مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۸۱ تا ۳٬۳۰۰ مورد از کل ۵۳۷٬۶۸۴ مورد.
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
303 - 326
حوزههای تخصصی:
نرخ ارز، متغیری کلیدی در اقتصاد هر کشوری محسوب می شود. هدف اصلی این تحقیق بررسی اثرات نامتقارن نرخ ارز بر تولید ناخالص داخلی در ادوار تجاری در کشور منتخب مورد بررسی ایران است. برای این منظور در این پژوهش از داده های سری زمانی سالانه اقتصاد ایران طی دوره زمانی (1360- 1398) و در چارچوب مدل های اقتصادسنجی با بهره گیری از تکنیک هم انباشتگی یوهانسون- جوسیلیوس بررسی شده است. یافته های تجربی تحقیق نشان می دهد دلالت بر وجود اثرات نامتقارن نرخ ارز بر تولید ناخالص داخلی در دوران رونق و رکود اقتصادی است. به طوری که اثرات نرخ ارز در دوران رونق از رکود اقتصادی بیشتر است. با توجه به اهمیت موضوع در سیاست گذاری ها و امکان اثرگذاری بر تولید از طریق نرخ ارز، بنابراین لازم است دولت در برنامه ریزی های اقتصادی به شرایط رکود و رونق اقتصادی کشور و نظارت بیشتر بر بازار پول و کاهش سطح نوسانات و شوک های ارزی ناشی از سفته بازی به منظور افزایش ثبات و پایداری کشور را مد نظر قرار دهد.
وضعیت اخراج یا ممانعت از ورود به منزل مشترک از سوی یکی از زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۹
109 - 128
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که به راحتی می تواند تحکیم خانواده را مورد تهدید قرار دهد، اخراج یا ممانعت از ورود به منزل مشترک از سوی یکی از زوجین است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که در صورت اخراج یا ممانعت از ورود به منزل مشترک، وضعیت حقوقی و کیفری این اقدام به چه نحو خواهد بود؟ چنان چه اخراج کننده، زوجه و مالک باشد بحث کیفری مطرح نمی شود. اما اگر زوجه یا زوج مالک عین یا منفعت باشد و طرف مقابل از ورود به منزل ممانعت نماید حکم به رفع ید از تصرف عدوانی یا ممانعت از حق داده می شود، چنان چه مجدداً مورد حکم را عدو اناً تصرف یا نسبت به آن ممانعت از حق نماید علاو ه بر رفع تجاو ز، به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. اما اخراج یا ممانعت از ورود زوجه به منزل مشترک از سوی زوج در حکم عدم پرداخت نفقه خواهد بود که جدای از ضمانت اجرای مدنی، حبس تعزیری درجه شش را به دنبال خواهد داشت.
طراحی الگوی نگهداشت و پایداری منابع انسانی متخصص در سازمان های دولتی استان سیستان و بلوچستان با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۷
239 - 270
حوزههای تخصصی:
مسئله نگهداری منابع انسانی متخصص در مناطق کمتر توسعه یافته، از حساسیت بالایی برخوردار بوده و ضرورت دارد، مدیران با جامع نگری و معماری نقاط بحرانی، مشکلات حال و آینده سازمان ها را در زمینه نگهداشت نخبگان، شناسایی و مرتفع نمایند، پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی نگهداشت و پایداری منابع انسانی متخصص با روش فراترکیب انجام شده است. با استفاده از این روش، 125 مقاله، محتوای علمی (پایگاه های معتبر داخلی وخارجی) و اسناد سازمانی در حوزه مدیریت منابع انسانی، توسعه منابع انسانی، مدیریت استعداد، نگهداشت منابع انسانی در سازمان ها، تلخیص و بررسی، که با تکنیک تحلیل محتوا و روش آنتروپی شانون، 140 کد در 4 سطح ساختاری، رفتاری، زمینه ای و نگرشی/هنجاری احصاء، که در آن مؤلفه های نظام جبران خدمات، نظام ارزیابی عملکرد، نظام انتقادات و پیشنهادات، فرهنگ سازمانی، ارائه اطلاعات واقع گرایانه، یادگیری و رشد، سبک رهبری و مدیریت، ارتباطات اثربخش، امنیت و فضای امنیتی، زیرساخت های فنی، ارتباطی و اطلاعاتی، بیشترین ضریب اهمیت را به خود اختصاص داده است. در نهایت پس از طی گام های پژوهش، الگوی مناسب نگهداشت و پایداری منابع انسانی متخصص در سه لایه امکان سنجی و ساختار اجرا و لایه حمایتی ارائه شد.
