مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
حساسیت اضطرابی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش سیستم های مغزی-رفتاری در پیش بینی تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی در مادران دارای فرزند اوتیسم است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند اوتیسم است که فرزندانشان در سال تحصیلی 1401-1402 در مدارس ابتدایی استثنایی آموزش و پرورش شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. تعداد 150 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامههای سیستم های مغزی-رفتاری، تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی بود که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-23 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین سیستم های مغزی رفتاری و تنظیم هیجان؛ و بین سیستم های مغزی-رفتاری و حساسیت اضطرابی در مادران دارای فرزند اوتیسم رابطه وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که سیستم های مغزی-رفتاری، پیش بینی کننده ی تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی در مادران دارای فرزند اوتیسم هستند.
اثربخشی پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی اختلالات هیجانی کودکان بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (فروردین) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
۱۲۴-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از رایج ترین مشکلات روانشناختی در کودکان و نوجوانان اختلالات اضطرابی است که با آسیب شناسی روانی قابل توجهی همراه است. عوامل روانشناختی مختلفی بر اضطراب تأثیر گذارند. با وجود اینکه حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام از جمله مؤلفه های فراتشخیصی در رشد اختلالات اضطرابی هستند و درمان فراتشخیصی در این دو متغیر تأثیر گذار بوده است، اما پژوهش های اندکی در جامعه مورد تحقیق صورت گرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی اختلالات هیجانی کودکان بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی بود. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم دبستان بود که در سال تحصیلی 1400- 1401 در دبستان های ابتدایی بخش کهریزک (شهرهای باقر شهر، کهریزک و چهل و پنج روستای این بخش) تحصیل می کردند. از طریق نمونه گیری تصادفی 30 نفر از بین دانش آموزانی که براساس مقیاس های پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM5 و مصاحبه بالینی حداقل یکی از ملاک های اختلالات اضطرابی را برآورده کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM5، شاخص A عدم تحمل ابهام برای کودکان و پرسشنامه حساسیت اضطرابی کودکان بود. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی بر حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی اثرگذار بود (سطح معناداری 0/05). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی برای اختلالات هیجانی کودکان منجر به بهبود حساسیت اضطرابی و عدم تحمل ابهام کودکان دارای اختلالات اضطرابی می گردد. همچنین مطالعه این پروتکل در گروه های دیگر با حجم بزرگ تر پیشنهاد می گردد.
نقش میانجی حساسیت انزجاری در رابطه بین حساسیت اضطرابی، نگرانی و نشانگان وسواسی-جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
33 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی حساسیت انزجاری دررابطه بین حساسیت اضطرابی، نگرانی و علائم وسواسی جبری در جمعیت غیر بالینی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر) و جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت عمومی 20 تا 50 سال ساکن شهر تهران بود که با روش نمونه گیری دردسترس، 300 آزمودنی از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تجدید نظر شده وسواس فکری عملی فوا و همکاران، مقیاس حساسیت اضطرابی تجدید نظر شده ریس و پترسون، مقیاس نگرانی ایالت پنسیلوانیا (مایر و همکاران) و مقیاس تجدید نظر شده حساسیت انزجاری (اولاتونجی و همکاران) بود. یافته ها نشان دادند مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین حساسیت اضطرابی و نگرانی با علائم وسواسی جبری رابطه مستقیم و معنا داری دارند و حساسیت انزجاری دررابطه حساسیت اضطرابی و نگرانی با علائم وسواسی جبری نقش واسطه ای دارد و اثرغیرمستقیم حساسیت انزجاری در رابطه بین حساسیت اضطرابی، نگرانی و علائم وسواسی جبری معنادار بود. با توجه به نقش واسطه ای حساسیت انزجاری در ارتباط نشانگان وسواسی-جبری، برنامه ریزی جهت ارتقای آموزش به افراد درحوزه نگرانی و حساسیت اضطرابی می تواند نقش مهمی درکاهش نشانگان وسواس- جبری به واسطه حساسیت انزجاری داشته باشد.
