مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
رجال
حوزه های تخصصی:
آیه 34 سوره نساء، از مهمترین آیات مربوط به مسأله زن و حقوق وى است که برخى کجاندیشان تلاش کردهاند با تفسیرى ناعادلانه، نگاه اسلام (داعیهدار برترین آیین ترقى و تکامل انسان) را به زن خدشهدار کنند. از این رو، فهم درست این آیه، تأثیر مهمى در بازنمایى نگاه قرآن کریم به «شخصیت و حقوق زن» دارد. در این نوشتار با بهرهگیرى از نظر دانشمندان شیعی در حوزه تفسیر، حدیث و لغت و با بررسى تطور معنایى قوامیت از بستر تاریخى اقوال و تأثیر تطورات اجتماعى بر آن، مشخص شد که قیمومیت در زبان قرآن به معناى فرمانروایى و سالارگرى نیست، بلکه به معناى سرپرستى، مدیریت و مسئولیتپذیرى است. چنین قیمومیتى نه فقط مزیت، فضیلت و مقام نیست بلکه باربرى مشقات زندگى و خدمتگزارى است. بیشتر مفسران مقصود از رجال در آیه 34 سوره نساء را شوهران و نه تمامى مردان مىدانند؛ همانگونه که مقصود از نساء همسرانند نه همه زنان.
واکاوی نظریه «وقوع در مشیخه من لایحضره الفقیه و دلالت آن بر وثاقت مؤلّف» با تأکید بر کتاب «النّوادر» ابراهیم بن هاشم قمی
حوزه های تخصصی:
بر پایه مقدّمه کتاب من لایحضره الفقیه، پشتوانه شیخ صدوق برای تدوین کتابی که به صحّت و صدور روایاتش از معصومان علیهم السلام اطمینان دارد، کتاب هایی حدیثی است که ضمن اشتهار در جامعه علمی آن روز، مورد عمل و مراجعه نیز بوده است. علّامه مجلسی، نخستین اندیشمندی است که از یادکرد نام راوی در مشیخه صدوق، مدح او را برداشت می کند. برخی رجالیان، این مسأله را حاکی از توثیق راوی دانسته و برخی، هرگونه دلالتی را برای آن نفی کرده اند. در برخی جوامع رجالی معاصر، از این قاعده برای توثیق ابراهیم بن هاشم بهره برداری شده است. پس از تحلیل و ارزیابی قاعده، این نتیجه به دست آمد که نه راویان واقع شده در آغاز اَسناد کتاب، همگی صاحب کتاب اند و نه مقدّمه الفقیه، اعتبار همه جانبه منابع کتاب را می رساند؛ بلکه تنها در صدد بیان «اعتبار نسبی و فی الجمله» منابع خود می باشد. از این رو نمی توان حکم شیخ صدوق را بر صاحب تألیف بودن و وثاقتِ افراد نام برده در آغاز سندها حمل کرد. نگاشته حاضر، پس از تحلیل 10 روایت ابراهیم بن هاشم در الفقیه، با نظر به اینکه آوردن نام وی در آغاز اَسناد، گزارش گر نقل از کتاب «النوادر» اوست و نیز شیخ صدوق در ابواب الزامی فقه مانند حدود و دیات به این روایات، فتوا داده، می توان نتیجه گرفت که این کتاب در شمار کتاب های مشهور و معتمَدبه بوده است. تدوین کتابی متقن که مورد اعتماد شیخ صدوق واقع شده، می تواند نشان گر مدح و اعتماد به نویسنده آن باشد. هرچند نباید از نظر دور داشت که پذیرش روایت های کتاب النوادر، می تواند به دلیل بهره گیری آن از منابع مورد اعتماد پیشین مانند کتاب های یونس بن عبدالرحمن یا تکیه بر شواهد اطمینان بخش بوده باشد که در این صورت، الزاما وثاقت نگارنده آن را نتیجه نخواهد داد.
