مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۶۱ تا ۵٬۰۸۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بررسی میزان اثربخشی مدارس دوره ابتدایی از منظر مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و ارائه الگوی مطلوب در استان قزوین انجام شده است.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر با توجه به هدف و ماهیت تحقیق از نوع روش آمیخته (کیفی، کمی) است، در بعد کیفی، از روش تحقیق تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی استفاده شده، و گویه های اثربخش از متن سند تحول بنیادین آموزش وپرورش از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی، شناسایی و احصا شد .در بعد کمی از روش تشریحی و توصیفی پیمایشی استفاده شده، جامعه آماری شامل کلیه مدیران، راهبران آموزشی- تربیتی مدارس ابتدایی و کارشناسان حوزه معاونت آموزش ابتدایی اداره کل و مناطق 14 گانه استان قزوین بود. حجم نمونه در این پژوهش 300 نفر با روش طبقه ای نسبتی و بصورت تصادفی با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردید. ابزار پژوهش، 2 پرسشنامه محقق ساخته 99 سؤالی 5 عاملی لیکرت استفاده شده است. در بخش کمی از آلفای کرونباخ برای نرمال بودن داده ها و برای پایایی آزمون نیکویی برازش کلموگروف اسمیرنف و روایی مدل اندازه گیری از تحلیل عاملی تائیدی با آزمون t در نرم افزار SPSS از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری برای برآورد اعتبار الگوی ارائه استفاده شده است.یافته ها: در بخش کیفی نتایج نشان داد تمام مؤلفه های استخراج شده اثربخش می باشند. در بخش کمی نتایج بیانگر این است که برای تمامی مؤلفه ها آماره t با سطح معنی دار 0001/0 تفاوت معنی داری با سطح متوسط 3 دارد. از آنجا که، میانگین مؤلفه های راهبری و مدیریت تربیتی 39/4، برنامه درسی 36/4، تربیت معلم و تأمین منابع انسانی 57/4، تأمین و تخصیص منابع مالی 68/4، تأمین فضا، تجهیزات و فن آوری 56/4، مؤلفه پژوهش و ارزشیابی 56/4 بیشتر از سطح متوسط 3 می باشد. لذا بیانگر اثر بخشی بالای عوامل شناسایی شده مدارس دوره ابتدایی است.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که تأمین فضا، تجهیزات و فن آوری، پژوهش و ارزشیابی، تربیت معلم و تأمین منابع انسانی، برنامه درسی، راهبری و مدیریت تربیتی، تأمین و تخصیص منابع مالی دارای بار عاملی مناسب برای پیش بینی الگوی دستیابی به مدارس ابتدایی اثربخش از منظر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می باشند.
مدل مدیریت مدرسه محور بر اساس آموزه های ملی (پژوهشی آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی و اعتباریابی مدل مدیریت مدرسه محور بر اساس آموزه های ملی ایرانی بود.روش پژوهش اکتشافی متوالی از نوع ابزار سازی بود که در بخش کیفی به صورت تحلیل مضمون انجام شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، مدیران ارشد ستادی و کارشناسان ارشد اداره کل آموزش و پرورش و اساتید دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی استان کهگیلویه و بویراحمر بودند که به به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از رویکرد اشباع نظری انجام شد. آگاهی دهندگان کلیدی، شامل 23 نفر از جامعه هدف بودند. در بخش کمی، جامعه شامل معاونین آموزشی ادارات کل آموزش و پرورش استانهای کشور و نیز مدیران مدارس مستقل دوره های ابتدایی، متوسطه و هنرستانهای فنی و حرفه ای و کارودانش اداره آموزش و پرورش شهرستان بویراحمد بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای درمجموع 227 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار گرد آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه به شیوه روایی محتوایی و جرح و تعدیل توسط متخصصین صورت گرفت. اعتباریابی کیفی پژوهش به عنوان یک پارادایم کیفی برپایه چهارمعیار: قابلیت اعتبار (باورپذیری)، بی طرفی (تأئیدپذیری)، قابلیت اطمینان (سازگاری) و قابلیت کاربرد (انتقال پذیری) درنظرگرفته شد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ به مقدار 87/0 به دست آمد. یافته ها: بر اساس شبکه مضامین 14 مضمون سازمان دهنده تحت عناوین چشم انداز مدرسه، آموزه های استراتژیک ملی، چشم انداز دانش آموزی، استانداردهای روانشناختی دانش آموزان، رویکرد دموکراتیک ستاد (وزارت)، مرجعیت معلم، حرفه مندی و تخصص گرایی، اشتراک پذیری، تشکل های راهبردی، نقش پذیری اولیا، نقش پذیری سازمان ها و مؤسسات، محاسبه پذیری و پایش فراگیر، تکریم کارکنان و پرهیز از انحرافات و بیراهه ها بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت که یافته های بخش کمی، نتایج بخش کیفی را تآئید نمودنتایج حاصل از پژوهش مبیّن آن است که شرط اساسی و بایسته در تحقق مدیریت مدرسه محور، تمرکز زدایی از نظام آموزشی، حذف قوانین و مقررات دست و پاگیر و وضع قوانین و مقررات حامی، جلب مشارکت فراگیر همه سازمانها و مؤسسات سطح جامعه، تکریم معلم، می باشد.