رابطه بین حساسیت اضطرابی و باورهای فراشناختی با اضطراب امتحان در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
299 - 308
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطه حساسیت اضطرابی و باورهای فراشناختی با اضطراب امتحان در بین دانشجویان باختر شهر ایلام انجام شد. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان مشغول به تحصیل مؤسسه آموزش عالی باختر در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 750 نفر است. تعداد نمونه این پژوهش بر اساس نرم افزار جی پاور، 256 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ-30) (ولز و کارترایت، 2004)، شاخص حساسیت اضطرابی- تجدیدنظرشده (ASI-R)، (تیلور و کاکس 1998)، و سیاهه اضطراب امتحان (اسپیلبرگر،1980) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین تمام مؤلفه های باورهای فراشناختی شامل باورهای مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر، اطمینان شناختی ضعیف، نیاز به کنترل افکار و خودآگاهی شناختی ضعیف با اضطراب امتحان رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین بین حساسیت اضطرابی و اضطراب امتحان در بین دانشجویان دانشگاه باختر ایلام رابطه معناداری وجود دارد (57/0r=). همچنین یافته ها نشان داد که معادله رگرسیون معنادار است و حساسیت اضطرابی و کنترل ناپذیری و خطر با هم 42درصد اضطراب امتحان را پیش بینی می کنند. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که حساسیت اضطرابی و باورهای فراشناختی از متغیرهای مهم در اضطراب امتحان دانشجویان هستند و با افزایش حساسیت اضطرابی و کنترل ناپذیری و خطر، میزان اضطراب امتحان افزایش می یابد.
مدل یابی معادلات ساختاری ارتباط روان رنجورخویی با شکایات جسمانی مبتنی بر میانجی گری حساسیت اضطرابی دانشجویان شاهد و ایثارگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
11 - 29
حوزههای تخصصی:
شکایات جسمانی دانشجویان شاهد و ایثارگر علاوه بر اینکه می تواند پیامدهای منفی متعددی داشته باشد می تواند در نتیجه برخی عوامل شخصیتی و هیجانی تاثیرات مخربی داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری ارتباط روان رنجورخویی با شکایات جسمانی مبتنی بر میانجی گری حساسیت اضطرابی دانشجویان شاهد و ایثارگر انجام گرفت. پژوهش حاضر همبستگی از نوع مد ل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشگاه های آزاد اسلامی در شهر تبریز و مرند بودند که 258 نفر (134 پسر و 124 دختر) از آنها به صورت نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به پرسشنامه شکایات جسمانی (گییرک و همکاران، 2014)، پرسشنامه روان رنجورخویی (کاستا و مک کرا، 1992) و پرسشنامه حساسیت اضطرابی (تیلور و کاکس، 1998) پاسخ دادند. تحلیل داده از طریق مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار اسمارت pls انجام گرفت. نتایج نشان داد بین روان رنجورخویی با حساسیت اضطرابی (38/0) و شکایات جسمانی (80/0) و حساسیت اضطرابی با شکایات جسمانی (19/0) رابطه معنی داری وجود داشت (01/0>P). همچنین نقش میانجی حساسیت اضطرابی بین مسیر روان رنجورخویی با شکایات جسمانی (076/0) در حد معنی داری قرار داشت (01/0>P). با توجه به نتایج پیشنهاد می شود در مراکز دانشگاهی، وجود حساسیت اضطرابی و سطح بالای روان رنجورخویی در بررسی شکایات جسمانی دانشجویان مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکس بر حساسیت اضطرابی و کانون توجه در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۹۸۳-۹۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: