ارسال هدایای نقدی به آستان ائمة معصومین (علیهم السلام) در شهرهای نجف و کربلا از جملة رسوم فرهنگی مذهبی مهمی بود که نه تنها شیعیان هند بلکه پادشاهان و سلاطین آن ها با اهداف و نیات عمدتاً مذهبی و معنوی، انجام می دادند. موقوفه یا تنخواه اود (Awadh/Oudh) که به نواب و پادشاهان اود/ اوده یا عوده، ایالتی در شمال هند منتسب بود، از سدة دوازده هجری/هجده میلادی با ارسال وجوهی توسط آصف الدوله جهت کمک به آبرسانی نجف که در معرض خشکسالی قرار گرفته بود، تعین تاریخی یافت. این موقوفه به تدریج در روند تحولات تاریخی، دستخوش دگرگونی شد به نحوی که از نیمة سدة نوزده میلادی، بریتانیا با توزیع آن در میان علمای کربلا و نجف از آن به عنوان ابزاری سیاسی در جهت منافع خود استفاده کرد. مسئلة اصلی پژوهش حاضر این است که موقوفة اود که یک پدیدة فرهنگی- مذهبی بود در چه مراحل تاریخی در نیمة سدة نوزده میلادی به یک ابزار سیاسی تبدیل شد؟ این پژوهش به روش تاریخی با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیو اسناد و مدارک در ایران و بریتانیا انجام شده است.
پس از آن که حکومت قطب شاهیان در سال 918 ق. به دست سلطان قلی قطب شاه تاسیس شد، چندین مرحله متفاوت را پشت سر گذاشت. دوره طلایی حکومت قطب شاهیان در حکومت سلطان محمد قلی و سلطان محمد قطب شاه معاصر شکل گرفت. قطب شاهیان در آغاز جنگ هایی با همسایگانشان از جمله با عادل شاهیان داشتند. پس از پایان این جنگ، دو فرد اخیر با استفاده از موقعیت ایجاد شده به دست حکام قبلی سلسله قطب شاهی و همچنین بهره گیری از کمک عالمان و بزرگانی چون میر محمد مؤمن استرآبادی، دوران طلایی این حکومت را رقم زدند.
در این دوره که آرامشی نسبی در قلمرو قطب شاهیان ایجاد شده بود، آنها در عرصه های مختلف فرهنگی، مذهبی و سیاسی به پیشرفت های چشمگیری دست یافتند. بنای شهر حیدر آباد، گسترش مذهب تشیع و انجام مراسم مذهبی به صورت گسترده و تالیفات فراوان در زمینه های مختلف ادبی، تاریخی و مذهبی، از دستاوردهای این دوره بوده است.
در اواخر دوران حکومت سلطان محمد قطب شاه، با ورود نیروهای مغولان به دکن و مرگ میر محمد مؤمن استرآبادی، دوران طلایی حکومت قطب شاهیان که توام با صلح و آرامش و توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بود به پایان رسید و دوران زوال آن آغاز شد.