
جامعه شناسی کاربردی
جامعه شناسی کاربردی سال 35 زمستان 1403 شماره 4 (پیاپی 96) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، خوانش انتقادی تجربیات زنان در ارتباط با قاعدگی و چگونگی مواجهه آنان با این مسئله است. با استفاده از روش شناسی مردم نگاری فمینیستی و چارچوب مفهومی فوکو و کریستوا این پرسش ها را پاسخ می دهیم که چگونه تابوی قاعدگی به عنوان یکی از سازوکارهای کنترل بدن زنان در ساختار قدرت و متن زندگی روزمره عمل می کند و چه ابزار و راهکارهایی برای افزایش آگاهی و پذیرش این فرایند طبیعی در بدن زنان در جامعه وجود دارد. میدان مطالعه شبکه اجتماعی اینستاگرام ایرانی است و بدین منظور با 30 زن مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. روش شناسی این پژوهش، مردم نگاری فمینیستی است و با استفاده از روش تحلیل داده نظریه مبنایی چارمز، مقوله مرکزی «قاعدگی به مثابه برساخت اجتماعی» و 8 مقوله اصلی به دست آمد؛ ازجمله: قاعدگی به مثابه زن شدن، کشف قاعدگی، زیست اجتماعی زنانه با قاعدگی، دیجیتالیزه شدن فهم قاعدگی، قاعدگی به مثابه تابوی اجتماعی، قاعدگی به مثابه شرم اجتماعی، حذف-حمایت قانونی و مواجهه مردانه با قاعدگی زنان. بر طبق یافته های به دست آمده، قاعدگی تنها امری بیولوژیکی نیست و به مثابه امری اجتماعی و فرهنگی یکی از منابع جامعه پذیری زنان است که بخشی از نگاه آنان به زنانگی را شکل می دهد. تابو و شرمی که حول قاعدگی را فراگرفته است به دست زنان و با به اشتراک گذاشتن تجربیات زیسته آنان شکسته می شود و با تغییر نگرش ها و دوره های زمانی قاعدگی هر بار از نو به دستِ زنی ساخته می شود.
برهمکنش مردم و سیاست های محیط زیستی، یک مطالعه کیفی از درگیری بومیان اطراف مناطق حفاظت شده با محیط بانان در پارک ملی بوجاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود و دسترسی آسان منابع در مناطق طبیعی، عامل پرانگیزه ای برای بهره گیری مداوم بومیان و مقاومت آنان در برابر امر حفاظت است. دولت و سازمان محیط زیست، در راستای توسعه پایدار و به منظور انتفاع عمومی نسل حاضر و آینده، به دنبال کنترل بهره برداری بیشتر شکارچیان به این منابع ، سعی در حفاظت از آنها دارد. پژوهش حاضر به روش کیفی _ اکتشافی و با استفاده از روش تحلیل مضمون شش مرحله ای براون و کلارک[1] (2013) صورت گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق بود که اطلاعات از بومیان اطراف پارک ملی بوجاق از توابع بندرکیاشهر (استان گیلان) بودند. جامعه هدف تحقیق شامل 10 نفر بومی مرد با سابقه صیادی است. نمونه گیری هدفمند با تکنیک گلوله برفی انجام شد. در این مسیر از مشاهده مشارکتی نیز استفاده شد. یافته های تحقیق شامل هفت مضمون به این شرح است: پروبلماتیک اشتغال، احساس تبعیض، میراث پنداری، میراث زدایی، همبستگی/مقاومت درونی، مشکلات حفاظتی و مدیریتی و مدیریت تأثیرگذاری صحنه. نتایج نشان می دهد که بومیان باور دارند که سیاست گذاری سازمان محیط زیست، منابع صید و شکار را کاهش داده است و نیز زیست و زندگی اقتصادی و اجتماعی آنان را مخاطره آمیز کرده است. آنها برای حفظ معیشت در برابر این سیاست گذاری ها ایستادگی می کنند. این قضیه، منجر به مقاومت در برابر محیط بانان در منطقه شده است. چنین برهمکنشی در طی دو دهه اخیر، هر دو سو را به صلحی مسلح سوق داد. فرایندی که در آن از میزان تنش های انسانی کاسته شده است، اما محیط زیست بیشترین آسیب را دیده است. [1] Braun & Clarke