آسیب شناسی پاسخ های جمهوری اسلامی ایران به گزارش های شورای حقوق بشر سازمان ملل بر پایه رتوریک سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
107 - 138
حوزههای تخصصی:
گزارش های حقوق بشری سازمان ملل یکی از متغیرهای مهم سیاسی و حقوقی است که آثار فراوانی بر سیاست داخلی و خارجی دولت ها و افکار عمومی دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز بارها مخاطب این گزارش ها قرار گرفته و تلاش نموده است تا پاسخ های انتقادی خود را ارائه نماید. پرسش مقاله حاضر این است: آسیب های ناظر بر پاسخ های رسمی ایران به گزارش های شورای حقوق بشر سازمان ملل از منظر رتوریک سیاسی کدامند؟ در همین راستا از روش تحلیل مضمون بر پایه الگوی تحلیل سه گانه رتوریکی استفاده شده است. مهم ترین نتایج حاصل آمده عبارت اند از: انفعال در پاسخ دهی، تمرکز بر پاسخ های سلبی سیاسی، ضعف در بازنمایی نواقص فنی گزارش ها و عملکرد گزارشگران و ضعف تبحّر در بازنمایی دستاوردها و پیشرفت های حقوق بشری.
کمیسیون حقوق بین الملل و ثمره ی 70 سال تلاش برای تدوین حقوق مسئولیت بین المللی
منبع:
تحقیق و توسعه در حقوق عمومی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
171 - 191
حوزههای تخصصی:
در هر نظام حقوقی، اصول و قواعد مسئولیت که آثار حقوقی نقض سایر قواعد حقوقی را معین می سازند منطقی و ذاتی جنبه ی تبعی داشته و از حیث تکوین و توسعه ی مؤخر بر سایر قواعد قرار می گیرند. تقسیم قواعد حقوقی به قواعد اولیه و ثانویه ازاین منظر قابلیت توجیه می یابد. حقوق مسئولیت بین المللی که شاکله ی اصلی قواعد ثانویه ی حقوق بین الملل را تشکیل می دهد و برای اولین بار در تلاشی ناکام در کنفرانس 1930 لاهه تحت عنوان مسئولیت دولت ناشی از خسارت به بیگانگان بدان توجه گردید پس از تشکیل سازمان ملل متحد مورد توجه خاص و مستمر کمیسیون حقوق بین الملل قرار گرفت و در قالب طرح های مطالعاتی مختلف تدوین و توسعه یافت. هر چند هیچ یک از این طرح ها به معاهده ای بین المللی تبدیل نشدند ولی موفقیت کمیسیون در چارچوب بندی، مستندسازی، شرح و تفسیر و شفاف سازی اصول و قواعد حقوق مسئولیت بین المللی در قالب طرح های مطالعاتی خویش قطعی و مسلم به نظر می رسد. مرجعیت طرح های کمیسیون حقوق بین الملل به ویژه در دکترین، رویه ی قضائی و آرای داوری بین المللی شواهدی بارز بر کارنامه ی موفقیت آمیز کمیسیون حقوق بین الملل در این حوزه قلمداد می شود.
The Using Neural Network and Finite Difference Method for Option Pricing under Black-Scholes-Vasicek Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In this paper, the European option pricing is done using neural networks in the Black-Scholes-Vasicek market. The general purpose of this research is to compare the accuracy of neural network and Black-Scholes-Vasicek models for the pricing of call options. In the sequel, the finite difference method is applied to find approximate solutions of partial differential equation related to option pricing in the considered market. In the design of the artificial neural network required for this research, the parameters of the Black-Scholes-Vasicek model have been used as network inputs, as well as 720 data from the daily price of stock options available in the Tehran Stock Exchange market (in 1400) as the network output. The approximate solutions obtained in this article, which were carried out by two methods of neural networks and finite differences on the Tehran stock exchange based on the daily price of stock options, are shown that neural networks are more accurate method comparing with finite difference. The comparison of pricing results using neural networks with real prices in the assumed market is presented and shown via diagram, as well. In this paper, the European option pricing is done using neural networks in the Black-Scholes-Vasicek market. The general purpose of this research is to compare the accuracy of neural network and Black-Scholes-Vasicek models for the pricing of call options. In the sequel, the finite difference method is applied to find approximate solutions of partial differential equation related to option pricing in the considered market. In the design of the artificial neural network required for this research, the parameters of the Black-Scholes-Vasicek model have been used as network inputs, as well as 720 data from the daily price of stock options available in the Tehran Stock Exchange market (in 1400) as the network output. The approximate solutions obtained in this article, which were carried out by two methods of neural networks and finite differences on the Tehran stock exchange based on the daily price of stock options, are shown that neural networks are more accurate method comparing with finite difference. The comparison of pricing results using neural networks with real prices in the assumed market is presented and shown via diagram, as well.
