مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۸۱ تا ۳٬۲۰۰ مورد از کل ۵۳۷٬۶۸۴ مورد.
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۶
81 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف گزارشگری مالی ارائه واقعیت های تجاری است. در این میان نگرانی فزاینده ای وجود دارد که گزارشگری مالی بیش ازحد پیچیده شده است. بر همین اساس هدف از انجام پژوهش حاضر تبیین الگوی پیچیدگی گزارشگری مالی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 26 نفر خبره در حوزه گزارشگری مالی است. داده های پژوهش با استفاده از روش مصاحبه و به صورت نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. مقوله محوری پژوهش حاضر پیچیدگی گزارشگری مالی است که 12 علت شامل درک مفهوم پیچیدگی، دانش تهیه کنندگان، ساختار سرمایه شرکت، همکاری بین نهادها، نهاد استانداردگذار، نهاد قانون گذار، ذات استانداردها، ساختار کنترل های داخلی، وضعیت شرکت، هیئت مدیره شرکت، مهارت حسابرسان و توان استفاده کننده برای آن به عنوان شرایط علی شناسایی گردید. پس ازآن با توجه به شرایط زمینه ای (بستر کلان، بستر صنعت، بستر شرکت، بستر ساختار گزارش) و شرایط مداخله گر (میزان اطلاع رسانی، ویژگی های مدیران مالی، عوامل کلی، فناوری های نوین)، راهکارهایی (فرمت مناسب گزارش، استانداردگذاری مناسب، اعمال قوانین و مقررات، توانمندسازی منابع انسانی و ساختار کنترلی)، تدوین شد، سپس پیامدهای آن شامل پیامدهای سطح اقتصاد کلان، کاهش هزینه ها، سطح شرکت، سطح جامعه، سطح بین المللی و سطح گزارش، تعیین و الگوی نهایی بر اساس آن ارائه شد.
الگوی مربی گری اجرایی در جمعیت هلال احمر با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۶
87 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی مربیگری اجرایی در جمعیت هلال احمر بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و از منظر شیوه گردآوری دادهها در رده تحقیقات اکتشافی قرار میگیرد. در این تحقیق به منظور گردآوری دادهها با 20 نفر از خبرگان و کنشگران حوزه مربیگری اجرایی مصاحبه اکتشافی به عمل آمد. به منظور تحلیل دادهها از روش پدیدارشناسی استفاده گردید. یافتههای پژوهش منجر به ارائه مدلی با محوریت عناصر سازمانی، فردی و حرفهای گردید. مدل بهبود مربیگری اجرایی در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در بر دارنده سه بعد فردی، سازمانی و حرفهای؛ 26 مولفه اخلاق مداری، هدف گرایی، نظم محوری، عمل محوری، آگاه سازی، آگاهی بخشی، همگرایی، حمایت گرایی، انگیزه بخشی، شفافیت، کل گرایی، ثبات گرایی، تعامل گرایی، هدف مندی، تطبیق پذیری، نظارت گرایی، مثبت اندیشی، وابستگی، جمعیتی، اثربخشی،آمادگی، ارتباطی، خودسازی، رشد گرایی و 109 شاخص میباشد.این مطالعه برخی از خلاءهای موجود در ادبیات مربیگری اجرایی را پر کرده است. برخلاف بسیاری از مطالعات قبلی در این حوزه که صرفاً بر ارزیابی های اثربخشی مربیگری اجرایی تکیه کرده اند، این مطالعه با نگاهی پدیدارشناسانه،به شناسایی مجموعه عوامل مرتبط با سطح فردی، سازمانی و حرفهای پرداخته و عوامل شناسایی شده را در قالب مدلی ارائه نموده است.
