خانواده درمانی کاربردی

خانواده درمانی کاربردی

خانواده درمانی کاربردی دوره اول تابستان 1399 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر حرمت خود و انعطاف پذیری کنشی نوجوانان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شفقت حرمت خود انعطاف پذیری کنشی طلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۶ تعداد دانلود : ۳۰۷
مقدمه: هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت حرمت خود و انعطاف پذیری کنشی نوجوانان پسران طلاق بود. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش 87 نوجوان پسر طلاق بود که به دلیل مشکلات رفتاری، عاطفی و تحصیلی به مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهریار تهران ارجاع داده شده بودند. از بین 87دانش آموزی که کمترین میانگین در نمره حرمت خود کوپر اسمیت (1967) و انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون (2003) برخوردار بودند 30نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه کاربندی شدند. گروه آزمایش مداخله هفتگی درمان مبتنی بر شفقت گیلبرت (2009) را به شکل گروهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در حرمت خود (5/82=P=0/03,F) و انعطاف پذیری کنشی (11/40=P=0/002,F) در مرحله پس آزمون و پس از دو ماه پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به این که میزان حرمت خود و انعطاف پذیری کنشی به شکل گسترده ای بر کیفیت روابط میان فردی، تحصیلات و سازگاری نوجوانان طلاق اثرگذار است، مداخله درمان مبتنی بر شفقت با اصلاح و افزایش تعامل ها بین فردی باعث افزایش حرمت خود و انعطاف پذیری کنشی نوجوانان می شود. ازاین رو توصیه می شود درمانگران از این روش درمانی در جهت بهبود سازگاری، روابط بین فردی و ارتقاء سطح کیفی تحصیلی نوجوانان طلاق استفاده کنند.
۲.

پیش بینی سلامت روان بر اساس سبک های هویت، روابط والد-کودک و نگرش مذهبی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت روانی سبکهای هویتی روابط والد-کودک نگرش مذهبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۰ تعداد دانلود : ۳۰۰
مقدمه: هدف پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان بر اساس سبک های هویت، روابط والد-کودک و نگرش مذهبی نوجوانان بود. روش: جامعه آماری این پژوهش 5800 نوجوان دختر 15 تا 18 سال مقطع دوم متوسطه شهر نجف آباد در سال تحصیلی 97-98 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی و با توجه به جدول مورگان نمونه ای به حجم 361 دانش آموز انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1972)، سبک هویتی برزونسکی (1992)، روابط والد-کودک پیانتا (1994) و نگرش سنج مذهبی گلریز و براهنی (1353) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک هویت اطلاعاتی با سلامت روانی همبستگی منفی و سبک هویتی هنجاری و سردرگم/اجتنابی با سلامت روانی همبستگی مثبت برقرار است؛ همچنین بین روابط والد-کودک با سلامت روان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. علاوه بر آن، بین نگرش مذهبی با سلامت روان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. سبک هویتی اطلاعاتی با ضریب بتای (0/18=β)، سبک هویتی هنجاری با ضریب بتای (0/28=β)، سبک هویتی سردرگم-اجتنابی با ضریب بتای (0/25=β)، روابط والد-کودک با ضریب بتای (0/23=β) و نگرش مذهبی با ضریب بتای (0/18=β) توانست سلامت روانی را پیش بینی کند. نتیجه گیری: سبک های هویت، روابط والد-فرزندی و نگرش های مذهبی بر سلامت روان دانش آموزان دختر تأثیرگذار است، بنابراین توصیه می شود با دادن آموزش های لازم به والدین، موجب بهبود کیفیت سبک های هویت و نگرش های مذهبی شد.
۳.

رابطه بین تمایزیافتگی خویشتن و اضطراب ابتلاء به کووید-19 در نوجوانان با میانجیگری تعارض والد- فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب تعارض تمایزیافتگی کووید-19

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۹ تعداد دانلود : ۳۵۲
مقدمه: هدف پژوهش تعیین رابطه بین تمایزیافتگی خویشتن و اضطراب ابتلاء به کووید-19 در نوجوانان با میانجیگری تعارض والد- فرزند بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان دوره دوم متوسطه در بهار سال 1399 در شهر تهران بود.روش: به روش نمونه گیری در دسترس 240 نفر به صورت آنلاین از طریق شبکه های مجازی واتس آپ، تلگرام و اینستاگرام انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سبک های حل تعارض اِستراوس (1974)، پرسشنامه تمایزیافتگی خویشتن اِسکورن و اِسمیت (2003) و مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور، قدمی، علی پور و عبداله زاده (1398) بود. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر مستقیم بین تمایزیافتگی خویشتن و اضطراب ابتلاء به کرونا مثبت بود (620/0=β، 001/0=P). ضریب مسیر غیرمستقیم بین تمایزیافتگی خویشتن و اضطراب ابتلاء به کرونا با میانجیگری سبک های حل تعارض مادر- فرزند مثبت بود (073/0=β، 001/0=P). ضریب مسیر غیرمستقیم بین تمایزیافتگی خویشتن و اضطراب ابتلاء به کرونا با میانجیگری سبک های حل تعارض پدر- فرزند مثبت بود (095/0=β، 001/0=P).نتیجه گیری: با توجه به اینکه ارتباط با والدین در سنین نوجوانی همچنان از اثر بخشی بالایی برخوردار است لذا توجه به تعاملات سازگارتر می تواند از اضطراب نوجوانان خصوصا در شرایط این بیماری کاهش دهد.
۴.

