مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
سیاست خارجی
منبع:
سیاست دوره ۴۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
671 - 689
حوزههای تخصصی:
صلح و هم زیستی مسالمت آمیز انسان ها و ملت ها با یکدیگر، هم در درون مرزها و هم در عرصه نظام بین الملل از ضرورت های ارکان پایدار تمدن بشری و منطبق بر فطرت و طبیعت بشر در طول تاریخ بوده است. اسلام، آیات متعدد قرآن کریم، اندیشمندان و فقهای جهان اسلام نیز بر اصالت صلح در روابط جوامع و ملت ها تأکید و توجه جدی دارند. با توجه به تأثیر مستقیم اصول شریعت اسلام در شکل گیری نظام جمهوری اسلامی ایران و تدوین قانون اساسی و اصول سیاست خارجی، همان گونه که ملاحظه می شود، در طول بیش از سه دهه حیات جمهوری اسلامی، روابط ما با سایر ملت های دنیا تا حدودی رفتاری صلح آمیز و مبتنی بر احترام متقابل بوده و به اصالت صلح در اسلام و به تبع آن در سیاست خارجی، به عنوان اصلی مسلم و بدیهی توجه جدی شده است. دولت مردان در ایران همواره دو رویکرد متفاوت نسبت به اصل صلح در این مدت به جامعه جهانی عرضه کرده اند که یکی پذیرفته شده و دیگری نادیده انگاشته شده است.
پتانسیل های لازم دولت مدرن برای موفقیت در سیاست خارجی
در این پژوهش توصیفی به بررسی مشکلات حقوقی در قانون اساسی و دخالت های غیرتکنیکی در ارتباط با پیشبرد دیپلماسی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است. همچنین این مسئله مورد مطالعه قرار گرفته که سیاست های خارجی ایران نیازمند پتانسیل هایی است که در صورت فراهم شدن زمینه مساعد، از حالت تهدیدآمیز خارج می شود. این پتانسیل ها که بطور مشخص به بازنگری قانون اساسی مربوط می شود در سه مرحله قابل دستیابی است. اعلامیه جهانی حقوق بشر بعنوان مهمترین منبع حقوقی دوران مدرن و نقش تعیین کننده آن در عصر پیچیده اطلاعات و ارتباطات زمینه ای فراهم ساخته تا دولت های غربی بتوانند براساس آن توجه افکار عمومی را در جهت مشروعیت دادن به اقدامات خود جلب کنند. در این تحلیل نشان داده می شود که حقوق بشر بعنوان تنها راه حل عملی خروج از بحران های سیاست خارجی است که اجرای مفاد آن الزاما با قانون اساسی سازگار نیست و برای تطبیق با قانون اساسی به ناچار باید اصلاح بسیاری از اصول قانون اساسی در دستور اجرا قرار گیرد. در نتیجه گیری این پژوهش به مزایای اجرا یا مشکلات ناشی از به تأخیر افتادن این اصلاحات پرداخته شده است.
