرزندان قصد شده، به تفکیک جنسیت انجام شده است. جامعه آماری پیمایش، متاهلین شهر تهران بوده و با استفاده از فرمول کوکران و اثر طرح مطلوب، 1272 مرد و زن متاهل که سن زن در خانواده ایشان 15 تا 49 سال بود، انتخاب شده است. شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بوده و در تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد، گرایش افراد به دین نسبتا بالاست و نگرش های جنسیتی برابرطلبانه در سطح وسیعی دیده می شود. زنان دیندارتر از مردان بوده و نگرش های جنسیتی برابرطلبانه تری دارند. به طوری که حدود 60 درصد از مردان و 70 درصد از زنان دینداری متوسط و بالاتر و حدود 50 درصد مردان و 70 درصد زنان نگرش های جنسیتی برابرطلبانه در سطح بالا را گزارش کرده اند. نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد تعداد فرزندان قصد شده در هر دو جنس متأثر از دینداری و نگرش های جنسیتی بوده و دینداری بیش از نگرش های جنسیتی بر تعداد فرزندان قصد شده اثرگذار است. الگوی تقریبا مشابهی در تاثیر دینداری و نگرش های جنسیتی بر قصد فرزندآوری در مردان و زنان وجود داشته، اما تفاوت های جنسیتی نیز مشهود است. نتایج تحقیق نشان می دهد اتخاذ سیاست های مناسب می تواند در رسیدن به جمعیت مطلوب کمک کننده باشد. واژه های کلیدی : قصد فرزندآوری، دینداری، نگرش های جنسیتی، نظریه گذار دوم جمعیتی، نظریه تغییر ارزش های نسلی.
بررسی تاثیر کیفیت زندگی زناشویی بر قصد فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی تاثیر کیفیت زندگی زناشویی بر قصد فرزندآوری، به تاثیر کیفیت زندگی زناشویی بر تعداد فرزندان قصد شده و همچنین قصد داشتن فرزند (دیگر) پرداخته است. جامعه آماری این پیمایش مقطعی، زنان و مردان متاهل شهر تهران بوده و 1232 نمونه که زن در خانواده آن ها زیر 49 سال و بارور بوده، به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. نتایج تحقیق نشان داده در تحلیل دومتغیره، تعداد فرزندان قصد شده در افرادی که کیفیت زندگی زناشویی پایین تری دارند، کمتر است ولیکن این یافته در مدل چند متغیره رگرسیون پواسن معنادار نبوده است. مدل های رگرسیون اسمی دو وجهی لجستیک نیز نشان داده اند، بعد مثبت کیفیت زندگی زناشویی در افراد بدون فرزند و در افراد تک فرزند بر قصد داشتن فرزند (دیگر) اثر معنادار داشته و در افراد با دو فرزند و بیشتر تاثیر معناداری نداشته است. به تعبیر دیگر کیفیت زندگی زناشویی بالاتر، در خروج از بی فرزندی و تک فرزندی اثرگذار است. نتایج تحقیق تایید کننده تئوری های تاثیر مثبت کیفیت زندگی زناشویی بر قصد فرزندآوری بوده و افراد متاهل در شهر تهران از فرزندآوری به عنوان استراتژی برای بهبود زندگی زناشویی استفاده نمی کنند.
