مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
رضا شاه
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۳ بهار و تابستان۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
31 - 49
روند تأسیس مدارس نوین در ایران که از دوره قاجاری آغاز شده بود در دوره پهلوی اول ادامه داشت. در این مقطع، رضا شاه به عنوان نقش آفرین اصلی این عرصه، بنا به تفکرات و اقدامات به ظاهر تجددگرایانه خویش، به تأسیس مدارس نوین در نقاط مختلف ایران اقدام کرد. باوجود آنکه روند نوسازی مدارس آرام بر اوضاع فرهنگی کردستان اثر می گذاشت، اما کردستان از جمله مناطقی است که تحت تأثیر این طیف از افکار تجددگرایانه رضا شاه قرار گرفت و شاهد برپایی نخستین مدارس نوین در جامعه خود بود. در این مقاله سعی می شود با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی ابتدا پیشینه ای از اماکن آموزشی و وضعیت آنها در کردستان تا قبل از وقوع این تغییر و تحولات نوظهور، ارائه گردد و سپس در ادامه به بررسی مدارس نوین در پرتو شرایط جدید و وضعیت آموزشی آنها در کردستان بین سال های 1299 تا 1320 پرداخته شود.
فعالیت های فرهنگی وآموزشی زرتشتیان در دوره رضا شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با به قدرت رسیدن رضا شاه، به دلیل علاقه حکومت به پررنگ تر شدن تاریخ و نمادهای باستانی ایران، آئین زرتشت به عنوان دین باستانی کشور بیش از پیش مورد احترام قرار گرفت و وضعیت اجتماعی پیروان این آئین _که از اواسط دوره قاجار و با ایجاد ارتباط با جامعه پارسیان هند به پیشرفت هایی دست پیدا کرده بودند_ بهبود یافت. از سوی دیگر مدرن سازی و یک پارچه سازی سیستم فرهنگی و آموزشی کشور به یکی از اهداف اصلی حکومت تبدیل شد و مدارس نوین و گروه های فرهنگی و هنری زیادی با حمایت های دولت تشکیل گردید. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که تحولات صورت پذیرفته در این دوره چه تأثیری بر روی جایگاه فرهنگی زرتشتیان ایران گذاشت و نقش آنان در پیشرفت های فرهنگی و آموزشی کشور در این ایّام تا چه حد بود؟ آن طور که از بررسی های توصیفی _ تحلیلی منابع کتابخانه ای، اسناد، مکتوبات و احصائیه های آموزشی به دست می آید جایگاه اجتماعی و فرهنگی زرتشتیان در دوره رضا شاه پیشرفت زیادی پیدا کرده است و آنان توانسته اند در پیشبرد اهداف فرهنگی، هنری و آموزشی کشور اثرگذاری بالایی داشته باشند.
کوشش برای بازسازی ساختار اقتصادی ایران در دوره رضا شاه (با تکیه بر تئوری اقتصاد ملی فردریک لیست)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران حکومت رضا شاه در ایران (1304-1320ه.ش / 1925-1941م)، ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشوردچار تحولات گسترده ای شد. با توجه به تجربه ضعف و انفعال اقتصادی دولت های مشروطه ، بسیاری از صاحب نظران بر ضرورت تحول اقتصادی کشور تأکید داشتند و حاکمیت پهلوی را ملزم و قادر به اجرای تحولات اقتصادی در کشور می دانستند. حاکمیت رضا شاه برای پاسخگویی به این مطالبات متأثر از گفتمان ناسیونالیستی آلمانی، سعی در پیاده سازی تئوری های ملی گرایانه و تمرکزگرایانه در ایران داشت. در این ایام یکی از مهمترین تحولات ایجاد شده در آلمان، پایه ریزی تئوری «اقتصاد ملی» بر پایه نظریات «فردریک لیست» -اقتصاددان ملی گرای آلمانی- بود. تئوری های اقتصادی وی که تحت عنوان تئوری «اقتصاد ملی» در میانه های سده 19 میلادی به رشته تحریر درآمد، بر ناسیونالیسم، تمرکز گرایی اقتصادی و ملی کردن تمامی منابع اقتصادی کشور تأکید داشت.این پرسش اصلی در مقاله مطرح است که اقدامات ملی گرایانه اقتصادی حاکمیت رضاشاه چه بوده و چه نسبتی با اندیشه های فردریک لیست داشته است؟ از این رو، نویسندگان مقاله حاضر با مطالعه و روش توصیفی _تحلیلی موضوع را مورد بررسی و واکاوی قرار داده اند.یافته های پژوهش نشان می دهد که که دولت مطلقه مدرن رضاشاهی برپایه گفتمان ملی و حمایت بخشی از روشنفکران ایران، تلاش داشت تا با ایجاد تحول در زمینه های مختلف اقتصادی زمینه های لازم برای ایجاد اقتصاد ملی و ادغام اقتصادهای خرد محلی در این اقتصاد را فراهم آورد.