اتاق های فکر و فرآیند تصمیم سازی در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا
ساختار پلورالیستی آمریکا در کنار بازیگران رسمی، به ایفای نقش بازیگران غیر رسمی نیز اهمیت داده است. از جمله مهمترین این بازیگران، اتاق های فکر بعنوان بازیگران غیر رسمی از دیرباز در فرآیند تصمیم سازی سیاست خارجی آمریکا تاثیرگذار بوده اند به این معنا که بازیگران رسمی در مرحله تصمیم گیری و بازیگران غیررسمی از جمله اتاق های فکر ولابی های سیاسی در مرحله تصمیم سازی تاثیرگذار هستند. در این پژوهش، نقش اتاق های فکر آمریکا، در تئوری و عمل و اینکه آیا اندیشکده ها تأثیر قابل توجهی در حوزه امنیت ملی آمریکا داشتند، مورد بحث قرار گرفته است. در عین حال تمرکز اصلی پژوهش روی رویکرد شبکه ای در تصمیم سازی قرار دارد. مسئله ای که این رویکرد به آن می پردازد، پیوستگی میان بازیگران مختلف در راستای تصمیم سازی است که تجزیه و تحلیل نقش اتاق های فکر در این چارچوب معنی پیدا می کند. این مراکز برای تاثیرگذاری و نفوذ در فرآیند تصمیم سازی سیاست خارجی آمریکا پنج روش زیر را مورد توجه قرار می دهند: اول؛ ایده های متفاوتی را پیش روی تصمیم گیران قرار می دهند. دوم؛ کارشناسان مورد نیاز بدنه حکومت را پرورش می دهند و یا نیروهای حکومت پیشین را به خدمت می گیرند. سوم؛ بستر بحث های مهم و اساسی را از طریق کنفرانس ها، حضور کارشناسان در برنامه های تلویزیونی و رادیویی فراهم می کنند. چهارم؛ از طریق انتشار گزارش های خود شهروندان را با خود همسو کرده و افکار عمومی را در راستای سیاست های تعیین شده جهت می دهند و در نهایت این مراکز بعنوان مراکز پیش بینی بحران ها و معضلات حال و آینده و ارائه راهکار عمل می کنند. به عبارتی این مراکز پل ارتباطی و محلی برای اجماع نخبگان فکری و ابزاری ایالات متحده آمریکا محسوب می شوند.
تبیین دیپلماسی ورزشی با استفاده از الگوی پارادایمی: مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
59 - 75
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی ورزش پدیده جدیدی است که به دنبال افزایش تعامل برای بازکردن افق ها و دیدگاه های جدید و کمک به درک فرهنگ بین مردم جهان است. در این پژوهش که از نوع مطالعات کیفی و با رویکرد گرندد تئوری انجام شده است به تبیین جوانب مختلف پدیده دیپلماسی ورزشی پرداخته شد. جامعه پژوهش شامل صاحب نظران و مدیران این حوزه در تئوری و عمل بود که در بین آن ها نمونه پژوهش به شکل هدفمند و غیرتصادفی و در برخی موارد گلوله برفی انتخاب شدند. پس از مطالعه مبانی نظری، 18 مصاحبه عمیق، همزمان تحلیل و کدگذاری شدند. نتایج کدگذاری باز، محوری و انتخابی حاکی از شناسایی 165کد باز ،14مقوله و 60 مفهوم بود. مقوله ها بر اساس الگوی پارادایمی استراس و کوربین در محور های شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبرد های کنش و واکنش و پیامد ها قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که برنامه محوری و شناخت دیپلماسی ورزشی پیامد های عمده ای در توسعه جامعه شناسی سیاسی، سیاست خارجی و توسعه ورزش کشور ها در ابعاد مختلف در بر خواهد داشت.
مرجعیت؛ الگویی ایده آل برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۸
97 - 117
نویسنده این مقاله با نقد دیدگاه ساختارگرای نئورئالیستی معتقد است، اگرچه الزامات ساختار نظام بین الملل، الگوی رقابت منطقه ای و در مرحله ای بالاتر الگوی هژمونی را به نخبگان سیاست خارجی ایران توصیه می کند اما اولویت و هدف سیاست خارجی ایران، رقابت با قدرت های منطقه ای و یا هژمون گرایی نیست. الزامات ناشی از فرهنگ و تمدن ایرانی، تجربیات تاریخی، روندهای داخلی و نظام باورهای نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی، الگوی مرجعیت منطقه ای را به عنوان هدف ایده آل برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی تجویز می کند که این الگو با الگوی هژمونی به غایت متفاوت است. مرجعیت، درست بر خلاف راهبرد هژمونی از مؤلفه های فرهنگی و انسانی آغاز می شود و در عرصه مادی و عینی ظهور می یابد. مرجعیت آغازی یک جانبه از سوی دولتی است که حس عظمت فرهنگی و تمدنی دارد و حس اعتماد به نفس الیت سیاسی آن کشور برای حقانیت خود در ایفاء نقش مرجعیت منطقه ای بسیار بالاست. مرجعیت زمانی محقق می شود که کشورهای منطقه ای غیرمستقیم و به گونه هایی بر سیادت آن کشور اذعان کنند، جایگاه کشور مرجع را به مثابه یک تهدید نپندارند، به او اعتماد داشته باشند و حتی مشروعیت مداخله مثبت به کشور مرجع را در اختلافات منطقه ای و حتی امور داخلی خود بدهند...
