۱.
هدف:هدف محققدر این مقاله، استخراج شاخصهای دانشگاه فرهنگ ساز از دیدگاه مقام معظم رهبری بود. روش: این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و از طریق گردآوری داده ها و اطلاعات با مراجعه به منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته ها: دانشگاه فرهنگ ساز با سه مؤلفه باورها، ارزشها و هنجارها، دارای 28 شاخص است که از مطالبات مقام معظم رهبری از دانشگاهیان استنتاج شده است. نتیجه گیری: دانشگاه فرهنگ ساز با شناخت فرهنگ موجود و فرهنگ مطلوب و اتخاذ رویکردهای مناسب فرهنگ سازی در چارچوب شاخصهای مستخرج از مطالبات مقام معظم رهبری، قادر است جامعه را به وضعیت مطلوب فرهنگی هدایت کند.
۲.
هدف: پژوهش حاضر باهدف تبیین مفهوم تعادل در زندگی از دیدگاه اسلام و شناسایی عوامل سطح فردی مؤثر بر تعادل کار- خانواده انجام شد. روش: روش این پژوهش، کیفی از نوع اکتشافی است. برای تبیین مفهوم تعادل، علاوه بر پژوهشها و مقالات مختلف، به کتب المیزان و میزان الحکمه نیز رجوع شد. یافته ها: مفهوم و مؤلفه های تعادل و ابعاد زندگی انسان مسلمان، بر اساس بررسی منابع، تببین و عوامل سطح فردی مؤثر بر تعادل کار- خانواده، گردآوری و دسته بندی شد. نتیجه گیری: تعادل در زندگی، مفهومی است که برای غیر متدینین نیز قابل دستیابی است، ولی اسلام سبب تغییر نوع نگاه به آن و ارتقای سطح و کیفیت آن می شود. تعادل از سه مؤلفه زمان، رضایت و درگیری تشکیل می شود و برای رسیدن به تعادل، توجه به همه این مؤلفه ها لازم است. عوامل متعدد جمعیت شناختی، شخصی، سازمانی، خانوادگی و اجتماعی، در سطح فردی روی تعادل مؤثرند که می بایست در سیاستگذاری به آنها توجه کافی داشت.
۳.
هدف:هدف از پژوهش حاضر تبیین تأثیر مسئولیت اجتماعی، بازاریابی داخلی و عدالت سازمانی بر تمایل به ترک شغل کارکنان دانشگاه با تأکید بر نقش تعهد سازمانی بود. روش: پژوهش حاضر از نظرهدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی است. جامعه پژوهش را کارکنان دانشگاه دولتی یزد تشکیل می دهند. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. به دلیل مشخص بودن حجم جامعه، برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده و حجم نمونه 300 نفر تعیین شد. برای جمع آوری داده از پرسشنامه استفاده شده است. یافته ها: روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب به وسیله روایی محتوایی، متوسط واریانس استخراج شده، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش و بررسی مدل مفهومی، از روشهای آمار استنباطی و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. اطلاعات به دست آمده، توسط نرم افزار اس.پی.اس.اس و پی.ال.اس تجزیه تحلیل شد. نتیجه گیری: مهم ترین نتایج پژوهش نشان داد که مسئولیت اجتماعی، بازاریابی داخلی و عدالت سازمانی بر تمایل به ترک شغل و تعهد سازمانی کارکنان تأثیر معناداری دارد.
۴.
امروزه معنویت و فرهنگ یکی از سازه های مؤثر بر حوزه های مختلف زندگی شناخته شده؛ زیرا تعیین کننده نگرشهای افراد درباره کار و فعالیت است.هدف: این پژوهش باهدف بررسی علمی تأثیر سرمایه معنوی بر تمایل کارآفرینی دانشجویان انجام شد. روش: تحقیق حاضر، توصیفی- همبستگی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر خوی به تعداد 2800 نفر است. نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی به تعداد 340 نفر انتخاب شد. ابزار سنجش متغیّرها، پرسشنامه استاندارد بود. برای تحلیل داده ها، از آزمون کلموگروف- اسمیرنف، همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها: در سطح اطمینان 99 درصد، بین سرمایه معنوی و ابعاد آن(ارزش گرایی معنوی، خلوت با خدا، اهمیت معنویت، تأثیرگذاری معنوی) با تمایل کارآفرینی دانشجویان رابطه مستقیم، مثبت و معنادار وجود دارد و سرمایه معنوی، 77/0 درصد از تغییرات تمایل کارآفرینی دانشجویان را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: با افزایش سرمایه معنوی دانشجویان، تمایل کارآفرینی آنان افزایش می یابد.
