
پژوهش های رهبری آموزشی (پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سابق)
پژوهش های رهبری آموزشی سال 8 پاییز 1403 شماره 31 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
بین المللی شدن دانشگاه ها، مهاجرت دانشجویی، و تعدد دانشجویان بین المللی از فرهنگ های مختلف، سطح بالاتری از ارتباطات، تعاملات و تعهدات انسانی را به وجود آورده است، که این مسئله علاقه دانشمندان به مقوله فرهنگ پذیری و تأثیرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و روانی آن را تحت تأثیر قرار داده است. فرایند فرهنگ پذیری دانشجویان بین المللی به دلیل عوامل متعددی استرس زا شناخته شده است. در حقیقت، تعامل میان این دانشجویان و جامعه میزبان نقش مهمی در سازگاری بین فرهنگی آنان دارد. بااین حال، پژوهش های محدودی، چنین تعاملی را در بررسی فرهنگ پذیری دانشجویان بین المللی موردبررسی و ارزیابی قرار داده اند. لذا هدف اصلی این پژوهش احصاء و ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ پذیری دانشجویان بین المللی دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران در راستای تسهیل شرایط زندگی و بهبود عملکرد تحصیلی این دانشجویان در ایران بوده است؛ بنابراین پژوهش حاضر با تکیه بر مفهوم فرهنگ پذیری، به بررسی همسویی دانشجو و دانشگاه در ابعاد مختلف به عنوان پیش بینی کننده های سازگاری روان شناختی دانشجویان بین المللی در دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل 56 نفر از دانشجویان بین المللی مشغول به تحصیل در دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران بود که به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده های به دست آمده علاوه بر تحلیل شاخص های توصیفی، از تحلیل آماری نیز استفاده شده است. نتایج حاصله حاکی از آن بود که عامل هنجارهای ارزشی، درصد فرهنگ پذیری را در این دانشجویان تبیین می کند. همچنین نتایج تحلیل نشان داد که در بین دانشجویان دختر و پسر در عامل شیوه های زندگی تفاوت معناداری وجود دارد که خود در فرهنگ پذیری نقشی اساسی دارد.
شناسایی فرصت ها و چالش های نظارت و راهنمایی آموزشی؛ پژوهشی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی تجارب زیسته راهبران آموزشی و تربیتی از اجرای نظارت آموزشی در مدارس ابتدایی شهرستان کامیاران و چالش های آن است. رویکرد پژوهش کیفی و پارادایم آن هرمنوتیک و مشارکتی است و از روش پدیدارنگاری تفسیری استفاده شده است، ده نفر از راهبران آموزشی و تربیتی دوره ابتدایی شهر کامیاران (استان کردستان) از طریق نمونه گیری هدفمند با روش ملاکی تا حد اشباع داده ها بر اساس دارا بودن (ملاک تجربه غنی و عملکرد کاری درخشان، و شرکت در کارگاه های نظارت و راهنمای آموزشی) به عنوان شرکت کننده انتخاب شدند. نتایج نشان داد نظارت و راهنمایی آموزشی در مدرسه شامل: الگوی نظارت علمی (ارائه راهکارها، توجیه کردن معلم، آگاه سازی، تخصصی و علمی شدن)، الگوی نظارت مبتنی بر اعتماد (حامی و پشتیبان معلم، جلب اعتماد معلم، امنیت شغلی)، الگوی نظارت خود تأملی (پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، رفع مشکلات آموزشی، بازسازی جریان یاددهی _ یادگیری، احساس ارزشمندی و هدفمند بودن) را به وجود آورده و چالش های پیش رو شامل: عوامل ساختاری (عدم حقوق و مزایای کافی، ساختار متمرکز، اهداف از قبل تعیین شده)، انگیزشی (نگاه سنتی به نظارت و راهنمایی آموزشی، ترک تحصیل)، علمی (عدم آگاهی علمی راهبران آموزشی، گزینش انتصابی راهبران آموزشی، تک بعدی نگری)، بینشی (عدم باور و اعتقاد به نظارت آموزشی، درک سطحی از نظارت آموزشی، عدم درک تغییر) است.