چهارمین رویکرد به گراندد تئوری؛ گراندد تئوری کوانتومی در عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از توسعه گراندد تئوری ساخت نظریه بر اساس داده ها است سه رویکرد قبلی گراندد تئوری دارای ضعف های عملیاتی بارزی است. برای پوشش ضعف های عملیاتی رویکردهای قبلی و احصای شکاف های آن ها چهارمین رویکرد به گراندد تئوری تحت عنوان رویکرد کوانتومی ارائه شد. هدف این تحقیق این است نشان دهد رویکرد کوانتومی در عمل کارایی لازم را دارد و ضعف های رویکردهای پیشین را پوشش داده است. در نتیجه یک کیس مطالعاتی مدیریتی با رویکرد کوانتومی تست خواهد شد تا کارایی این رویکرد در عمل اثبات گردد. در رویکردهای قبلی ضعف های عملیاتی در جایگاه ادبیات تحقیق در نظریه پردازی، سردرگمی در کشف کدهای باز، بی توجهی به جامعه مورد مطالعه و بستر مطالعه وجود داشت که فقط از جنبه تئوریکی کارآمد به نظر می رسید اما در عمل محقق را سردرگم می ساخت. برای گذر از این ضعف، رویکرد کوانتومی به گراندد تئوری ارائه شد که مبتنی بر چهار مرحله کدگذاری و دوازده گام اساسی است که اساس این رویکرد نظریه درهم تنیدگی کوانتومی است که اشاره به این دارد که حول هسته اتم الکترون ها جدا از اثرگذاری بر هسته اتم دارای رفتار متضاد با یکدیگر هستند. یافته ها نشان داد که با عاریه گرفتن از این نظریه این نتیجه حاصل شد که مقوله محوری حاصل اثرگذاری عواملی است که دارای رفتار متضاد با یکدیگر هستند یعنی دودسته عوامل سازنده و عوامل بازدارنده. در نهایت الگویی براساس شکل کوانتومی اتم برای این رویکرد ارائه شد. همچنین یافته های کیس مطالعاتی نشان داد از جنبه مثبت 44 کلان داده اولیه، 98 داده خرد، 38 کلان داده ثانویه و 5 ابر داده شناسایی شد. همچنین از جنبه منفی 13 کلان داده اولیه، 32 داده خرد، 11 کلان داده ثانویه و 2 ابر داده شناسایی شد. نتایج نشان داد که مهارت مدیریتی، نگرش مدیریتی و هوش مدیریتی جزء عوامل تشکیل دهنده، تفکر مدیریتی و آگاهی مدیریتی جزء عوامل تسهیلگر، شخصی سازی جزء عوامل بازدارنده و مصلحت اندیشی جزء عوامل تعدیلگر قرار گرفت. همچنین راهبردها، موانع، پیامدهای شکل گیری و پیامدهای عدم شکل گیری شناسایی شدند.
مدل ساختاری تفسیری تاب آوری زنجیره تأمین در ارتقاء خدمات گردشگری سلامت استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری زنجیره تأمین در ارتقای خدمات گردشگری سلامت برای اطمینان از در دسترس بودن و دسترسی به امکانات مراقبت های بهداشتی، سیستم های حمل ونقل و همکاری کارآمد میان ذینفعان بسیار مهم است. از این رو پژوهش حاضر، به بررسی عوامل مؤثر بر تاب آوری زنجیره تأمین در ارتقاء خدمات گردشگری سلامت در شهر تهران می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا و تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری انجام شده است. بدین صورت که با تحلیل محتوا عوامل مورد شناسایی قرار گرفته و با روش مدلسازی ساختاری تفسیری، تعاملات بین این عوامل شناسایی شده است. روش تحلیل محتوا و مدلسازی ساختاری تفسیری مبتنی بر نظر خبرگان است که در این تحقیق اساتید گردشگری، آژانس های گردشگری و پزشکان می باشد که 12 نفر از آنان به صورت هدفمند انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که استفاده از فناوری های نوین در زنجیره تأمین، توسعه یک سیستم اطلاعاتی، ایجاد روابط استراتژیک با تأمین کنندگان، توانمندسازی و آموزش پرسنل، ارتقاء زیرساخت های ارتباطی اساسی ترین عوامل مؤثر بر تاب آوری زنجیره تأمین در ارتقاء خدمات گردشگری سلامت در استان تهران می باشند.
الگوی پاسخگویی مالی مدیران مالی بخش عمومی کشور
حوزههای تخصصی:
پاسخگویی مالی، به عنوان سنگ بنای مدیریت مالی کارآمد در بخش عمومی، نه تنها ابزاری برای سنجش میزان دستیابی به اهداف و مصرف بهینه منابع است، بلکه بستری برای جلب اعتماد عمومی، ارتقای مشروعیت حاکمیت و تقویت بنیان های توسعه پایدار فراهم می آورد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تبیین الگوی پاسخگویی مالی مدیران مالی بخش عمومی کشور می باشد. پژوهش حاضر ازلحاظ روش اکتشافی و از حیث گردآوری داده ها بر اساس روش تحلیل محتوا و مصاحبه انجام شده است. جامعه آماری 12 نفر از حسابدارن و مدیران مالی بخش عمومی و اعضای هیات علمی بوده و دوره زمانی پژوهش سال 1403 می باشد. طبق روش تحلیل محتوا 25 شاخص در ارتباط با الگوی پاسخگویی مالی مدیران شناسایی گردید که از طریق مصاحبه با خبرگان و اشباع نظری 4 بُعد، 10 مولفه و 31 شاخص در ارتباط با الگوی پاسخگویی مالی مدیران مالی بخش عمومی کشور شناسایی گردید. 1) بُعد شفافیت و کنترل بودجه ای با مولفه های شفافیت بودجه و کنترل بودجه، 2) بُعد نظارت و پایش مالی با مولفه های پایش منابع و نظارت بر بودجه، 3) بُعد عملکرد و فرهنگ سازمانی با مولفه های مدیریت عملکرد، فرهنگ سازمانی و استفاده از فناوری و 4) بُعد انطباق و مدیریت ریسک با مولفه های رعایت قوانین و مقررات، مدیریت ریسک و پیشگیری از فساد می باشد.