۵.
هدف: پژوهش حاضر باهدف ارائه الگوی علّی رابطه سبک زندگی اسلامی، خردمندی و هوش اخلاقی با گرایش به رفتار پرخطر با نقش میانجی بهزیستی روان شناختی انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری(SEM) است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال 98-1397 بودند که 373 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند.به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک زندگی اسلامی، خردمندی، هوش اخلاقی دانشجویان، خطرپذیری و بهزیستی روان شناختی استفاده شد. یافته ها: درباره شاخصهای برازندگی در مدل معادلات ساختاری فرضیه اصلی، می توان گفت مقدار خی دو در مدل معادلات ساختاری در سطح خطای 5 درصد معنادار و نسبت خی دو به درجه آزادی در مدل معادلات ساختاری فرضیه اصلی با توجه به ملاک مدّ نظر، بیانگر برازش مناسب مدل است. بین گرایش به رفتارهای پر خطر و سبک زندگی اسلامی، خردمندی و هوش اخلاقی به صورت مستقیم و غیر مستقیم، از طریق بهزیستی روان شناختی رابطه وجود دارد. نتیجه گیری: این مدل می تواند الگوی مناسبی برای شناسایی عوامل دخیل در رفتار پر خطر دانشجویان باشد و نتایج آن در راستای برنامه ریزی برای کاهش گرایش به رفتار پر خطر در دانشجویان استفاده شود.
۶.
هدف این پژوهش به منظور مطالعه چگونگی موزه گردی در میان دانشجویان دختر دانشگاههای شهر تهران انجام شد. روش: در این راستا با 40 دانشجوی دختر دانشگاههای شهر تهران بر اساس نمونه گیریهدفمند (که از ابتدای زمستان سال 1395 تا ابتدای زمستان 1396 از موزه های شهر تهران بازدید کرده اند) مصاحبه عمیق صورت گرفت. پیرامون موزه های شهر تهران نیز دو باغ موزه گلستان و سعدآباد به عنوان موزه های تاریخی، باغ موزه هنرهای معاصر تهران به عنوان موزه هنری و موزه ملی علوم و فنّاوری تهران نیز به عنوان گونه ای از موزه علوم و فنون مطالعه شدند. یافته ها: تجزیه و تحلیل یافته ها بر اساس روش تحلیل مضمون، حاکی از آن است که موزه گردی دانشجویان دختر دانشگاههای تهران در سه مضمون فراگیر شامل «بازدید فردی- گروهی»، «فعالیتهای جانبی» و «خودابرازی و نمایش خود» قرار می گیرند. نتیجه گیری: بازدید دانشجویان در یک طیف از بازدید به صورت فردی و شخصی تا بازدید به صورت گروهی شامل اعضای خانواده و دوستان (اعم از همجنس و مخالف) قرار می گیرد. همچنین دانشجویان مذکور در بازدید موزه به فعالیتهای جانبی مانند دیدن فضای سبز، گذران اوقات فراغت و شادی می پردازند. برخی از دانشجویان دختر نیز در موزه گردی تمایل به خود ابرازی و نمایش خود در محیط موزه دارند که این امر در قالبهایی مانند تهیه عکس و فیلم و بارگذاری آن در فضاهای مجازی یا در آلبوم های شخصی، نمایش و نشان دادن چهره ای خاص از خود، گرایش به استفاده از محیط آزادانه و فضای آرام و ایمن موزه نمود می یابد.
۷.
هدف: تحقیق حاضر باهدف تعیین عوامل فردی مؤثر بر رشد هوش فرهنگی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز انجام شد. روش: این تحقیق از نظرهدف، کاربردی و از نظر روش، پیمایشی است و از ابزار پرسشنامه استاندارد برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری، کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز به تعداد 600 نفر بودند که برای نمونه پژوهش، 234 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش، از آمار توصیفی و آزمون رگرسیون لجستیک استفاده شده است. یافته ها: ویژگی های فردی، خودکارامدی و تجربیات فردی، به دلیل سطح معناداری بیش از 0.05 بر رشد هوش فرهنگی کارکنان واحد تهران مرکز تأثیر ندارد. عامل دیگر، ویژگی های کارآفرینانه است که دو مؤلفه آن؛ یعنی توفیق طلبی و خلاقیت، به دلیل دارا بودن سطح معناداری کمتر از 0.05، بر رشد هوش فرهنگی مؤثرند. نتیجه گیری: با تقویت نقاط قوت و بهره گیری از فرضیه های تأیید شده، می توان زمینه مناسبی را برای رشد و تقویت هوش فرهنگی کارکنان فراهم آورد.