شاخصه های مدیریتی نظام جمهوری اسلامی در انسجام ملی و تشکیل «امّت اسلامی» از منظر رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر، تبیین شاخصه های مدیریتی نظام جمهوری اسلامی در انسجام ملی و شکل گیری «امّت اسلامی» از منظر رهبری جمهوری اسلامی بود. روش: این تحقیق با توجه به موضوع، از نوع توصیفی- تحلیلی و با توجه به هدف، از نوع تحقیقات توسعه ای و از نظر روش تحقیق، از نوع تحلیل مضمون است. روش تحلیل مضمون از نوع تحقیقات کیفی است. ابزار اصلی گردآوری داده ها، فیش برداری است. جامعه آماری تحقیق، کلیه بیانات حضرت آیت الله خامنه ای است. یافته ها: از منظر رهبری؛ مدیریت جهادی، پایبندی به آرمان و اصول اسلامی و مدیریت تعامل مؤثر با مردم، از عوامل ایجاد و تقویت رویکرد امت و انسجام ملت و عوامل تضعیف کننده آن: تحرّکات تبلیغاتی و رسانه ای دشمن، اختلافات مذهبی، تضعیف سنّتهای دینی، انهدام سنگرهای معنوی، تصرّف فضای فکری و روحی کشور و... شناسایی شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر لزوم توجه همزمان به عوامل ایجادکننده و عوامل تضعیف کننده انسجام ملی و شکل گیری «امّت اسلامی»، تأکید داشت.
از قانون تا نوآوری: ارزشیابی ابزارهای قانون جهش تولید دانش بنیان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
31 - 55
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بر ابزارهای خط مشی نوآوری در قانون جهش تولید دانش بنیان متمرکز است. این قانون به منظور تقویت نوآوری در شرکت های دانش بنیان و فراهم آوردن زیرساخت های حمایتی مناسب برای توسعه محصولات نوآورانه در ایران به تصویب رسیده و ترکیبی از ابزارهای خط مشی نوآوری را برای این منظور به کار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی اثربخشی این ابزارهای قانونی بر عملکرد نوآورانه شرکت های دانش بنیان و ارزشیابی میزان موفقیت یا ناکامی آن ها در تحقق اهداف تعیین شده است. در مجموع 15 ماده قانون (شامل 29 بخش حاوی ابزار خط مشی نوآوری) که مستقیماً با شرکت های نوآور و دانش بنیان مرتبط بود، مورد بررسی قرار گرفته است.طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش به روش کمی انجام شده است و شامل یک مرحله اصلی جمع آوری و تحلیل داده ها است. ابتدا داده ها از طریق پرسش نامه ای که بر اساس طیف لیکرت 1 تا 5 طراحی شده بود، از ۱۱۴ شرکت دانش بنیان در حوزه های گوناگون صنعتی جمع آوری شد. در مرحله تحلیل کمی، از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) برای بررسی ارتباط میان مواد مختلف قانون جهش تولید دانش بنیان و عملکرد شرکت های دانش بنیان استفاده شد. همچنین، از تحلیل اهمیت - عملکرد (IPA) برای شناسایی اولویت های سیاستی و تعیین نقاط قوت و ضعف ابزارهای گوناگون خط مشی بهره گرفته شد.یافته های پژوهش: یافته های این پژوهش نشان می دهد که برخی از مواد قانونی، به ویژه مواد ۱، 4 و ۱۱ که بر حمایت های مالی و ایجاد زیرساخت های تحقیق و توسعه متمرکزند، نقش مهمی در بهبود عملکرد نوآورانه شرکت های دانش بنیان داشته اند. این حمایت ها شامل اعطای تسهیلات مالی و یارانه ها، بهبود زیرساخت های فناورانه و ارائه منابع مالی برای تحقیقات توسعه ای بوده است. در مقابل، مواد قانونی مرتبط با تعرفه واردات و نماینده حقوقی، مانند مواد ۳، 12و 15، به عنوان ابزارهای ضعیف تر شناخته شده اند و نیازمند بازنگری و تطبیق بیشتر با نیازهای واقعی شرکت ها هستند. همچنین، یافته ها نشان دادند که ناهماهنگی میان برخی از ابزارهای خط مشی باعث کاهش اثربخشی کلی آن ها می شود.محدودیت ها و پیامدها: از جمله محدودیت های این پژوهش، محدود بودن به داده های جمع آوری شده از شرکت های دانش بنیان ایران است که ممکن است به طور کامل قابل تعمیم به سایر کشورها نباشد. همچنین، بررسی این پژوهش بر تأثیرات کوتاه مدت اجرای قانون متمرکز بوده و برای تحلیل اثرات بلندمدت نیاز به مطالعات بیشتری وجود دارد. علاوه بر این، محدودیت دسترسی به داده های دقیق کمّی در خصوص عملکرد شرکت ها در طول زمان، می تواند تأثیرات جزئی تر و طولانی مدت این سیاست ها را پوشش ندهد.