شناسایی و تحلیل اَسناد شیعی و منقطع روایات پیامبر صلی الله علیه و آله در کتب اربعه
حوزه های تخصصی:
«اَسناد شیعی و منقطعِ روایات پیامبرصلی الله علیه و آله» سندهای روایاتی است که راویان آن شیعه اند و با این که هم عصرِ پیامبرصلی الله علیه و آله نیستند، به صورت مستقیم از آن حضرت، حدیث نقل کرده اند. مقاله کنونی درصدد شناسایی این اسناد بوده و با توجّه به راویان و طبقات آنها و نیز محتوای احادیث، تحلیلی کوتاه درباره آن ارائه می کند. دقّت در این اسناد، افزون بر آگاهی از میزان کاربری روایات پیامبرصلی الله علیه و آله در کتب اربعه، زمینه شناخت چرایی انقطاع و آشنایی با برخی از مبانی صاحبان کتب اربعه در اعتماد به احادیث را فراهم می کند. دست یابی به 44 سند شیعی و منقطع روایات پیامبرصلی الله علیه و آله، تأثیر صاحب کتاب بودن و اصحاب اجماع بودن راوی در ارسال سند و نیز اثرگذاری موضوع و محتوای حدیث بر انقطاع سند، برخی از دستاوردهای تحلیلی این مقاله است.
بررسی وثاقت اصحاب اجماع
مرحوم کشّی در کتاب «اختیار معرفه الرجال» که توسط شیخ طوسی تلخیص شده است بر تصحیح و تصدیق تعدادی از روات و فقهاء نقل اجماع کرده است.این افراد بعدها توسط رجالیون به اصحاب اجماع مشهور شده اند.در اینکه مراد کشّی از اجماع بر تصحیح افراد چه بوده؟ احتمالاتی از طرف علمای رجال مطرح شده است برخی تنها وثاقت خود مجمع علیه، برخی علاوه بر وثاقت راوی بر وثاقت مروی عنه، برخی بر تصحیح اصول کتابت شده توسط این افراد قائل شدند.اکثر بزرگانر جالی این عبارت را تنها مثبت جلالت شأن آنها دانسته اند.با این همه هریک از این احتملات چندان مبنای درستی ندارد.با این همه می توان گفت با توجه به نوع کلام مرحوم کشّی و بیان شیخ در عبارت «لایروون و لایرسلون الا عن ثقه» به این باور متمایل شد که اعتبار و منزلت این افراد لزومی بر تصریح در چنین اجماعی ندارد؛ چراکه افراد دیگری نیز به عظمت آنان نیز وجود دارد و حتی اگر اجماع کشّی نبود جلالت آنان ثابت بود.روایتی که آنان نیز بدون واسطه نقل می کنند به اعتبار وثاقت آنان نیز، نیاز به تصریح در قالب اجماع ندارد.بنابراین مراد کشّی از نقل اجماع برای اثبات وثاقت راویانی است که این افراد از آنها نقل روایت می کنند.از میان اصحاب امام رضا (ع) یونس بن عبدالرحمان در رتبه برتر از آنها و بعد از صفوان بن یحیی قرار دارد.عثمان بن عیسی نیز به دلیل سابقه واقفی بودن و عدم ذکر اجماع مذکور در خصوص او مورد تشکیک خواهد بود.
بررسی آراء حدیثی – رجالی میرزا محمد اخباری با تکیه بر کتاب صحیفه اهل الصفاء فی ذکر اهل الاجتباء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
319-340
حوزه های تخصصی:
بدون تردید کتاب صحیفه اهل الصفاء فی ذکر اهل الاجتباء نشان دهنده عمق تفکرات اخباری گری محمد بن عبدالنبی نیشابوری مشهور به میرزا محمد اخباری است؛ زیرا در این کتاب مبانی رجالی و حدیثی وی به خوبی انعکاس یافته است. سودجویی او از مباحث رجالی به دلیل تقابلی است که در این موضوع با جریان اصول گرای هم عصر وی پدید آمده بود. وی در این اثر کوشیده است تا از کیان احادیث در مقابل جریان اصول گرای عصر خویش دفاع کند. وی از سویی با بازخوانی آرای عالمان متقدم رجالی و از سوی دیگر با نقد آرای رجالی متأخران، درصدد است نظریه ای بدیع را در علم رجال و در عین حال مخالف با نظریه اصولیان عرضه کند. جستار پیش رو سعی نموده با بررسی کتاب میرزا محمد به مبانی رجالی وی دست یابد و از رهگذر این بررسی، تقابل های گفتمانی عصر وی را پی جویی نماید. در ادامه با تمرکز بر روش شناسی اثر، مزیت های آن از جمله توثیقات رجالی، صحت طرق روایات، نقد آرای مخالفان اصول گرا را مورد کاوش قرار دهد.
