هدف مقاله حاضر تبیین یکی از مفاهیم تمثیل «آینه» در غزلیات بیدل و تحلیل پیوند آن با تمثیل های به کار رفته در افکار و آراء ابن عربی است. مسأله اصلی این مقاله بررسی جایگاه آینه در غزلیات بیدل به مثابه منعکس کننده بالاترین نقطه اندیشه عرفانی ابن عربی ،یعنی وحدت وجود است. روشن نمودن این مسأله که بیدل در این چشم انداز تا چه حد، تحت تأثیر آراء و افکار ابن عربی بوده، ضرورت این بررسی را فراهم نموده است. این مقاله به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا انجام گرفته است؛ ابن عربی نقش آدمی به عنوان مرتبه جامع را با یکی از تمثیل ها، یعنی آینه، تبیین میکند و با به کارگیری این تصویر در پی توضیح سرّ «انعکاس حقیقت در آینه خیال» برمیآید. باید توجه داشت که در این تمثیل دو عامل حضور دارد، یکی آینه و دیگری ناظر یا شاهدی که صورت خود را چون شیئ ای در آینه می بیند. در این فرایند انعکاسی، انسان هم حلقه اتصالی و هم عامل شناسایی است، پس هم نماینده آینه و هم عامل شیء مشهود است. آینه، نماد انعکاس پذیری ماهیت هستی و شیء مشهود است و شاهد هم خود الله است. از این رو، ابن عربی انسان را «عین اصل انعکاس» توصیف میکند. بیدل شاعر فارسی زبان و عارف دلباختهی اندیشه عرفانی به خصوص عرفان وحدت وجودی مکتب ابن عربی است و از پیروان و سخنگویان برجسته اندیشه ابن عربی به شمار می رود و یکی از تمثیل های مورد علاقه او نیز آینه است. نتیجه ی بررسی موتیو آینه در غزلیات بیدل، افکار عرفانی او را در مورد خدا، انسان و جهان روشن می سازد، همچنین جایگاه والای او را در میان شاعران سبک هندی و چگونگی پیوند اندیشه هایش با امکانات زبان و تجربه شاعرانه را مشخص می کند.