نوجوان سایبورگ و داده های دیجیتال؛ ردیابی آموزش و درآمدزایی در زیست دیجیتال نوجوان (کاربست قوم نگاریِ بیش از انسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ارتباط نوجوان و داده های دیجیتال به خصوص بازی های ویدئویی در اشکال و ابعاد گوناگونی بررسی شده است. بااین همه، درهم کنشی و درون کنشی انسان و داده های دیجیتال و چگونگی تأثیر و تغییر هریک در این تعامل با نگاه پساانسان گرایی و مادی گرایی جدید، دغدغه به نسبت جدیدی است که هدف کلی را نه در تمرکز بر انسان در تعامل با غیرانسان ها و داده های دیجیتال، بلکه بر درهم تنیدگی انسان با غیرانسان ها درنظر می گیرد. هاراوی به بهترین شکل آن را در مفهوم و استعاره «شخصیت سایبورگ» مطرح کرده است. در این پژوهش، به فراخور این مقاله، با هدف ردیابی چگونگی درهم تنیده شدن نوجوان امروز با داده های دیجیتال، بر دو فاز تأکید شده است؛ یکی درهم تنیدگی نوجوان، داده های دیجیتال و آموزش و یادگیری و دیگری، نوجوان، داده های دیجیتال و درآمدزایی. روش: براساس هدف و لنز نظری اشاره شده در این مقاله، روش قوم نگاری با تمرکز بر پیشنهادات و نقدهای متفکرین پساانسان گرایی (مادی گرایی جدید) بر این روش انتخاب شد و در سه ساحت یعنی مشاهده، تحلیل بیش ازانسان از داده ها و همچنین مصاحبه متمرکز بر درهم تنیدگی انسان و داده ها مسیر این پژوهش طرح ریزی شد. درنهایت ۱۰ نوجوان ۱۱ تا ۱۹ساله را انتخاب کردیم و همچنین با دو والدین این نوجوانان نیز مصاحبه شد که درمجموع با ۱۲ نفر مصاحبه انجام شد. این تعداد باتوجه به نوع مصاحبه ها که در چندین جلسه و به صورت کارگاهی و مشارکتی انجام شد، اهداف این پژوهش را محقق کردند. داده ها: درهم تنیدگی زیست نوجوان با داده های دیجیتال و بازی های ویدئویی در مبحث آموزش و یادگیری باعث شده است که نوجوان متکی به داده هایی فراتر از ذهن خود باشد و همچنین جایگاه و مرز یاددهنده و یادگیرنده در این مسیر کاملاً از بین رفته است. نوجوانان به یادگیری مبتنی بر ابزارهای داده محور و کاربری آنها تمایل بیشتری نشان می دهند و به جای حفظ اطلاعات بر روی فهم و استفاده از این ابزارها تمرکز می کنند. همچنین، در حوزه درآمدزایی، نوجوانان با شناخت کنشگران و فرصت های موجود در اقتصاد دیجیتال به خلاقیت در کسب درآمد می رسند. آنها ممکن است برای کسب درآمد مسیرهای خود را تغییر دهند و حتی از آموزش به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف مالی استفاده کنند. نتیجه: زیست نوجوان با داده های دیجیتال و به طور خاص داده های بازی های ویدئویی بسیار درهم تنیده شده است؛ به گونه ای که «شخصیت سایبورگ» به شکل بسیار روشنی شخصیت و زیست نوجوان امروز ایرانی و نوجوان درگیر با داده های دیجیتال را می تواند توصیف کند.