حساسیت اضطرابی و کانون توجه از مؤلفه های مهم در ایجاد و حفظ اختلال اضطراب اجتماعی محسوب می شوند که نقص در هر یک از آن ها می تواند به عنوان یک عامل خطر بالقوه در این اختلال نقش داشته باشد. برخی مطالعات نشان داده اند که درمان برنامه زمانی پارادوکس می تواند منجر به کاهش نگرانی و علائم اضطراب اجتماعی شود. در ایران در مورد اثربخشی این روش درمانی بر حساسیت اضطرابی و کانون توجه در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکس بر حساسیت اضطرابی و کانون توجه در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روان درمانی شهر تهران در پاییز و زمستان سال 1401 بود. نمونه آماری نیز شامل 30 نفر از درمانجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود که به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایش و یک گروه گواه) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کانون توجه (وودی و همکاران، 1997)، شاخص حساسیت اضطرابی تجدید نظر شده (تیلور و کاکس، 1998) استفاده شد. همچنین درمان برنامه زمانی پارادوکس (بشارت، 1396) در شش جلسه 45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز علاوه بر شاخصه های آمار توصیفی با استفاده از آزمون تحلیل چندمتغیری، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تعقیبی بونفرونی و نرم افزار SPSS25 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، درمان برنامه زمانی پارادوکس بر تمام مؤلفه های حساسیت اضطرابی (ترس از نشانه های تنفسی، ترس از واکنش های اضطرابی، ترس از نشانه های، قلبی – عروقی - معده ای، عدم مهار شناختی و نمره کل) و کانون توجه (توجه متمرکز بر خود و توجه به بیرون) تأثیر معنادار داشته است (0/001P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد درمان برنامه زمانی پارادوکس می تواند توسط روانشناسان و روان پزشکان به عنوان درمانی کارآمد در جهت کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی به ویژه حساسیت اضطرابی و کانون توجه به کار برده شود.
اثر بخشی آموزش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در حساسیت اضطرابی بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۶ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
5 - 13
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بحران های محیطی ناگهانی و غیر منتظره می توانند نشانه-های روان شناختی شدیدی را ایجاد کنند با عنوان اختلال استرس پس سانحه (PTSD). پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در حساسیت اضطرابی بیماران مبتلا بهPTSD پایه ریزی و اجرا شد. روش: روش تحقیق، طرح تجربی تک آزمودنی چند خط پایه و ابزارهای پژوهش، پرسشنامه حساسیت اضطرابی(ASI) و تاثیر رویداد ویرایش (IES-R) بود. جامعه آماری، نظامیان مبتلا به PTSD که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس سه نفر واجد شرایط انتخاب شدند. درمان در 8 جلسه و یک دوره پیگیری برای هر آزمودنی اجرا شد. از فرمول درصد بهبودی و ملاک بهبود تشخیصی برای میزان بهبودی استفاده گردید. نتایج: یافته ها نشان می دهد که آموزش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، کاهش معناداری به لحاظ بالینی در حساسیت اضطرابی بیماران به همراه داشته است. بحث: حساسیت اضطرابی یکی از فاکتورهای مرتبه اول آسیب پذیری در ارتباط با آشفتگی های اجتنابی است. راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان با کاهش در حساسیت اضطرابی بیماران، قادر به درمان علائم بوده است.