طراحی الگوی حکمرانی دیجیتالی آموزش و پرورش: یک مطالعه سنتز پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی حکمرانی دیجیتالی آموزش وپرورش انجام شده است. روش پژوهش حاضر کیفی و ازنظر هدف، بنیادی است که از روش سنتزپژوهی Sandelowski and Barroso (2007) استفاده کرده است. جامعه پژوهش حاضر را اسناد و مدارک علمی (مقالات، پایان نامه ها، رساله ها، کتب و گزارش های کاری) قابل دسترس در پایگاه های علمی معتبر داخلی و خارجی در بازه زمانی 2015 تا 2023 تشکیل داده است که از میان آن ها تعداد 30 سند علمی به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و تحلیل شدند. برای تحلیل یافته ها، ابتدا کدها از متن استخراج و سپس مقوله ها شکل گرفتند. درنهایت، الگوی حکمرانی دیجیتالی آموزش وپرورش طراحی شد. برای اعتبار یافته های پژوهش از روش روایی توصیفی و تفسیری (فرایند ساخت یافته نگارش و ثبت یافته ها و ابزار حیاتی Glynn (2006)) و برای سنجش پایایی کدها، از روش توافق بین دو کدگذار استفاده و 48/81 محاسبه شد. نتایج حاکی از طراحی مدل در 13 مقوله برای حکمرانی دیجیتالی آموزش وپرورش شد که شامل رویکرد حکمرانی دیجیتالی، زیرساخت ها و فناوری های سخت دیجیتالی، پلتفرم ها و فناوری های نرم دیجیتالی، برنامه درسی و محتوایی دیجیتالی، کنشگران حکمرانی دیجیتالی و همچنین شایستگی های حکمرانی دیجیتالی، فرایندها و رویه های حکمرانی، خط مشی گذاری، هنجارها، قوانین و مقررات و تنظیم گری دیجیتالی، گره ها و نقاط اتصال عناصر و عوامل، پایش و نظارت دیجیتالی و درنهایت بافتار زمینه ای حکمرانی دیجیتالی آموزش وپرورش بوده است. می توان نتیجه گرفت حکمرانی به عنوان یک علم در ادغام با فناوری دیجیتال، حکمرانی دیجیتالی آموزش وپرورش را به عنوان راه حلی مناسب برای نظام مسائل کنونی آموزش وپرورش معرفی می کند.
واکاوی ادراکات مدیران شرکت های دانش بنیان و فناور از علل عدم آمادگی اشتغال پذیری دانش آموختگان دوره کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی ادراکات مدیران شرکت های دانش بنیان و فناور شهر یزد از علل عدم آمادگی اشتغال پذیری دانش آموختگان دوره کارشناسی صورت گرفت. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. تعداد شرکت کنندگان پژوهش ۱۰ نفر از مدیران شرکت های دانش بنیان و فناور پارک علم و فناوری اقبال یزد بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار پژوهش مورداستفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش اسمیت تحلیل شدند. برای تعیین اعتبار داده ها از روش سه سوسازی (تطبیق توسط اعضاء، بررسی همکار، مشارکتی بودن پژوهش و بازاندیشی پژوهش گر) استفاده شد. کدگذاری نیز توسط پژوهشگر و فرد متخصص دیگری در حوزه کیفی انجام و مورد مقایسه قرار گرفت. درنهایت ادراکات تجربه شده مدیران شرکت های دانش بنیان و فناور از علل عدم آمادگی دانش آموختگان دوره کارشناسی برای اشتغال در قالب 3 مضمون اصلی: ضعف در کسب مهارت های نرم، ادراکی و فنی (11 زیرمضمون) کیفیت نامطلوب آموزش های دانشگاهی (5 زیرمضمون) و ضعف در سیاست گذاری و برنامه ریزی (5 زیرمضمون)، شناسایی شد. بر اساس یافته های پژوهش، سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزشی می توانند با شناسایی علل عدم آمادگی اشتغال پذیری دانش آموختگان در شرکت های دانش بنیان و فناور، الزامات آماده سازی آنان برای اشتغال در این شرکت ها را فراهم نمایند.