پیامدهای عملی: نتایج پژوهش نشان می دهد که سیاست گذاران باید به بازنگری در ابزارهای غیرمالی مانند مشاوره و آموزش بپردازند و این ابزارها را به طور کامل با نیازهای خاص صنایع و شرکت های دانش بنیان تطبیق دهند. همچنین، پیشنهاد می شود که تعاملات بیشتری میان دولت و بخش خصوصی برقرار شود تا بازخوردهای لازم از شرکت ها به طور منظم به دولت و مجلس شورای اسلامی منتقل گردد و خط مشی ها بهینه سازی شوند. علاوه بر این، به کارگیری یک سیستم ارزشیابی مستمر برای بررسی عملکرد ابزارهای سیاستی و نظارت بر اجرای قانون می تواند به اصلاحات لازم کمک کند. در نهایت، توجه ویژه به نیازهای مالی و زیرساختی شرکت های کوچک و متوسط در حوزه نوآوری، همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است.ابتکار یا ارزش مقاله: این پژوهش از جنبه های مختلف دارای نوآوری است. نخست، موضوع مورد تمرکز مقاله و بررسی عملکرد یک قانون مهم در زمینه خط مشی نوآوری ایران است. نتایج این پژوهش، برای اصلاح و ارتقای این قانون، کاربردی است. دومین جنبه نوآورانه، ترکیب دو روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و تحلیل اهمیت - عملکرد (IPA) در ارزشیابی سیاست های نوآوری است که به عنوان یک روش شناسی تحلیلی در مطالعات نوآوری ارائه شده است. این رویکرد، امکان تحلیل جامع تری از تأثیرات چندگانه ابزارهای سیاستی و تعاملات میان آن ها را فراهم کرده است.نوع مقاله: مقاله پژوهشی
گونه های هویتی مهاجرین افغان براساس نسبت «خود و دیگری» در آثار سینمایی (مطالعه موردی: فیلم های برادران محمودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
89 - 118
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد است با بهره گیری از مقوله «خود و دیگری» در نشانه شناسی فرهنگی، خوانشی را از سه فیلم «چندمترمکعب عشق»، «شکستن هم زمان بیست استخوان» و «رفتن»، محصول مشترک برادران محمودی (نوید و جمشید) ارائه دهد. براساس پژوهش ها، باتوجه به میزان اهمیت خود یا دیگری، چهار رویکرد مختلف: 1-خود و نه دیگری؛ 2- نه خود، بلکه دیگری؛ 3- هم خود و هم دیگری؛ 4- نه خود و نه دیگری، در نسبت «خود و دیگری» پدیدار می شوند که در پی آن، چهار گونه هویتی ثبات، سازگاری، پذیرش و بی هویتی ظاهر می شوند. این پژوهش به روش کتابخانه ای، با تکیه بر منابع دیداری و نوشتاری و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که: افغان ها به عنوان دیگریِ فرهنگی، چه نوع رویکردها و گونه های هویتی را نسبت به ایرانیان اتخاذ می کنند؟ براساس نتایج پژوهش، برادران محمودی در آثار خود نشان می دهند که افغان ها هر چهار رویکرد را متناسب با میزان ترجمه متون فرهنگی ایرانیان و درنتیجه، مقدار تعامل با ایشان و نیز نحوه برخورد ایرانیان، نسبت به خودِ ایرانی اتخاذ می کنند. به علاوه، این رویکردها به صورت انواع گونه های هویتی در سرزمین مقصد شکل می گیرند که در قالب رفتار و گفتار شخصیت ها نشان داده می شوند. انتخاب این رویکردها به این صورت است که پناهجویان افغان هرچه جوان تر باشند، بیشتر، سازگاری هویتی را انتخاب می کنند و هرچه مسن تر باشند، ثبات هویتی را در پیش می گیرند. با استناد به این آثار، هویت پذیرنده و بی هویتی، کمتر در افغان ها دیده می شود.
بازنمایی و ارائه الگوی «قهرمان» در سینمای دفاع مقدس «سینمای ابراهیم حاتمی کیا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر وسایل ارتباط جمعی منجر به تحولات بسیاری در جوامع شده اند و سینما به عنوان یک ابزار رسانه ایِ دارایِ عنصر روایت، سهم قابل توجهی در ایجاد این تحولات داشته است که از جمله آن ها، می توان به مقوله ی قهرمان سازی و قهرمان پروری توسط سینماگران در جوامع گوناگون محلی، ملی، منطقه ای و بین المللی اشاره کرد. در پژوهش حاضر، تلاش شده مسیر قهرمان سازی در سینما با بهره مندی از نظریه قهرمان ووگلر ودیدگاه های بازنمایی استورات هال و سایر اندیشمندان معرفی شده و سپس با بررسی آثار سینمایی حاتمی کیا، قهرمان و قهرمان سازی، در سینمای دفاع مقدس بازنمایی شود. برای دستیابی به این هدف، پس از تعیین جامعه آماری و نمونه معرف، با استفاده از روش تحلیل محتوا (دستورالعمل کدگذاری) و تعیین مقولات و زیرمقولات، اطلاعات مورد نیاز ثبت و در نهایت توصیف و تحلیل اطلاعات جمع آوری صورت گرفته است. نتایج پژوهش حاضر، حاکی از آن است که حاتمی کیا در آثارش، عمده مولفه های قهرمان سازی را لحاظ کرده است، اگر چه از برخی مراحل کلیدی نظیر «رد دعوت» اجتناب کرده است و در برخی مراحل نظیر «ملاقات با استاد» - که منجر به حضور کهن الگوی استاد در مسیر حرکت قهرمان می شود - و «آزمون ها، متحدان و دشمنان» پرداخت ضعیف تری داشته است. حذف و پرداخت حداقلی در این مراحل منجر به کاهش قدرت و اثرگذاری درشخصیت هایی شده است که استعداد خلق قهرمان زمینی و دست یافتنی را برای جامعه داشته اند.