تأملی بر زندگی و آثار علمی آیت الله رضوی کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۶
213 - 228
آیت الله سید محمدحسین رضوی، فرزند آیت الله هبه الله رضوی و ملقّب به «علم اله دی» از فقهای کاشان در قرن چهاردهم هجری است. وی با شاگردی نزد استادانی بنام همچون آیت الله ملا حبیب الله شریف و سید محمد علوی بروجردی و سید حسین کاشانی و با سفر به مراکز علمی و بهره جویی از محضر بزرگانی همچون ملا محمدکاظم خراسانی، سید محمدکاظم یزدی به درجه اجتهاد نایل شد. وی در تفسیر ، علوم حدیث، رمل و جفر، اصول و فقه و ادبیات عرب آثاری در خور از خود به یادگار گذاشت. نگارنده در این مقاله، به معرفی او، استادان، مشایخ اجازه و آثار علمی ایشان پرداخته است.
تأثیر تنویع حدیث بر دانش رجال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۴
163 - 184
حوزه های تخصصی:
«تنویع سندی حدیث» توسط ابن طاووس در قرن هفتم (673 ق) مبدأ تحوّلات گسترده و متنوّع در دانش رجال گردید؛ عده ای چنین اجتهاداتی را مردود شمردند و به دلیل عدم انحصار قرائن در سند، از اساس مخالف دانش رجال شدند. تحول طبیعی، محدود شدن دایره احادیث صحیح بود. از طرفی مبنای رجالی جدید باعث ایجاد ابهام در آرای رجالی بعدی گردید؛ چنانکه نسبت به آرای علامه حلی در تصحیح طرق و اسناد، برداشت های دوگانه را ایجاد کرد. از سویی دیگر گروه عظیمی متأثر از این تقسیم بندی، موجب پیشرفت دانش رجال شدند؛ چنانکه با تأثیرپذیری از تعریف جدید از «حدیث صحیح»، عده ای به «وثاقت سندی» گراییدند و یاعده ای «طبقه شناسی» و «شروط راوی» را بازکاوی نمودند. این مقاله سعی دارد تأثیر تنویع حدیث بر دانش رجال را بررسی کند.
ابن قولویه: محدثی در گذر از نصّ به اجتهاد (ظهور و افول یک محدث قمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
81 - 112
حوزه های تخصصی:
ابن قولویه محدث و فقیه متقدم شیعی، از خاندانی محدث بود. وی تأثیرگذارترین استاد شیخ مفید بود و محدثان و بزرگان نامداری چون شیخ صدوق و ابن غضائری نزدش شاگردی کرده اند. حیات علمی وی در مکتب حدیث قم آغاز شد و پس از فعالیت در چند بوم حدیث مهم شیعه، در بغداد وفات یافت. نقش وی در انتقال حدیث و کتب راویان میان این بوم ها و سرزمین های اسلامی، در سده چهارم مؤثر و کارآمد بود. او در خراسان، ماوراءالنهر و مناطق مختلف عراق و مصر به تعلیم و تعلم حدیث پرداخت. مطالعه اسامی کتاب ها و برخی اعتقادات ابن قولویه نشان می دهد او از اساتید و اعتقادات شیعیان خراسان مانند عیاشی و برخی باورهای اسماعیلیه، بیش از سایر بلاد تأثیر گرفته است. محصول این سفرها فقط کتاب کامل الزیارات نبود، بلکه بیست کتاب با موضوعات فقهی به او نسبت داده شده است. این پژوهش با اشاره به تجارب و تحلیل دستاوردهای حضور وی در شهرهای مختلف، کوشیده است درباره سبب وانهاده و کنار زده شدن ابن قولویه که اندکی پس از وفات وی رخ داده، کاوش کند. دیدگاه فقهی مشهور ابن قولویه، نظریه عددیه است که به نظر می رسد افزون بر اوضاع علمی، فرهنگی و اجتماعی سده چهارم و پنجم، این رأی هم به طور خاص، در باقی نماندن نشان علمی از فقیهی نامدار چون او، سهم عمده ای داشته باشد.
