کتاب تاریخ صحیح بی دروغ نوشته میرزا علی اصغر خان قاجار ملقب به ظهیرالدوله یکی از رجال مشهور دوره قاجار است. این کتاب از لحاظ اهمیت کتاب های تاریخی این دوره، در درجه اول قرار دارد و به علت ذکر حوادث تاریخی دوره ی ناصری و مظفری و بررسی تحلیلی روند حوادث، بسیار مهم و ارزشمند بوده و حقایق تاریخی فراوانی در آن نهفته است . تحقیق پیش رو با توجه به همین مسأله و به منظور بررسی ویژگی تاریخ-نگاری ظهیرالدوله با عنوان «بینش و روش تاریخ نگاری ظهیرالدوله با تکیه بر تاریخ بی دروغ» به رشته ی تحریر درآمده است و سعی دارد پاسخی درخور برای سؤالات زیر بیابد: ویژگی های تاریخ نگاری تاریخ بی دروغ چه می باشد؟ این اثر به چه میزان از تاریخ نگاری دوره قاجار تأثیر پذیرفته است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است به دلیل حضور نویسنده در جریان وقایع این کتاب از اهمیت ویژه ای در تاریخ نگاری دوره قاجار دارد. همچنین از جمله ویژگی های تاریخ نگاری این اثر می توان به سبک بیان ساده، ریشه یابی و تحلیل وقایع، موضوع محور بودن و بیان احساسی و پیش داوری در بیان وقایع اشاره کرد.
مجمل التواریخ و القصص کتابی ست به زبان فارسی و متعلق به سال ۵۲۰ هجری قمری (۱۱۲۶ میلادی) که از برخی جهات بی همتاست. بحث دربارهٔ متن و اهمیت آن توسط علامه قزوینی در مقدمهٔ نسخه ای که توسط ملک الشعرای بهار در نیمهٔ اول قرن بیستم منتشر شد، آمده است. این نسخه بر پایهٔ نسخه ای دست نویس متعلق به سال ۱۴۱۹ میلادی که در کتابخانهٔ ملی فرانسه در پاریس نگهداری می شود، نوشته شده بود. در سال ۲۰۰۱ میلادی، نسخهٔ دست نویس کهن تری متعلق به سدهٔ ۱۴ میلادی که در کتابخانهٔ دولتی برلین نگهداری می شود، توسط امیدسالار و افشار به صورت رونوشت تصویری از متن اصلی چاپ شد. این نسخهٔ چاپ شدهٔ جدید، براساس متنی کهن تر بود و برای درک بهتر برخی از مشکلات متن قدیمی، یاری دهنده است.
تاریخ نگاری محلی گیلان در فاصله ی قرن های نهم تا یازدهم هـ.ق قه طور چشمگیری رشد یافت.ضعف حکومت مرکزی و قدرت گرفتن حکومت های محلی در این منطقه را می توان از مهم ترین عوامل رشد تاریخ نگاری محلی این منطقه در این دوره دانست.برای شناخت تاریخ نگاری گیلان، بررسی سه مأخذ مهم این دوره تاریخ گیلان و دیلمستان، تاریخ خانی و تاریخ گیلان ضروری به نظر می رسد. بر اساس مطالعات انجام شده و بررسی تطبیقی ساختار سیاسی این متون، به نظر می رسد مورخان تاریخ گیلان و دیلمستان و تاریخ خانی، بیشتر تحت تأثیر جو حاکم و اقتدار حاکمان کیائی قرار گرفته اند.از نظر محتوایی، جریان های سیاسی در آثار این مورخان اولویت ویژه ای دارند.در نتیجه، صورت تاریخ های دودمانی به خود گرفته اند.جانب داری مورخانی نظیر مرعشی و لاهیجی از حاکمان کیائی در کتاب هایشان به طور واضح مشهود است.این نگرش آن ها موجب شده است سمت و سوی گزارش های تاریخی آن ها کم وبیش در جهت حمایت از امیران خود باشد، اما در تاریخ گیلانِ فومنی مورخ در پی آشفتگی اوضاع سیاسی و سقوط حکومت های محلی وقت، از دیدگاهی متفاوت در جریان های تاریخی نگریسته است.این مورخ از دیدگاهی وسیع تر و با نگرشی اجتماعی و جامعه شناختی نیز به تحلیل رویدادها پرداخته است.تأمل در نگرش فومنی به پدیده های تاریخی، و مقایسه ی بینش و روش وی با دو مورخ پیشین، سیری تکاملی را در اندیشه ی تاریخ نگاری محلی این سرزمین نشان می دهد. پرسش اصلی پژوهش این است که چه عاملی موجب توجه تاریخ نگاران محلی گیلان به رویدادهای سیاسی و تأکید بر آن ها در آثارشان بوده است.در پاسخ به این پرسش می توان این فرضیه را مطرح کرد که تأثیرپذیری مورخان از شرایط سیاسی و خدمت در دربار حاکمان وقت و نیز وقوع رویدادهای مهم سیاسی در این دوران موجب شده است که آن ها حاکمان وقت را محور نوشته های خود قرار دهند. ما در پژوهش می کوشیم با بررسی تطبیقی آثار موردنظر، و مطالعات نظری انجام گرفته در زمینه ی تاریخ نگاری، بینش و روش تاریخ نگاری این مورخان و بازتاب شرایط سیاسی در هر یک از آن ها را نقد و بررسی کنیم.