تبیین فرآیند اجتماعی شدن افراد دارای معلولیت از طریق فعالیت های ورزشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
265-308
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از اجرای این پژوهش تبیین فرآیند اجتماعی شدن افراد دارای معلولیت از طریق فعالیتهای ورزشی است. روش: پژوهش حاضر بنا بر ماهیت موضوع موردمطالعه در چارچوب دیدگاه تفسیرگرایی و رویکرد روش شناختی کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای بر اساس طرح اشتراوس و کوربین در س ه مرحل ه اصل ی کدگ ذاری ب از، مح وری و گزینش ی و با استفاده از مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه و تا حد اشباع نظری اجرا شد. در ای ن پژوهش از روش تواف ق درون موضوع ی ب رای محاس به پایای ی مصاحبه های انجام شده اس تفاده شد. یافته ها: مؤلفه های موردبررسی شامل شرایط علی (بسترسازی، نهادهای ثانویه، حمایتگری و پشتیبانی خانواده و انگیزه ها و زمینه ها)، شرایط زمینه ای (عدالت رویه ای، امکانات، تأمین اجتماعی، زیرساختها، توسعه مشارکت، رویکردها و سیاستها و تلاقی معلولیت و ورزش)، شرایط مداخله گر (نقش معلم، موانع نزدیک، هزینه آموزش، فرهنگ سازی، رسانه، آگاهی بخشی و توسعه ورزش همگانی)، پدیده محوری (اجتماعی شدن از طریق ورزش)، راهبردها (توانمندی اجتماعی، بهبود سلامت و سبک زندگی، فرصتهای ورزش، توانمندسازی روانی، القای کفایت و خودبسندگی) و پیامدها (پذیرش معلولیت، توانمندی و بسندگی، ادغام یکپارچگی، پرهیز از ضعف انگاری، باور به ورزش و بدیل ناپذیری ورزش) بود. بحث: یافته های پژوهش نشان داد که عوامل علی مانند بسترسازی، نهادهای ثانویه، حمایت خانواده و انگیزه در اجتماعی شدن افراد دارای معلولیت مؤثرند. راهبردهای توانمندسازی روانی و القای خودبسندگی نیز شناسایی شدند. این مطالعه با ارائه مدلی جدید، نظریه اجتماعی شدن ورزشی را گسترش داده و آگاهی عمومی درباره اهمیت فعالیتهای ورزشی برای افراد دارای معلولیت را افزایش می دهد. همچنین بر نقش ارتباطات ورزشی و مهارتهای ورزشی در فرایند اجتماعی شدن این افراد تأکید دارد.
اثر آستانه ای جهانی شدن بر همگرایی شدت انرژی در منطقه خاورمیانه: تحلیل انتقال ملایم پانلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های کاربردی اقتصاد سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
197 - 226
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت جهانی شدن و ارتباط آن با شدت انرژی، در این مطالعه نقش جهانی شدن با تاکید بر اثر آستانه ای آن بر همگرایی شدت انرژی در کشورهای منطقه خاورمیانه طی دوره زمانی 2019-1980 مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی رابطه غیرخطی، مدل رگرسیون انتقال ملایم پانلی (PSTR) بکار گرفته شد. پس انجام آزمون وابستگی مقطعی و ایستایی متغیرهای مدل، با در نظر گرفتن جهانی شدن به عنوان متغیر انتقال، همزمان ویژگی ناهمگنی، غیرخطی بودن و همبستگی مقطعی متغیرها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون خطی بودن، وجود رابطه غیرخطی بین متغیرها را تأیید نمود. همچنین، در نظر گرفتن یک تابع انتقال با یک پارامتر آستانه ای که بیانگر یک مدل دو رژیمی است، برای تصریح رابطه غیرخطی بین متغیرهای مدل تعیین شد. در نهایت، حد آستانه ای 697/1 و 874/1 و پارامتر شیب یا سرعت انتقال نیز برابر با 997/226 برآورد شد. همچنین نتایج حاکی از عدم همگرایی شدت انرژی بین کشورها منطقه خاورمیانه می باشد. بنابراین نمی توان یک سیاست مشترک و یکسان را برای تمام کشورهای منطقه خاورمیانه اجرا نمود
کارآمدی وفق پذیری محیط زیستی در تکامل جغرافیای کهن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
۱۰۶-۹۱
حوزههای تخصصی:
شکل گیری پایه های تمدنی موید این حقیقت تاریخی-جغرافیائی است که نوع بشر در تلاش برای عملی کردن نبوغ و استعدادهایش در مواقع بسیاری به درک درستی از محدودیت ها رسیده و خود را با آنها وفق داده است. در جغرافیای کهن به ویژه جغرافیای ایران، رابطه انسان و طبیعت بطور عمده بر مدار چیرگی طبیعت بر انسان می چرخید. در مناطقی که طبیعت با کاستی همراه بود، توان جسمی، تجربی و فنی انسانها نمود پیدا کرد. هدف این پژوهش تشریح وفق پذیری محیط زیستی در جغرافیای کهن ایران است که باعث گردید ایرانیان به عنوان نخستین مردمی که به محیط زیست و حفظ آن اهمیت می دادند، شناخته شوند. این مقاله که با رویکردی استقرائی و با راهبرد مطالعات تاریخی-جغرافیایی انجام شده، از نوع تحلیلی است و به شیوه کتابخانه ای انجام شده و در نگارش آن منابع داخلی و خارجی مرتبط با موضوع پژوهش مورد توجه بوده اند. یافته های این پژوهش تاکید دارند که وفق پذیری محیط زیستی ایرانیان در تکامل جغرافیای باستان نقش برجسته ای داشته است. ایرانیان در برخورد با کاستی های طبیعی از جمله آب ابتکار عمل های ارزشمندی و فناورانه ای چون ساخت قنات، آب انبار، یخچال و شیوه های ویژه کشت داشتند. مجموع آن اقدامات و ابتکارات در قالب وفق پذیری قابل تبیین است. از طرف دیگر دین زرتشت ایرانیان را به احترام به طبیعت و حفظ عناصر حیاتی و آلوده نکردن آنها توصیه می کرد. محدودیت های طبیعی و در نتیجه وفق پذیری از یک سو و تاکید آموزه های دینی زرتشت بر نگهداری از عناصر اصلی زندگی از سوی دیگر، نام ایرانیان را به عنوان نخست مردمان حافظ محیط زیست در دنیا مطرح کرد.
