مطالب مرتبط با کلیدواژه

لوگوس


۴۱.

آشتی لوگوس و موتوس بازاندیشی نقد افلاطون به شاعران، بویژه همر، در پرتو گفتگوی پارمنید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لوگوس یک یک یک هستنده شمار بی نهایت هستندگان موتوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۲۲۷
موضع افلاطون در نسبت با شاعران دوگانه است: گاه به ستایش از ایشان یاد می کند، گاه به نکوهش. هدف این مقاله بازاندیشی این دوگانگی است با نظر به گفتگوی پارمنید . پرسش نخست این است: از چه روی افلاطون نگاه دوگانه ای به شاعران دارد؟ افلاطون، به هنگام نقد شاعران، در اینجا هُمر، دست ِکم، میان دو مرتبه (لایه) از واقعیّت در اشعار وی تمیز می نهد: نخست اشعاری را برمی گزیند که متناسب برای تربیت کودکان، و سازگار با قانون است. دسته ی دیگر، اشعار سروده به استعاره و رمز، را فرومی نهد، زیرا فهم این اشعار برای عموم دشوار است. برای همین می توانند انگیزه ای برای بزهکاری، پایمال کردن قانون، و درنتیجه فروپاشی دولت شهر فراهم آورند. شاعران بدرستی نمی دانند چه چیز مناسب جامعه و سازگار با قانون ست، و چه چیز چنین نیست. برای مثال، زئوس، بگفته همر، علت هر آن چیزیست که برای انسان ها روی می دهد، چه نیک و چه بد: در آستانه زئوس دو خمره قرار دارند، یکی لبالب از سرنوشت های نیک، دیگری لبریز از سرنوشت های شوم. زئوس به یک اندازه از این و از آن بر می دارد. اشعاری از این دست، استعاری و آمیخته به ابهام، می توانند، اگر در جامعه پراکنده شوند، بنیاد قانون را براندازند. خدا، از نظر افلاطون، به عکس، علت چیز های کمی ست که جملگی نیک اند، برای بدی علت دیگری باید یافت. لذا، به گفته ی افلاطون، تنها گروه اندکی شایسته ی شنیدن اشعار شبهه بر انگیز و دریافت معانی آنند. پرسش دوم این است: این اشعار، در کدام گفتگو، برای این جمع اندک، بازگو می شوند؟ خواهیم دید، این اشعار، در گفتگوی پارمنید بیانی فلسفی می یابند. ولی چرا در این گفتگو که موجزترین و انتزاعی ترین( هندسی ترین، به لحاظ سبک) گفتگوی افلاطون است؟ موضوع پارمنید توصیف دیالکتیک، یا بازی یک و بسیار است. به بیان دیگر، افلاطون در اینجا به هستی کل نظر دارد، از آن روی که هرچه هست: از نیک و بد، خیر و شر، مرتبه معقول و مرتبه محسوس، (ونه تنها قلمرو محسوس آنگونه که برخی از شارحان این گفتگو می پندارند) در آن پدیدار می شوند. بنابرین موضوع آن دیگر دولت شهر(مدینه)، ضرورت قانون و در نتیجه تمیز میان نیک و بد، درست و نادرست نیست، بلکه آنچه هست، از آن روی که هست. از این روست که در آن، موتوس و لوگوس، به گونه ای، آشتی دارند. بازاندیشی نقد افلاطون به شاعران، در واقع، طرح این دو پرسش و تلاشی است برای پاسخ به آن.
۴۲.