ارزیابی آثار زیست محیطی شرکت پالایشگاه گاز فجر جم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
299 - 313
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز انرژی به عنوان یکی از عناصر بنیادین توسعه شناخته می شود و نقشی حیاتی در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی ایفا می کند. پالایشگاه های نفت و گاز به عنوان زیرساخت های کلیدی تأمین انرژی، نه تنها نیازهای مصرفی را برآورده می سازند، بلکه تأثیرات زیست محیطی قابل توجهی بر مناطق پیرامونی خود دارند. این پژوهش باهدف بررسی اثرات زیست محیطی پالایشگاه گاز فجر شهرستان جم بر روستاهای پیرامون، به منظور تحلیل شاخص های زیست محیطی روستاهای پیرامون پالایشگاه پرداخته است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی بوده و از داده های کتابخانه ای؛ میدانی و همچنین تحلیل های نرم افزاری SPSS استفاده شده است. بر اساس یافته ها احداث پالایشگاه گاز فجر در شهرستان جم باعث ایجاد اثرات زیست محیطی منفی گسترده ای از جمله آلودگی هوا، تغییر کیفیت و کمیت آب، افت سفره های آب زیرزمینی، تخریب پوشش گیاهی، آلودگی خاک و صوتی، و تغییر الگوی کشت شده است. این اثرات نه تنها محیط زیست طبیعی را تهدید می کند، بلکه سلامت، معیشت و کیفیت زندگی ساکنان محلی را نیز به شکل جدی تحت تأثیر قرار داده است. این پژوهش تأکید می کند که بدون اقدامات فوری و ساختاریافته، پیامدهای زیست محیطی پالایشگاه گاز فجر می تواند به یک بحران غیرقابل جبران تبدیل شود. بنابراین، ضرورت دارد که سیاست گذاران، مدیران صنعتی و مردم به صورت هم افزا برای بازسازی محیط زیست و ایجاد توسعه پایدار در منطقه گام بردارند.
پیشران های اثرگذار بر خودسازمان دهی روستاییان و بهبود معیشت پایدار روستایی شهرستان آشتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودسازمان دهی روستاییان به عنوان یک فرایند مشارکتی، نقشی بنیادین در ارتقای معیشت پایدار در مناطق روستایی ایفا می کند. این مطالعه باهدف شناسایی پیشرانهای اثرگذار بر خودسازمان دهی روستاییان و بهبود معیشت پایدار روستایی در شهرستان آشتیان انجام شد. این پژوهش کیفی با رویکرد تحلیلی اکتشافی و از طریق پرسش نامه نیمه ساختارمند و مصاحبه با 30 نفر از خبرگان در زمینه موضوع موردمطالعه انجام شد. داده های کیفی گرد آوری شده با استفاده از روش دلفی و نرم افزار میک مک برای شناسایی روابط و الگوهای میان مفاهیم تجزیه وتحلیل شد. یافته ها آشکار نمود شیوه پراکندگی عوامل و متغیرهای اثرگذار بر بهبود معیشت پایدار روستایی در ناحیه موردمطالعه به صورت ناپایدار بوده است. همچنین از میان 24 عامل اولیه تأثیرگذار، تعداد 10 عامل که دارای بالاترین امتیاز بودند به مثابه پیشران های بنیادین اثرگذار بر روند آتی خودسازمان دهی روستاییان در راستای معیشت پایدار روستایی شناسایی شد. پیشران های نوآوری خواهی و خلاقیت روستاییان در زمینه فعالیت های کشاورزی و غیرکشاورزی، مهارت و تجربه روستاییان در راستای فعالیت در گروه ها، انجمن ها و برپایی تشکل های محلی به مثابه عامل فردی؛ افزایش روحیه کارآفرینی، راه اندازی و ترویج کسب وکارهای نوین محلی به عنوان عامل روان شناختی؛ افزایش مشارکت، همکاری و احساس مسئولیت در انجام فعالیت های کشاورزی و غیرکشاورزی به عنوان عامل اجتماعی؛ توانمندسازی روستاییان و افزایش آگاهی و مهارت های اجتماعی و اقتصادی آن ها، بهره گیری از فناوری های نوین IT و ICT در فرایند توانمندسازی ساختاری روستاییان در راستای خودسازمان دهی به مثابه عامل آموزش و توانمندسازی؛ دسترسی به منابع مالی گوناگون و مطمئن برای بهره گیری در فعالیت های کشاورزی و غیرکشاورزی به مثابه عامل اقتصادی؛ واگذاری اختیار به روستاییان در راستای برنامه ریزی محلی و تمرکززدایی به عنوان عامل برنامه ریزی و مدیریت و سرانجام پیشرانهای حمایت از ایجاد و توسعه کسب وکارهای محلی و تنوع بخشی به فعالیت های کشاورزی و غیر کشاورزی روستاییان و همچنین افزایش سرمایه گذاری در فرایند کسب وکارهای نوآورانه در روستا به مثابه عامل حمایت اجتماعی- اقتصادی تعیین شد.