واکاوی تفسیر نسل Z از عدالت اجتماعی (مطالعه موردی خمینی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی تفسیر نسل Z از مفهوم عدالت اجتماعی است. این پژوهش با راهبرد کیفی و روش پدیدارشناسی در سال 1402 در خمینی شهر اصفهان انجام گرفت که در آن، 16 نفر از متولدین سال های 1377 الی 1387 ساکن خمینی شهر ازطریق روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شدند و با آنها مصاحبه عمیق انجام گرفت. فرایند نمونه گیری تا دستیابی به اشباع ادامه یافت. پس از آن، داده ها تجزیه وتحلیل شدند که 9 مقوله فرعی در قالب 3 مقوله اصلی از آنها استخراج شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مشارکت کنندگان تجاربی از تبعیض اقتصادی، تبعیض در خانواده و همچنین تبعیض در تحصیل به همراه دارند که موجب بروز مفهومی از عدالت اجتماعی با عنوان «عدالت اجتماعی دوبخشی» در میان آنان شده است. نسل Z برای گسترش عدالت اجتماعی راهکارهای متنوعی را شامل تحول حکمرانی، تحول فرهنگی، دموکراتیزاسیون و کنشگری مدنی مطرح نمودند. به شکل کلی می توان بیان کرد که نسل Z با بهره گیری از تجربه های شخصی تبعیض آمیز و همچنین تعاریف موجود درباره عدالت اجتماعی، تفسیری جدید و التقاطی از مفهوم عدالت اجتماعی ارائه می کنند که ترکیبی از برابری و استحقاق است و به دنبال گسترش آن در جامعه ازطریق تحولات فرهنگی و سیاسی و همچنین کنش های فردی هستند.
بررسی تجربی ارتباط فقر و دین در ایران: تحلیل تطبیقی درون کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پرسش که دین چگونه با فقر ارتباط دارد، سؤالی مهم است که محرک تحلیل ها و پژوهش های جامعه شناختی از همان ابتدا بوده است. مروری بر ادبیات جامعه شناسی حکایت از آن دارد که پژوهش در حوزه ارتباط میان فقر و دین با هدایت نظریه محرومیت بوده است. در پژوهش حاضر، ابتدا استدلال های نظریه جامعه شناختی محرومیت درخصوص چگونگی ارتباط فقر با التزام دینی به نحوی با یکدیگر ترکیب شد تا منجر به استنتاج فرضیه ای شود که قابل ارزیابی تجربی باشد. سپس، با واحد تحلیل قراردادن «استان» و استفاده از داده های ثانویه، اعتبار فرضیه تحقیق با روش تطبیقی درون کشوری در ایران آزمون تجربی شد؛ درنهایت، یافته های مربوط به آزمون تجربی رابطه میان فقر و التزام دینی در ایران با روش تطبیقی درون کشوری و تحلیل بین استانی نشان داد که پس از کنترل یا حذف تأثیر متغیرهای توسعه اجتماعی و نابرابری اقتصادی، باز هم «فقر» تأثیر مثبت معناداری بر «التزام دینی» دارد که ازحیث آزمونی، دلالت تأییدی برای نظریه محرومیت داشته است.
رفتارهای خارج از قاعده دانشآموزان در نظام آموزش و پرورش- مدل فراترکیب نظریه ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر ارائه مدل رفتارهای خارج از قاعده دانش آموزان دوره متوسطه است. این پژوهش از نوع کاربردی و در زمره پژوهش های با رویکرد سنتزپژوهی و از نوع فراترکیب کیفی است. این روش، فراتر از خلاصه سازی یافته های پژوهشی بوده و بر ترکیب و تفسیر عمیق داده ها، نظریه ها و روش شناسی پژوهش ها متمرکز است، به طوری که تصویر کلی و جامعی از موضوع پژوهش ارائه می دهد. این مطالعه با استفاده از روش شش مرحله ای فینگلد- کانت (2018) انجام شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی صورت پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در مرحله ترکیب یافته ها 85 کد بازاستخراج شدند و براساس مقوله بندی 7 کد محوری (شامل عوامل فردی، عوامل خانوادگی، عوامل آموزشی، عوامل اجتماعی – سیاسی، عوامل مبتنی بر فناوری) به عنوان پیشایندهای رفتار های خارج از قاعده، خصایص دانش آموزان خارج از قاعده و پیامدهای مدرسه محور مشخص گردید و درنهایت مدل پیشایندها، فرایندها و پیامدهای رفتارهای خارج از قاعده دانش آموزان ترسیم شد. نتایج پژوهش بیان می می کند که رفتارهای خارج از قاعده دانش آموزان، پدیده ای چندوجهی و متأثر از عوامل متعددی در سطوح فردی، خانوادگی، آموزشی و اجتماعی است؛ بنابراین، لازم است تحقیقات آتی با تأکید بر یک چشم انداز چندرشته ای با الهام گرفتن از حوزه های علمی مختلف مانند جامعه شناسی، روان شناسی سلامت و حقوق راهکارهایی برای پیشگیری از این گونه رفتارها ارائه کنند.