بازنگری در نبوت زنان؛ مطالعه موردی حضرت مریم(س) در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضرت مریم(س)، مادر حضرت عیسی(ع)، تنها زنی است که نام او به صراحت در قرآن ذکر میشود. اشارات قرآن به مقامات معنوی مریم، و اوصافی که میتواند او را در ردیف انبیاء قرار دهد، همواره این پرسش را برمی انگیخته است که «آیا مریم نبی ای از انبیای الهی است؟». مفسّران بنا به پیش فرض های خود درباره ی جایگاه زن در قرآن و تفاوت های ذهنی و جسمی او با مردان، پاسخ هایی را برای این پرسش تدارک دیده، و غالباً با استناد به دلایلی، امکان نبوّت زنان و در نتیجه، نبوّت مریم را رد کرده اند. در این میان خلط ملاک های نبوّت و رسالت و عدم تعریف مشخّص از آن، موجب سردرگمی هایی شده است. نوشته ی حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، مفهوم نبوّت در دیدگاه قرآن و سنّت اسلامی را بکاود تا از این رهگذر، نشان دهد که جنسیّت در امر نبوّت نقشی ندارد. هم چنین پشتوانه ی کافی برای اثبات نبوّت مریم فراهم آورد و دلایلی را که تاکنون در نفی نبوّت زنان به آن استناد شده، مورد نقد قرار دهد.
تحقیق درباره مصطلح رجالی «قریب الأمر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۵
119 - 141
حوزه های تخصصی:
دانش جرح و تعدیل از وظایف علم رجال الحدیث و جزء مهم ترین مباحث آن به شمار می رود. از جمله مباحث این علم، شناخت الفاظ جرح و تعدیل در کتاب های رجالی است. معنا و دلالت بسیاری از الفاظ و اصطلاحات جرح و تعدیل روشن است، اما واژگان و اصطلاحاتی نیز وجود دارند که حدیث شناسان بر سر معنا و دلالت آن ها به توافق نرسیده اند. از جمله این اصطلاحات «قریب الأمر» است. قریب الأمر در منابع رجالی شیعه در موارد قابل توجهی به کار رفته است. علما و پژوهشگران حدیثی در گذشته و حال، در تعریف قریب الأمر چند معنا را نظیر قریب به مذهب و اعتقاد، قریب به حدیث و روایت و قریب به وثاقت و عدالت محتمل دانسته اند. به همان نسبت، آنان در دلالت این واژه بر جرح و تعدیل نیز دچار اختلاف شده اند. در این نوشتار به دلایلی، معنای قرب به وثاقت و عدالت برگزیده و نشان داده شده است که قریب الأمر اصطلاحی در میان اصطلاحات جرح و تعدیل است که حالتی بینابین دارد و در کاربرد نزد رجالیان شیعه در معنایی نزدیک به وثاقت به کار رفته است.