تحلیل و بررسی سیاست های امام خمینی در برابر اتحاد شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتحاد جماهیر شوروی به عنوان رقیب آمریکا در استعمارگری جهان سوم در نظام دوقطبی، همواره به دنبال نفوذ در ایران بود. به دلیل همین خوی استعمارطلبی شوروی، حضرت امام بر اساس اصل «نه شرقی و نه غربی»، نسبت به فعالیت های شوروی حساسیت نشان می دادند. بر این اساس، مسئله تحقیق حاضر بررسی و تحلیل سیاست ها و مواضع امام خمینی در برابر اتحاد جماهیر شوروی است. یافته های تحقیق که با ابتنای بر روش توصیفی تحلیلی به دست آمده است؛ حاکی از آن است که ایشان با توجه به اصل «نه شرقی، نه غربی» فرقی میان آمریکا و شوروی قائل نبودند. ولی به صورت مشروط، یعنی تعهد به عدم مداخله و رابطه بر اساس احترام متقابل منعی در برقراری روابط نداشتند.
الگوی تعاملی سه جانبه پویای سیاست خارجی در اندیشه امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با در نظر گرفتن سه دوره زمانی مختلف در کنش سیاست خارجی امام خمینی (ره) ، تلاش دارد تا با بهره گیری از روش تحلیل محتوا در ادبیات گفتاری ایشان در مجموعه 22 جلدی صحیفه امام، سامانه مربوط به الگوی های رفتار سیاست خارجی ایشان طی هر یک از این ادوار سه گانه و نیز نحوه تعامل آن ها با یکدیگر را طرح ریزی نماید. بر این اساس، منطق اقدام ایشان در عرصه سیاست خارجی در سه قالب متعامل «عدم تعهدگرایی ملت محور»، «آرمان گرایی امت محور» و «آرمان گرایی امت ملت محور» تبیین گردیده است. بر اساس یافته های این پژوهش، الگوی سیاست خارجی امام خمینی (ره) ، با بهره گیری از ویژگی هایی چون ترتب، تدرج و وسع، در پی ایجاد نوعی رابطه تعاملی بین نگاه واقع بینانه و آرمان گرایانه به سیاست خارجی است تا از این طریق به بهترین شیوه میان تحصیل مصالح ملی و نیز پیگیری مصالح امت محور ایجاد توازن نماید. بر این اساس، آنچه از منظر امام خمینی (ره) اهمیت بیشتری می یابد، حفظ و صیانت از اصول اساسی و بنیادین اسلام و نیز ارزش های ملی گرایانه به عنوان پایگاهی برای حفظ و نشر ارزش های اسلامی در عرصه سیاست خارجی است که این مهم از طریق ایجاد نوعی توازن میان اهداف ملت محور و اهداف امت محور در عرصه روابط خارجی میسر می شود.
شوروی هراسی و نقش آن در فرآیند سیاست خارجی پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره تبیین ابعاد سیاست خارجی حکومت های گذشته ایران چراغ راهی برای تعیین سیاست گذاری و عرصه تصمیم گیری برای آینده است. در تحلیل سیاست خارجی رژیم پهلوی دوم، این نکته توسط نویسندگان شناسایی و تحلیل شده که ایران یک هراس همیشگی نسبت به شوروی داشته و این هراس در سیاست گذاری ها و راهبردهای روابط خارجی پهلوی نقش مهمی ایفا نموده است. این مقاله تلاش می کند عوامل و منابع ایجاد هراس از شوروی در حکومت پهلوی دوم را تبیین و نقش آن را در تصمیم گیری سیاست خارجی تحلیل کند. رویکرد محققان در این مقاله توصیفی تبیینی بوده و در همین راستا با ترکیب دو نظریه روان شناسی سیاسی ماروین زونیس و نظریه پیوستگی جیمز روزنا ، الگوی نظری جدیدی را طراحی نموده اند که مبنای تحلیل قرار گرفته است. نویسندگان با تبیین منابع فرد، نقش، ساختار حکومت، ساختار اجتماعی، عوامل فراملی یا نظام بین الملل، ابعاد شوروی هراسی را تبیین؛ و اثرگذاری آن در فرآیند تصمیم گیری سیاست خارجی پهلوی دوم را نشان داده اند.