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر کیفیت خواب، افکار مزاحم و حساسیت اضطرابی بیماران واجد تشخیص اختلال استرس پس از سانحه ناشی از جنگ
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۸ بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۹
5 - 17
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کیفیت خواب. افکار مزاحم و حساسیت اضطرابی جانبازان واجد تشخیص اختلال استرس پس از سانحه شهر اصفهان بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش های شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون پس آزمون پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن را کلیه بیماران واجد تشخیص اختلال استرس پس از سانحه ناشی از جنگ استان اصفهان مراجعه کننده تشکیل می دادند. تعداد 36 نفر جانباز واجد تشخیص اختلال استرس پس از سانحه بیمارستان روان پزشکی شهید رجایی شهرستان نجف آباد که داوطلب شرکت در این پژوهش بودند، انتخاب و در دو گروه آزمایش (18نفر) و کنترل (18نفر) قرار گرفتند. آموزش ذهن آگاهی طی 8 جلسه هفتگی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد ولی گروه کنترل در طول این مدت مداخله ای دریافت نکرد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت خواب پترزبورگ (بویس، 1989)، کنترل افکار (ولز و دیویس، 1994) و حساسیت اضطرابی (ریس و پترسون، 1985) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل آماری شد. نتایج: یافته ها نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر افزایش کیفیت خواب، کنترل افکار مزاحم و کاهش حساسیت اضطرابی شرکت کنندگان گوه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (P
تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس حساسیت اضطرابی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از شایع ترین مشکلات روان شناختی در کودکان، اختلال های اضطرابی است. جهت پیشگیری و درمان اضطراب به ابزار معتبر نیاز است؛ بنابراین این پژوهش با هدف دسترسی به ابزار معتبر در ارزیابی حساسیت اضطرابی کودکان انجام شد. روش: این پژوهش به روش توصیفی- پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان 10 تا 13 ساله، پایه چهارم تا ششم ابتدایی، شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای استفاده شد و از بین جامعه هدف، 592 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب و به مقیاس حساسیت اضطرابی کودکان (سیلورمن و همکاران، 1991) و مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان (مارچ و همکاران، 1997) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS-22 و R-4.0.2 استفاده شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که مقیاس حساسیت اضطرابی همسانی درونی قابل قبولی دارد (85/0=α)؛ میزان همبستگی بین دو بار اجرای این مقیاس در فاصله دو هفته در دامنه 71/0 تا 92/0 بود (01/0p <). همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که الگوی سه عاملی این مقیاس در جامعه ایرانی برازش مطلوبی دارد. نتیجه گیری: مقیاس حساسیت اضطرابی کودکان در ایران از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است و می توان از این ابزار در بررسی میزان حساسیت اضطرابی کودکان استفاده کرد.
بررسی نقش میانجی تنظیم هیجان سازگارانه و ناسازگارانه در رابطه بین حساسیت اضطرابی، روان رنجوری، نگرش های ناکارآمد و کیفیت خواب در نوجوانان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اگرچه عوامل متعدد هیجانی، شخصیتی، شناختی و رفتاری با کیفیت خواب در نوجوانی ارتباط دارند، اما تصوری جامع در مورد آن ها وجود ندارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم هیجان سازگارانه و ناسازگارانه در رابطه بین حساسیت اضطرابی، روان رنجوری، نگرش های ناکارآمد و کیفیت خواب در نوجوانان دوره دوم متوسطه انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه نوجوانان دختر و پسر دوره متوسطه دوم شهرستان دامغان در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند، که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای ۳۲۹ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت اندازه گیری متغیرها از مقیاس باورها و نگرش های ناکارآمد درباره خواب (۱۹۹۳)، شاخص حساسیت اضطرابی (۱۹۸۶)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان کودکان (۲۰۰۳) و پرسشنامه کیفیت خواب (۱۹۸۹) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و AMOS نسخه ۲۴ تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل پژوهش از برازش مناسب با داده ها برخوردار است، همچنین راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم هیجان در ارتباط بین حساسیت اضطرابی، روان رنجوری، نگرش ها و باورهای ناکارآمد به خواب و کیفیت خواب نوجوانان نقش میانجی دارد (۰/۰۰۱>P). نتیجه گیری: براساس نتایج روان رنجوری، حساسیت اضطرابی و راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان با کیفیت خواب آشفته تر و راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان با کیفیت خواب سالم تر همراه است همچنین راهبردهای تنظیم هیجان در ارتباط بین حساسیت اضطرابی، روان رنجوری، نگرش ها و باورهای ناکارآمد به خواب نقش میانجی ایفا می کند. بر این اساس به متخصصان سلامت روان توصیه می شود جهت بهبود کیفیت خواب نوجوانان نقش مولفه های مورد بررسی در پژوهش حاضر را در نظر داشته باشند.