تعدیل شخصیت رجالی معلی بن خنیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
279 - 302
حوزه های تخصصی:
از موالیان و اصحاب امام صادق R معلی بن خنیس از جمله افرادی است که مورد اتهام عده ای قرار گرفته و روایات ضد و نقیضی درباره او در دست است. برخی از رجالیون متقدم و متأخر معتقد به وثاقت معلی بن خنیس هستند و برخی رأی بر عدم وثاقت او داده اند. برخی نیز راه توقف را در پیش گرفته اند. از جمله کسانی که به اعتبار معلی بن خنیس معتقدند می توان به شیخ طوسی، آیت الله خویی، مسلم داوری و دیگران اشاره کرد. در مقابل، عالمانی چون نجاشی و ابن غضائری رأی بر عدم وثاقت معلی بن خنیس داده اند. عده ای همچون علامه مجلسی و علامه حلی نیز با توجه به تعارض موجود بین قائلین به وثاقت و عدم وثاقت و عدم امکان ترجیح یکی از دو قول، توقف کرده و نظری ابراز نکرده اند؛ در این میان معلی یکی از شیوخ مشایخ ثقات شمرده شده است که توثیقات عام رجالیون شامل وی نیز می گردد. بنابراین تضعیف او نقض این قاعده رجالی به شمار خواهد رفت. ازاین رو شایسته است دلایل و استدلالات طرفین مدعا را مورد نقد و بررسی قرار داد تا دیدگاه و اعتقاد صواب تمییز داده شود. در این مقاله، سعی بر این است که با بررسی اقوال بزرگان و اخبار در دسترس، وثاقت او مورد بررسی قرار گیرد تا در حد امکان، چهره واقعی او از نظر وثاقت شناخته شود. برای این منظور از کتاب های رجالی راویان حدیث معتبر شیعه بهره گرفته شده است.
تحلیل داده های طبقه شناختی «محمّد بن عیسی بن عبید» در پرتو منابع رجالی و حدیثی
« ابوجعفر محمّد بن عیسی بن عُبید عُبَیدی» از راویان فعّال در عرصه انتقال تراث حدیثی امامیه و پُرروایت در منابع حدیثی شیعه است. گفت وگو درباره طبقه روایی و تعاملات حدیثی «محمّد بن عیسی» به دلیل نقش بسیار در اعتبارسنجی روایات وی ، از قرن سوم پیوسته مورد توجّه دانشیان و پژوهش گران قرار گرفته است. نخستین خاستگاه گفت وگو پیرامون طبقه محمّد بن عیسی بن عبید عبارت «نصر بن صباح» از مشایخ کشّی است که به کتاب «رجال کشّی» و به دنبال آن به «رجال نجاشی» راه یافت. سخن وی چالش جدّی را در تعامل حدیثی گسترده محمّد بن عیسی با «حسن بن محبوب» و «یونس بن عبدالرّحمان» و نیز بهره گیری مستقیم وی از امام رضا × پیش آورده است. برخی از دانشیان رجال و فقیهان ، چنین برداشت کرده اند که استثنای ابن ولید قمی نسبت به محمّد بن عیسی نیز به دلیل وجود خلل در طبقه وی بوده است؛ بدین بیان که وی با توجّه به خردسال بودن ، امکان عملی نقل از یونس بن عبدالرّحمان را بدون واسطه ندارد. در پژوهش حاضر پس از بررسی و تعیین دوره زندگی محمّد بن عیسی بن عبید (ولادت و وفات) بر پایه قرینه ها به بحث تحمّل حدیث وی از امامان شیعه و داد و ستد حدیثی او با اصحاب پرداخته شده است. گفتنی است در این پژوهه به هدف برون رفت از چالش های موجود پیرامون رابطه روایی محمّد بن عیسی در اخذ حدیث ، به سه راهکار نوین در تعیین طبقه راوی ، روی آورده شده که دستاورد آن چنین است: با توجّه به قرینه های فراوان ، هیچ ابهام و خللی در طبقه محمّد بن عیسی وجود ندارد؛ بلکه امکان تحمّل حدیث وی از امام رضا× و حسن بن محبوب و یونس اثبات می شود.
تحلیل تطبیقی دیدگاه آیت الله خویی و آیت الله داوری درباره دلالت وکالت از امام بر وثاقت
توثیق و تضعیف رجالی در میزان اعتباربخشی به خبر راوی نقش دارد. اصلی ترین هدف دانش رجال همین است. برخی از صاحب نظران رجالی یکی از توثیقات عام را «وکالت از جانب امام معصوم» شمرده اند. آنها بر این باورند که وکالت به تنهایی می تواند نشانه وثاقت باشد. در صورت اثبات قاعده یادشده ، روایات این گروه از راویان مورد پذیرش قرار می گیرد. در بین دانشمندان رجالی ، آیت الله خویی قائل به عدم دلالت وکالت بر وثاقت به شکل مطلق است. در برابر ، برخی دیگر همچون آیت الله داوری قائل به تفصیل شده و معتقدند که میان وکیلان امام معصوم در امور جزیی با وکلای ایشان بصورت عام و یا در مسایل دینی ، تفاوت است. پژوهش پیشِ رو بر آن است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی ، دیدگاه های این دو محقّق را تحلیل و مقایسه کند.