الگوسازی تقاضای مصرف گاز طبیعی بر اساس شرایط آب و هوایی در شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مصرف انرژی نقش تعیین کننده ای در توسعه کمّی و کیفی زندگی بشر دارد. یکی از منابع تأمین انرژی، در راستای توسعه و رفاه اقتصادی و نیز کسب آسایش آب و هوایی گاز طبیعی است. این منبع تأمین انرژی، به ویژه در نواحی سرد کشور و نیز به منظور تأمین آسایش دمایی، نیازمند مدیریت صحیح است. مدیریت صحیح این منبع انرژی فسیلی از طریق آگاهی و پیش بینی از میزان تقاضای آن میسر است. بدین منظور تقاضای مصرف گاز طبیعی در شهر زنجان به عنوان یکی از شهرهای سرد ایران زمین موردبررسی و الگوسازی قرار گرفت. برای انجام پژوهش حاضر از دو گروه داده (عناصر آب و هوایی و میزان مصرف گاز طبیعی) برای یک دوره آماری 9 ساله (1400-1392) در مقیاس روزانه استفاده شده است. به منظور الگوسازی تقاضای مصرف گاز طبیعی در شهر زنجان از نرم افزار CurveExpert و نیز روش وایازی (رگرسیون) استفاده شد. بر اساس برازنده ترین الگو، عنصر دما به عنوان تنها متغیر مستقل در الگوی انتخابی جای گرفت. الگوی نهایی، وایازی چندجمله ای با ضریب همبستگی 94/0 (ضریب تبیین 03/89 درصد) اختیار شد. درصد افزایش مصرف گاز طبیعی به ازای یک درجه کاهش دما، از دمای 22 تا دمای 16 درجه بیشترین درصد افزایش و از دمای صفر تا 5- درجه کمترین درصد افزایش به ازای یک درجه کاهش دما رخ داده است. نقطه عطف و شروع مشکلات مربوط کمبود گاز طبیعی در شهرستان زنجان دمای کمتر از منفی 7 درجه تشخیص داده شد.
The Effectiveness of Unified Protocols for Transdiagnostic Treatment on Improving Mental Health of Bilingual Female Adolescents
حوزههای تخصصی:
The present research is conducted to determine the effectiveness of Unified protocols for Transdiagnostic Treatment of Emotional Disorders in Children and Adolescents (UP-A) on empathy and perceived social support, in bilingual middle school students. The statistical population of this study was comprised of bilingual students who studied of Tehran International School in the academic year of 2021-2022. A purposive method was used to select a sample of 30 students, and then they were randomly divided into two groups, experimental and control groups, each of 15 students. A semi-experimental research method with a pre-test, post-test, and follow-up test design was used for both experimental and control groups. The experimental group received family-centered psycho-education based on emotion regulation between the pre-test and post-test. Two questionnaires, the EmQue-CA and MSPSS were employed, to measure empathy and perceived social support, respectively. A mixed variance analysis with repeated measures was the technique for data analysis. The results indicated that there were significant differences in the scores of empathy and perceived social support of the students between the two groups in post-test and follow-up test compared to the pre-test (p < 0.05). Considering the vulnerability of adolescents to psychological harm due to difficulties regulating emotions, UP-A programs with an emphasis on emotion regulation can be particularly suitable for the effective prevention of a wide range of psychological disorders and seems effective in enhancing student empathy and perceived social support. Therefore, implementing UP-A in schools would be a wise preventive measure against emotional problems of adolescents
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد با معنا درمانی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۱۱۶-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: افسردگی مسئله ای است که باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی در دانش آموزان می شود و این مشکلات باعث جلوگیری از رشد استعدادهای آن ها می گردد و همچنین دانش آموزان افسرده معمولاً علاقه به درس و مطالعه ندارند و این امر در عملکرد تحصیلی آن ها تأثیرگذار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد با معنا درمانی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان افسرده مقطع دوم متوسطه انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان افسرده دبیرستان های دخترانه دوره دوم متوسطه شهر خمین بودند که به مرکز مشاوره و روان شناختی مدیریت آموزش وپرورش شهر خمین در سال تحصیلی 1401-1400 مراجعه کرده بودند. 45 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و گواه) جایگذاری شدند. از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) برای گردآوری داده ها استفاده شد. همچنین از بسته آموزشی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد محقق ساخته و پروتکل معنا درمانی هوتزل (2002) برای مداخله استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با نرم افزار Spss26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بسته آموزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنا درمانی توانستند نمرات دانش آموزان افسرده در سرزندگی تحصیلی را افزایش دهند (01/0>p) و اثربخشی درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از معنا درمانی بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بسته آموزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد رویکردی مؤثرتر در ارتقا سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان افسرده است و لزوم توجه به این نکته در درمان افسردگی دانش آموزان حائز اهمیت است.
