اهمیت شناخت نگرش مثبت یا منفی کشاورزان در مورد اجرای برنامه های توسعه روستایی به طور اعم و راه اندازی تشکل هایی نظیر شرکت های سهامی زراعی به طور اخص بر کسی پوشیده نیست. از این رو، مطالعه کیفی حاضر با هدف شناخت نگرش کشاورزان نسبت به راه اندازی شرکت های سهامی زراعی در دو روستای تکیه و سرابله در شهرستان کرمانشاه صورت گرفت. برای گردآوری اطلاعات، از مصاحبه عمیق و گروه های متمرکز استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای هدایت شده نشان داد که پنج مقوله «عدم آگاهی اعضا از اهداف شرکت»، «عدم وجود روابط اجتماعی مناسب مدیران با سهامداران»، «عدم مشارکت سهامداران»، «عدم وجود بستر مناسب اجتماعی»، و «ضعف در زمینه های قانونی» در شکل گیری نگرش بهره برداران نسبت به شرکت های سهامی زراعی تأثیرگذارند؛ همچنین، دو مقوله جدید «تجربه های تلخ گذشته» و «نارضایتی کشاورزان از عملکرد برخی سازمان های دولتی بعد از انقلاب» آشکار شد و بدین ترتیب، مدل مفهومی برگرفته از متون گذشته نیز تأیید و تکمیل شد. از سوی دیگر، نتایج روایی مطالعه به روش وارسی توسط همکاران نشان داد که مقوله هایی همچون «نبود تکلیف مالکیت سهام در بین وراث پس از فوت رئیس خانوار»، «محو تدریجی تجارب و دانش بومی سهامداران در مدیریت مزرعه»، «بی اعتبار شدن تدریجی بنیان های ارتباطی مردم روستا» و «مهاجرت کشاورزان به شهرها» می توانند در نوع نگرش بهره برداران نسبت به شرکت های سهامی زراعی بسیار تأثیرگذار باشند.
اهمیت بخش مسکن و ارتباط آن با متغیرهای کلان اقتصادی و نقش آن به عنوان محرک نظام بانکی، مطالعه ی سرمایه گذاری در مسکن و اثر آن بر نرخ سود سپرده های بانکی را از اهمیت ویژ های برخوردار ساخته است.به طور متوسط سالیانه 40 درصد سرمایه گذاری در بخش مسکن اتفاق می افتد. در این تحقیق با استفاده از مدل خود توضیح با وقفه های گسترده(ARDL) و داده های فصلی اقتصاد ایران طی دوره 1395 -1357 به بررسی اثر سرمایه گذاری در مسکن بر نرخ سود کوتاه مدت بانکی پرداخته شده است.نتایج مدل نشان داد که در کوتاه مدت رابطه منفی و معنی داری بین سرمایه گذاری در ساخت و ساز و نرخ سود بانکی وجود دارد.اما در بلند مدت رابطه ای معنی دار بین متغیرهای الگو و نرخ سود بانکی وجود ندارد.برآورد الگوی تصحیح و خطا نشان داد که تعدیل به سمت تعادل باسرعت اندکی انجام می شود.
