یکی از اصول مهم تاریخ نگاری انتقادی، بررسی صحت و سقم منابع تاریخی است. کلاوس. یو. هاخ مایر در مطالعه ای انتقادی با تقسیم منابع تاریخی هر دوره به دو دسته منابع روایی و آثار باقیه (Überreste) نشان داده است که منابع روایی در دوره مورد مطالعه او (آل بویه) دارای ضعف هایی چون: اشکال و انحراف در انتقال مطالب، اصالت مؤلف و جانبداری هستند؛ از این روی عمده پژوهش هایی که تاکنون از سوی محققانی چون بوسه و کبیر در باره این دوره انجام شده اند کامل نیستند. هاخ مایر معتقد است باید گزارش های منابع روایی با استفاده از آثار باقیه که خود به سه دسته آثار باقیه انتزاعی، آثار باقیه شیئی و آثار باقیه نوشتاری تقسیم می شوند، مورد اصلاح قرار گیرند یا تکمیل شوند. او با بررسی مجموعه رسایل صابی که یکی از چهار مجموعه رسایل برجای مانده از دیوان انشای دوران بوییان است، می کوشد ارزش این دسته از منابع را که به گمان وی در رده سوم آثار باقیه یعنی رده نوشتاری طبقه بندی می شوند برای تاریخ نگاری و تکمیل منابع روایی نشان دهد.
چنین گفته شده که تاریخ نگاری محلی ایران– به عنوان جزئی از تاریخ نگاری محلی در تمدن اسلامی– از سدة سوم هجری و به دنبال تغییرات گستردة سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی در نواحی مختلف ایران و با پیشگامی خراسان آغاز شد. اما عموم نویسندگانی که در این زمینه به اظهار نظر پرداخته اند، تک نگاری هایی را که اخباریان مکتب تاریخ نگاری عراق از نیمه سدة دوم هجری به بعد راجع به فتح شهرهای ایران نوشته اند، در کنار چند اثر نوشته شده در خراسان (که آنها نیز از چشم این نویسندگان دور مانده) و در حقیقت اولین تاریخ های محلی شهرها و نواحی ایران به شمار می آیند، نادیده گرفته اند. این مقاله به بررسی نقش اخباریان عراق در آغاز تاریخ نگاری محلی ایران می پردازد.
جاماسب، وزیر شاه گشتاسب کیانی، به سبب دانایی و به ویژه پیشگویی هایش، جایگاه خاصی در میان برخی مورّخین و اندیشمندان ایران و جهان دارد و نام و اندیشه های او به همراه ویژگی هایش چون حکمت و خردمندی، در نوشته های تاریخی و ادبی پهلوی، فارسی، عربی و غربی بسیاری در دوران قدیم و جدید راه یافته و آثار متعدِّدی به او نسبت داده می شوند. بیشتر نوشته ها، روایت های نسبتاً مشابهی از وی بیان می دارند و به غیر از دانایی و خردمندی، او را یک پیشگو می خوانند که بسیاری از وقایع جهان را تا آینده های دور، پیش بینی نموده است. این مقاله ضمن بررسی اندیشه ها و جایگاه ادبی، تاریخی، سیاسی و مذهبی جاماسب، بیشتر در صدد پاسخ گویی به این پرسش می باشد که آیا وی آن چنان که بسیاری معتقدند، توانایی پیشگویی آینده را داشته است؟ و یا این که در این باره، به جای تاریخ نگاری، صرفاً نوعی تاریخ سازی مانند بسیاری از آثار و وقایع تاریخی دیگر صورت پذیرفته است؟