اصلاح سیستم آموزش و یادگیری زبان عربی به عنوان زبان دوم در کشور ایران؛ تلاش برای ارائه یک الگوی بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ مهر و آبان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
243 - 269
حوزههای تخصصی:
آموزش و یادگیری زبان عربی از منظر دینی و قانونی در کشور ایران اهمیت خاصی دارد. از این رو ضروری است که همواره جایگاه این زبان چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی حفظ شود. هدف این مقاله ارائه الگویی برای اصلاح سیستم آموزش و یادگیری زبان عربی به عنوان زبان دوم با تکیه بر شناسایی عوامل پیدا و پنهانِ تأثیرگذار بر آن و نیز شناخت موانع پیش روی این مسئله است. مبنای گردآوری اطلاعات بر روش های کیفی و به طور ویژه انجام مصاحبه های ساختمند با 10 نفر از استادان جامعه شناسی زبان استوار بوده است. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از فرایند روش تحلیل محتوای کیفی انجام یافته است. از مدل (AHP) و نرم افزار (Expert Choise) نیز جهت وزن بندی مؤلفه های پژوهش استفاده به عمل آمده است.
نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد که گرایش به آموزش و یادگیری زبان عربی به عنوان زبان دوم به شدت تحت تأثیر عوامل مبنایی همچون عوامل اجتماعی، روانی و اقتصادی قرار دارد. مقدار ضریب AHP برای شاخص های اجتماعی (0.403)، شاخص های روانی (0.364) و شاخص های اقتصادی (0.234) به دست آمد. نتایج همچنین نشان می دهد که موانع و تنگناهای پیش روی فرایند آموزش و یادگیری زبان دوم در کشور ایران به ترتیب اهمیت در شش حوزه موانع حقوقی، موانع سیاسی، موانع ساختاری، موانع اجتماعی، موانع فرهنگی و موانع اقتصادی شناسایی و طبقه بندی شدند. این نتایج سمت و سوی الگوی بهینه آموزش و یادگیری زبان دوم به ویژه زبان عربی را با رفع موانع و تنگناها به ترتیب اولویت و با نگاهی همه جانبه، فراهم کرد.
شرایط و علل تعهد به کاهش خسارت و اثر کاهلی در آن در حقوق ایران و آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حقوق تطبیقی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
62 - 83
حوزههای تخصصی:
هنگامی که یکی از طرف های قرارداد به سبب نقض آن متحمل خسارت می شود، غرامت باید به نحوی تعیین شود که زیان دیده در وضعیت مشابه با وضعیت اجرای قرارداد قرار گیرد. در حقیقت، هنگامی که زیان دیده با عدم اجرای قرارداد در افزایش خسارت نقش داشته باشد، اعم از اینکه به رغم توانایی اقدامی در جهت کاهش خسارت نکرده یا با اقدام خود سبب افزایش خسارت وارده شود، اصل لزوم جبران کامل اعمال نخواهد شد و غرامت قابل تعیین بر اساس این نقش کاهش خواهد یافت. بر همین اساس، این مقاله با عنوان شرایط و علل تعهد به کاهش خسارت توسط زیان دیده، چگونگی مطالبه هزینه های آن با بررسی کاهلی در کاهش زیان در حقوق ایران و آلمان را با طرح این سوال که شرایط تعهد به کاهش خسارت در محدوده اقدامات و هزینه های انجام شده آن به چه صورت است با روش تحلیلی - توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای بررسی کرده و دستاوردهای آن گویای این است که شرایط تعهد به کاهش خسارت در محدوده اقدامات قابل پذیرش و معقول است. در زمینه تعهد به کاهش خسارت نیز می توان یک قرارداد جایگزین با شخص ثالث را در این حیطه منعقد نمود. همچنین، روشن خواهد شد که هزینه های انجام شده به منظور کاهش خسارت قابل مطالبه است و کاهلی در کاهش زیان در زمره مبانی و علل توجیهی در تعهد به کاهش خسارت محسوب می شود.