بررسی سندی و تحلیل دلالی روایات امام صادق علیه السلام درباره حضرت ابوطالب در کتاب شریف کافی
حوزه های تخصصی:
ابوطالب علیه السلام از شخصیت های بی بدیل تاریخ اسلام است که در تحقّق دعوت اسلام و گسترش آرمان های بلند آن یاریگر رسول خدا نقش آفرین بود. او امنیت کامل را برای پیامبر فراهم می کرد تا آن حضرت بتواند در مقابل مشرکان بایستد و با شرک و بت پرستی مبارزه کند و مردم را به توحید و یکتاپرستی بخواند. حمایت ابوطالب از برادرزاده اش در آن محیط ظلمانی و شرک آلود به حدّی بود که وقتی رحلت کرد جبرئیل امین بر پیامبر نازل شد و به ایشان گفت هر چه زودتر از مدینه خارج شود؛ زیرا با رفتن ابوطالب، دیگر امنیت ندارد و کسی نیست که از ایشان دفاع کند. در روایاتی که از امام صادق علیه السلام در کتاب شریف کافی درباره ابوطالب نقل شده به چند موضوع مهمّ شخصیتی ایشان اشاره شده است: نخست، تحت تکفّل قراردادن پیامبری که قبل از ولادت، پدر را از دست می دهد و در چهار یا شش سالگی مادرش را و در هشت سالگی با وفات پدربزرگش عبدالمطلب مواجه می شود؛ دوم مقام اوصیایی ابوطالب علیه السلام؛ سوم ایمان ابوطالب علیه السلام؛ چهارم بازخوانی حمایت همه جانبه ابوطالب علیه السلام از پیامبر که اجازه نمی داد مشرکان قریش کوچک ترین توهین و بی حرمتی به ساحت قدسی پیامبر صلی الله علیه و آله انجام دهند.
واکاوی مبانی و رویکردهای رجالی آیت الله میرزا جواد تبریزی
منبع:
پژوهش های رجالی سال پنجم ۱۴۰۱ شماره ۵
179-200
حوزه های تخصصی:
از جمله پیش نیازهای لازم برای فهم روش علمی یک فقیه، دستیابی به مبانی وی در علوم مختلف، از جمله علم رجال است. در این میان بازیابی مبانی و رویکرد رجالی میرزا جواد تبریزی، از آن جهت که ایشان میراث دار محقق خویی در قم، و از استادان صاحب سبک در دانش های فقه، اصول و رجال به شمار می آمد، مهم می نماید. مقاله پیش رو، با بهره گیری از تقریرات، آثار فقهی، اصولی و رجالی ایشان، روشن می سازد که ایشان در پذیرش خبر واحد، به وثاقت سندی باور داشته، و تضعیف یک راوی را در سند روایت، موجب تضعیف روایت می داند. همچنین حجیت قول رجالی را از باب شهادت و اخبار می پذیرد و بر این باور است که مخبرِ به وثاقت، باید ثقه و شهادتش حسی باشد. ایشان در مبانی رجالی خود به میزان چشمگیری متأثر از محقق خویی است. همچنین برخی توثیقات عام را همچون قاعده توثیق مشایخ نجاشی پذیرفته، و برخی را مانند توثیق مشایخ اصحاب اجماع قابل پذیرش نمی داند. نیز نسبت به برخی کتب حدیث و رجال، ملاحظاتی ویژه داشته و در بعضی موارد، انتساب آنها را به مؤلف مورد تردید قرار می دهد. در این مقاله همچنین به برخی فوائد رجالی در نوشته های ایشان اشاره شده است.
