مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
اراده الهی
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
131 - 148
متکلمان در اثبات اراده الهی، از استدلالی بر پایه مقدمات و مبانی خاص استفاده می کنند که اشکالاتی جدی دارد. این اشکالات متوجه حکمایی که مبانی متفاوتی دارند، اما این استدلال را پذیرفته و به آن استناد نموده اند نیز می گردد. خلاصه استدلال این است که از بین اشیاء ممکن الوجود تنها بعضی اشیاء ایجاد می گردند و این اشیاء در زمانی خاص به وجود می آیند. اختصاص وجود به آن ها و اختصاص آن ها به زمان خاصشان به مخصصی نیازمند است. این مخصص که نمی تواند علم یا قدرت باشد، بنابراین صفتی دیگر به نام اراده را برای خداوند اثبات می کند. این استدلال که در دامان اشاعره شکل می گیرد و با وجود اشکالات مبنایی و محتوایی، بعضی متکلمان معتزله، امامیه و برخی حکما نیز آن را تکرار کرده اند، مستلزم اشکالاتی از جمله ترجیح بلامرجح، حدوث زمانی عالم، اختصاص اراده به امور مادی و زمانی، امکانی شدن اراده الهی و... می باشد. به علاوه، اشکالاتی در تمامیت این استدلال نیز وجود دارد که از آن جمله می توان تعارض درونی، عدم انحصار مخصص در اراده، امکان تعمیم ویژگی های اراده به علم و قدرت و در نتیجه امکان جایگزینی این دو صفت به عنوان مخصص و... را برشمرد. در این جستار برآنیم که با بررسی اشکالات و نقد این استدلال، مانع از ابتلا به خطاهای ناشی از آن شویم.
اراده الهی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی
منبع:
کلام حکمت سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
9 - 20
حوزه های تخصصی:
بحث از اسماء و صفات خداوند، یکی از مسائل مهم در فلسفه و کلام اسلامی است. در این میان یکی از صفاتی که از دیرباز ذهن اندیشمندان اسلامی را به خود معطوف داشته، صفت اراده الهی است. از منظر خواجه نصیرالدین طوسی اراده الهی صفتی موجود، ذاتی و عین ذات خداوند است. وی معتقد است اراده نوعی از علم و آن هم علم به مصلحت نهفته است. فخر رازی نیز به پیروی از مکتب اشعری، اراده را صفتی قدیم و ازلی و غیر از علم و قدرت دانسته است. وی از طریق نیاز فعل الهی به مخصص برای وقوع در زمان معین، به اثبات اراده می پردازد. این پژوهش که با هدف مقایسه و تبیین دیدگاه دو اندیشمند مهم شیعه و سنی یعنی خواجه نصرالدین طوسی و فخر رازی صورت گرفته، به روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی-توصیفی نگارش شده است.
نظریه استفان دیویس در تبیین مسئله اینهمانی شخصی بر اساس اراده الهی و تحلیل انتقادی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
89 - 102
حوزه های تخصصی:
مسئله اینهمانی شخصی و معیارهای تداوم وجودی انسان به لحاظ نقش مهمی که در فرجام انسان ایفا می کند مورد توجه ویژه الهیدانان است. ایرادات و نقدهایی که در حوزه فلسفه دین و فلسفه ذهن بر امکان تحقق اینهمانی شخصی وارد شده است سبب شده تا به نظر برخی تبیین پیوستگی وجودی میان فرد دنیوی و شخص رستاخیزیافته در زندگی پس از مرگ امکان پذیر نباشد و نظریاتی همچون شبیه ترین فرد جایگزین اینهمانی شخصی شود. این نظریات برخی از متألهان مسیحی مانند استفان دیویس را بر آن داشته است تا در برابر این نوع از ایرادات و تردیدها به دفاع از امکان تداوم اینهمانی شخصی بپردازند. دیویس در مقابل نقدهایی که در فضای دانش هایی چون فلسفه دین و فلسفه ذهن بدون توجه به مبانی الهیاتی این مسئله مطرح شده است از موضعی درون دینی و بر اساس «اراده مطلق الهی در حفظ اینهمانی شخصی» به تبیین این مسئله پرداخته و تلاش کرده است تا در این تبیین نشان دهد در حل مسئله اینهمانی شخصی و پاسخ به نقدهای آن لازم است به مبانی الهیاتی این مسئله توجه شود. در این پژوهش تلاش شده است تا از رهگذر مطالعه توصیفی تحلیلی آثار دیویس به نقد و بررسی این نظریه و میزان توفیق او در روش شناسی استفاده از مبانی الهیاتی در پاسخ به مسائل فلسفه دین و ذهن پرداخته شود.