Effect of Using First Language by Iranian EFL Learners in Task Preparation on their Speaking Accuracy, Fluency, and Complexity(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۲, Spring ۲۰۲۵
55 - 69
حوزههای تخصصی:
The current inquiry aimed at examining the effect of first language by Iranian learners as Foreign Language (EFL) in task preparation on their speaking accuracy, fluency and complexity. For this purpose, 40 Iranian EFL learners with intermediate level were selected based on a placement test, and divided into two equal groups. Then, the speaking fluency, accuracy, and complexity test was administered as the pretest. The treatment lasted for five sessions of 60 minutes. In these sessions, the learners did oral opinion tasks. In the first group, participants were supposed to spend 10 minutes to cooperate with a partner to read a proposed problem, discuss their solutions, and jot down by in a planning sheet. Within 10 minutes, they prepared for the task using only their L1 (Persian) for improving both speaking and writing skills. Following that, the participants were separated in various rooms, and were given two minutes to plan the task in English prior to doing the task. In contrast, the second group completed the planning sheet and prepared the task in English as their second/foreign language. The instruction lasted five sessions. At the final session, the speaking fluency, accuracy, and complexity posttest was conducted. The effects of the task planning conditions were analyzed and compared during and after the task performance. The data were analyzed via ANCOVA. The findings indicated that using L1 by Iranian EFL learners in task preparation significantly affected speaking accuracy, fluency and complexity. Finally, the pedagogical and theoretical implications of the study are provided.
فهم جوانان از دگرخواهی در روابط اجتماعی ( پژوهشی در میان دانشجویان جوان شهر تهران ) .(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف فهم تفسیری از معنای دگرخواهی و همینطور زمینه های تاثیر گذار بر دگرخواهی در روابط اجتماعی میان جوانان به روش کیفی با تکنیک تحلیل مضمون انجام شد. گردآوری داده ها به روش گلوله برفی با تعداد 41 نفر از جوانان در رشته های مختلف با مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام گردید. پس از بررسی متون مصاحبه ها و تحلیل مضمون 8 مضمون اصلی که عبارتند از: مسئولیت پذیری، مدارای اجتماعی، تعلق اجتماعی، برابری فرصتها، تکثرفرهنگی، میهن پرستی، امید اجتماعی و شایسته محوری حاصل شد. فقط مضمون میهن پرستی در حد بالا و اینکه حس دگرخواهی در روابط اجتماعی در حد نازل می باشد .اهمیت دگرخواهی و توجه به آن موجب افزایش انسجام اجتماعی و حیات اجتماعی سازنده می گردد و برای بهبود و افزایش دگرخواهی در حوزه ساختاری نیازمند تشخیص و همکنشی میان خواسته های جوانان و مراکز تصمیم گیری در سطوح کلان و ایجاد شرایط برای پاسخ دهی به نیازهای زمانه و آینده نگری هستیم.
بازخوانی مفهوم "سلوک" در بستر علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرفان، مشایخ صوفی برای وصال به حقیقت، منازل و مقاماتی را تنظیم کرده اند از حیث خصوصیات بارزی که در حالات یا تعالیم شان بود، از دیگران متمایز می شدند. همین نکته به شاخصى اصلى در رهنمودها و شیوه تربیتى ایشان بدل شده است. در مطالعه سنت های عرفانی ما به این نتیجه رسیده ایم که عرفا با تمامی اشتراکاتی که دارند، دارای مفترقات جدیی نیز هستند و این تفاوت ها را به انحاء مختلف در سلوک خود نمایان می کنند که اگر به این مفردات به دیده انتقادی نظر نیفکنیم مقوله "تحول" و "تمایز" را در مکاتب مختلف عرفانی بدرستی درک نخواهیم کرد. البته برخی ممکن است این تمایزات را ذوقی تفسیر کنند اما مطالعات جدید در حوزه های بینا رشته ای در علوم اجتمای و علوم انتقادیِ انسانی امکان های دیگری را پیش روی ما قرار می دهد که با صِرف ارجاع به مفهوم "ذوق" نمی توان موضوع را پایان یافته تلقی کرد. در این پژوهش ما سه سنخ از سلوک را ذیل مفاهیم "زاهدانه"، "عاشقانه"، " عالمانه" صورتبندی کرده ایم که استعدادها و توانمندی های روحی سالکان بر گرایش شان بر یکی از این سلوک تأثیراتی داشته است. این پژوهش براساس مطالعات کتابخانه ای و با تکیه بر رویکرد سیاقمند و روش تحلیل محتوا و متن محور صورت پذیرفته است.