تاثیر پیش سقراطیان بر تفسیر هایدگر متأخر از ماهیت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان وجود پیش سقراطیان لوگوس ظهور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۲۱۳
همکلامی با متفکران پیش ازسقراطی و تأمل در اقوال به جای مانده از ایشان تأثیر فراوانی بر اندیشه ی هایدگر گذاشته است. هایدگر در بحث از حقیقت زبان به تجربه ی یونانیان از لوگوس بمنزله ی ذات زبان، نظر دارد. لوگوس که مقام جمعِ نسب و روابط است، همچون فعلی است که سبب ظهور هر آنچه هست می گردد. در کلام متفکران یونانی ظهور موجودات بر آمده از لوگوس است و اندیشیدن نیز گوش سپردن به کلام آن. در ابتدای این مقاله نسبت میان هایدگر و پیش از سقراطیان و دلیل اهمیت ایشان به اجمال بررسی و سپس حقیقت زبان در اندیشه ی هایدگر متأخر با نظر به مفهوم لوگوس شرح داده می شود.تاثیرپذیری هایدگر از متفکران پیش از سقراطی در موضوع زبان، در دو سطح قابل تحلیل است؛ مرحله اول توجه به لوگوس در اندیشه آنان و مرتبه بعد نسبت میان لوگوس با وجود که البته مرتبه دوم در ضون مرحله اول مستتر بوده و از آن حاصل آمده است.
۴۳.

انسان به مثابه رخداد خرد- زبان؛ تفسیری ارسطویی- هایدگری از داستان «گزارشی به فرهنگستان» اثر فرانتس کافکا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان لوگوس زبان خرد زبان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۳ تعداد دانلود : ۲۱۹
این پژوهش با واکاوی داستان «گزارشی به فرهنگستان» اثر فرانتس کافکا و ملاحظه ی آن درزمینه آرای ارسطو و هایدگر در تبیین انسان، کوشیده است تا به قرائت تازه ای از مفهوم انسان دست یابد. ارسطو بنیاد انسان را مفهوم خرد یا لوگوس می انگارد، او در سه اثر مهم خود یعنی «سیاست»، «اخلاق نیکوماخوس» و «شاعری» به کرّات این عقیده را مطرح می نماید. اگرچه رأی ارسطو در تاریخ اندیشه موردقبول واقع شده اما این بدان معنا نیست که دیگران درصدد تبیین قرائت های تازه از انسان برنیامده باشند. یکی از این متفکران مارتین هایدگر است. هایدگر در مقاله ی «زبان» ضمن پرداختن به چیستی زبان، چیستی انسان را نیز مورد کاوش قرار می دهد. به اعتقاد این پژوهش تأکید ارسطو بر اصالت خرد یا لوگوس از یک سو و تفسیر هایدگر از انسان به مثابه هستنده زبان مند از سوی دیگر، می تواند ما را به سوی نظرگاهی تازه رهنمون شود. بر این اساس خرد و زبان نه یک سره متفاوت اند و نه کاملاً متشابه. این دو مفهوم می توانند در جهت تکمیل یکدیگر به کار گرفته شوند. با رجوع به داستان کافکا این رویکرد به وضوح به چشم می آید. ذات انسانی چیزی نیست مگر هم صدایی خرد و زبان.
۴۴.

شناسایی تکنیک های اقناع در شبکه تلویزیونی کان 11 رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شبکه کان 11 رژیم صهیونیستی تکنیک های اقناع پاتوس لوگوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۲۱۶
تکنیک های اقناعی، تأثیر زیادی در جذب و اثرگذاری بر مخاطبان تلویزیون دارند. یکی از شبکه هایی که با کاربست این تکنیک ها به دنبال تأثیرگذاری بر افکار عمومی منطقه غرب آسیا است، شبکه 11 رژیم صهیونیستی، معروف به «کان 11» می باشد. پژوهش حاضر با تحلیل و بررسی برنامه های سیاسی این شبکه، با هدف شناسایی تکنیک های اقناع انجام شده است. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و روش پژوهش از نوع کیفی با رویکرد تحلیل محتوا است. بر این اساس، از بین برنامه های سیاسی این شبکه تلویزیونی، 10 مورد گزارش خبری در سال 2020 به صورت هدفمند انتخاب و با استفاده از فرایندهای کدگذاری و طبقه بندی، مطالعه شد. یافته ها شامل 169 کد بود که بر اساس اصول اقناع، 109 کد به عنوان پاتوس و 60 کد به عنوان لوگوس طبقه بندی شد. در نهایت برای شاخص پاتوس 8 تکنیک و برای شاخص لوگوس 6 تکنیک به دست آمد. نتایج نشان داد که شبکه تلویزیونی کان 11، در گزارش های خبری بیشتر اخبار خود را در قالب تکنیک های پاتوس )شاخصی که احساسات مخاطب را درگیر می کند) با 64/50 درصد گزارش گری کرده است. در حالی که این شبکه فقط در 35/50 درصد از گزارش ها را با شاخص لوگوس (شاخصی که عقل و منطق مخاطب را درگیر می کند) ارائه نموده است.
۴۵.