تصویرسازمانی درک شده دانشگاه و رابطه آن با هویّت، شهرت و تعهد سازمانی کارکنان و اعضای هیئت علمی: مطالعه موردی دانشگاه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی وضعیت تصویرسازمانی دانشگاه کردستان از دیدگاه ذی نفعان و ارتباط آن با متغیرهای هویت، شهرت و تعهد سازمانی می پردازد. عوامل مختلفی چون رفتار کارکنان، خدمات و نام سازمان به تشکیل هویت سازمانی کمک کرده و باعث ایجاد تصویری کلی از آن در ذهن افراد می شوند. پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است و جامعه آماری شامل ۴۰۰ عضو هیئت علمی و ۵۰۰ کارمند دانشگاه کردستان بوده است. درنهایت، ۲۸۹ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل چهار پرسشنامه با روایی و پایایی مناسب است. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که تصویر دانشگاه تأثیر مستقیم و معناداری بر شهرت (با 623/0 β=)، تعهد سازمانی (با 411/0 β=) و احساس هویت (با 220/0 β=) دارد. همچنین، اثر شهرت بر تعهد سازمانی و احساس هویت نیز معنادار است. نقش غیرمستقیم شهرت در ارتباط بین تصویرسازمانی و احساس هویت، و همچنین در ارتباط تصویرسازمانی با تعهد سازمانی تأیید شده است. نتایج این تحقیق اهمیت ارزیابی و ایجاد تصویرسازمانی در دانشگاه ها را نشان می دهد و تأکید می کند که متغیرهای شهرت و هویت سازمانی درک شده می توانند به عنوان میانجی برای افزایش تعهد سازمانی کارکنان و اعضای هیئت علمی عمل کنند، حتی در صورت وجود تصویرسازمانی نامطلوب.
واکاوی رشد حرفه ای، تعمقی بر شایستگی نو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی عمیق شایستگی حرفه ای نومعلمان مبتنی بر تجارب زیسته آن ها در کارنمای معلمی است. مشارکت کنندگان در این پژوهش، نومعلمان در رشته زبان و ادبیات فارسی هستند که به روش هدفمند ملاک محور انتخاب شدند. این پژوهش با روش کیفی داده بنیاد از نوع کلاسیک و مقایسه ای صورت گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پروژه های پایان دوره کارشناسی نو معلمان بوده است. با استفاده از نرم افزار تحلیل محتوای کیفی، کدگذاری داده ها ابتدا به روش استقرایی- اکتشافی و سپس تطبیقی صورت پذیرفته است. در این پژوهش در گام نخست مفهوم شایستگی از مبانی نظری سند تحول بنیادین استخراج و شایستگی های چهارگانه دانش تخصصی، دانش تربیتی، الگوی عملی و دانش دینی از سرفصل رشته به دست آمدند. در گام دوم داده ها به صورت اکتشافی مورد تحلیل و طبقه بندی قرار گرفتند. در گام سوم ابعاد پنج گانه مستخرج از داده کاوی کارنماها با شایستگی های چهارگانه اسناد، مورد کاوش و تطبیق قرار گرفته و در ماتریس دوبعدی بازنمایی شدند. در طبقه بندی حاصل از تحلیل داده ها، ابعاد سیستمی، تعاملی، نگرشی، شناختی و مهارتی استخراج شدند. تحلیل یافته های این پژوهش نشان می دهد که نومعلمان به صورت مطلوب به اغلب ابعاد، به ویژه به عنصر مهم تحلیل در فرآیند طراحی آموزشی دست یافتند، اما از میان شایستگی های چهارگانه، در شایستگی دانش تخصصی، فقط به بعد سیستمی دست پیدا کردند و به سایر سطوح شایستگی دانش تخصصی نرسیدند. این نتیجه ی مهم نیز به دست آمد که نومعلمان انتخاب شده در این پژوهش، فاقد دانش و مهارت در رشته تخصصی خود هستند.