تحلیل و نقد فقه الحدیثی حدیث موسوم به«ما اشکل» مورد استناد جریان احمد اسماعیل بصری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
69 - 94
حوزه های تخصصی:
مُتِمَهْدیان افرادی هستند که به دروغ خود را به جای امام دوازدهم در بین عموم جامعه معرفی می کنند. احمد اسماعیل بصری از جمله مُتِمَهْدیانی است که در سال های اخیر گام در این عرصه گذاشته و با دادن وعده هایی به مردم تمام تلاش خود را در انحراف آنها از مذهب تشیع به کار بسته است. احمد اسماعیل بصری و انصارش با استفاده از روایات معصومان؟عهم؟ در راستای اهداف خود سعی بر این داشته اند که برای خود وجهه قابل قبولی درست کنند. پژوهش حاضر به دلیل اهمیت موضوع مهدویت و شناسایی مدعیان این عرصه سعی دارد تا به بررسی یکی از روایات مورد استناد آنها موسوم به «مااشکل» بپردازد. آنها با توجه به این حدیث ادعا دارند که منظور از عهدنبی الله، سلاح و پرچم به ترتیب وصیت، علم و دعوت به حاکمیت الله می باشد. تحقیق حاضر به روش کتابخانه ای و ساختار و محتوای توصیفی _ تحلیلی با بهره گیری از قواعد فقه الحدیث به بررسی روایت«مااشکل» پرداخته است و مشخص گردید مواردی همچون تقطیع نادرست حدیث، تأویل های نادرست، عدم تشکیل خانواده حدیث، فهم نادرست از تعابیر روایت، عدم توجه به سیاق روایت و عدم توجه به منابع دیگر روایت از جمله مهم ترین ایرادات فقه الحدیثی روایت مذکور است. هم چنین با بررسی رجالی مشخص گردید حدیث تفسیر عیاشی معلق، حدیث کتاب الغیبه دارای دو طریق صحیح و سه طریق ضعیف می باشد.
جایگاه سند در اعتبارسنجی شیخ صدوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
55 - 84
حوزه های تخصصی:
اعتبارسنجی روایات در اعصار مختلف با تفاوت هایی همراه بوده است. متأخران شیعه از زمان علامه حلی، اولین مرحله از بررسی روایات را سنجش سندی قرار داده اند، همین امر موجب ضعف تعداد قابل توجهی از روایات شده است؛ ازاین رو محدثان متقدم، به تساهل در بررسی های سندی روایات متهم گردیده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، میزان و نحوه به کارگیری بررسی های سندی را در نزد شیخ صدوق مورد مطالعه قرار داده است. در نزد صدوق، بعد از بررسی های کتاب شناسی، سنجش سندی بر سنجش متنی اولویت داشته است. وی در بررسی های سندی، به اتصالات سند، مذهب، وثاقت و عدم انفراد راوی توجه کرده است. وی کذب و وضع را سبب بی اعتباری روایت دانسته، اما سایر ضعف های سندی را تنها در صورت تعارض موجب طرد روایت برشمرده است. در صورت حکم بر صحت سند حتی در حالت تعارض نیز حکم بر طرد روایت نداده و آن را با تغییر دلالی پذیرفته است.
بازشناسی مفهوم ضعف راوی در منابع پنج گانه رجالی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
163 - 188
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم در دایره جرح و تعدیل رجال حدیث، مفهوم ضعف است. دانشمندان رجال شیعه برخی از راویان را ضعیف توصیف کرده اند؛ اما با وجود ضعف راوی، در کتب حدیثی ما روایات بسیاری از آن ها نقل شده است. این مسئله نشان می دهد مفهوم ضعف نمی تواند به معنای رد مطلق روایات راوی توصیف شده به ضعف باشد. اگر ضعف به معنای رد مطلق روایات راوی ضعیف بود، هرگز شاهد ورود حجم فراوانی از روایات راویان ضعیف به کتب روایی نبودیم. برای نمونه با وجودی که دانشمندان علم رجال ابوسمینه و محمد بن سنان را ضعیف می دانند، در کتب روایی ما صدها روایت از این دو داریم و همین مسئله نیاز به یک دوباره اندیشی در حوزه مفهوم ضعف را ضروری می سازد. بنابراین پژوهش حاضر به هدف دستیابی به مفهوم ضعف در نزد رجال پژوهان شیعه که ارتباط مستقیم با چرایی ورود روایات راویان ضعیف در منابع حدیثی دارد، به روش توصیفی تحلیلی به تبیین مفهوم ضعف در نزد رجالیان به ویژه رجال پژوهان متقدم می پردازد. نتیجه حاصل از این پژوهش اثبات می کند با توجه به گونه های نقش راوی و پدیده استثنا، توصیف راوی به ضعف به معنای عدم اعتبار کل روایات وی نیست.