الگوهای جنگ شناختی در مواجهه با زنان ایرانی؛ چالش های هویتی و راهکارهای مقاومت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی الگوهای شناختی و گفتمان های تأثیرگذار بر هویت زنان در جمهوری اسلامی ایران می پردازد. در برخی از فضاهای رسانه ای و تبلیغاتی، تلاش هایی برای بازتعریف نقش های اجتماعی زنان مشاهده می شود که می تواند به شکل گیری چالش های هویتی منجر شود. این چالش ها عمدتاً در حوزه هایی مانند تحصیل، اشتغال، ورزش، کرامت اجتماعی و پوشش نمود پیدا می کنند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تحلیلی و از طریق بررسی محتوای اسناد و داده های رسانه ای، به تحلیل این گفتمان ها و تأثیرات آن ها بر جامعه زنان ایران می پردازد. یافته ها نشان می دهد که برخی روایت های مطرح شده در فضای رسانه ای با واقعیت های اجتماعی همخوانی کامل ندارند و واکنش های اجتماعی به این موضوعات دارای الگوهای متنوعی است. در این میان، فرصت هایی برای تقویت هویت اجتماعی زنان، افزایش آگاهی، ارائه الگوهای موفق و تأکید بر نقش های متنوع زنان در جامعه مطرح می شود که می تواند به پایداری اجتماعی کمک کند. این مقاله با تحلیل دقیق این روندها، راهکارهایی برای درک بهتر تحولات اجتماعی و مواجهه با چالش های مرتبط ارائه می دهد.
Designing a human resource development model for employees of municipalities in Tehran Province(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۱ , ۲۰۲۵
85 - 104
حوزههای تخصصی:
Human resources are the most crucial components of any organizational structure and developing a human resource model to improve the efficiency of organizations is crucial. This research aimed to design a human resource development model for municipal employees in Tehran province. To serve that end, a qualitative design was adopted and data was collected and analyzed based on grounded theory approach. The target population in this research included university professors and experts in human resource management. A total of 15 participants were selected for interviews using snowball sampling until theoretical saturation was achieved. The participants included both male and female with at least seven years of experience in their profession. The research utilized a semi-structured interview to establish a human resource development model for municipal employees. The interview prompts were developed by examination of various national and international models. Subsequently, indicators were identified through open coding and classified into components, and dimensions through axial and selective coding. Ultimately, 4 dimensions, 19 components, and 135 indicators were established for the human resource development model for municipal employees. Finally, the paper provides some implications for an enhanced efficiency in the performance of Tehran province municipalities considering the developed human resource model.
Designing and validating a model of reflective skills for Iranian EFL teachers(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۱ , ۲۰۲۵
105 - 139
حوزههای تخصصی:
This study aimed to develop and validate a model of reflective skills for Iranian EFL teachers to help them acquire reflective skills. Accordingly, an exploratory sequential mixed-methods design was used in two phases. In the qualitative phase, 50 EFL teachers were recruited based on available sampling method from different private language institutes of Fars Province, Iran to participate in semi-structured interviews. The interview data were analyzed following open, axial, and selective coding procedures and the results were used to develop a reflective skills questionnaire. The quantitative phase involved 300 EFL teachers who were selected through available sampling to complete the researcher-made questionnaire. The process of quantitative data analysis was conducted through Cronbach’s Alpha test, exploratory factor analysis (EFA) and confirmatory factor analysis (CFA). According to the results, a model of reflective skills for Iranian EFL teachers was designed consisting of three main components including social skills, pedagogical skills, and transformative skills, with twelve sub-components. The findings offer some implications for policymakers, teacher trainers, and other stakeholders in charge of training and recruiting EFL teachers.
Unveiling Resilience: Understanding Factors Influencing the Immunity of Iranian English Teachers(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
103 - 126
حوزههای تخصصی:
This study explores the detailed experiences and coping mechanisms of Iranian English as a Foreign Language (EFL) teachers about teacher immunity in the Iranian educational setting. A total of thirty experienced instructors of English as a Foreign Language (EFL), with an average age of 32 and an average teaching experience of nine years, were selectively chosen to take part in comprehensive interviews conducted in the Persian language. The study utilized the grounded theory technique, where interviews were transcribed and systematically analyzed using MAXQDA. The results highlight the crucial significance of a conducive work atmosphere, opportunities for professional growth, and efficient communication in enhancing teacher resilience and immunity. Peer support, strong administrative support, and favorable school rules play a vital role in cultivating a culture of mutual assistance that is essential for teacher resilience. Professional development programs improve educators' ability to adapt and increase their job happiness. The autonomy to make decisions also strengthens their resilience. Additionally, it is crucial to prioritize a good equilibrium between work and personal life, even if it might be difficult due to the blurring lines between these two domains. Mindfulness techniques and seeking social support are crucial coping methods that effectively reduce stress and burnout among teachers. This study examines how individual traits, environmental factors, and coping techniques influence teacher immunity in the Iranian EFL teaching context. The acquired insights provide useful assistance for creating interventions that aim to improve the well-being and productivity of teachers and, ultimately, the quality of education.