شناسایی و رتبه بندی موانع موثر در تحول رفتاری بانکها در خروج از بنگاهداری و سوداگری (با تاکید بر بند دوم سیاست های کلی برنامه هفتم توسعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اقتصادی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۸
29-56
حوزههای تخصصی:
در نبود نظارت نهادهای نظارتی، بانک ها به پدیده بنگاه داری که یکی از معضلات بزرگ نظام اقتصادی کشور می باشد روی آورده اند. ورود بانک ها به بنگاه داری سبب انجماد نقدینگی و کاهش توان وام دهی آن ها به بخش های تولیدی می شود. تحقیق حاضر یک تحقیق کاربردی می باشد، از حیث روش اجرا نیز می توان آن را یک تحقیق توصیفی-پیمایشی برشمرد. جامعه آماری در این پژوهش مدیر عامل، معاونین و مدیران ارشد بانکهای دولتی و خصوصی به تعداد 252 نفر را تشکیل می دهد. روش نمونه گیری در این تحقیق به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای بوده است. جهت جمع آوری اطلاعات در این تحقیق از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده گردید در این تحقیق برای بررسی و آزمون سئوال های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته براساس طیف لیکرت، خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم درجه بندی شده است. در تحقیق حاضر جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است و به منظور بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف استفاده شده است. و برای تجزیه و تحلیل داده ها و الویت بندی شاخص ها از روش فریدمن بهره گرفته شد. تایج این پژوهش 20 عامل موثر که مانع خروج بانک ها از بنگاه داری می شوند را شناسایی و رتبه-بندی کرده است که در 4 گروه اصلی بانک مرکزی، دولت، عملکرد بانک و متغیرهای اقتصاد کلان قرار دارد. در پایان نیز مهم ترین راه کارهای پیشنهادی جهت خروج بانک ها از بنگاه داری بیان شده است.
OPEC Crude Oil Prices Prediction Based on ChaosTheory and GMDH-GA Algorithm(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The price of Crude Oil is Exposed to Various Factors That Cause Random, Sudden and Chaotic Price Fluctuations. Accurate Forecasting of Oil Prices Has a Central Impact on The Macro Economy. The aim of This Study is to Predict the Fluctuations of OPEC Crude Oil in The long-term Using Chaos Theory and GMDH-GA Algorithm. First, the Daily Oil Price Time Series is Decomposed by Wavelet Transformation. Then, Chaos is Tested Using Embedding Dimension, Lyapunov Power and GA tests. Finally, Time Series Noises are Reduced by Reconstructing the Wavelet Phase Space. Three Nonlinear Models, GMDH-GA model, GMDH-GA Wavelet Model, and GMDH-GA Extended Model, Were Used to Forecast Time Series. Although the Results Showed that All three Models are Favorable in Terms of Root Mean Square Error (RMSE) and Correlation Coefficient, But the Developed GMDH-GA Neural Network Model with low RMSE and High Correlation Coefficient is the Most Effective in Predicting the Daily Price of OPEC Crude Oil. has it.
ویژگی های فردی، دانشی و مهارتی کتابداران کتابخانه های عمومی ایران برای ارائه مشاوره به خوانندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی سطح آمادگی کتابداران کتابخانه های عمومی ایران برای تدارک خدمات مشاوره به خوانندگان انجام شده است. روش: این مطالعه به روش توصیفی-پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه کتابداران شاغل در کتابخانه های عمومی تحت نظارت نهاد کتابخانه های عمومی کشور بود و نمونه ای 365نفری به روش تصادفی در دسترس انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته با 80 سؤال بود که شایستگی های مشاوره به خوانندگان را در سه بُعد ویژگی های فردی، دانشی و مهارتی می سنجید. گویه ها در مقیاس پنج درجه ای لیکرت بودند. یافته ها: کتابداران در سطح متوسطی از آمادگی کلی برای ارائه خدمات مشاوره به خوانندگان قرار دارند. در بُعد ویژگی های فردی، کتابداران در مؤلفه های تفکر انتقادی، تعهد حرفه ای، تفکر خلاق، خودآگاهی و قضاوت نکردن در سطح بالاتر از حد متوسط قرار داشتند. در بُعد دانشی، مؤلفه های فرهنگی، حقوقی، ارزیابی و توسعه در سطح بالاتر از حد متوسط قرار داشتند؛ اما مؤلفه دانش فرایندی پایین تر از حد متوسط بود. در بُعد مهارتی هم تمامی مؤلفه ها در سطح بالاتر از حد متوسط بودند. نتیجه گیری: کتابداران کتابخانه های عمومی نیازمند ارتقای سطح دانش فرایندی و همچنین توسعه مهارت هایشان برای ارائه خدمات مشاوره مؤثرتر به خوانندگان هستند.