واکاوی حدیث موضوع در آثار رجالی سده های سوم و چهارم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
79 - 120
حوزه های تخصصی:
حدیث موضوع، واقعیتی است که در میراث حدیثی مسلمانان وجود داشته و پیوسته درباره تاریخچه پدید آمدن، انگیزه ها و قالب های تحقق آن بحث شده است. ضرورت کاربست رویکرد درزمانی در تحلیل آنچه به حدیث موضوع یاد شده، می تواند درک جامعی از تحولات رخ داده در مورد آن را در سده های نخستین نمایان سازد. حدیث موضوع، سهل و ممتنعی است که همچون اسرائیلیات به رغم وضوح ابتدایی، در مرحله کشف مصادیق، کار را برای پژوهشگران فرسایشی می کند. مقاله حاضر تلاش کرده است تا با جست وجو در کتب رجال و جرح و تعدیل سده های متقدم هجری، شبکه ای از اصطلاحات دلالت کننده بر وضع حدیث به صورت صریح و کنایی را استقصا کند و در مرحله بعد با یادکرد تحولات بنیادین در عالم حدیث، گفتمان های شکل گیری این اصطلاحات را به قدر کفایت نمایان سازد؛ پدیده هایی که هریک به نوبه خود بستر پدیداری حدیث موضوع را بر محور نقد رجالی در سده های دوم تا چهارم هجری قمری فراهم کرده است. ازجمله این پدیده ها می توان به «اسناد حدیث و اصالت مأخذ»، «گسترش تدوین حدیث»، «فرابومی شدن حدیث» و «تضییق دامنه سنت» اشاره کرد.
نقد و بررسی ارزیابی های سندی و رجالی در تفسیر الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه المطهره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۲)
56 - 81
حوزه های تخصصی:
در تفاسیری که از روایات تفسیری استفاده می کنند، جست و جو از احوال سند در دو زمینه رجال و درایه جای بحث می یابند. برخی از مفسران، چون آقای صادقی در تفسیر الفرقان، ضمن استفاده و اهتمام بسیار بر نقل اسناد روایات، به گونه ایی متفاوت با اسناد برخورد نموده و با وجود دقت در ذکر اسناد، به علم رجال، هیچ وقعی ننهاده و در هنگام استعمال مصطلحات حدیثی نیز معانی و مفاهیم دیگری از آنها را مد نظر داشته است. مشاهده می شود که ضعف سند، به تنهایی در الفرقان نه دلیل رد روایت و نه عامل پذیرش نقل است، بلکه فقط ضعف روایتی را که به ضعف نام بردار است، یادآور می شود؛ بدون آن که در استناد و استفاده فقهی- تفسیری، مورد بهره برداری و ارزش گذاری باشد. ریشه این روی کرد در اعتقاد نداشتن به وثوق مخبری، و پذیرش وثوق خبری است. می توان استنباط نمود که ملاک صحت حدیث از دیدگاه ایشان، همان صحت قدمایی است. این روی کرد در موارد متعددی در الفرقان نمود داشته که نتیجه آن اتخاذ آرای فقهی متفاوت در ذیل آیات الاحکام است. در این استفاده متفاوت، گاه شاهد پذیرش و رد روایاتی از سوی مؤلف می شویم که تأمل و درنگی نقادانه در حوزه سند روایات الفرقان طالب است. ما در این مقاله این روی کردها را با نقدهای لازم به تحریر در آورده ایم.