کارآیی نظام های معنایی و تعاملی لاندوفسکی در تحلیل گفتمان های داستان سوره یوسف(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ مهر و آبان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
143 - 176
حوزههای تخصصی:
نظام معنایی و تعاملی اریک لاندوفسکی براساس چهار الگوی «برنامه مداری»، «مجاب سازی»، «تصادف» و «تطبیق» بنا شده است که به ترتیب براساس اصول «قاعده مندی»، «نیت مندی»، «شانس» و «امر احساسی» تعریف شده است، طبیعتاً امکان پیاده سازی این الگو در حوزه های معرفتی و دینی وجود دارد که در آن ها با پراتیک های تعاملی سوژه ها قابل انطباق است و بر این اساس می توان تنوع و تفاوت پراتیک های شخصیتی دینی با این الگو مورد خوانش قرار داد، از گفتمان هایی که در قرآن کریم وجود دارد، گفت گوها و پراتیک های تعاملی حضرت یوسف با دیگر اشخاص سوره است، این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با با تکیه بر چارچوب نظری اریک لاندوفسکی، گفت وگوها و پراتیک های تعاملی داستان یوسف را مورد بررسی قرار داده و ارتباط میان این الگو و شخصیت های سوره یوسف را تبیین کرده است، دستاورد کلی پژوهش نشان می دهد که سوژه ها و پراتیک های تعاملی براساس چهار نظام معنایی به صورت بیناتعریفی از یکدیگر تشخیص داده می شوند و هر کدام از شخصیت های داستان براساس یکی از چهار نظام معنایی قابل انطباق و رهگیری است؛ ازجمله: پراتیک های تعاملی حضرت یوسف(ع) است که براساس نوع بینش و ایدئولوژی که به مبدأ و مقصد هستی دارد، در چارچوب نظام معنایی برنامه مدار قرار می گیرد و دیگر شخصیت ها نیز براساس نوع بینش و اهدافی که دنبال می کنند در یک یا دو نوع از این نظام معنایی قابل بحث و انطباق اند،
تصویرپردازی از هوش حکمرانی (هم آفرینی هوش انسان و ماشین در آزمایشگاه حکمرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
15 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تصویرپردازی از هوش حکمرانی و حاصل هم آفرینی هوش انسان و ماشین در آزمایشگاه حکمرانی انجام شده است. در این پژوهش، ابتدا هوش حکمرانی معرفی شده و سپس جایگاه آن در آزمایشگاه حکمرانی تبیین شده است. نه تنها مفهوم حکمرانی، اخیراً در ادبیات علمی مورد توجه کنش گران علمی و تجربی قرار گرفته است بلکه در شناسایی نظام مسائل حکمرانی و حل شاهدمحور و علمی این مسائل نیز، آزمایشگاه حکمرانی معرفی شده است. در این میان به دلیل پیچیدگی بالای حکمرانی، هوش حکمرانی از یکسو به درک و از سوی دیگر به حل مسائل در آزمایشگاه حکمرانی کمک خواهد نمود که این مهم با رویکرد حکمرانی تجربی و مبتنی بر شواهد و روش شناسی علمی در مواجه با مسائل حکمرانی و شیوه حل آن ها رخ خواهد داد. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: برای این پژوهش از روش کیفی فراترکیب سندولوسکی و باروسو (2007) استفاده شد و در طی آن از میان اسناد علمی گوناگون در پایگاه های علمی معتبر داخلی و خارجی، 250سند مرتبط بررسی اولیه گردیده تا در نهایت، 60 سند به منزله نمونه، کدگذاری شدند. با توجه به جدید و نوظهور بودن مفهوم حکمرانی، آزمایشگاه حکمرانی و هوش حکمرانی، با تحلیل متون علمی که به جنبه های مختلف این پدیده ها و مابین خطوط پژوهش ها به آن ها اشاره شده است، مدل هوش حکمرانی طراحی شده است تا بتوان تصویر روشن تری از مفهوم و واقعیت میدانی هوش حکمرانی را برای محققان و عملگرایان ارائه نمود. یافته های پژوهش : نتایج نشان داد که هوش حکمرانی از 10 وجه و بعد برخوردار است که نشان دهنده پیچیدگی آن است؛ این وجوه شامل هوش عقلایی و حل مسأله، هوش خط مشی گذاری و تنظیم گری؛ هوش آینده نگری و راهبردی، هوش کل نگر و سیستمی، هوش مدیریت و رهبری، هوش سیاسی و شبکه ای، هوش معنوی و اخلاقی، هوش