سازماندهی نظام اوقاف و اهداف آموزشی آن در عصر پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله وقف یکی از مسائل مهم تاریخ ایران دوران اسلامی است. این اهمیت ناشی از تأثیر و تأثر آن بر جنبه های مختلف مذهبی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. از این رو در تاریخ ایران همواره حکومت ها درصدد مداخله در امور اوقاف برآمدند، حکومت پهلوی اول نیز از این قاعده مستثنی نبود. این حکومت در امور اوقاف همانند دیگر عرصه ها و ساخت های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران بازمانده از عصر قاجار، دست به تغییرات اساسی زد و درصدد سازماندهی ساختار اوقاف و میراث بازمانده از دوره قاجار برآمد. بر این اساس این پژوهش درصدد است تا با استفاده از روش تحقیق تاریخی و به کارگیری اسناد و مدارک آرشیوی، نشریات و دیگر منابع تاریخی این پرسش را طرح کند و به آن پاسخ دهد که سازماندهی امور اوقاف در عصر پهلوی اول چگونه صورت گرفت و اهداف آموزشی آن چه بود؟ یافته های تحقیق نشان می دهد حکومت پهلوی طی یک روند ده ساله ازطریق وضع قوانین جدید، موفق به سازماندهی اوقاف و ایجاد تغییرات در آن حوزه با هدف توسعه کمی و کیفی نظام آموزشی کشور شد. این هدف با به کارگیری اوقاف و صرف عواید حاصل از اوقاف در حوزه های ساختمانی (ساخت بنا های آموزشی)، معارفی (ترویج آموزش و تأمین منابع آموزشی) و طبعی ( نشر کتاب) محقق شد.
برنامه نوسازی رضاشاه در منطقه هَروی لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه نوسازی دوره رضاشاه را می توان چونان استمرار خواست اصلاحات اساسی عصر مشروطه در نظر آورد. طرح های اصلاحات اجتماعی و اقتصادی مزبور در سراسر کشور اجرا و البته این امر در برخی مناطق مانند لرستان، بنا به اقتضائات محلی، با چالش ها و موانع خاص روبه رو شد. افزون بر این در منطقه لرستان، منطقه ایلی هرو خود دارای شرایط خاص تر بود: بنا به نابسامانی های اجتماعی در آن منطقه، برقراری نظم و امنیت و اجرای اقدامات نوسازی در آن دشوار تر بود. در این مقاله اجرای برنامه نوسازی رضاشاه در منطقه هرو، به شیوه مطالعه تاریخی، بررسی می شود تا به این سؤال پاسخ داده شود که موانع اجرای برنامه نوسازی دولت در منطقه هرو چه بود و چگونه برطرف گردید؟. نتایج پژوهش نشان می دهد با وجود مخالفت گروه های ذی نفوذ منطقه (مانند خوانین بیرانوند)، دولت برنامه نوسازی را در ذیل اقداماتی چون خلع سلاح عمومی، راه سازی، اسکان عشایر، تبعید مخالفان، تأسیس مدارس و موارد دیگر، با رویه های آمرانه اجرا کرد و به دلیل اتخاذ شیوه های غیرکارشناسی برنامه نوسازی در منطقه هرو، برخی پیامدهای نامطلوب در زندگی اجتماعی مردم بدنبال داشت.