الگوی مذاکره در سیره نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال پانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
217 - 242
حوزههای تخصصی:
مذاکره در دنیای نوین در زمره کلیدی ترین ابزارهای تحقق اهداف و منافع واحدهای سیاسی به ویژه دولت ها و از بخش های مهم تدبیر سیاسی است و تحقق حداکثری غایات ملی در گروی کاربست مطلوب اصول و فنون مذاکره بر محور مؤلفه های قدرت بازیگران دخیل تلقی می شود. ازاین رو، دین مبین اسلام که به مقوله اساسی سیاست اهتمام ویژه ای دارد، شاکله خود را به نحوی تنسیق کرده است که پاسخگوی نیازهای مختلف سیاسی جامعه اسلامی از جمله عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی باشد. این مقاله با رویکرد تحلیلی و تمرکز بر اسناد تاریخی، و باهدف تبیین اصول حاکم بر سپهر مذاکرات پیامبر اکرم (ص) با این پرسش آغاز می شود که: مقتضای اسلامی بودن مذاکرات در گفتمان اسلام شیعی با تمرکز بر سیره نبوی (ص) چیست؟ در پاسخ به این پرسش، در دایره نظریات و تعاریف گسترده در حوزه مذاکرات، بر اساس جهان بینی توحیدی و بازخوانی کارویژه های دیپلماسی اسلامی مستند به سیره حکومتی نبی مکرم اسلام (ص)، الگوی مطلوب مذاکره از منظر حضرت و در قالب مدلی بر محور یازده اصل، استخراج و تدوین شده است. یافته های پژوهش نشان داد که این اصول در سه مرحله وضع اصول پایه ای، غایت گذاری جامع دیپلماتیک و مستحکم سازی دیپلماتیک در بستر محیط تعامل جای می گیرند و قابل تحلیل می باشند.
ژئوپلیتیک انرژی و سیاست خارجی ایران (1396-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال پانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
489 - 514
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی در تحقیق حاضر بررسی تأثیرپذیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از مولفه های جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک از یک سو و چگونگی بهره مندی و به کارگیری آن مولفه ها برای پویایی و کارآمدی بیشتر سیاست خارجی می باشد. این مقاله با هدف بررسی ژئوپلیتیک انرژی و سیاست خارجی ایران (1396 -1357) به روش اسنادی به انجام رسید. در پاسخ به سوال اصلی پژوهش: ژئوپلیتیک انرژی چه تاثیر بر سیاست خارجی ایران (1396- 1357) داشته است؟ نتایج نشان می دهد: انرژی در دهه ی 50 نقش مهمی را در تنظیم روابط و مناسبات سیاست خارجی ایران با دنیای بیرونی داشت. پس از پیروزی انقلاب پیوند میان انرژی، رشد اقتصادی و تقویت نظامی به کلی قطع شد. در این میان انرژی نه به منزله ابزاری کار آمدی جهت تقویت بنیه نظامی کشور و یا تسلّط بر منطقه، بلکه همچون اهرمی علیه «استکبار جهانی»، مورد نظر قرار گرفت. در دهه 1380 رویکرد تعامل با بازیگران نظام بین المللی و تنش زدایی در سیاست خارجی ایران در صدر برنامه های دولتی قرار دارد، و با استفاده از استراتژی و ژئوپلیتیک انرژی سعی در تعامل با کشورهای عمده مصرف کننده انرژی که صاحبان سرمایه و تکنولوژی نیز هستند، می شود. از سال 1384 تا 1392 نیز این سیاست تنش زدایی در سیاست خارجی ایران به همراه عدالت محوری و نگاه به شرق وجود دارد؛ در زمینه ژئوپلیتیک انرژی نفت و گاز در این دوران اهرم فشار (تحریم) به صورت جدی و شدید بر ایران سایه افکنده بود. از سال 1392 تاکنون سیاست خارجی ایران دو برنامه متفاوت را در خصوص ژئوپلیتیک انرژی به خود دیده است در بخش اول دوران رونق در بحث تعاملات انرژی و در نیمه دوم وجود تحریم های پی در پی و شدید موجب محدودیت هایی برای جمهوری اسلامی ایران در تامین انرژی جهانی شده است.