فرهنگی و اجتماعی، هوش مالی و اقتصادی، هوش عاطفی و هیجانی. این ابعاد در کنار یکدیگر، ظرفیت هوشی مناسبی برای حکمرانی پدید می آورند. گردهم آیی چنین ابعاد و مؤلفه هایی از هوش حکمرانی نشان دهنده تعدد عوامل و عناصر حکمرانی و در نتیجه نیاز به هوش های چندگانه در حکمرانی است. بدیهی است به هر میزان که پیچیدگی یک پدیده افزایش می یابد، هوش مورد نیاز درک و حل مسائل آن نیز پیچیده تر خواهد شد. هوش انسانی و ماشینی در کنار هم می تواند بر این پیچیدگی ها فائل آمده و راه حل های مناسب تری برای مسائل حکمرانی، فراهم نمایند که توانسته است پیچیدگی حکمرانی را فهم نموده و تحلیل های عمیق تری از آن ارائه نماید. در نهایت، آزمایشگاه های حکمرانی، رویکردی برای هم آفرینی هوش های انسانی و ماشینی، در ابعاد 10 گانه برای شناسایی، درک و حل مسائل حکمرانی فراهم آورده و انتظار می رود با توسعه مداوم هوش حکمرانی، بتوان پاسخ های علمی و متقنی برای نظام مسائل حکمرانی کشور ارائه نمود و به تدریج شاهد بلوغ هوش حکمرانی و در نتیجه پاسخ های دقیق تری برای مسائل حکمرانی بود. محدودیت ها و پیامدها : مهم ترین محدودیت پژوهش حاضر، نبود تعاریف و مفاهیم مشخص و صریح از موضوع پژوهش بوده که این خود به ضرورت انجام پژوهش قوت بخشیده است. انتظار می رود چنین پژوهش هایی پیامدهای علمی و تجربی در اندیشه متخصصان و دانشمندان و هم چنین اقدامات کنشگران حکمرانی داشته باشد که حکمرانی را پیچیده و نیازمند تحلیل و واکاوی عمیق و وسیعی بدانند و همواره به دنبال توسعه ظرفیت های فکری و عملی در درک و حل مسائل حکمرانی باشند. پیامدهای عملی : مقاله حاضر بر ایجاد آزمایشگاه حکمرانی در درک و حل مسائل، تأکید نموده و هوش حکمرانی (هوش انسان و ماشین) را لازمه و یکی از مهم ترین ظرفیت های درک و حل مسائل حکمرانی به ویژه در آزمایشگاه حکمرانی، معرفی می کند. ابتکار یا ارزش مقاله : معرفی آزمایشگاه حکمرانی، هوش حکمرانی و دیدگاه حکمرانی تجربی که بر شاهدمحوری و روش شناسی علمی حل مسائل حکمرانی تأکید دارد، ابتکار و نوآوری مقاله حاضر است. نوع مقاله: مقاله پژوهشی
نگاهی نو به همنشینی واژگان تلاوت، تزکیه و تعلیم در آیات قرآن کریم با نقد تفاسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چهار آیه از آیات قرآن کریم، سه واژه تلاوت، تزکیه و تعلیم کنار هم ذکر شده اند. دریکی از این آیات، تعلیم بر تزکیه مقدم شده است. و در سه آیه دیگر، تزکیه بر تعلیم پیشی گرفته است. ازآنجاکه ترتیب واژگان در قرآن کریم حکمت آمیز است، مفسران از دیرباز به تفاوت این همنشینی توجه داشته و دلایل مختلفی برای آن ارائه کرده اند. مطالعات صورت گرفته پیرامون تقدم و تأخر تزکیه و تعلیم، برسه دیدگاه کلی تأکید داشته اند: برخی تقدم تزکیه بر تعلیم را محدود به شرایط زمانی خاص دانسته اند. برخی تعلیم را مقدمه ای ضروری برای تزکیه می دانند؛ و گروهی دیگر تقدم تزکیه را دارای مبنای رتبی و ارزشی می دانند. این پژوهش، با رویکرد تحلیل محتوا و تدبر در فقرات قرآنی، دلایل فوق را موردبررسی قرار داده ونشان می دهد که با توجه به اشتراک میان سیاق مقامی درخواست تربیت و سیاق مقامی تحقق آن، همچنین وحدت موضوع دعا و اجابت (تربیت) و تقدم تلاوت به عنوان پیش نیاز هر دو مقوله تزکیه و تعلیم، این تفاسیر نمی توانند توجیه گر تفاوت همنشینی باشند. نگارنده با تأکید بر ظواهر قرآنی، تفاوت همنشینی را بر اساس تفاوت نگاه بشری و زاویه دید افقی حضرت ابراهیم (ع) در مقایسه با ترتیب الهی مراحل تربیت تبیین می کند. براین اساس، این تفاوت همنشینی نشان دهنده ی ترتیب صحیح مراحل تربیت از دیدگاه خداوند است. یافته های این پژوهش می تواند به عنوان الگویی برای طراحی برنامه های تربیتی مبتنی بر مراحل قرآنی مورداستفاده قرار گیرد.
