تحول گفتمان دولت در عصر مشروطه و رضا شاه: فرآیندی معکوس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
دولت، در تاریخ معاصر ایران، یکی از مهم ترین نهادهایی بود که در گفتمان تجددخواهی مورد توجه قرار گرفت و خیلی زود، تحول در آن، ذهن نوگرایان ایرانی را مشغول کرد. نخستین تلاش ها برای تحول در آن، با گفتمان «دولت مستقل منظم» توسط مَلکَم خان در دوره ناصرالدین شاه صورت بندی شد و به سرانجامی نرسید و در حد طرح باقی ماند، اما این ایده به جا ماند که بدون داشتن دولتی قدرتمند، نمی توان متجدد بود. این ایده، در گفتمان مشروطه نیز وارد شد و اگرچه مشروطه به دنبال تحدید دولت بود، اما، در دل خود ایده دولت مقتدر را داشت و با ناتوانی در ایجاد آن، و آشفتگی هایی که پس از مشروطه ایجاد شد، دولت مطلقه رضا شاه بر سر کار آمد، که روندی معکوس در ایجاد دولت مطلقه بود. این مقاله با در نظر داشتن روش گفتمانی، به دنبال یاسخ به این پرسش است که چرا فرآیند تحول دولت در این دوره، معکوس بوده و دولت مطلقه به جای پیش از مشروطه، پس از آن برآمد و مهم ترین نتیجه ای که به دست آورده آن است که یکی، ناقص بودن فرایند دولت سازی نوین در عصر ناصری و دیگری ناتوانی مشروطیت در دولت سازی، علی رغم داشتن ابزار آن از جمله قانون اساسی، دلایل این فرآیند معکوس بوده است.