پیوستار قدرت در سیاست خارجی از دیدگاه فروغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوستار قدرت در سیاست خارجی دربرگیرنده قدرت سخت (اجبارآمیز، بی واسطه و فیزیکی) و قدرت نرم (غیرمستقیم و بلندمدت و تکیه بر مجاب سازی تا زور) است. برای برساختن پیوستار قدرت در سیاست خارجی از نوشتار کریستوفر هیل بهره گیری و سپس نوشتارهای محمدعلی فروغی- از بازیگران اصلی سیاست در عصر پهلوی اول- بازخوانی شد. پرسش اساسی مقاله این بود که کدام یک از جنبه های پیوستار قدرت در سیاست خارجی، بیشتر طرف توجه فروغی بود؟ نوشتار بر این فرضیه استوار شد که توجه محمدعلی فروغی در پیوستار قدرت، به ابعاد نرم قدرت در سیاست خارجی ایران بوده است. او با آگاهی از شرایط زمانه و معرفت از نظام بین الملل دانسته بود که ایران در ابعاد سخت پیوستار قدرت، توانایی معطوف به عمل ندارد. این پژوهش بر اساس ماهیت و روش، تاریخی-تبیینی است.
افول قدرت نرم آمریکا؛ دلایل و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
35 - 68
حوزههای تخصصی:
بررسی قدرت نرم امریکا بیانگر آن است که به ویژه در دوران ترامپ، تصویر امریکا رو به افول نهاده است. سیاست های ترامپ در دو عرصه داخلی و خارجی موجب کاهش نفوذ امریکا در عرصه بین المللی شده است. این مقاله به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که چرا قدرت امریکا رو به افول نهاده و این وضعیت چه پیامدهایی داشته است؟ نگارنده معتقد است عوامل درون زا و برون زا بر افول قدرت نرم امریکا تاثیر گذاشته است. در زمره عوامل درون زا، برگزیدنِ رویکردهای درون گرایانه، منفعت محور، نظامی گرایانه و انحصارگرایانه و در زمره عوامل برون زا، سیاست های یکجانبه گرایانه، ماجراجویانه، مداخله جویانه و آنتاگونیستی، افزایش تهدیدهای نامتقارن بازیگران مسلح غیردولتی، جابه جایی قدرت از غرب به شرق و برآمدن بازیگران نوظهور شرقی و امکان شکل گیری «نظام دو چندقطبی» مورد توجه قرار گرفته است. افول قدرت نرم امریکا پیامدهایی مانند کاهش مهاجرت نخبگان، جذابیتِ رو به افزایش چین و اروپا، افزایش احساسات ضدامریکایی، رواجِ بیشتر تروریسم و جذابیت بدیل های اسلام محور را به همراه داشته است.
مؤلفه ها و ظرفیت های قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در دیپلماسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
127 - 154
حوزههای تخصصی:
امروزه جایگاه مؤلفه های فرهنگی در روابط بین الملل و سیاست خارجی بیشتر از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته است و ابزارهای فرهنگی به مثابه یکی از مهم ترین روش ها و تاکتیک های قدرت نرم مطرح می شود. از آنجاکه دیپلماسی فرهنگی تأمین کننده منافع ملی با استفاده از ابزارهای فرهنگی است، در شرایط کنونی نیازمند ابزارهای نوین، عمومی و فراگیرتری است تا بتواند به عرصه ای برای ظهور همه ظرفیت های بالقوه و قابلیت های تاریخی، علمی آموزشی و هنری یک کشور با هدف جذب مخاطبین بیشتر تبدیل شود. مقاله حاضر به دنبال تبیین ظرفیت ها و مؤلفه های قدرت نرم دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است تا بتواند ضمن مطالعه و بررسی روش مند و گویاتر دیپلماسی ایران، در جهت پردازش دقیق و منسجم تر ادراک های آن مؤثر واقع شود. در پایان، نگارندگان به ارائه راهکارهای مؤثر برای بهبود و تقویت مناسبات روابط خارجی و ارتقای جایگاه بین المللی ایران نیز پرداخته اند.