تأمّلی در ادلّه نقلی نظریه کسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
۱۵۶-۱۳۷
حوزه های تخصصی:
کسب وقوع شی از انسان، بوسیله قدرت و قوه حادثِ هم زمان با وقوع شیء از طرف خداوند است، این نظریه با هدف رهایی از محذورات جبر و تفویض توسط ابوالحسن اشعری مطرح و مورد پذیرش اکثریت اهل سنت گردید آنها تلاش وافری در مستند سازی نظریه کسب از آیات و روایات نموده اند؛ ولی با توجه به اینکه نتیجه اخذ شده با چالش هایی مواجه است لذا ضروری است این سؤال که: دلالت صحیح آیات و روایات در باب فاعلیت انسان چگونه است؟ مورد مطالعه قرار گیرد. در این تحقیق با روش تحلیلی و توصیفی دلالت ادّله نقلی نظریه کسب مورد بررسی قرار گرفت ویافته های تحقیق نشان می دهد دلالت تمامی ادله در اثبات مفهوم نظریه کسب ناتمام، و خالقیت انحصاری، عمومیت اراده خدا و محتوای سایر آیات و روایات از رهگذر قانون علیّت و اراده و اختیار انسان است؛ نه جریان عادت الهی بر خلق اشیاء بعد از اسباب، چنانچه اشاعره پنداشته اند.
بررسی دلالت آیات میقات بر بداء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۵
165 - 176
حوزه های تخصصی:
مفسران و متکلمان امامیه برای اثبات آموزه بداء به آیاتی از قرآن کریم، تمسّک جسته اند. از دیدگاه ایشان، برخی از آیات، بر امکان وقوعی بداء، برخی دیگر بر نکوهش مخالفین بداء و دسته سوم نیز بر وقوع بداء در امتهای پیشین دلالت دارند. از این میان، آیات دسته سوم، بیشترین ارزش استدلالی را دارند. از جمله آیات دسته سوم که مورد مناقشه موافقان و مخالفان قرار گرفته، آیات 142 اعراف و 51 بقره می باشد که به آیات میقات حضرت موسی× مشهور شده اند. مسئله پژوهش حاضر، بررسی دلالت یا عدم دلالت آیات میقات بر بداء و هدف از آن بررسی میزان و چگونگی دلالت این آیات بر اثبات بداء می باشد. به همین منظور، نظرات موافقان و مخالفان تفسیر بدائی از این آیات، به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. تحلیل تفاسیر بدائی و غیر بدائی و تأیید تفاسیر غیر بدائی براساس دلائل و شواهد ذکر شده در تحقیق نیز از جمله یافته های آن است.
بررسی تاریخی نظریه امر الهی و نقش های خدا در فلسفه اخلاق غرب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
25 - 56
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه امر الهی، خوبی و بدی اعمال وابسته به اوامر و نواهی الهی اند و از همین رو، امر/ اراده الهی نقش و نمودی پررنگ در حوزه اخلاق دارد. شواهد اولیه بر این نظریه همراه با اشاره هایی به نقش خدا در اخلاق را می توان در محاورات سقراط و به ویژه رساله اوثیفرون سراغ گرفت، اما این نظریه، تقریرهای گونه گون و تکامل یافته تری نیز دارد و افزون بر آباء کلیسا و اندیشه ورزانی چون آگوستین، گریگوری کبیر و اکامی، فیلسوفان دوره رنسانس و عصر روشنگری (همچون لوتر، بیکن و سوآرز) نیز تقریرهایی از این نظریه ارائه داده اند. دکارت، لاک، پالی و کِرکِگور را می توان از هوادارن این نظریه در دوره مدرن به شمار آورد. به اذعان و اعتقاد بسیاری، ارائه تقریری نو و تعدیل شده از این نظریه به دست مری آدامز، به احیای این نظریه در دهه های اخیر انجامیده و اقبال برخی فیلسوفان به آن را در پی داشته است. در این مقاله، ضمن گذری تاریخی و با نیم نگاهی تحلیلی، به طرح اجمالی رویکردها به این نظریه با توجه به نقش های خدا در اخلاق و تقریرهای سنتی و نوپدید آن در فلسفه اخلاق غرب پرداخته می شود.
آموزه بداء و علم الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۱۷ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
22 - 41
حوزه های تخصصی:
بداء یکی از آموزه های تشیع است که توسط اهل بیت(ع) از آیات قرآن استنباط و عرضه شده است. بدا، تغییری است که در مراحل فعل الهی صورت می گیرد؛ بدین صورت که قبل از ایجاد اشیاء، مراحلی ازجمله: مشیّت، اراده، قدر و قضا، توسط خداوند انجام می شود. تغییر در هر کدام از این مراحل، بداء نامیده می شود.
مهم ترین اشکال مخالفان بدا، تعارض این آموزه با علم الهی است. در این نوشتار اشکالات مربوط به علم بررسی شده، این اشکالات ناشی از قیاس خداوند با انسان و استناد به روایات ضعیف و یا تفسیر نادرست از احادیث دانسته شده است.