جستاری در فلسفه آرکئولوژی (باستان شناسی - دیرینه شناسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: فلسفه آرکئولوژی درون دانشی برون دانشی آرخه آرخئون لوگوس عالم مدرن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۶۶
هیچ دانشی مستغنی از فلسفه، فکر و فهم فلسفی و نظری و معرفت شناختی نیست. این که بدرستی و راستی یک رشته و دانش یا یک علم چگونه دانش و دانایی یا نظام معرفتی و رشته علمیست این که چه جایگاهی را در میان دیگر رشته های علمی وسپهرهای معرفتی اشغال کرده است، این که منابع و مواد و مصالح موضوعی اش از چه جنسی هستند، این که به لحاظ روش شناختی و نوع روش ها و راهکارها و ابزارهای به خدمت گرفته شده در آن در چه موقعیتی قرار گرفته و مناسبتش با ابزارهای پژوهشی و روش شناسی دیگر رشته ها و دانش ها چگونه است و کوتاه سخن آن که مسأله های ریز و درشت مطرح شده از سوی عالمان آن از چه نوع مسأله هایی هستند و فرضیه ها و نظریه هایش از چه جنس اند و روی به قبله و کعبه چه نیت و هدف و غایتی دارند و به دنبال چه می گردند و چه می جویند و چه می کاوند و چه می یابند و چه باده ای از معرفت را به کف می آورند و در کام آدمیان می ریزند و منزلت و مصلحت و منفعتشان برای مردمان چگونه است و شمار متعدد مسأله های خرد و کلان دیگر از این جنس هم سرشتی فلسفی دارند هم نقد و تحلیل هم فکر و فهم فلسفی و نظری و معرفت شناختی را می طلبند. در نوشتاری که پیش روست برای پرهیز از افتادن در دام خلط مباحث، سعی شده سه نحوه نگاه درون دانشی و اولیه علمی عالمان و بینادانشی و روایی و تاریخی مورخان و برون دانشی و ثانویه و فلسفی فیلسوفان علم از هم تفکیک و تحدید شود. در ادامه طرح مسأله ها و مباحث دانشی درافکنده و دامن زده می شود که بی اغراق می توان گفت یکی از سئوال خیز و مناقشه انگیز و پیچیده و عمرخوار و شکننده و دلرباترین دانش های مطرح در دوره جدید بوده است.
۴۶.

بررسی آموزه نجات در الاهیات اوریگن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آباء نخستین کلیسا الاهیات مسیحی لوگوس منجی نجات شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۴۷
مبحث نجات در مسیحیت از جمله آموزه های اساسی است که هم کتاب مقدس و هم سنت رسولان و هم آثار برجای مانده از آباء کلیسا به آن پرداخته اند. اصل بنیادین در آموزه نجات در میان آباءِ یونانی زبان به طور عام و اوریگن اسکندرانی به طور خاص، شخص مسیح است. از نظر اوریگن نقشه نجات توسط پدر آسمانی طرح ریزی شده و توسط یگانه پسرش به اجرا درآمده است. مومن مسیحی با توبه و تعمید، در مسیر رشدِ معنوی قرار گرفته و با تأمل در کتابِ مقدس که همان حقیقت لوگوس یا پسر است و استقامت در کسب علم روحانی با کمک روح القدس به فیضِ نجات نائل می شود. آخرین مرتبه روحانی در مسیر نجات یکی شدن و فنایِ در لوگوس بوده که جانِ جهان است. یکی شدن با لوگوس و زندگی به شیوه مسیح و کسب فضائل اخلاقی همان خداگونگی است که در اندیشه اوریگن عبارت اُخرایِ نجات است. اوریگن دامنه رحمت و محبتِ پدر آسمانی را چنان وسیع و همه گیر می بیند که به موجب آن تمامی مخلوقات در غایتِ امر طعم رستگاری را خواهند چشید. شاید بتوان مهمترین نظریه اوریگن در بابِ نجات را نظریه شمول گرایی برشمرد که به موجب آن حتی گنهکاران و بالاتر از آن شیاطین نیز در نهایت به نجات خواهند رسید. نظریه ای که به کام کلیسا خوش نیامد و یکی از دلایل تکفیر اوریگن شد.
۴۷.