پیشینه تاریخی فرهنگ استراتژیک «عزت طلبی» در سیاست خارجی ایران معاصر، مطالعه موردی؛ سیاست خارجی دوران صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عده ای بر این باورند که در سال های پس از انقلاب اسلامی، حفظ شأن و عزت طلبی در سیاست خارجی بر منافع ملی رجحان داشته است و از این رهگذر منافع ملی بعضا مغفول واقع شده اند. اما باید بیان کرد این میزان از توجه به شأن و عزت جویی می تواند بر گرفته از « فرهنگ استراتژیک منزلت طلب» ایرانیان باشد. این امر نه الزاما بعد از انقلاب اسلامی بلکه، قرن هاست در تعامل ایران با جهان خارج اعمال شده که می توان دوران صفویه را به عنوان یکی از نخستین تجلیات تجربه فرهنگ استراتژیک منزلت طلبی در سیاست خارجی معاصر ایران نام برد . این مقاله با کاربست مفهوم تحلیلی «عزت جویی» و با رویکردی تاریخی و روشی توصیفی تحلیلی، در پی اثبات این فرضیه است که مفاهیم دیگری به جز کسب قدرت و امنیّت همچون « عزت جویی» قابلیّت تبیین سیاست خارجی ایران را در دوران صفویه دارد و بالتبع آن، پرسش اصلی مقاله پیش رو این گونه است که آیا مفاهیم دیگری به جز کسب «قدرت» و «امنیّت» همچون«عزت جویی» با سه مؤلّفه «محدودیّت خودخواسته در منازعات»، «اولویّت هویّت» و «منزلت جویی» قابلیّت تبیین سیاست خارجی ایران را در دوران صفویه دارد؟
تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ تحمیلی بر اساس نظریه انتقادی روابط بین الملل
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد واکاوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوران جنگ تحمیلی است. یکی از نظریه هایی که در تلاش است تا چگونگی کارکرد نظام بین الملل و هنجارهای حاکم بر آن و چگونگی تغییر نظم موجود و رسیدن به نظم مطلوب را توضیح دهد، نظریه انتقادی روابط بین الملل است. به نظر می رسد با توجه به رویکرد تجدیدطلبانه و استکبارستیزی سیاست خارجی جمهوری اسلامی، نظریه انتقادی روابط بین الملل قادر به تبیین سیاست خارجی در این سالها باشد. با توجه به همسویی اصول و مفاهیم سیاست خارجی در دوران جنگ تحمیلی ایران و نظریه انتقادی روابط بین الملل، این مقاله نشاندهنده ماهیت انتقادی سیاست خارجی ایران در این دوران است. در واقع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سالهای جنگ تحمیلی امکان تحلیل با نظریه انتقادی روابط بین الملل را دارد.
نقش بحران سوریه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
بحران سوریه به عنوان یک بحران سیاسی عمیق در خاورمیانه، با توجه به شکاف های اجتماعی موجود در جامعه سوریه مانند بحران هویت، دولت سازی، مشروعیت و فقر در کنار مداخله قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای و سازمان های فراملی و فروملی به عرصه تقابل و رقابت بین دو جریان متضاد «مقاومت» و «محافظه کاری عربی» و منافع قدرت های جهانی تبدیل شد. سوریه به عنوان سد نفوذ سیاست های ضدایرانی آمریکا در خاورمیانه، هم مرز بودن با حزب الله و اسرائیل و قرار گرفتن در محل تلاقی و اتصال دو ایدئولوژی ایران اسلامی و ناسیونالیسم عربی اهمیت ویژه ای دارد. بحران سوریه، امنیت منطقه ای ایران را با تهدیداتی از جنس تضعیف محور مقاومت، شکل گیری منازعات گفتمانی و تشدید تنش های فرقه ای و مذهبی، تضعیف جایگاه و نفوذ ایران، برهم خوردن ساختار قدرت و موازنه قوا و بالا گرفتن رقابت تسلیحاتی در منطقه مواجه می کند که با وجود وابستگی متقابل امنیتی در منطقه، تأثیر منفی بر امنیت ملی ایران گذاشته و آینده آن ترسیم کننده صورت بندی قدرت در خاورمیانه خواهد بود. این پژوهش، با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای به نقش بحران سوریه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می پردازد. سوال اصلی که مطرح می شود این است که بحران سوریه چه نقشی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ در پاسخ می توان گفت که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در واکنش به بحران سوریه تلاش می کند با سیاست تدافعی و با حضور موثر در منطقه، امنیت نسبی خود را در شرایط خاص ناامنی در منطقه افزایش دهد.