مدل ساختاری طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن با اختلال اضطراب اجتماعی: نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
37 - 48
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تبیین اختلال اضطراب اجتماعی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن با نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی انجام گرفته شد.روش: روش پژوهش، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در سال 1401 بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب گردیدند. ابزارجمع آوری داده ها شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه، پرسشنامه سبک های دلبستگی، پرسشنامه حساسیت اضطرابی و پرسشنامه اضطراب اجتماعی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزار 19SPSS و 24AMOS استفاده شد.یافته ها: متغیرهای پیش بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن به صورت مستقیم و غیرمستقیم با میانجی گری حساسیت اضطرابی بر اختلال اضطراب اجتماعی دارای تاثیر معنادار بودند(0/01 >p). همچنین حساسیت اضطرابی دارای تاثیر مستقیم بر اختلال اضطراب اجتماعی بود(0/01 >p).نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن می توانند پیشبین های قوی اختلال اضطراب اجتماعی باشند و در این میان حساسیت اضطرابی به عنوان متغیر میانجی بخشی از فرآیند اثرگذاری در شکل گیری نشانه های اضطراب اجتماعی است.
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، حساسیت اضطرابی و شیوه والدگری در مادران نوجوانان با نشانه های اضطرابی و مادران نوجوانان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تنظیم شناختی هیجان، حساسیت اضطرابی و شیوه والدگری در دو گروه مادران نوجوانان با نشانه های اضطرابی و عادی میباشد. نمونه گیری در دو مرحله و تصادفی خوشه ای بود.مرحله اول، شامل 363 نفر از دانش آموزان هفتم، هشتم و نهم مدارس4 ناحیه شیراز سال 97-98 بودند.مقیاس سنجش نشانگان اضطراب، پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه داس 21 سؤالی بود.با توجه به نمرات به دست آمده 100 نفر از نمونه انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند (50نفر مادران نوجوانان با نشانگان اضطرابی و 50نفر مادران عادی).مادران پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج،پرسشنامه حساسیت اضطرابی و پرسشنامه سبکهای فرزندپروی دیانا بامریندرا تکمیل کردند. تجزیه تحلیل باآزمون تحلیل واریانس چند متغیره و تعقیبی توکی انجام شد. یافته ها نشان دادند که بین میانگین مادران اضطرابی و میانگین مادران عادی تفاوت معناداری وجود دارد؛درتنظیم شناختی هیجان، تفاوت در راهبردهای سازش یافته و غیرسازش یافته وجود دارد. میانگین راهبردهای سازش یافته در مادران عادی بالاتر از اضطرابی بود و میانگین راهبردهای سازش نایافته در گروه اضطرابی بالاتر بود.درحساسیت اضطرابی کلیه زیر مقیاسها تفاوت معنادار بود،که میانگین تمام زیرمقیاس های حساسیت اضطرابی درگروه اضطرابی بالاتر از گروه عادی بود.در سبک های والدگری تفاوت معنادار دو گروه در شیوه والدگری سهل گیر و مستبد بدست آمد.گروه اضطرابی در هر دو زیرمقیاس میانگین بالاتری از گروه عادی داشت.نتایج پژوهش نشان داد که شیوه های فرزند پروری والدین، راهبردهای شناختی که برای تنظیم هیجاناتشان و نوع واکنششان به حساسیت نسبت به اضطراب از عوامل تاثیرگذار بر سلامت نوجوانان است.