A Model of Professional Learning Communities of Elementary School Principals Using the Grounded Theory Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۴
66 - 89
حوزههای تخصصی:
Despite the importance of continuous professional development for schools principals, researches show that their professional development approaches need to be review and move towards programs based on collective learning. Therefore, the main goal of this research was to provide a model for professional learning communities of elementary school principals. The present study was conducted using the qualitative research method of grounded theory and interviews with a targeted sample, including 29 key informants (15 university professors and 14 school principals) with relevant research records. The interviews were analyzed using the coding methods of Strauss and Corbin (1998). Four criteria of data authenticity, transferability, reliability and verifiability were used to check the validity of the data. After conducting interviews and open, axial and selective coding; The research results showed 18 general selection codes including causal conditions (collective learning culture; feeling the need for collective learning; leadership and management styles), contextual conditions (dynamic and flexible organizational structure; infrastructures and facilities; empathy and common goals; Encouraging principals towards learning communities), intervening conditions (teaching soft skills; suitable time and place for meetings related to communities; management knowledge; correct plan and program), central phenomenon (professional learning communities), Strategies for developing professional learning communities (suitable work space; professional learning; the existence of a supportive policy for learning communities; modeling of the experiences of successful schools) and consequences (organizational consequences; student success; professional development of teachers) that reflected the pattern of professional learning communities of primary school principals and the relationships between its different dimensions.
On the Relationship among EFL Teachers’ Classroom Management, Organizational Commitment and Burnout and Teachers’ Perceptions of Their Nature
حوزههای تخصصی:
This mixed-methods study was an attempt to ascertain if experienced EFL teachers’ classroom management is related to their burnout and organizational commitment. It was also intended to unveil their perceptions and attitudes regarding the sources of their burnout and organizational commitment. For this purpose, 50 male and female experienced teachers were chosen from three English institutes in Tehran and were asked to fill up the three questionnaires: Maslach Burnout Inventory (MBI), Organizational Commitment Scale, and Attitudes and Beliefs on Classroom Control (ABCC) Inventory. They were further interviewed and observed in their actual classes. According to the obtained findings and results, the perceived classroom management of teachers did not significantly correlate with their actual management practice. Furthermore, there was a negative but statistically non-significant correlation between EFL teachers’ organizational commitment and classroom management. The correlation between teachers’ burnout and classroom management turned out to be positive but statistically non-significant as well. Considering the point that the correlations between the variables were non-significant, the predictability analyses were not conducted as the results would logically be non-significant too. Conducting the interviews, the majority of the teachers strongly believed that low commitment and burnout have nothing to do with their performance in classroom since there is something beyond the obligation to the organization, which is responsibility to learners, and no other external factors could interfere.
بررسی منظره پردازیِ سه نگاره از لیلی و مجنون (خمسه نظامی) بر اساس اصل تناظر عالم کبیر و عالم صغیر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگرش سنتی یعنی نگرش برآمده از سنن و وحی الهی باور بر این بود که عالم و آدم هر دو جلوه حق و عالم به عنوان انسان کبیر و انسان به عنوان عالم صغیر هستند. این منظر، اصل دیگری را در پی دارد و آن تطابق میان عالم کبیر و عالم صغیر است. بر اساس آموزه های وحیانی و تفاسیر دینی و عرفانی، جهان دارای سلسله مراتب و هر یک از مراتب به عنوان رمز مرتبه بالاتر، هم جزئاً و هم کلاً دارای مطابقت هستند. مسئله تحقیق این است که نگاره های نگارگری ایرانی و اسلامی از منظر چنین نگرشی که به تناظر عوالم صغیر و کبیر معتقد است، چگونه دیده و تبیین می شود؟ همه تصورات نگارگر اعم از عقلی و خیالی و دریافت های حسّی، همه و همه چیزی جز جلوات حق نیست. نگارگر عارف، به دلیل حضور در زیست جهان سنتی خواسته یا ناخواسته متأثر از این روح دست به آفرینش گری می زند و نگاره او به نحوی دلالت به حق دارد. در این پژوهش سعی برآنست تا از این منظر به تحلیل سه اثر از نگاره های مکتب تبریز دو که با داستان لیلی و مجنون در ارتباط اند بپردازیم. هدف پژوهش حاضر، شناخت و ارائه مؤلفه های تصویری در تناظر بین عالم کبیر و عالم صغیر نگارگر تعلیم یافته در مکتب عرفان اسلامی برای تحلیل نگارگری ایرانی و یافتن نتایج نوین از آن است. این تحقیق از حیث چیستی، کیفی و از لحاظ ابزار، عِلّی و تفسیری است و تعلیل و تفسیر هم مبتنی بر آموزه های ابن عربی است. شیوه گرد آوری اطلاعات به روش مشاهده و مطالعه منابع مکتوب چاپی و الکترونیکی است. نتایج حاصله نشان می دهد که اکثر نگاره ها صرفاً انعکاس جهان بیرونی و یا روایت نیست، بلکه به ارتباط بین «انسان- عالم طبیعت- خداوند» اشاره دارد. گویی نگارگر، آیینه گردانی این دو عالم در برابر هم و سریان عشق را در ارکان هستی به تصویر می کشد. آنجاست که خیال انسان به پدیدههای محسوس در منظره پردازی ها به دیده رمز می نگرد و نگاره ها مانند خواب، تعبیر و تفسیر می شود.