نظریۀ روح بنیان «ریچارد ندلیبو»؛ چارچوبی تحلیلی برای تبیین تجدید نظرطلبی در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد تجدید نظر طلبی در سیاست خارجی دولت ها نه تنها باید مورد توجه جدی تری در نظریه پردازی روابط بین الملل قرار گیرد، بلکه ضروری است که این پدیده در رهیافت پسااثبات گرایانه و با توجه به انگیزه های غیر مادی مطالعه گردد. نظریه روحیه بنیان «ریچارد ندلیبو» که با مبنا قرار دادن پدیده و مفهوم روحیه و محرک ها و انگیزه های آن، تقابل و چالش گری در عرصه روابط بین الملل را تبیین می کند، چارچوب مناسبی برای مطالعه رفتار تجدیدنظرطلبانه دولت ها در عرصه سیاست خارجی و روابط بین الملل ارائه می دهد. نظریه ندلیبو همچنین می تواند چارچوب مناسبی برای تحلیل سیاست خارجی ج.ا.ا. به عنوان دولتی تجدید نظرطلب باشد. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که بر اساس نگرش ندلیبو ، روحیه چگونه دولت ها را به سمت تجدید نظر طلبی در روابط بین الملل سوق می دهد؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که روحیه از طریق انگیزه ها و محرک های عزت، غرور و سرافرازی، دولت ها را به سمت تجدید نظرطلبی در روابط بین الملل سوق می دهد.
الزامات سیاست خارجی ایران در بیانیه ی گام دوم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و دوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۷
175 - 200
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با رویکردی آینده پژوهانه، مهم ترین الزامات سیاست خارجی در گام دوم انقلاب از دیدگاه مقام معظم رهبری تبیین شده است. در این راستا، الزامات سیاست خارجی ایران با توجه به روندها، پیامد روندها، پیش ران ها، موانع و رویدادهای موثر بر روند مورد بررسی قرار گرفته است. در تبیین روندها، به الزامات سیاست خارجی جهت مطالعه ی واقع بینانه و همه جانبه ی روند گذشته، و شناخت نقاط قوت و ضعف آن به منظور تقویت موارد قوت و مثبت و رفع نارسایی ها پرداخته شده است. در بحث پیامدهای روند، به حفظ دستاوردهای گذشته و نهادینه کردن موازنه ی قدرت نوین منطقه ای پرداخته ایم. هم چنین شناخت و بهره گیری از فرصت های بین المللی و تبیین راهبردهای کنترل تهدیدها را جهت غلبه بر موانع تبیین نموده ایم. در بررسی پیش ران ها نیز به تقویت روحیه ی انقلابی و عمل جهادی، حمایت از روند بیداری اسلامی و نهادینه کردن روابط راهبردی ایران و روسیه پرداخته ایم. در بیان الزامات مربوط به تاثیر رویدادها بر روند، شناخت نشانه ها و روندهای تحقق رویدادها و حمایت از آن ها، ترسیم چالش های فرارو، تعیین اهداف و راهبردهای آینده را مورد مطالعه قرار داده ایم. در الزامات سیاست خارجی ایران مربوط به ترسیم آینده ی مرجح سیاست خارجی، یعنی دست یابی به تمدن نوین اسلامی، ارتقای جایگاه ایران به سطح کشورهای پیشرفته و ایجاد بلوک قدرت مند جهان اسلام و راهبردهای نیل به آن - از جمله تدوین نظریه ی سیاست خارجی دولت انقلابی – را نیز بررسی کرده ایم.