تأثیر مکانیزم های شبکه های اجتماعی بر قصد فرزندآوری زنان نقاط شهری استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرض اساسی نظریه شبکه های اجتماعی این است که تصمیمات مهمی ازجمله فرزندآوری که در زندگی اتخاذ می شوند، می توانند تحت تأثیر این شبکه ها قرار گیرند. با وجود مطالعات متعدد و ارزشمندی که در تبیین باروری در ایران انجام گرفته است، کمتر به نقش شبکه های اجتماعی، به صورت مستقل و منسجم توجه شده است. یکی از سؤالات اساسی که در این زمینه مطرح می گردد، این است که شبکه های اجتماعی از طریق چه مکانیزم هایی بر قصد فرزندآوری افراد تأثیر می گذارند؟. نمونه مورد بررسی در این مطالعه، شامل 600 زن حداقل یک بار ازدواج کرده در نواحی شهری استان بوشهر است که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که با کنترل متغیرهای سن، تعداد فرزندان در حال حاضر زنده، تحصیلات و اشتغال زنان، متغیرهای مکانیزم وشبکه، تأثیر مهمی بر قصد باروری زنان دارند. نتایج رگرسیون لجستیک دووجهی نشان داد که مکانیزم های فشار اجتماعی، واگیری اجتماعی و حمایت اجتماعی به صورت مثبت، و متغیر یادگیری اجتماعی منفی، به صورت منفی بر قصد باروی زنان مورد مطالعه تأثیرگذارند. با توجه به اینکه مکانیزم های شبکه های اجتماعی با توجه به ویژگی های زندگی مدرن، در حال تغییر است، مطالعه آنها در طول زمان و مکان های مختلف، برای اتخاذ سیاست های مناسب در زمینه باروری لازم و ضروری می باشد.
رابطه دینداری و ارزش های خانواده با تمایلات و قصد فرزندآوری در میان زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر،بررسی رابطه دینداری و ارزش های خانوادگی با تمایلات و قصد باروری در میان زنان متأهل شهر تهران است. این مطالعه به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام گرفت و در آن، 398 نفر از زنان متأهل شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه ای بررسی شدند. مطابق نتایج، میانگین باروری برای زنان نمونه 58/1 فرزند و میانگین باروری ایده آل 95/1 فرزند به دست آمد. حدود 74 درصد زنان تمایلی به داشتن فرزند بیشتر ندارند و حدود 40 درصد، تک فرزندی را به عنوان ایده آل فرزندآوری درنظر دارند. نتایج آزمون های دومتغیره نشان می دهد دینداری و ابعاد آن با تمایلات باروری رابطه معناداری ندارد، اما دینداری درمجموع می تواند بر قصد باروری زنان تأثیرگذار باشد. مطابق نتایج تحلیل مسیر، متغیر ارزش های خانواده با ضریب بتای 243/0 تنها متغیر بلافصل اثرگذار بر تمایلات باروری زنان مورد بررسی است. متغیر سن و پایگاه اقتصادی-اجتماعی، ضمن تأثیر مستقیم بر تمایلات باروری، به کمک متغیر دینداری و ارزش های خانواده بر تمایلات باروری زنان مورد مطالعه تأثیرگذار بوده است. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد متغیرهای مستقل دینداری و ارزش های خانوادگی تأثیر معناداری بر احتمال قصد باروری زنان دارد و میان متغیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی و احتمال قصد باروری زنان رابطه معناداری وجود ندارد. درمجموع، رفتارهای باروری زنان از زمینه های اقتصادی-اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی جامعه تأثیر می پذیرد. در این میان، دینداری و ارزش های خانوادگی به عنوان سازه ای اجتماعی و فرهنگی، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری رفتارهای باروری دارند.
تأثیر احساس امنیت بر رفتار، ایده آل و قصد فرزندآوری در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
با توجه به تداوم باروری زیر سطح جانشینی و لزوم بررسی عوامل مرتبط، در این مقاله به بررسی تأثیر احساس امنیّت بر تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده، ایده آل و قصد شده و همچنین قصد داشتن فرزند دیگر پرداخته ایم. در این پیمایش، به شیوه خوشه ای چندمرحله ای 1189 زن و مرد متأهل در شهر تهران انتخاب شده (زن کمتر از 50 سال و بارور بوده) و در تجزیه و تحلیل نهایی به کار گرفته شده اند. نتایج تحقیق نشان داد میانگین تعداد فرزندان ایده آل در پاسخگویان بیش از دو فرزند (13/2)، تعداد فرزندان قصد شده 91/1 فرزند، تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده کمتر از سطح جانشینی (41/1) بوده و ۹/۳۶ درصد از پاسخگویان قصد داشتن فرزند دیگر را داشته اند. رابطه مستقیم معنادار میان احساس امنیّت با تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده، ایده آل و قصدشده وجود داشته است. همچنین مدل های رگرسیون لجستیک نشان از تأثیر معنادار احساس امنیّت در خروج از بی فرزندی، تک فرزندی و دو فرزندی داشته است. پیشنهادات سیاستی در راستای افزایش فرزندآوری، مبتنی بر بسترسازی مناسب در راستای کاهش موقعیت های مخاطره آمیز و افزایش احساس امنیّت در ابعاد مختلف اقتصادی، عمومی، قضایی و سیاسی از جمله امنیّت شغلی و درآمد کافی، ثبات سیاسی و مصونیت از هرگونه تعرض است.