تحلیل حقوق بشری حق اختراع
حوزههای تخصصی:
نظام های حقوقی در ازای افشای کامل اخترعات توسط مخترع برای مدت زمان محدود برای وی حقوق انحصاری اعطاء میکنند. به این شکل به مخترع اجازه می دهند تا کنترل انحصاری بر اختراعات خود داشته باشند و از کپی کردن، تولید یا فروش، واردات و عرضه برای فروش آن توسط دیگران بدون اجازه جلوگیری کنند. اعطای حقوق انحصاری برای مخترع صرفا بر اساس ارزش تجاری و اقتصادی نیست بلکه بر اساس اصول حقوق بشری هم قابل توجیه است. مبانی حقوق بشری حق ثبت اختراع موضوع پیچیده و بحث برانگیزی است. از یک سو، اعطای حق اختراع به عنوان راهی برای ایجاد انگیزه جهت نو آوری و ارتقای رشد اقتصادی در نظرگرفته میشود. از سوی دیگر، میتوان آنرا مانع برای برخورداری از برخی جنبه های حقوق بشر دانست.از آنجا که حقوق بشر و حقوق ناشی از ثبت اختراع هر دو به دنبال حداکثر رساندن رفاه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هستند. این پژوهش رابطه پیچیده ای حق اختراع و حقوق بشر را بررسی می کند. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که حقوق بشر در حوزه حقوق ناشی از ثبت اختراع از اهمیت وافر برخوردار است. تردیدی وجود ندارد که حقوق ناشی از ثبت اختراع ابزاری برای تامین منافع اجتماع تلقی می گردد. حقوق بشر نیز از ارزش های بنیادین و مصالح عمومی جامعه حمایت می کند.
مسئولیت های حقوقی درجرم زایی آزارهای جنسی کودکان در شبکه های اجتماعی در حقوق کیفری ایران
حوزههای تخصصی:
بزه دیدگی کودک به معنای هر گونه آسیب جسمی یا روانی, سوء استفاده جنسی و یا غفلت و بی توجهی به نیازهای اساسی کودک می باشد. فضای سایبری به عنوان یکی از محیط های نوین ارتباطی, تعاملات خاص خود را می طلبد با وجود همه مزیت ها و جذابیت های این فضا، یکی از مهم ترین مشکلات مربوط به آن بزه دیدگی سریع و وسیع اطفال می باشد که کنجکاوی کودک و عدم قدرت تشخیص او و سرعت و تعدد بزهکاران فضای مجازی، آسیب زا بودن کودکان را در مقابل تهدیدات جنسی در شبکه های اجتماعی، بیشتر می کند. هدف این تحقیق، بررسی مسئولیت های حقوقی درجرم زایی آزارهای جنسی کودکان در شبکه های اجتماعی در حقوق ایران می باشد که با تکیه بر بررسی قوانین موجود و نیز ابهامات و کاستی های حقوقی- اجرایی و نیز تجربه های دیگر کشورها، به روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای انجام شده است. بررسی وضعیت کیفری و جرم انگاری آزار جنسی کودکان در فضای سایبری در قانون مدون ایران و نیز رویه قضایی و اجرایی با مسایل و مشکلاتی چون؛ ابهام و عدم تمایل به پیگیری کردن ارکان قضایی بدون وجود شاکیان خصوصی دارد. تابو بودن و نیز مسایل و تبعات مطرح کردن آزارهای جنسی در دنیای واقعی و نیز ناشناس بودن و فیلتر بودن و ناتوانی در پیگیری های سایبری در کنار زمان بر بودن چنین پرونده هایی، از عمده مشکلات اصلی حوزه جرایم و آزار و سو استفاده جنسی از کودکان در فضای سایبر در ایران می باشد. گستردگی اصطلاحات مرتبط با آزار جنسی در کشورهای دیگر و وضع قوانین کیفری مرتبط با آن، با در نظر گرفتن روزآمد شدن و گستردگی وسیع آن، نشان از عقب ماندگی جرم زایی کیفری ایران در حوزه جرایم سایبری کودکان می باشد. لذا توجه به ابعاد خرد و خانوادگی، و نیز آگاه رسانی در باب انواع آزاررسانی ها و نیز ابعاد ملی و وضع قوانین به روز و پیاده سازی آن در روال اجرایی و پیوند داشتن با دیگر کشورها، در زمینه پیگیری و صیانت از حقوق کودکان در فضای سایبر، می تواند بُعد بین المللی جرم زایی قوانین کیفری مرتبط با آزار و سواستفاده جنسی از کودکان را پوشش دهد و ضمانت های حداکثری را برای کودکان به همراه داشته باشد.
سوءنیت مستقیم در ماده 290 قانون مجازات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قضاوت سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲۰
67 - 82
حوزههای تخصصی:
مراد از سوءنیت مستقیم آن است که هدف مرتکب از انجام رفتار، رسیدن به نتیجه مجرمانه باشد، برخلاف سوءنیت غیرمستقیم که مرتکب خواستار تحقق نتیجه نیست، اما آگاه است که نتیجه در روند عادی امور واقع خواهد شد. سوءنیت مستقیم با انتخاب مرتکب محقق می شود و هرنتیجه ای که انتخاب شود، ذیل سوءنیت مستقیم قرار خواهد داشت؛ هرچند هدف نهایی و غایی مرتکب نباشد. اما قانونگذار در ماده 290 قانون مجازات اسلامی، بندهای الف و ت را به سوءنیت مستقیم و بندهای ب و پ را به سوءنیت غیرمستقیم اختصاص داده است. مطابق تحقیق حاضر، در صورتی که مرتکب خواهان رسیدن به نتیجه باشد، سوءنیت او به صورت مستقیم محقق می شود، هرچند امید او به تحقق نتیجه ناچیز باشد؛ همچنان که اگر مرتکب برای رسیدن به نتیجه، روش خاصی را انتخاب کند، اما نتیجه مزبور به طریقی دیگر واقع شود نیز سوءنیت وی به صورت مستقیم محقق خواهد شد. همچنین قانونگذار قصد نظیر نتیجه واقع شده را نیز به معنای تحقق جنایات عمدی دانسته است که در این حالت نیز سوءنیت مستقیم محقق خواهد شد. مانند آنکه مرتکب قصد کور کردن چشم چپ قربانی را داشته باشد، اما چشم راست او نابینا شود.