پیش خرید، روشی برای تهیه مسکن است که با انگیزه مصرفی- سرمایه ای در شرایط عدم اطمینان، با ریسک بالا و سرمایه گذاری مالی مستقیم، مورد استفاده قرار می گیرد . هدف این مطالعه، شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر تمایل به تقاضای پیش خرید مسکن شهر ایلام و ارائه مدل مفهومی می باشد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش تحقیق،آمیخته اکتشافی (کیفی- کمی) می باشد . روش گردآوری داده هابرای ادبیات تحقیق، کتابخانه ای و برای داده های اصلی، تحقیق میدانی است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته است که رواییآن توسط خبرگان این حوزه و تحلیل عاملی تأییدی وپایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شده است. جامعه آماری برای مرحله کیفی، 40نفر از خبرگان (کارشناسان راه و شهرسازی، بنیاد مسکن، بانک مسکن و مشاوران املاک) شهر ایلام است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده اند. جامعه آماری مرحله کمّی، خریداران مسکن در حال ساخت است که براساس جدول مورگان، حداقل حجم نمونه،240 نفر تعیین گردید که با روش نمونه گیری نمونه های در دسترس انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل آماری، از نرم افزارهایSpss16 وLisrel 8.5 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان دادند که عوامل اقتصادی، مالی، مالی- رفتاری، انگیزشی، سیاسی و اجتماعی، بر پیش خرید مسکن تأثیر دارند و عوامل اقتصادی (فقر، بهره وری اقتصادی و بحران اقتصادی) با ضریب 57/4، در اولویت و عوامل سیاسی (سیاست اقتصادی) با ضریب 66/2، در رتبه آخر قرار دارد.
در چند دهه اخیر، ارتباط بین زیرساخت های اقتصادی و به ویژه بخش حمل ونقل با رشد اقتصادی، موضوع مطالعه بسیاری از پژوهشگران در اقتصادهای مختلف بوده است. کشور ایران با توجه به موقعیت ویژه جغرافیایی، به لحاظ امکانات حمل ونقل، دارای مزایای بسیاری است و پل ارتباطی بسیاری از کشورها می باشد. در این مطالعه با استفاده از داده های فصلی طی دوره 91-1371، رابطه بین حمل ونقل زمینی، رشد اقتصادی، تشکیل سرمایه و نیروی کار، بررسی شد. اطلاعات موردنیاز، از آمارهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و سالنامه های آماری مرکز آمار، استخراج شدند. مهم ترین تفاوت این مطالعه نسبت به سایر مطالعات پیشین، استفاده از روش شبکه عصبی موجک و رویکرد غیرخطی در تبیین ارتباط بین متغیرهای مورد بحث می باشد. نتایج آزمون رابطه علّیت بین متغیرها حاکی از وجود رابطه علّیت از حمل ونقل زمینی به رشد اقتصادی می باشند.
توزیع هدفهای ملی در سطح مناطق، نیازمند توجه به ماهیت هدفها به صورتهدفهای متعادل و متناسب است. در این مقاله، با توجه به چهارچوب نظری ارائه شده دروهابی (1377)، کوشیدهایم تا الگوهای ریاضی توزیع هدفهای ملی را با توجه به ماهیتنهادی الگوها، ارائه کنیم. در این راه، ابتدا مبانی نظری تفاوتهای منطقهای را به عنوان ملاکاختلاف میان هدفهای متعادل و متناسب، بر شمردهایم و آثار تفاوتهای منطقهای روینتایج نظری و تجربی الگوهای توزیع هدفها را بیان کردهایم. بحث الگوهای سازگاری ملی -منطقهای را به دلیل ضرورت توجه به شرط سازگاری در توزیع هدفهای متناسب، ارائهنمودهایم و در آن، دیدگاه نهادی و ریاضی در طراحی الگوهای سازگاری ملی - منطقهای رامطرح کردهایم. در پایان، روشهای توزیع هدفهای متعادل و متناسب را ارائه نمودهایم. روششاخصها و تاکسونومی عددی (محمدی، 1376) در توزیع هدفهای متعادل و هم چنینروش شاخصها، روش واردنبرگ (1975) و روش جمعیسازی از دیدگاه تایل (1965) درتوزیع هدفهای متناسب، از جمله روشهای مورد بررسی در این مقاله میباشد. براساس نتایجنظری و تجربی در توزیعهدفهای متناسب، چنین نتیجه گرفتهایم که روش جمعیسازی تایل،سازگارترین روش در توزیع این هدفها میباشد. این امر را در قالب الگوی ساختاری تایل وخواص نظری آن (از دیدگاه نهادی و استنتاج ریاضی) نشان دادهایم.