مرخصی زایمان و ارتباط آن با تصمیمات باروری در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف شناخت تجربه مادران شاغل از مرخصی زایمان و ارتباط آن با تصمیمات باروری انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی است. افراد مورد مطالعه شامل 25 زن شاغل با تجربه مرخصی زایمان ساکن شهر تهران است که از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع به لحاظ سن، تعداد فرزندان، سمت، قرارداد و بخش شغلی انتخاب و براساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوه ی گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و روش تحلیل یافته ها، تحلیل مضمون به روش براون است. مقوله هسته «ارتباط نسبتاً متناقض مرخصی زایمان با باروری» است که برخواسته از دو مضمون اصلی «فرزندآوری به هنگام» و «ظرفیت افزایش محدود و مشروط باروری» است. براساس یافته ها اجرای مرخصی زایمان و افزایش مدت آن توانسته فرصتی برای فرزندآوری در زمان مناسب و جلوگیری از تاخیر طولانی فراهم کند، لیکن به دلیل زنجیره علی فرزندآوری و موانع نهادی متعدد، برای تحقق ایده آل ها و بالابردن تعداد فرزندان قصد شده کافی نیست. مرخصی زایمان به تنهایی و به صورت مجزا نمی تواند باعث افزایش تعداد فرزندان شود و لازم است ضمن تامین شرایط اقتصادی- اجتماعی مناسب برای فرزندآوری، مجموعه ای از برنامه ها و سیاست های حمایتی، بویژه در جهت دسترسی گسترده به خدمات عمومی مراقبت از کودک و انعطاف پذیری بازار کار اتخاذ گردد.
تأثیر برابری جنسیتی درون خانواده بر قصد فرزندآوری زنان نقاط شهری استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
151 - 172
حوزه های تخصصی:
هنگامی که مفهوم برابری جنسیتی در تبیین باروری استفاده می شود، اغلب در رابطه با تغییرات تحصیلات و وضعیت اشتغال زنان تقلیل می یابد؛ در حالی که بخش مهمی از برابری جنسیتی به حوزه خانواده بر می گردد. با بهره گیری از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 600 زن 18 تا 44 ساله واجد شرایط در نقاط شهری استان بوشهر مطالعه شدند. نتایج تحلیل خوشه ای نشان دهنده دو سنخ متفاوت برابریِ جنسیتی درون خانواده در میان زنان پاسخگو بود. میزان مشارکت مردان در مراقبت از فرزند، مشارکت مردان در امور خانه، مشارکت مردان در امور بیرون از خانه (که با امور منزل در ارتباط است) و میزان مشارکت زنان در تصمیمات خانواده در سنخ اول کمتر از میانگین قرار داشت؛ درحالی که هر یک از متغیر های گفته شده در سنخ دوم بالاتر از میانگین قرار دارد. نتایج تحلیل چند متغیره نشان داد با کنترل سایر متغیرهای پژوهش احتمال قصد رفتن به توالی بالاتر فرزندآوری در خانواده های با ساختار برابری جنسیتی بیشتر نسبت به خانواده های با ساختار برابری جنسیتی کمتر حدود 56 / 2 برابر بالاتر است. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت فرهنگ سازی و گفتمان سازی در جهت افزایش برابری جنسیتی درون خانواده در افزایش تمایلات زنان به فرزندآوری می تواند نقش مهم و تعیین کننده ای داشته باشد.