اثربخشی نقاشی درمانی بر اضطراب کودکان دچار اختلال کاستی توجه/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی درمانی اضطراب کاستی توجه/فزون کنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۱ تعداد دانلود : ۴۲۲
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی نقاشی درمانی بر اضطراب کودکان دچار اختلال کاستی توجه/فزون کنشی 7 تا 10 سال بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه و جامعه آماری 60 دانش آموز دچار اختلال کاستی توجه/فزون کنشی شناسایی شده در آموزش و پرورش اسلامشهر بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند 30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه کاربندی شدند. گروه آزمایشی مداخله هفتگی نقاشی درمانی زاده محمدی (1389) را به شکل گروهی در 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. هر دو گروه قبل و بعد از آزمایش مقیاس اضطراب آشکار کودکان رینولدز و ریچموند (1978) را پاسخ دادند و پس از گذشت یک ماه مجدداً هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش هنر نقاشی درمانی بر میزان اضطراب کل (38/91=P=0/001,F) را به طور معناداری کاهش داده است؛ همچنین نقاشی درمانی علائم جسمانی (5/35=P=0/021,F)، نگرانی (10/46=P=0/003,F) و حساسیت افراطی/تمرکز (12/44=P=0/001,F) را به طور معناداری کاهش داده است و این نتایج در مرحله پیگیری پایدار بود (0/05< p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله هنر نقاشی برای کاهش اضطراب در کودکان دچار اختلال کاستی توجه/فزون کنشی روش مناسبی است.
۵.

نقش واسطه ای تعارض والد- فرزند در ارتباط تمایزیافتگی خود با اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعارض والد-فرزند تمایزیافتگی اضطراب اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۱ تعداد دانلود : ۳۹۰
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای تعارض والد- فرزند در ارتباط تمایزیافتگی خود با اضطراب اجتماعی بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دبیرستانی منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 97-98 بودند. روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی بود ابتدا از بین مدارس مقطع متوسطه دختران منطقه 2 تهران، سه دبیرستان انتخاب شدند، سپس از هر دبیرستان با توجه به مقاطع تحصیلی دو کلاس انتخاب شدند؛ نمونه ای به حجم 287 دانش آموز به صورت نمونه برداری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های تمایزیافتگی اسکورون (1998)، تاکتیک های تعارض اشترواس (1990) و اضطراب اجتماعی لایبویتز (1999) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین نمره کل تمایزیافتگی با اضطراب اجتماعی (0/201-=r ) و همچنین بین زیرمقیاس های جایگاه من (0/256-=r )، گریز عاطفی (0/203-=r ) و هم آمیختگی با دیگران (0/180-=r ) در سطح 0/01 و زیرمقیاس واکنش پذیری عاطفی (0/156-=r ) با اضطراب اجتماعی در سطح 0/05 همبستگی معناداری برقرار است. همچنین بین تعارض والد-فرزندی با اضطراب اجتماعی (0/188=r ) و بین زیرمقیاس پرخاشگری کلامی (0/186= r) و زیرمقیاس پرخاشگری فیزیکی (0/179=r) با اضطراب اجتماعی نیز همبستگی برقرار است. همچنین نتایج مدل ضرایب مسیر نشان داد که بین تمایزیافتگی با اضطراب اجتماعی و همچنین بین تعارض والد-فرزند با اضطراب اجتماعی رابطه مستقیم معناداری به دست آمد (0/01=p)؛ ولی بین تمایزیافتگی با تعارض والد-فرزندی اثر مستقیم معناداری دیده نشد (0/05<p). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پیامد تمایزیافتگی مادران، کاهش تعارض بین والدین و فرزندان، کاهش اضطراب در کودکان و نوجوانان است چون افراد تمایزیافته بین فرایندهای احساسی و عقلانی تفکیک قائل می شوند و تحت تأثیر افکار و رفتار دیگران قرار نمی گیرند.
۶.

اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر مدیریت خشم و تاب آوری نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهارت های زندگی مدیریت خشم تاب آوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۵ تعداد دانلود : ۳۹۸
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر مدیریت خشم و تاب آوری نوجوانان بود. روش: این پژوهش نیمه تجربی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش غرب تهران در سال تحصیلی 97-96 بود که پس از غربالگری نمونه ای به حجم 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برنامه آموزشی مهارت های ده گانه زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998) در 10 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد و افراد گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. هر دو گروه قبل و بعد از آزمایش، مقیاس خشم اشپیلبرگر (1999) و تاب آوری کانر و دیویدسون (2001) را پاسخ دادند و پس از گذشت یکماه ماهه مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی میزان خشم (0/02=F =6/04, p) را به طور معناداری کاهش داده است؛ همچنین این آموزش میزان تاب آوری (0/001=F=13/95, p) را در دانش آموزان به طور معناداری افزایش داده است و این نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی را به عنوان روشی مؤثر برای تقویت و افزایش مدیریت خشم و تاب آوری در دانش آموزان می توان در نظر گرفت.
۷.

اثر بخشی بازی درمانی گروهی بر پذیرش اجتماعی و امید در کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازی درمانی پذیرش اجتماعی کودکان سرطانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴ تعداد دانلود : ۲۷۳
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی گروهی بر بهبود پذیرش اجتماعی و امید در کودکان مبتلا به سرطان انجام شده است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه گواه، طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه و جامعه آماری 30 کودک10-8 ساله مبتلا به سرطان بیمارستان سیدالشهدا شهر اصفهان سال 1393 بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و گروه گواه (15نفر) کاربندی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه پذیرش اجتماعی کودکان (فورد و روبین، 1970) و امید کودکان اشنایدر و همکاران (1997) و نیز بسته آموزشی بازی درمانی گروهی مبتنی بر نظریه های راجرز و لندرث بود که در 10 جلسه 90 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش بازی درمانی گروهی بر پذیرش اجتماعی (7/71 =P= 0/009 ,F) و امید به زندگی (9/53 =P=0/005 ,F) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: پرورش مهارت در دوران کودکی لازمه ای اساسی برای برقراری ارتباط با دیگران و جهان اطراف به شمار می رود، لذا می توان از بازی به عنوان یکی از علل ارتقاء مهارت پذیرش اجتماعی و امید به زندگی در کودکان برشمرد.
۸.

تدوین مدل ساختاری ارتباط گرایش به سوء مصرف با الگوهای رابطه والد فرزند با میانجیگری مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل ساختاری گرایش به سوءمصرف مواد مهارت های ارتباطی روابط والدفرزند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۵۳
هدف: پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری ارتباط گرایش به سوء مصرف مواد مخدر با الگوهای تعامل والد- فرزند با میانجی گری مهارت های ارتباطی دانشجویان بوده است. روش پژوهش: روش پژوهش، از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود. از بین ایشان تعداد 600 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه الگوی روابط والد و فرزند باقری و غفاری (1392)، مقیاس آمادگی به اعتیاد زرگر (1385) و مهارت های ارتباطی کویین دام (2004) بود. داده های آماری علاوه بر توصیف آماری، به کمک ماتریس همبستگی و مدل سازی ساختاری Pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای درون زای آمادگی اعتیاد و مهارت ارتباطی، قابلیت پیش بینی قوی مدل را دارد و مدل از برازش مناسبی برخوردار است؛ کنترل مداری پدر بر مهارت ارتباطی دانشجویان مورد مطالعه اثرگذار است. اما تأثیر آن بر گرایش به سوءمصرف مواد رد می شود. امنیت مداری مادر بر آمادگی اعتیاد دانشجویان مؤثر است (89/0=β، 001/0>P) و مهارت ارتباطی بر آمادگی اعتیاد دانشجویان به صورت منفی و معکوس موثر می باشد (32/0-=β، 001/0>P). نتیجه گیری: از این رو، می توان نتیجه گرفت مدل ساختاری ارتباط گرایش به سوءمصرف با الگوهای رابطه والد فرزند با میانجی گری مهارت های ارتباطی از برازش مطلوبی برخوردار است.
۹.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی بر بهبود سلامت روان، کمال گرایی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در سرپرستان خانواده دچار اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان سلامت روان کمال گرایی مثبت اندیشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۶۵
هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی بر بهبود سلامت روان، کمال گرایی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در سرپرستان خانواده دچار اختلال افسردگی اساسی است. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه سرپرستان خانواده دچار اختلال افسردگی اساسی شهرستان آران و بیدگل در سال 1399بودند که از بین آن ها،60 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و در گروه های آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (20 نفر) و مثبت اندیشی (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، کمال گرایی تری – شورت و همکاران (1995)، سلامت روانی گلدنبرگ (1979) به دست آمدند. پروتکل آموزش مهارت های مثبت اندیشی سلیگمن و همکاران (2005) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی ربکا (2009) به مدت هشت جلسه به صورت هفتگی برگزار شد. گروه گواه، درمان دریافت کرد و در لیست انتظار قرار گرفت. در راستای تحلیل استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی و گروه گواه بر سلامت روان (01/0 P< و 48/60 F = )، خودتنظیمی سازش یافته (01/0 P< و 40/39 F = ) و خودتنظیمی سازش نیافته (01/0 P< و 99/50F = ) و کمال گرایی مثبت (01/0 P< و 76/8F = ) و کمال گرایی منفی (01/0 > P و 44/27F = ) تفاوت معناداری از نظر آماری وجود دارد و خودتنظیمی سازش یافته در گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (01/0 > P) و سلامت روان در گروه مثبت اندیشی در پایان پس آزمون بالاتر از گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بوده است (05/0 > P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت از نظر تأثیرگذاری، آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی سازش یافته و مثبت اندیشی بر بهبود سلامت روان بیشترین تأثیر داشتند.
۱۰.