بازنمایی سوبژکتیویته در آثار جلال آل احمد و امکان طرح یا طرد بازگشت به خویشتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده «بازگشت به خویشتن» به عنوان مؤلفه ایی مهم و تأثیرگذار در انقلاب اسلامی ایران بر فرض برافراشتن «خود» و عاملیّت انسانی (سوبژکتویته)، امکان پذیر است و بر این اساس این سؤال مطرح است که آیا اندیشه و آثار جلال آل احمد، به عنوان یکی از منادیان اصلی این ایده، امکان ظهور سوبژکتویته ی ایرانی را فراهم می کنند؟ این سؤالی است که پژوهش حاضر با خوانش تمامی متون آل احمد و با نگاه به تحولات سیاسی-اجتماعی آن زمان بررسی کرده است. در این پژوهش با بهره گرفتن از مقدمات نظری سوبژکتیویسم و نیز مفهوم بازنمایی که میان ابراز هویت فردی و سوبژکتیویسم با ادبیات ارتباط برقرار می کند به جستجوی هویّت خود و سوژگی در آثار آل احمد پرداخته شد و بازنمایی «خود» و جهان واقع یا «وانمایی» و حرکت به سوی حادّواقعیّت –بر مبنای اندیشه های بودریار- به عنوان مبنای طرح یا طرد بازگشت به خویشتن در آثار آل احمد مطالعه گردید. نتیجه نهایی بیان گر این است که ظهور اندیشه بازگشت به خویشتن در آثار جلال آل احمد، بیشتر در قالب اعتراض به وضع موجود است و این موضوع از ریشه های عمیق نفی «خود» برخوردار است. «خود» که مبنای ظهور سوبژکتیویسم و مواجهه فعّال با جهان خارج است، در آثار آل احمد از هر سو فرو می پاشد و منحل می شود. آل احمد اجازه نمی دهد سوژه گی پا بگیرد. او همواره به دنبال نفی خود (سوژه) و قرار دادن آن در سایه ای از ابهام است. چنین هویّتی از «خود» سبب می شود او از بازنمایی جهان واقع به آستانه ی وانمایی و حادّواقعیّت سوق یابد.
شناسایی تعارضات اجرایی در تحقق پذیری نواحی نوآوری شهری با تأکید بر ناحیه نوآوری اقبال یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
17 - 32
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از سیاست های شهری مبتنی بر تولید دانش و نوآوری و ایجاد رونق اقتصادی توسعه می یابند. نواحی نوآوری با وجود فراگیری با چالش های بسیاری روبه رو هستند؛ یکی از مهم ترین این چالش ها تعارضات موجود در مسیر توسعه و عدم هم خوانی میان ویژگی های نواحی نوآوری و پیشنهادها و ضوابط ارائه شده در طرح های توسعه است. پژوهش حاضر با هدف احصای تعارضات موجود در مسیر توسعه نواحی نوآوری جایگاه این نواحی در سلسله مراتب برنامه ریزی را بازتعریف و چارچوبی را برای مدیریت این تعارضات تدوین می کند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش از نوع توصیفی - تحلیلی است. پس از جمع آوری داده ها، با استفاده از روش تحلیل تم، تعارضات موجود میان این ناحیه و اسناد فرادست شناسایی شده و سپس، با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) و تحلیل MICMAC، تعارضات شناسایی شده سطح بندی شده اند و از نرم افزار GIS برای مکان مند کردن تعارضات استفاده شده است. در پژوهش حاضر، ناحیه نوآوری اقبال یزد به عنوان محدوده تحت مطالعه انتخاب شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، ۲۹ تعارض احصا شده اند که با استفاده از روش تحلیل تم در 8 دسته اصلی قرار گرفته اند. در نهایت، بر اساس نظرات خبرگان و خروجی روش ها، تعارضات حوزه قانونی و مدیریتی با قدرت نفوذ 8 به عنوان اصلی ترین و اثرگذارترین و تعارضات حوزه های اجتماعی، مشارکتی و فرم کالبدی به ترتیب با میزان وابستگی 6، 8 و 8 بیشترین وابستگی را داشته اند. در پایان، بر اساس نتایج به دست آمده، چارچوب و برنامه ای برای کاهش و مدیریت تعارضات ارائه شده است.