قصد و ایده آل بی فرزندی و تک فرزندی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
182 - 153
حوزه های تخصصی:
گسترش بی فرزندی و تک فرزندی در جهان از پیامدهای عمیق و چشمگیر کاهش سریع باروری در قرن بیستم بوده که چالش های متعددی را به همراه داشته است؛ بر این اساس در این مقاله به شیوع بی فرزندی و تک فرزندی و عوامل مؤثر بر آن در شهر تهران پرداخته شد. جامعه آماری این پیمایش با ابزار پرسشنامه، متأهلان شهر تهران بودند که با استفاده از فرمول کوکران و اثر طرح مطلوب، 1273 مرد و زن متأهل انتخاب شدند که سن زن در خانواده ایشان 15 تا 49 سال بود. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بود و در تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و رگرسیون لجستیک دووجهی استفاده شد. یافته ها نشان داد که در شهر تهران، 4/2 درصد ایده آل بی فرزندی، 1/4 درصد قصد بی فرزندی، 5/16 درصد ایده آل تک فرزندی و 9/24 درصد قصد تک فرزندی را گزارش کردند. قصد و ایده آل بی فرزندی و تک فرزندی متأثر از مجموعه ای از متغیرهای زمینه ای، نگرشی، ساختاری و زوجی بوده است. ایده آل بی فرزندی در سطح معناداری متأثر از نگرش های برابرطلبانه و کاهش احساس امنیت، و قصد بی فرزندی در سطح معناداری متأثر از نگرش های برابرطلبانه، کاهش احساس امنیت و کاهش نشاط زناشویی بوده است. ایده آل تک فرزندی در سطح معناداری در مردان، در افراد با سنین کمتر، درآمد بیشتر، دین داری کمتر، نگرش های جنسیتی برابرطلبانه و احساس امنیت کمتر و قصد تک فرزندی در مردان، در افراد با سنین کمتر، تحصیلات بیشتر، دین داری کمتر، نگرش های جنسیتی برابرطلبانه و احساس امنیت کمتر، بیشتر گزارش شده است. به طورکلی می توان گفت، قصد و ایده آل بی فرزندی شایع نبوده و قصد و ایده آل تک فرزندی به مراتب بیش از آن ها بوده است. قصد بی فرزندی و تک فرزندی بیش از ایده آل بی فرزندی و تک فرزندی بوده است. در تبیین قصد و ایده آل بی فرزندی و تک فرزندی، سهم متغیرهای نگرشی بیش از دیگر عوامل است و با اتخاذ سیاست های مطلوب، شکاف میان ایده آل و قصد بی فرزندی و تک فرزندی کاهش و فرزندآوری افزایش خواهد یافت.
نگرش به هویت مادری و قصد فرزندآوری: مطالعه ای در میان زنان دارای حداقل یک فرزند مناطق شهری شهرستان کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
245 - 270
حوزه های تخصصی:
مادر شدن جنبه مهمی از زندگی زنان است که با دو کارکرد مهم زایش و پرورش فرزند، نمود پیدا می کند. با ظهور مدرنیته، مادرشدن و مادری کردن به عنوان نقش اصلی زنان مورد پرسش و بازتعریف قرار گرفته است. بررسی نگرش به هویت مادری در ارتباط با تمایلات فرزندآوری زنان می تواند در شناخت تحولات باروری در ایران کمک کننده باشد. در این راستا 385 نفر از زنان 18-44 سال دارای حداقل یک فرزند ساکن در مناطق شهری کاشان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بیانگر میانگین 2/2 فرزند قصد شده در زنان مطالعه است. میانگین نمره نگرش به هویت مادری پاسخگویان، بالاتر از میانگین مورد انتظار است. این موضوع بیانگر آن است که هنوز هویت مادری برای بخش قابل توجهی از زنان در اولویت و اهمیت قرار دارد. نتایج تحلیل چند متغیره بیانگر آن است که با کنترل همه متغیرها، متغیر نگرش به هویت مادری به صورت مثبت و نگرش به برابر طلبی جنسیتی و تحصیلات به صورت منفی بر قصد فرزندآوری زنان تأثیرگذار هستند. از سوی دیگر نتایج تحلیل مسیر بیانگر نقش میانجی و واسطه ای نگرش به هویت مادری در ارتباط با تأثیرگذاری متغیرهای برابرطلبی جنسیتی و تحصیلات بر قصد فرزندآوری زنان است. با توجه به تغییراتی که در مولفه های گفته شده در حال وقوع است، پیشنهاد می شود سیاست گذاران گسترش تسهیلات و برنامه های حمایتی که منجر به کاهش تعارض بین مؤلفه های توانمندی و استقلال زنان با هویت مادری می گردند را در سیاست های جدید جمعیتی در نظر بگیرند.