ارزشیابی وضعیت تحصیلی کودکان خیابانی شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانواده طلاق کودک ارزشیابی تربیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۵۳
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارزشیابی وضعیت تحصیلی کودکان خیابانی شهر زاهدان انجام گرفته است. روش: این پژوهش یک مطالعه ی کیفی است که از روش ارزشیابی«خبرگی و نقادی تربیتی»  ارائه شده توسط آیزنر  بهره گیری نموده و دارای چهار بعد توصیف، تفسیر، ارزشیابی و مضمون یابی را در برگرفته است. جامعه پژوهش حاضر را تمام کودکان خیابانی شهر زاهدان تشکیل می دهند که در طول روز در شهر کار کرده و شب به خانه برمی گردند. در پژوهش حاضر تعداد 20 نفر از کودکان خیابانی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از آنها مصاحبه به عمل آمد. در ضمن از والدین یا سرپرست این کودکان، شهروندان و مسئولینی که با این کودکان در ارتباط بودند، درباره این کودکان مصاحبه شده است. یافته ها: در این پژوهش بعد توصیف تلاشی برای شناسایی یا ارائه کیفیات مربوط به زندگی کودکان خیابانی شهر زاهدان است که محیط عمومی یا چگونگی آموزش و پرورش این کودکان را به تصویر کشیده است. در بعد تفسیر، نقاد تربیتی با استفاده از پژوهش های انجام شده و نظریات علوم اجتماعی و تربیتی، به تشریح معضل کودکان خیابانی پرداخته است. در بعد ارزشیابی پژوهشگر امور مورد مشاهده پدیده کودکان خیابانی را به عنوان تجارب تربیتی، غیر تربیتی و ضد تربیتی ارزشیابی می کند و نقاد در بعد مضمون یابی داستان روایت شده را به صراحت بیان می کند. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مشکلات اقتصادی، درگیری بین اعضای خانواده بخصوص والدین، طلاق یا وفات والدین، بی توجهی مسئولین مربوطه نسبت به این پدیده، رفتار نادرست عوامل مدرسه و شهروندان با این گونه کودکان در بوجود آمدن این معضل و تشدید آن نقش اساسی دارند.
۱۱.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بر نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پذیرش و تعهد شناختی - رفتاری نشانگان نافرمانی مقابله ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۶۱
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و گواه بود. در این پژوهش، جامعه آماری متشکل از کودکان 10 تا 12 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مازندران در سال تحصیلی 97-98 بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد و تعداد 30 کودک انتخاب و به طور تصادفی 10 کودک در گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، 10 کودک در گروه آزمایش درمان شناختی-رفتاری و 10 کودک در گروه گواه کاربندی شدند. گروه آزمایش اول پروتکل درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز (2004) و گروه آزمایش دوم پروتکل درمان شناختی-رفتاری  مور و گارلند (2003) هشت جلسه 60 دقیقه ای را دریافت کردند؛ هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودک (CSI-4) ارزیابی شدند. داده های آماری با با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری، نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای اعضای گروه های آزمایش را به طرز معناداری کاهش داده است (46/61=F، 001/0=P). نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان می دهد که این کاهش ناشی از مداخلات درمانی بوده است؛ همچنین تأثیرات مداخلات در مرحله پیگیری پایدار بود (05/0=P). علاوه بر این، مقایسه میزان اثربخشی دو رویکرد نشان داد که تأثیر آن ها بر نشانگان نافرمانی مقابله ای تفاوت معناداری ندارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری می تواند نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان را کاهش دهد؛ لذا درمان گران و مشاورانی که در حوزه کودک فعالیت می کنند می توانند از این دو رویکرد درمانی جهت کاهش نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان بهره گیرند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۹