اثر هیجانات اخلاقی و هویت اخلاقی به عنوان میانجی در رابطه بین گسست اخلاقی و قلدری در مدارس ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش واسطه ای هیجان و هویت اخلاقی، در ارتباط با گسست اخلاقی و قلدری پرداخته شد. روش شناسی: بدین منظور، از بین جامعه آماری که شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهر تهران بود، نمونه 486 دانش آموز با استفاده از روش های خوشه ای و تصادفی ساده انتخاب گردید، که شامل 254 دانش آموز پسر و 232 دانش آموز دختر بود. شرکت کنندگان در این پژوهش به چهار پرسشنامه قلدری (تورنبرگ و جانگرت، 2014)، گسست اخلاقی (تورنبرگ و جانگرت، 2014)، هیجان اخلاقی تورنبرگ و همکاران (2016) و هویت اخلاقی آکویینو و رید (۲۰۰۳)، که همگی دارای روایی و پایایی بودند، پاسخ دادند. روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای spss22 و PLS-SEM جهت تجزیه و تحلیل بکار گرفته شد.یافته ها: هر دو فرضیه پژوهش تأیید شده و نشان داده شد که هویت اخلاقی و هیجان اخلاقی هر دو نقش واسطه ای در رابطه بین گسست اخلاقی و قلدری دارند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که مطابق با مفهوم عاملیت اخلاقی از نظریه شناختی اجتماعی بندورا، جهت بررسی رفتارهای اخلاقی افراد، علاوه بر عوامل شناختی و استدلال اخلاقی، می بایست به عوامل هیجانی نیز توجه نمود.
تعیین تاثیر درمان شناختی- رفتاری، حساسیت زدایی با حرکات چشم و بازپردازش و پسخوراند زیستی برحملات (تعداد، مدت و شدت) میگرن، حساسیت اضطرابی،کیفیت خواب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر درمان شناختی رفتاری، حساسیت زدایی با حرکات چشم و بازپردازش و پسخوراند زیستی برحملات (تعداد، مدت و شدت) میگرن، حساسیت اضطرابی، کیفیت خواب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به میگرن می باشد. روش پژوهش: پژوهش از نوع نیمه تجربی بوده و با استفاده از طرح پیش-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنانی بوده که به دلیل سردرد به کلینیک چشم انداز آینده شهر تهران در سال 1399 مراجعه کرده اند. از بین افرادی که مبتلا به میگرن تشخیص داده شدند، 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در3 گروه آزمایش و یک گروه کنترل معادل شدند. سپس افراد گروه شناختی رفتاری 11 جلسه هر هفته 90 دقیقه تحت درمان گروهی قرارگرفتند و افراد گروه حساسیت زدایی با حرکات سریع چشم و بازپردازش به صورت فردی در 3 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت هفته ای یک بار و افراد گروه درمان پسخوراند زیستی به صورت فردی در هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای به مدت 15 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها توسط نرم افزار 25SPSS- و از طریق تحلیل واریانس چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج این پژوهش می توان اظهار داشت که درمان شناختی – رفتاری، حساسیت زدایی با حرکات چشم و بازپردازش و پسخوراند زیستی بر حملات (تعداد، مدت و شدت)، حساسیت اضطرابی،کیفیت خواب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به میگرن موثر است و می تواند برای بهبود این بیماری مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
27 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف پیش بینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روان شناختی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه ناگویی خلقی (بگبی و پارکر، 1994)، پرسش نامه حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986)، پرسش نامه سرسختی روان (کیامرثی و همکاران، 1998) و پرسش نامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش گام به گام با کمک نرم افزار SPSS-27 انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روان شناختی با 5/49 درصد واریانس قادر به پیش بینی کیفیت زندگی هستند. ناگویی خلقی (01/0P<، 420/0β=-)، حساسیت اضطرابی (01/0P<، 257/0β=-) و سرسختی روان شناختی (01/0P<، 255/0β=) توانایی پیش بینی کیفیت زندگی را داشتند.
نتیجه گیری: ناگویی خلقی و حساسیت اضطرابی بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی تأثیر منفی دارد که نیازمند توجه و حساسیت بالا است از طرفی توسعه سرسختی روان شناختی می تواند ارتقای کیفیت زندگی بیماران را موجب شود.