تجزیه و تحلیل تغییر در سیاست هسته ای دولت یازدهم از منظر فردگرایی تفسیری (1392-1394)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال شانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
169 - 190
حوزههای تخصصی:
مساله هسته ای و چگونگی حل آن یکی از مهم ترین موضوعات منازعه آمیز در سیاست خارجی ایران در چندین سال گذشته بوده است، موضوعی که نه تنها به لحاظ بیرونی محل منازعه میان این کشور و اعضای نظام بین الملل بوده بلکه به لحاظ درونی نیز موضوع اصلی نزاع میان جریانات مختلف سیاسی بوده است. باشروع دوره ریاست جمهوری حسن روحانی در مرداد ماه 1392 (2013) همراه با حاکم شدن «گفتمان اعتدال» به عنوان مشی اصلی سیاست خارجی و روی کار آمدن نخبگان جدید، چگونگی حل این مساله نیز تحت تاثیر قرار گرفت و سیاستی جدید در این حوزه اتخاذ شد که نتیجه آن حصول توافق هسته ای میان ایران و قدرت های بزرگ نظام بین الملل در 23 تیر ماه 1394 (14 جولای2015) بود. توافقی که نشان از چرخشی بزرگ در سیاست هسته ای دولت ج.ا.ایران بود. بنابراین سوال اصلی این پژوهش آن است که چرا در این دوره در ارتباط با چگونگی مواجه با مساله هسته ای از میان گزینه های گوناگون، راه حل «تعامل سازنده» و «مذاکره جدی» برای نیل به توافق، توسط نخبگان تصمیم گیرنده انتخاب می شود؟ در پاسخ به این سوال این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از چهارچوب مفهومی «فردگرایی تفسیری» به بررسی تغییرات ادراکی موثر در تغییر سیاست هسته ای ایران در این دوره می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییرات ناشی از برداشت متفاوت نخبگان تصمیم گیرنده از نقش ملی وایجاد روایت جدید در ارتباط بامنزلت مطلوب ج اایران، ادراکات متفاوت از عوامل ساختاری از جمله تحریم های هسته ای ونهایتا بازنمایی متفاوت از «دیگری غرب» به خصوص آمریکا، منجر به امکان پذیری این تغییر در سیاست هسته ای دولت یازدهم در فاصله زمانی 1392 تا 1394 شده است.
سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه: بنیان های محافظه کارانه، تجدیدنظرطلبانه و ایدئولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با هدف بررسی و شناخت ماهیت سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه و با کمک روش های تحلیل اهداف و تحلیل روند، به مطالعه اقدامات و اهداف سیاست خارجی ترکیه از سال 2003 تا 2018 پرداخته شده است. آنچه طی مطالعات انجام شده به دست آمد، نشان دهنده آن است که برخلاف آنچه در سایر منابع آمده است، سیاست خارجی ترکیه یک ماهیتی نیست بلکه سیاست خارجی این کشور در حال حاضر، به صورت همزمان دارای ماهیت چند گانه و چند بعدی است؛ به گونه ای که برخی اقدامات و اهداف ترکیه بیانگر ماهیت محافظه کارانه این کشور در عرصه سیاست خارجی است و برخی دیگر از اقدامات و اهداف آن، نشان دهنده ماهیت تجدیدنظرطلبانه و یا ماهیت ایدئولوژیک سیاست خارجی این کشور می باشد. ترکیه در راستای سیاست خارجی محافظه کارانه خود از ترتیباتی که تدریجاً و طی دوره ای طولانی حاصل آمده است، راضی است و در پی حفظ آنها است. این کشور در راستای سیاست خارجی تجدیدنظرطلبانه از بخشی از وضع موجود ناراضی است و به دنبال تغییر آن و ایجاد وضع و نظم مطلوب می باشد. ترکیه در راستای سیاست خارجی ایدئولوژیک خود نیز به دنبال دگرگونی در هنجارهای نظم موجود در منطقه و سلطه بر منطقه و برتری جویی ایدئولوژیکی است.