تحلیل مکانی فرسایش خاک و کیفیت زیستگاه ها بر مبنای الگوی کاربری اراضی در منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
22 - 42
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یکی از جدی ترین مشکلات محیط زیستی در اکوسیستم های خشکی است که می تواند کیفیت زیستگاه های یک منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. این مطالعه با هدف ارزیابی فرسایش خاک و کیفیت زیستگاه های سیستان بر مبنای الگوی کاربری ارضی انجام گردید. پس از تهیه داده های مورد نیاز، مدلسازی فرسایش خاک و کیفیت زیستگاه ها با استفاده از مدل اینوست(InVEST) و ارتباط میان آنها بر اساس آزمون همبستگی اسپیرمن و رگرسیون وزنی مکانی (GWR) صورت پذیرفت. نتایج نشان داد فرسایش سالانه خاک در منطقه در مجموع 41/3 میلیون تن (بطور میانگین معادل 07/2 تن در هکتار) بود. زیستگاه های بخش غربی منطقه با وجود داشتن کیفیت بیشتر از پتانسیل فرسایش خاک بالاتری نیز برخوردار بودند. بیشترین و کمترین میزان فرسایش به ترتیب در مراتع (6/3 تن در هکتار) و تالاب (0 تن در هکتار) و بالاترین و کمترین میزان کیفیت زیستگاه ها به ترتیب در مراتع و ساخته شده ها مشاهده گردید. آزمون اسپیرمن رابطه مثبت و معنادار کیفیت زیستگاه ها با فرسایش خاک را نشان داد (R=0.71, P-value<0.01). نتایج GWR نیز همبستگی مکانی معنادار بین آنها را تأیید کرد (R2=0.91, P-value<0.01). الگوی مکانی کیفیت زیستگاه ها و فرسایش خاک در منطقه مطالعاتی تقریباً مشابه است بطوریکه زیستگاه های با کیفیت بالاتر در بخش غربی منطقه واقع شده اند، ضمن آنکه همین بخش ها بطور طبیعی از پتانسیل فرسایش بیشتری برخوردار هستند. نتایج این مطالعه علاوه بر ارائه اطلاعات مفید در مورد کیفیت زیستگاه ها و فرسایش خاک، ضرورت توجه مدیران و برنامه ریزان را برای اتخاذ راهبردهای مناسب به منظور کاهش فرسایش خاک بخصوص در زیستگاه های با کیفیت مطلوبتر در منطقه مشخص می سازد.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت نگری بر فراهیجان های مثبت و منفی و سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
185 - 196
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب نقش موثری در افت ویژگی های هیجانی و روانشناختی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مثبت نگری بر فراهیجان های مثبت و منفی و سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب بود. روش پژوهش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب پایه ششم مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر ارومیه در فصل بهار سال 1402 بودند. نمونه مطالعه، 40 کودک بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای با مهارت های مثبت نگری آموزش دید و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس فراهیجان های مثبت و منفی (میتمانسگروبر و همکاران، 2009)، سیاهه سازگاری (سینگ و سینها، 1993) و سیاهه اضطراب (بک و همکاران، 1988) بودند. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر فراهیجان های مثبت و منفی و سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش مهارت های مثبت نگری باعث افزایش فراهیجان های مثبت، کاهش فراهیجان های منفی و بهبود سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب شد (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، برنامه ریزی برای استفاده از آموزش مهارت های مثبت نگری جهت افزایش فراهیجان های مثبت، کاهش فراهیجان های منفی و بهبود سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب می تواند مفید و موثر باشد.