ظرفیت سنجی قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در جهت تحقق سیاست های کلی تأمین اجتماعی؛ با تأکید بر موضوع فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
413 - 442
حوزههای تخصصی:
به دنبال رشد نرخ فرزندآوری در دهه 60 قانون گذار برای کاهش این نرخ، دست به تدوین قوانینی زد که در مدتی کوتاه نتیجه دلخواه را فراهم کرد. هدف تعادل جمعیتی مقنن که برای زمانی طولانی تر در نظر گرفته شده بود، با کاهش سریع نرخ موالید، دچار ناکامی شد و روند کاهشی این نرخ تا مدتی طولانی و حتی تا زمان حاضر ادامه پیدا کرد. برای رشد دوباره نرخ موالید و جبران کاستی آن، تمهیدات مؤثری تا ابتدای دهه نود انجام نگرفت؛ اما با آغاز این دهه، می توان افزایش سیاست ها و قوانین جمعیتی را مشاهده کرد. قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت 1400 و سیاست های کلی تأمین اجتماعی 1401 از مقررات متأخری بودند که در این زمینه تدوین شدند. این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که قانون اخیر تا چه اندازه ظرفیت تحقق هدف فرزندآوری مذکور در بند هشتم سیاست های کلی تأمین اجتماعی را دارد؟ نویسندگان با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی این سؤال پرداخته و به شائبه های تضاد مفادی بین قانون مزبور و سیاست های کلی تأمین اجتماعی دست یافته اند و بر این فرضیه هستند که اگرچه به صورت منطقی قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت باید با سیاست های کلی تأمین اجتماعی در جهت رشد نرخ موالید همراه و همگام باشد، اما یافته این نوشتار، نتایج تبعی این قانون را نمایان می کند که با سیاست های کلی مزبور سازگار نیست. این ناسازگاری را در تضاد مقررات این قانون با برخی قواعد فقهی همچون قاعده لاضرر و همچنین استفاده از روش هایی که به ناکارآمدی دولت در وصول به برنامه های خود به دلیل بار مالی ایجادشده در نتیجه اجرای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت منجر می شود، می توان مشاهده کرد. با این توصیف، ضروری به نظر می آید تا قانون مذکور اصلاح شده و ایرادات آن برطرف گردد که نگارندگان پیشنهاداتی را در جهت اصلاح و همسوسازی این قانون با بند هشتم سیاست های کلی تأمین اجتماعی ارائه کرده اند.
تبیین نقش زنان در حکمروایی خوب شهری سمنان در دوران کرونا و پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر حکمروایی خوب شهری به عنوان اثربخش ترین، کم هزینه ترین و پایدارترین شیوه اعمال مدیریت نظام پیچیده و چند سطحی امروزه شهرها مطرح شده است که محوریت این رویکرد در مدیریت شهری، بر مبنای توسعه ای مردم سالار و برابرخواهانه، برای تأثیرگذاری تمامی نیروهای ذی نفع و ذی نفوذ در اداره امور شهرها و همچنین پاسخگویی به تمامی نیازهای این گروه هاست. از طرفی دیگر زنان به عنوان یکی از اصلی ترین و تأثیرگذارترین گروه ها و نیروهای اجتماعی در حیات مدنی شهرها، امروزه دارای نقشی پررنگ در مقوله های مرتبط با اداره شهرها هستند. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر نقش حکمروایی خوب شهری در دوران کرونا و پساکرونا با توجه به جایگاه زنان در شهر سمنان می باشد. از منظر هدف، پژوهش حاضر کاربردی بوده و با توجه به شیوه گردآوری داده ها توصیفی - پیمایشی است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات این تحقیق از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شهروندان شهر سمنان با جمعیت 185129 نفر بوده که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران معادل 383 نفر محاسبه شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون های t تک نمونه ای و رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده و در نهایت برای تعمیم نتایج از نمونه به جامعه آماری از روش مدل سازی معادله ساختاری به وسیله نرم افزار لیزرل استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای نشان داده است که مقادیر t برای هر یک از متغیرهای پژوهش با میانگین های پایین تر از میانه نظری، به صورت عددی منفی حاصل شده است که مشخص شده است وضعیت ابعاد حکمروایی خوب شهری در شهر سمنان و جایگاه زنان در آن در وضع مناسبی قرار ندارد. همچنین نتایج حاصل از معادلات ساختار در نرم افزار لیزرل نشان داده است که متغیر عدالت بیشترین و قوی ترین ارتباط را با حکمروایی خوب شهری دارد. در نهایت نیز نتیجه بررسی ها نشان می دهد؛ نمی توان به تحقق حکمروایی خوب شهری، بدون تعریف و تبیین کاربردی جایگاه ویژه زنان به عنوان نیمی از شهروندان شهر و از اصلی ترین گروه های ذی نفع و ذی نفوذ در اداره امور شهرها، امیدوار بود.