مقدمه: این پژوهش با هدف پیش بینی کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی براساس ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روان شناختی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران تحت همودیالیز شهر اصفهان در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری در دسترس 294 (180مرد، 114زن) نفر انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه ناگویی خلقی (بگبی و پارکر، 1994)، پرسش نامه حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986)، پرسش نامه سرسختی روان (کیامرثی و همکاران، 1998) و پرسش نامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش گام به گام با کمک نرم افزار SPSS-27 انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که ناگویی خلقی، حساسیت اضطرابی و سرسختی روان شناختی با 5/49 درصد واریانس قادر به پیش بینی کیفیت زندگی هستند. ناگویی خلقی (01/0P<، 420/0β=-)، حساسیت اضطرابی (01/0P<، 257/0β=-) و سرسختی روان شناختی (01/0P<، 255/0β=) توانایی پیش بینی کیفیت زندگی را داشتند.
نتیجه گیری: ناگویی خلقی و حساسیت اضطرابی بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی تأثیر منفی دارد که نیازمند توجه و حساسیت بالا است از طرفی توسعه سرسختی روان شناختی می تواند ارتقای کیفیت زندگی بیماران را موجب شود.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما بر کاهش میزان حساسیت اضطرابی و حملات پانیک (وحشت زدگی) در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
140 - 148
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی رفتار درمانی شناختی متمرکز بر تروما برکاهش میزان حساسیت اضطرابی و علائم پانیک در جانبازان مبتلاء به اختلال استرس پس از سانحه بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه جانبازان اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر مرند که سال 1398 جهت مشاوره به مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی پویامهر مراجعه نموده بودند، از بین این افراد 30 نفر از جانبازان مرد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده پرسشنامه چک لیست اختلال استرس پس از سانحه ﺗﻮﺳﻂ ﮐﯿﻦ و ﻫﻤﮑﺎران در ﺳﺎل ۱۹۸۸ (MCCP)، حساسیت اضطرابی (تیلور و کوکس ،۱۹۹6) نشانه های پانیک لیبوتیز و همکاران در سال(1990) گردآوری شدند. برای گروه آزمایش، رفتار درمانی شناختی متمرکز بر تروما طی 12 جلسه ی 90 دقیقه ای در هر هفته اجرا شد. داده ها با استفاده از تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری در نرم افزار آماری SPSS-20 انجام گرفت. نتایج نشان داد، میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیر حساسیت اضطرابی به طور معنی داری پایین تر از گروه کنترل بود (001/0>P ). اما تفاوت معنی داری در نمرات علائم پانیک بین دو گروه مشاهده نشد. مطابق با یافته ها درمان رفتار درمانی شناختی متمرکز بر تروما به عنوان یک روش موثر در جهت کاهش میزان حساسیت اضطرابی در جانبازان مبتلا به اختلال PTSD استفاده شود.
بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار (ECBT) بر نگرانی و حساسیت اضطرابی کودکان مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
150 - 159
حوزههای تخصصی:
یکی از رایجترین مشکلات بالینی در کودکان اختلالات اضطرابی است که با آسیب شناسی روانی قابل توجهی همراه است. پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر نگرانی و حساسیت اضطرابی در کودکان مضطرب انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه طرح پژوهش از نوع پیش آزمون_ پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم دبستان بود که در سال تحصیلی 1400- 1401 در دبستانهای ابتدایی بخش کهریزک تحصیل می کردند. ابتدا از طریق نمونه گیری خوشه ای 672 نفر به ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM -5 (2017)، و نگرانی (1997) پاسخ دادند، در مرحله دوم 30 نفر از بین دانش آموزانی که براساس مقیاس های پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM-5 (2017) و مصاحبه بالینی حداقل یکی از ملاک های اختلالات اضطرابی را برآورده کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-25 استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر نگرانی و حساسیت اضطرابی در کودکان دارای اختلالات اضطرابی اثرگذار بود (سطح معناداری 05/0). براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار در بهبود نگرانی و حساسیت اضطرابی تاثیر دارد، با توجه به این شواهد استفاده از گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار برای اختلالات هیجانی در کار بالینی با کودکان مضطرب توصیه می گردد.