مناقشه فوکو با هایدگر و دریدا در فهم و تفسیر فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فوکو افلاطون هایدگر دریدا حقیقت لوگوس نوشتار پایدیا هنر زیستن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۴۷
این نوشتار با تمرکز بر تفسیر هایدگر از آموزه حقیقت افلاطون و تفسیر دریدا از فارماکون افلاطون، خط تفسیری ای را برجسته می کند که در آن افلاطون آغاز فهمی فلسفی است که وجه غیاب و پوشیدگی هستی و حقیقت را طرد می کند. در برابر این خط تفسیری، تفسیر فوکو از افلاطون و کردارهای فلسفی یونان طرح و بسط داده می شود. از قِبل این تفسیر روشن می شود که با دو شرح متمایز از کردارهای فلسفی یونان و نسبت آن با سربرآوردن و ظهور مدرنیته روبرو هستیم؛ شرحی که مدرنیته را بسط ژرف ترین معنای نمودارشده در متافیزیک یونانی می داند و شرحی که بنیاد فلسفه مدرن را در رویارویی با بنیاد اندیشه افلاطونی تفسیر می کند و افلاطون و جریان های فلسفی اثرپذیرفته از وی را چونان افقی برای ایستادگی در برابر سیطره مدرن می انگارد. بااینکه می توان طرح هنر زیستن فوکو را وامدارِ طرح پروای خود و کار هنری هایدگر دانست، این طرح به فوکو امکان می دهد تا تفسیر متفاوتی از افلاطون فراپیش نهد. نشان می دهیم که چه ملاحظات روش شناسانه ای به فوکو کمک می کند تا این تفسیر متفاوت را درمیان گذارد. فوکو برای به دست دادن چنین تفسیر متفاوتی به کارکرد نوشتار، لوگوس و حقیقت چونان پارسیا در اندیشه افلاطون و فلسفه یونانی توجه می کند. در ادامه مسیرِ فوکو، واکاوی و تحلیلی از ایده ها، آگاثون و دیالوگ مطرح می شود که وجوه زیستی، درگیرانه، هنری و سیاسی آن ها را برجسته می کند. این جعبه ابزار مفهومی و روشی کمک می کند تا خط تفسیری متفاوتی از اندیشه افلاطون را طرح کنیم و بسط دهیم.
۴۸.

سپنته آرمیتی: خرد سوفیایی در دین زردشت بررسی تطبیقی حکمت در سنت یهود و مسیحیت با خرد عبودی در زرتشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت سوفیا لوگوس فرونسیس سپَنتَه آرمیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۲۲
دین زرتشت به سنخی از معطی خرد متعالی اشاره دارد که در صفات و خصوصیات، منعکس کننده وجهی از الوهیت مشابه با حکمت یا اقنوم روح در ادیان یهود و مسیحیت است. این جلوه از الوهیت که سبب فیضان علم و تجلی الهی در متکثرات است، در دو دین ابراهیمی مسمی به «سوفیا/شخینه» و روح القدس و در دین زرتشتی، «سپَنتَه آرمیتی» است. خویشکاری آرمیتی، ابلاغ خرد «وهومنه» به مومن زرتشتی و برانگیزش مهر و همیاری او جهت گسترش «اَشَه» یا نظم ونسق الهی است. سپَنتَه آرمیتی، هم به لحاظ انتولوژیک و هم معرفت شناسی، میانجی الوهیت با نفوس زمینی است و وظیفه حمل و ابلاغ خرد عالی را برعهده دارد. اعتبار صورت زنانه برای او، به دلیل مقام قبول خرد الهی و سریان آن بر قوابل است و شرط دستیابی به این حکمت شهودی، نه تأمل عقلانی، بلکه ایمان و عشق عبودی فروتنانه و خالصانه است.