هنجاریابی مقیاس افراط گرایی خشونت آمیز و بررسی رابطه آن با تأیید خشونت اجتماعی علیه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
121 - 136
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افراطی گری و خشونت مهمترین چالش بشری در جهان است. هدف پژوهش هنجاریابی مقیاس افراط گرایی خشونت آمیز و بررسی رابطه آن با تأیید خشونت اجتماعی علیه زنان بود. روش: روش پژوهش توصیفی بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1403 بود. طبق نظر کلاین (2010)، 417 نفر (250 مرد و 167 زن) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. ابزارهای گرد آوری داده ها شامل مقیاس های محقق ساخته افراط گرایی خشونت آمیز و مقیاس تأیید خشونت اجتماعی علیه زنان بود که در این پژوهش ساخت و هنجاریابی گردید. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و رگرسیون تحلیل گردید. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی با تحلیل مؤلفه های اصلی و روش چرخش واریماکس منجر به استخراج دو عامل تأیید افراط گرایی و تأیید ابزارهای خشونت/ غیرقانونی شد. دو عامل استخراج شده 42/58 درصد واریانس کل متغیرها را تبیین می کنند. روایی همگرا این مقیاس با مقیاس تأیید خشونت اجتماعی علیه زنان تأیید گردید (01/0P<، 77/0R=). پایایی کل مقیاس افراط گرایی خشونت آمیز، خرده مقیاس تأیید افراط گرایی و تأیید ابزارهای خشونت/ غیرقانونی به ترتیب 89/0، 90/0، 81/0 بدست آمد. پایایی کل مقیاس به روش بازآزمایی (78/0=R) بود. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که مقیاس افراط گرایی خشونت آمیز یک ابزار معتبر و قابل اعتماد برای استفاده در جامعه ایران است. اغلب افراد دارای نگرش های افراطی خشونت آمیز، گرایش به خشونت اجتماعی علیه زنان دارند. اغلب آنها از خشونت اجتماعی علیه زنان حمایت می کنند و استفاده از روش های خشن و غیرقانونی را مجاز می دانند.
طراحی الگوی نظام آموزشی مبتنی بر راهبری استعداد کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
64 - 81
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: ارائه خدمات آموزشی باکیفیت و طراحی برنامه های ویژه برای کشف علایق و استعدادهای دانش آموزان، به بهبود دستاوردهای تحصیلی و رشد فردی آن ها کمک می کند. مهدهای کودک با اجرای سیستم مدیریت اثربخش می توانند زمینه راهبری استعداد کودکان را فراهم کنند. هدف مطالعه حاضر طراحی الگوی نظام آموزشی مبتنی بر راهبری استعداد کودکان است. روش شناسی پژوهش: این پژوهش، از لحاظ هدف، کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، از نوع کیفی است. جامعه آماری متشکل از خبرگان و اساتید دانشگاهی دارای تخصص در زمینه آموزش کودکان، مدیریت استعداد، رشد کودکان بودند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که جهت سنجش روایی آن از ارزیابی قضاوت خبرگان استفاده شد و برای محاسبه پایایی، از میان مصاحبه های انجام گرفته چند مصاحبه به عنوان نمونه انتخاب و هر کدام از آن ها در یک فاصله زمانی کوتاه و مشخص دو بار کدگذاری شدند و میزان توافق بین این کدگذاری ها مبنای محاسبه پایایی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی نظام آموزشی مبتنی بر راهبری استعداد کودکان شامل 6 بعد فلسفی و اهداف آموزشی، محتوایی و برنامه ریزی درسی، انسانی و نیروی انسانی، مالی و منابع، فناوری و نوآوری، ارزیابی و کیفیت سنجی و هفده مولفه فلسفه آموزشی، اهداف آموزشی، اهداف برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای یاددهی – یادگیری، آموزش و حمایت از معلمان، ویژگی های معلمان، ویژگی های مدیر مهد کودک، بودجه ریزی هدفمند، تامین منابع آموزشی، سرمایه گذاری در فناوری و نوآوری، ابزارهای استعدادیابی و تحلیل داده ها، آموزش معلمان در فناوری، ارزیابی چندبُعدی، ارزیابی تکوینی (فرآیندمحور)، ارزیابی مشارکتی، ابزارهای ارزیابی متنوع بود.
Mythical Thought and the Constitution of Israeli Foreign Policy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۹, Issue ۲, spring ۲۰۲۵
257 - 291
حوزههای تخصصی:
Israel’s foreign policy at times diverges from prevailing realist expectations, specifically rational considerations and prudence. This article argues that this is the result of what Ernst Cassirer calls mythical thought or what can be called a myth-based discourse that constructs the mindset of policy makers and has made the emergence of non-realist elements in Israel’s foreign policy possible. In this discourse, quantity, quality, similarity, space, and time acquire specific characteristics and, in the field of foreign policy, this primarily leads to maximalist aspirations, volunteerism, reactiveness, lack of proportionality between capabilities and actions, and at times refraining from diplomatic engagements. However, we encounter a state's identity as a modern ruling state which, to gain international recognition and acceptability, must abide by the norms and laws that define statehood. On the other hand, we face an identity stemming from a mythical discourse, encompassing non-modern, irrational elements and self-definitions based on rules that often contradict legal discourse. Relying on discourse analysis, the texts produced by Israeli foreign policymakers are analyzed to show how this specific way of thinking has made non-realist elements in Israeli foreign policy possible.