مدل ساختاری اختلال پانیک بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
234 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری اختلال پانیک بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی بود. طرح پژوهشی، همبستگی و به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال پانیک بود که در سال 1402 به کلینیک های روانشناسی و مشاوره ای سطح شهر تهران مراجعه کرده بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 132 نفر از این افراد بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2005)، حساسیت اضطرابی ریس و پترسون (1985)، ذهنی سازی دیمیتروویچ (2017) و اختلال پانیک لیبوویتز (1984) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS26 و AMOS24 استفاده شد. متغیر پیش بین طرحواره های ناسازگار اولیه به صورت مستقیم (β=0/39) و غیرمستقیم با میانجی گری حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی (β=0/15)، (β=0/12) بر اختلال پانیک دارای تأثیر مثبت و معنادار بود (0/01>p). همچنین حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی دارای تأثیر مستقیم (β=0/45)، (β=0/49) بر اختلال پانیک بودند (0/01>p). نتایج پژوهش حاکی از آن بود که طرحواره های ناسازگار اولیه می تواند پیش بین قوی اختلال پانیک باشد و در این میان حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی به عنوان متغیرهای میانجی بخشی از فرآیند اثرگذاری در شکل گیری نشانه های اختلال پانیک است. برگزاری کارگاه های آموزشی در زمینه طرحواره های ناسازگار اولیه، حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی توصیه می گردد و همچنین مداخلات درمانی باید به این عوامل بپردازند.
مقایسه اثربخشی درمان هیپوونتیلاسیون و آموزش تنظیم هیجان بر حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی زنان مبتلا به اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
244 - 253
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیپوونتیلاسیون و آموزش تنظیم هیجان بر حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی زنان مبتلا به اختلال پانیک بود. این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال پانیک بود که در سال 1398 مرکز جامع سلامت سیدحاتمی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند و 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در سه گروه برابر در گروه های آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین قرار گرفتند. گروه های آزمایشی درمان هیپوونتیلاسیون و آموزش تنظیم هیجان طی 8 هفته تحت مداخله قرار گرفتند و در این مدت بر گروه کنترل مداخله ای انجام نگرفت. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی گروه های مداخله و کنترل وجود دارد (0/001=P). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد که تفاوت معنی داری در نمرات حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی بین دو گروه آزمایش مشاهده نشد. مطابق با یافته های پژوهش حاضر می توان از درمان هیپوونتلاسیون و آموزش تنظیم هیجان به عنوان یک روش کاربردی و موثر در جهت بهبود حساسیت اضطرابی و پردازش هیجانی زنان مبتلا به اختلال پانیک در مراکز روانشناسی و درمانی استفاده کرد.
روابط ساختاری حساسیت اضطرابی و حس انسجام با آمادگی به مصرف مواد مخدر در دانشجویان: نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
149 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان در رابطه حساسیت اضطرابی و حس انسجام با آمادگی مصرف مواد مخدر در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه لرستان بود که از این میان 384 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه حساسیت اضطرابی، پرسشنامه حس انسجام، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و آمادگی به اعتیاد بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که حساسیت اضطرابی و حس انسجام بر آمادگی به مصرف مواد مخدر اثر مستقیم و معنا داری داشتند و دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین حساسیت اضطرابی و حس انسجام با آمادگی به مصرف مواد مخدر نقش واسطه ای معناداری داشت. به طورکلی، نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد افرادی که آمادگی بیشتری به مصرف مواد مخدر دارند، دارای سطح بالاتری از حساسیت اضطرابی و دشواری در تنظیم هیجان هستند و در سطح پایین تری از احساس انسجام قرار دارند. بنابراین، توجه به این متغیرها در کاهش آمادگی دانشجویان به مصرف مواد مخدر از اهمیت ویژه ای برخوردار است.