در این نوشته، پس از یادآوری مراحل رشدِ تاریخنگاری در غرب، ویژگیهای مکاتب تاریخنگاریای که در عکسالعمل به سنت پیشین در اوایل قرن بیستم پدید آمدند بررسی میشوند. در این بررسی "مکتب آنال"، "مطالعات فرودستانِ آسیای جنوب شرقی" مورد توجه قرار گرفتهاند. تاریخنگاری معاصر ایران نیز در این مقاله مورد بازبینی قرار گرفته است.
محتوای آنچه انسان در طول زندگی روزمره به عنوان مواد خوراکی به کار می گیرد، نقش مهمی در زندگی و تندرسی او دارد. چنانکه غلبه گونه ای ویژه از مواد خوراکی مانند گوشت قرمز، روغن یا از سوی دیگر حبوبات و سبزیجات می تواند کیفیت خوراک او را نشان دهد. این مقاله در تلاش است تا با استفاده از مطالب دو رساله آشپزی برجای مانده از ایران عهد صفوی (شاه اسماعیل اول و شاه عباس اول) ضمن استخراج نوع مواد خوراکی گوناگون در هر دو رساله، غلبه گونه های مواد خوراکی را مشخص نموده و به سپس به مقایسه آنها با یکدیگر بپردازد.
پرسش این تحقیق عبارت است از اینکه چه تفاوتی در به کارگیری دسته های مواد خوراکی در هر دو رساله دیده می شود و در این میان چه موادی بیشتر به کار رفته است؟ به نظر می رسد، تفاوت محسوسی در به کار گیری مواد خوراکی در هر رساله دیده می شود و از جمله گوشت قرمز و حبوبات بیشترین کاربرد را در مواد خوراکی در هر دو رساله داشته است. یافته ها نشان می دهد، آشپز دوره شاه عباس اول در مقایسه با آشپز دوره شاه اسماعیل اول در خوراک های معرفی شده خود از گوشت قرمز کمتر و از حبوبات بیشتر استفاده می کرده است.
هدف: این مقاله، درصدد نشان دادن دیدگاه های انتقادی روح القدس نسبت به مستبدان و عوامل وابسته به استبداد در مملکت ایران در دورهء مشروطه می باشد.
روش: این مقاله با استفاده از منابع اصلی تاریخ شامل و بر پایه بهره گیری از مطبوعات تنظیم و از روش تحلیل محتوا استفاده شده است
روح القدس، یکی از مهم ترین روزنامه های دورهء مشـروطه است که توسط شیخ احمد تربتی (سلطانالعلمای خراسانی) از 25 جـمـادی الثانی 1325/ 12 مـرداد 1286/ 5 اوت 1907در تهران منتشرشد و انتشار آن تا کـودتـای مـحمـدعـلیشـاه قاجـار ادامه یافت.
فرضیه: میزان و نحوهء انعکاس مطالب انتقادی نسبت به مطالب غیرانتقادی در محتوای سرمقاله ها و مقاله های روزنامهء روح القدس بیشتر باشد.میزان و نحوهء انعکاس نقد نظام سیاسی در محتوای سرمقالهها و مقاله های روزنامهء روح القدس نسبت به سایر موارد بیشتر باشد.میزان و نحوهء انعکاس جهت انتقادی سرمقاله ها و مقاله های روزنامهء روح القدس بیشتر شامل وزراء باشد.
یافته ها: عمدهمحورهای انتقادی روزنامه، پیرامون سه موضوع اساسی شخص محمدعلیشاه- وزراء و بهخصوص میرزاعلیاصغر خاناتابک- درباریان و عوامل وابسته به استبداد بوده است