تحلیل انتقادی سیاست های فرهنگی پهلوی اول بر اساس نظریه پدیدار شناختی فرهنگ: نمونه پژوهی سازمان پرورش افکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
258 - 276
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل انتقادی سیاست های فرهنگی پهلوی اول انجام گرفته است. دولت پهلوی اول با قدرت گیری رضاشاه در صدد تغییر فرهنگ سنتی و بومی برآمد. هدف اصلی دولت پهلوی، دستیابی به تجدد بود که یکی از مهم ترین راهبردهای اتخاذ شده، تغییر فرهنگ بومی و سنتی و جایگزینی آن با فرهنگ عرفی و غربی بود. دولت در پروژه مدرن سازی از افراد، گروه ها و سازمان های مختلفی استفاده کرد. یکی از این سازمان ها که در سال 1317 هجری شمسی شکل گرفت و تا پایان دوره رضاشاه با شتاب گسترش یافت، سازمان پرورش افکار بود. سوال مقاله عبارتست از اینکه، سیاست های فرهنگی پهلوی اول در چارچوب پدیدارشناختی چگونه قابل تحلیل است و سازمان پرورش افکار چه نقشی در پروژه متحول سازیِ فرهنگ آن دوره داشت؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که دولت پهلوی اول تغییر فرهنگ سنتی را یکی از راهبردهای تجدد می دانست، به همین منظور در نظر داشت جهان زیسته مردم را با معیارهای جدید تغییر دهد؛ با این هدف و رویکرد در صدد تغییر انگاره ها و باورداشت های جامعه برآمد. دستاورد پروژه زمانی بود که بازاندیشی (تعریف جدید از فرهنگ) به اشتراک بین الاذهانی در سراسر جامعه مبدل شود؛ بعلت عدم پذیرش و مشارکت از سوی مردم سیاست اعمالی رضاشاه امکان اجرایی و عملیاتی نداشت.
زمینه ها و مقاصد تغییر پوشش ایرانیان در دوره رضاشاه بر مبنای نظریه اریک دونالد هیرش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی زمینه های شکل گیری تغییر پوشش در دوره رضاشاه و درک مقاصد او در این زمینه بر مبنای «نظریه قصدی-زمینه گرای اریک هیرش» است. در همین راستا، سوالی که در پی پاسخ بدان هستیم عبارت است از اینکه «زمینه های شکل گیری ایده تغییر پوشش ایرانیان در دوره رضاشاه چیست و قصد و نیت رضاشاه از تغییردادن پوشش ایرانیان پس از آغاز سلطنت چه بوده است؟» نتایج حاصل از تحقیق که با تطبیق داده های تاریخی در قالب روش تحلیلی- توصیفی و بر مبنای نظریه هیرش با بررسی زمینه و متن بدست آمده، نشان می دهد که تحولات دوران قاجار، رشد نوگرایی، زمینه های زندگی فردی پیشاسلطنت رضاشاه، در کنار زمینه های سیاسی و محیطی دوران پس از سلطنت او در شکل گیری «ایده تغییر پوشش ایرانیان»، در افق دید رضاشاه تأثیر مستقیم داشته است. در ارتباط با نیات رضاشاه نیز آنچه حاصل شد عبارت است از اینکه ملت سازی، وحدت ملی و بقای حاکمیت پهلوی، کاهش نفوذ اسلامگرایان، غربی شدن به مثابه رفع پیش شرط های توسعه و رهایی از حقارت مورد تصور پهلوی اول به قیمت تحقیر هنجارهای سنتی، از جمله مقاصد اصلی رضاشاه در تغییر سبک پوشش شهروندان ایرانی بوده است.