تجربه مادری و چالش های فرزندآوری زنان شاغل: مطالعه کیفی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزدیک به دو دهه است که میزان باروری کل در ایران، در سطح جانشینی و پایین تر از آن قرار گرفته است. از منظری دیگر، در بستر تحولات اجتماعی دهه های اخیر در ایران، در میان نسل های جدید جامعه ایرانی، روند مشارکت زنان در سطوح عالی آموزش و نیز در بازار کار، افزایش یافته است. در چنین شرایطی، در نگاه زنان، تحصیلات و اشتغال عاملی در تزاحم و گاهی در تعارض با فرزندآوری نمایان می شود. این مقاله با رویکرد پژوهش کیفی، چالش های فرزندآوری زنان شاغل را واکاوی کرده است. افراد مطالعه شده، شامل 22 زن ازدواج کرده شاغل در شهر تهران بودند که ازطریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و از آنها مصاحبه شد. گردآوری داده ها در بهمن سال 1401 تا اردیبهشت 1402 با ابزار مصاحبه عمیق و تحلیل داده ها با تکنیک تحلیل مضمون انجام شد. یافته های مطالعه حاکی از آن است که اهم چالش های مرتبط با فرزندآوری زنان شاغل شرکت کننده در این مطالعه، در 10 خرده مضمون و 4 مضمون اصلی احصاشدنی است که عبارت اند از: چالش های شغلی (محیط کار)، فرزندپروری، اقتصادی و آموزش فرزندان. برآیند این شرایط، تمایل زنان شاغل مشارکت کننده در این پژوهش را به داشتن فرزند کمتر، به عنوان یکی از راه های اجتناب از این تعارض ها و چالش ها سوق داده است. با این اوصاف، به نظر می رسد که طراحی برنامه ها و سیاست ها در جهت کاهش این تعارض ها و چالش ها، راهبرد مؤثری برای افزایش فرزندآوری زنان شاغل باشد.
دلایل و عوامل قصد بی فرزندی در شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
75 - 111
حوزه های تخصصی:
مقابله با باروری پایین نیازمند شناخت قصد فرزندآوری است. این پژوهش عوامل و دلایل مرتبط با قصد بی فرزندی را با استفاده از داده های پیمایش باروری و ازدواج سال 1397 شهر همدان (2002 زن 15-35 ساله همسردار ساکن در خانوارهای معمولی=n) بررسی می کند. بر اساس یافته ها، 3.7 درصد از کل نمونه قصد بی فرزندی داشته اند. در میان آنها حدود 77 درصد به ترتیب نگرانی از آینده فرزندان و مشکلات اقتصادی را دلیل اصلی نخواستن بچه عنوان کردند. نتایج تحلیل چندمتغیره رگرسیون لاجستیک نشان داد که نگرش منفی به پیامدهای فرزندآوری، عدم رضایت در تقسیم جنسیتی کارِ خانه، تحصیلات بالاتر از دیپلم و اشتغال به کار زنان، با احتمال بیشتر قصد بی فرزندی رابطه دارد؛ به طوری که پس از کنترل سایر متغیرها، زنان دارای نگرش منفی به فرزندآوری، 3.4 برابر زنان دارای نگرش مثبت احتمال قصد بی فرزندی داشتند. زنان ناراضی از تقسیم کار خانه نیز، 2.3 برابر زنان راضی احتمال قصد بی فرزندی داشتند. یافته ها نشان داد که قصد فرزندآوری، به عنوان عامل بلافصل رفتار باروری، متأثر از نگرش به پیامدهای فرزندآوری و رضایتمندی زنان از میزان مشارکت همسران در کارهای خانه است. بنابراین، سیاست گذاری جمعیتی در جهت افزایش باروری در ایران، نیازمند توجه به رفع هرگونه تعارض بین فرزندآوری، اشتغال و تحصیلات زنان است.