معناشناسی و شاخصه های اسقاط ضمان با رویکرد مدنی و کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
131 - 144
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تبیین معنایی و مولفه های اسقاط ضمان با تأکید بر آموزه های حقوق اسلامی از موارد بسیار ضروری در حقوق موضوعه ایران به شمار می آید. از آنجایی که مسقطات ضمان در امور کیفری در قیاس با امور مدنی بالاخص در خصوصیت تحقق گرایی و کاربردپذیری با ابهام و عدم صراحت مواجه است، این پژوهش با هدف تشریح موارد مشترک آثار رفع مسئولیت مدنی و کیفری ضمان است.
مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: ابهام زدایی مصادیق و آثاردرموضوع مسقطات ضمان علاوه بر کاربردپذیری در حقوق مدنی در قوانین با رویکرد کیفری مسکوت نمانده و دارای مقرره های خاص در مباحث سرقت، رفع ضمان پزشک، عدم قصاص قاتل و. . . است.
نتیجه: وحدت ملاک مسقطات ضمان در دو حوزه مدنی و کیفری تا حدودی برابر است و افتراق چندانی با یکدیگر ندارند. و مصادیق مسقطات ضمان(اذن، اقدام، تحذیر، احسان، استیمان)، یکسان سازی فرآیندی با متکی شدن مصادیق مشترک و هماهنگی شناختی در نگرش ها نسبت به مسقطات ضمان قابل تصوراست.
میزان تطابق تغییرات دهه اخیر برنامه درسی دوره ابتدایی نظام آموزش و پرورش ایران با اصول تغییر برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۴۸-۲۹
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام دادن پژوهش حاضر، معرفی اصول اساسی تغییر برنامه درسی، بررسی میزان تطابق برنامه جدید دوره ابتدایی با اصول تغییر برنامه درسی از منظر مجریان اصلی تغییر (یعنی معلمان) و ارائه رهنمودهایی در جهت بهبود تغییرات آتی برنامه درسی دوره ابتدایی بود. نوع پژوهش کاربردی- پیمایشی و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بود. برای تجزیه داد ه ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و برای تحلیل استنباطی داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی بهره گیری شده است. بررسی دیدگاه معلمان در زمینه میزان تطابق تغییرات برنامه درسی دوره ابتدایی ایران با اصول دوازده گانه تغییر، حاکی از این است که از میان اصول تغییر برنامه درسی، به اصل چهارم (در نظر گرفتن جنبه فردی تغییر) و اصل ششم (مداخلات خوب، عامل کاهش مقاومت در برابر تغییرند) توجه کمی صورت گرفته است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که در پنج اصل از اصول تغییر برنامه درسی (اصل1: نیاز به یادگیری برای تغییر؛ اصل5: مداخلات تسهیل کننده تغییرند؛ اصل7: رهبری منطقه ای و آموزشگاهی، ضرورتی برای موفقیت در تغییرات بلندمدت؛ اصل9: اهمیت دستورات اداری (بخشنامه ها) در اجرای تغییر و اصل11: سازگاری، اجرا و نگهداری (تقویت) سه مرحله مهم در فرایند تغییر) میان نگرش معلمان بر حسب میزان تحصیلات آنها تفاوت معنادار وجود دارد. علاوه براین، بررسی نظرات معلمان حاکی از این بود که فقط در اصل4 (در نظرگرفتن جنبه فردی تغییر) میان نگرش معلمان برحسب تجربه آنها (سابقه خدمت) تفاوت معنادار وجود دارد.
Identifying Barriers to Utilizing Donors' Capacity in Developing Sports Infrastructure in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The development of sports infrastructure is crucial for promoting sports culture in society; however, this process is challenged by a lack of financial resources. Donors can complement government resources by financing and accelerating sports projects, but utilizing their capacity faces obstacles. The present study aimed to identify barriers to utilizing donors' capacity in developing sports infrastructure in Iran. This study employed a qualitative content analysis method using the thematic analysis technique, which is exploratory in nature. The research population included sports experts, managers, and individuals active in the field of sports philanthropy. Sampling was conducted through purposive and snowball methods, reaching theoretical saturation after 17 interviews. Data were collected via semi-structured interviews conducted through direct communication and telephone calls. To assess validity and reliability, acceptability, transferability, confirmability, and test-retest methods were used. Data analysis yielded 52 open codes, categorized into 17 sub-themes and 6 main themes: organizational barriers, planning and management barriers, legal barriers, cultural barriers, economic barriers, and awareness and educational barriers. The present findings can serve as a crucial guide for sports organizations and the government in identifying barriers to utilize donors' capacity in developing sports infrastructure, thereby facilitating improved actual performance in this domain.