تأثیر موازنه ی قوا در اروپا بر سیاست خارجی ایران در دوره رضا شاه
حوزه های تخصصی:
با انعقاد قرارداد صلح وستفالی در 1648 موازنه قوا در اروپا شروع شد. با ایجاد موازنه قدرت، رقابت بین کشورهای اروپایی برای نفوذ به دیگر مناطق جهان شدت گرفت. ایران از عهد فتحعلیشاه قاجار که با کشورهای اروپایی روابط منظم دیپلماتیک برقرار نمود، تحت تأثیر جریانهای سیاسی بینالمللی و مبارزه قدرتهای بزرگ جهانی قرار گرفت. از آن پس سیاست خارجی ایران مخصوصاً تحت تأثیر رقابت دو کشور روسیه و انگلستان قرار داشت. با ادامه این روند در دوره پهلوی اول، رضا شاه سعی کرد با باز کردن پای «نیروی سوم» از حجم مداخلات این دو کشور در امور داخلی ایران بکاهد. توسعه و تعمیق روابط با آلمان به همین منظور صورت گرفت. به منظور بررسی مسئله حاضر این پرسش مطرح می شود که موازنه قدرت در اروپا بر سیاست خارجی رضا شاه چه تأثیری داشته است؟. در ادامه این فرضیه مطرح می شود که سیاست خارجی ایران در دوره رضا شاه عملاً تابعی از سیاست قدرت و موازنه قوا بین کشورهای اروپایی بوده است. هدف پژوهش حاضر این است که با روشی توصیفی- تحلیلی و با ارائه توضیحات مربوط به موازنه قدرت و تحولات اروپا، تأثیر این تحولات را بر سیاست خارجی ایران در عصر رضا شاه مورد بررسی قرار دهد.
تحول گفتمان دولت در عصر مشروطه و رضا شاه: فرآیندی معکوس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
دولت، در تاریخ معاصر ایران، یکی از مهم ترین نهادهایی بود که در گفتمان تجددخواهی مورد توجه قرار گرفت و خیلی زود، تحول در آن، ذهن نوگرایان ایرانی را مشغول کرد. نخستین تلاش ها برای تحول در آن، با گفتمان «دولت مستقل منظم» توسط مَلکَم خان در دوره ناصرالدین شاه صورت بندی شد و به سرانجامی نرسید و در حد طرح باقی ماند، اما این ایده به جا ماند که بدون داشتن دولتی قدرتمند، نمی توان متجدد بود. این ایده، در گفتمان مشروطه نیز وارد شد و اگرچه مشروطه به دنبال تحدید دولت بود، اما، در دل خود ایده دولت مقتدر را داشت و با ناتوانی در ایجاد آن، و آشفتگی هایی که پس از مشروطه ایجاد شد، دولت مطلقه رضا شاه بر سر کار آمد، که روندی معکوس در ایجاد دولت مطلقه بود. این مقاله با در نظر داشتن روش گفتمانی، به دنبال یاسخ به این پرسش است که چرا فرآیند تحول دولت در این دوره، معکوس بوده و دولت مطلقه به جای پیش از مشروطه، پس از آن برآمد و مهم ترین نتیجه ای که به دست آورده آن است که یکی، ناقص بودن فرایند دولت سازی نوین در عصر ناصری و دیگری ناتوانی مشروطیت در دولت سازی، علی رغم داشتن ابزار آن از جمله قانون اساسی، دلایل این فرآیند معکوس بوده است.
ارزیابی رویکرد باستانگرایی در دولت پهلوی اول با مؤلفه های مشروعیت زا در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۱
۱۲۸-۱۰۹
حوزه های تخصصی:
کسب مشروعیت، برای حکومت ها امری حیاتی به شمار می رود. از همین رو دستگاه تبلیغاتی پهلوی، ایران باستان را به عنوان پشتوانه مشروعیت بخش و نقطه عزیمت خود معرفی نمود. بررسی ابعاد و زوایای مبانی مشروعیت زای پهلوی اول، نیز میزان همپوشی آن با ایران باستان، موضوع مهمی است که چندان به آن پرداخته نشده است. این جستار با روشی توصیفی تحلیلی، بررسی رویکرد باستان گرا در دولت پهلوی اول و میزان همپوشی آن با مؤلفه های مشروعیت زا در ایران باستان را در کانون توجه خود قرار داده است. یافته ها نشان می دهند: ایدئولوژی باستان گرای پهلوی نه تنها سنخیتی با مبانی مشروعیت ساز ایران باستان نداشت، بلکه در مقابل آن نیز قرار گرفته و به تدریج به دور شدن مردم از حکومت انجامید. هدف از ارائه چنین رویکردی کسب وجاهت سیاسی، مقابله با اسلام و ایجاد نوعی عرفی گرایی ذیل مدرنیزه کردن کشور بود که این رویکرد قرین موفقیت نشد و نتوانست موجد همگرایی و اتحاد ملی در ایران شود.