بررسی آثار سیاست های توسعه فناوری های نوین و هوش مصنوعی در گسترش راهبردهای سیاسی کلان با رویکرد سیاست های کلی نظام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست های راهبردی و کلان سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
24 - 47
حوزههای تخصصی:
توسعه فناوری های نوین پیشران قدرتمند در تحولات دیپلماتیک و روابط سیاسی آینده جهان است. از آنجا که فناوری های نوین علوم اجتماعی و علوم سیاسی را به طور عام و روابط بین الملل را به طور خاص تحت تأثیر قرار داده است، در این مقاله به مطالعه این فناوری ها در جهت گسترش راهبردهای سیاسی کلان با رویکرد سیاست های کلی نظام پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش استادان و متخصصانی بودند که در حوزه فناوری های نوین و هوش مصنوعی مدرک دکترای تخصصی داشتند. نمونه گیری تا اشباع نظری انجام شد و تعداد دوازده نفر نمونه به شکل هدفمند انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های تحقیق منابع و اسناد کتابخا نه ایِ مرتبط با موضوع پژوهش و پرسش نامه بسته در مقیاس لیکرت بوده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. پرسش های تحقیق عبارت است از: سیاست های توسعه فناوری چه نقشی در گسترش راهبردهای کلان سیاسی دارد؟ چگونه می توان از این فناوری های برتر در جهت تحکیم پایه های سیاسی نظام و روابط دیپلماتیک بهره گرفت؟ یافته های تحقیق نشان می دهد سرمایه گذاری کلان کشورهای توسعه یافته در فناوری های نوین سبب دستیابی به مزیت رقابتی در حوزه سیاست های کلان، در مقایسه با سایر کشورهای درحال توسعه، شده و در پی آن وضع اقتصادی و توسعه و تحقیق در این کشورها بهبود یافته است. بنابراین توجه به فناوری های نوین در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به قدرت برتر نظام جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و جهان کمک شایانی خواهد کرد.
آموزش، شکوفایی و تربیت: نسبت و چگونگی کاربست این مفاهیم در عمل تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی مفهومی و تبیین رابطه سه مفهوم اساسی تربیت، آموزش و شکوفایی و استنتاج کارکردهای آن در نظام تربیتی است. برای این منظور از روش تحلیلی-استنتاجی استفاده شده است. در ابتدا به تبیین سه مفهوم آموزش، شکوفایی، تربیت و نسبت آنها با هم پرداخته شده است و با مرور آثار کلاسیک و نو در حوزه تربیت، درصدد تحلیل این مفاهیم و چگونگی کاربست آنها در نظام تربیتی است. نتایج پژوهش نشان از این دارد که سه مفهوم تربیت، آموزش و شکوفایی به مثابه حوزه های مجزا دارای حالات و کارکردهای خاص هستند. آموزش مجموعه ای از فرایندها است که هدفشان تسلط همراه با فهم است. اما حالت انحرافی و ضعیف آن زمانی است که صرفا تسلط بدون فهم مد نظر باشد. حالتی که به آن کارآموزی گفته می شود. شکوفایی به فعلیت رساندن ویژگی های عمومی (رشد) و ویژگی های منحصربه فرد (نبوغ) توجه دارد. حالت انحرافی در رابطه با شکوفایی عدم تمایز رشد از تحول، تحول از نبوغ و نبوغ از علاقه است. اما تربیت زمانی شکل خواهد گرفت که آموزش و شکوفایی یک شرط ضروری را به همراه داشته باشند. این شرط، ارزشمندی ذاتی است. ارزشمندی ذاتی منجر به آن می شود که نتیجه فرایندهای آموزشی و شکوفا کننده، فردی تربیت یافته یا فرهیخته قلمداد شود. ارزشمندی همچنین حیات بخش و ایجاد کننده روح بر فعالیت های آموزشی و شکوفا کننده مدرسه خواهد بود. رابطه میان مفاهیم فوق چنین است که آموزش و شکوفایی زیربنای تربیت هستند. یعنی تا آموزش و شکوفایی شکل نگیرد تربیتی نیز صورت نخواهد گرفت. از طرف دیگر تربیت حکم روبنا را دارد که هدفش جهت دهی به دو مولفه دیگر است.در صورت فقدان تربیت، نظام مدرسه ای صرفا ماهیتی ابزار گرایانه داشته و فاقد روح و انسانیت خواهد بود. پیشنهادات منتج از این پژوهش که شامل راهکارهایی برای معلمان، مربیان و مجریان برنامه های تربیتی خواهد بود بدین صورت قابل ارائه است: ضرورت تمایز موضوعات فاهمه ای و بی نیاز از فهم و اصالت بخشیدن به هردو، توجه به اهمیت و جایگاه روش های فعال و غیر فعال، تمایز مفاهیم رشد و تحول در شکوفایی، ضرورت نقش هدایت گری تربیت در رابطه با آموزش و شکوفایی به منظور دوری از ابزارانگاری، در هم تنیدگی فهم، چیرگی و رغبت در امر آموزش و شکوفایی، تمایز کوشش و رغبت و تلاش برای منطبق نمودن آنها، تمایز یادگیری و کارآموزی.