در سال های اخیر، تحت تاثیر مراودات بیشتر علوم انسانی و اجتماعی با یکدیگر، شاهد باز شدن افق های جدیدی در مطالعات تاریخی هستیم که باعث شده است آثار بدیعی در این حوزه عرضه شود. اگرچه این آثار را صرفاً نمی توان تاریخی دانست، و تاریخ یک وجه آنهاست، اما آنچه که مهم است، پی بردن اهل تحقیق به نگریستنِ بعد تاریخی تحولات و پدیدارهاست. این موضوع نزد اهل تحقیق آشکار شده است که بدون توجه به بعد تاریخی پدیدارها نمی توان به درک کاملی از آنها رسید. آنها پدیده ها را نه به صورت منقطع و جدای از هم، بلکه از طریق زنجیره تسلسل و پیوستگی شان با هم به عنوان پدیده ای در حال «شدن» تا زمان کنونی بررسی می کنند. تحت تاثیر همین نگاه تاریخی، آنها در بررسی هر رویدادی، به ریشه و بستر شکل گیری آنها توجه زیادی داشته و دست به تفسیری تاریخی می زنند. یکی از این محققان احمد اشرف است که در نوشته حاضر، سبک تاریخ پژوهی و نوع مواجهه وی با تاریخ به اختصار مورد بررسی قرار می گیرد.
نهاد مدرسه از طریق تثبیت و رونق بخشیدن به حیات آموزشی و مذهبی در شهر استانبول پس از فتح (857ق./1453م.)، در ارتقای جایگاه شهر استانبول به کلان شهری اسلامی عثمانی نقش بی بدیلی را ایفا کرد. اگرچه انتقال پایتخت عثمانی به استانبول به وسیله محمد دوم (فاتح) صورت گرفت، اما تبدیل آن به مرکز آموزشی- مذهبی عثمانی و کلان شهری اسلامی در دوره خود محمد فاتح، از طرق دیگر از جمله تأسیس جوامع و مدارس باشکوه میسّر گردید. در سایه تأسیس و فعالیت تعداد قابل توجهی از مدارس و در رأس آنها مدارسِ صحن (مدارس ثمانیه) و حضور استادان و طلبه هایی که در این مدارس تدریس و تحصیل می کردند، حیات اسلام شریعتی و مدرسی در پایتخت و کلان شهر جدید عثمانی شکل گرفت. به دنبال این مهم، مدارس از دو منظرِ وجهه ظاهری شهر و تثبیت و رونق بخشیدن به حیات دینی و مذهبی در آن، در روند تبدیل استانبول به کلان شهری اسلامی نقش بی بدیل و مهمی را ایفا کردند.
هدف: هدف ازاین پژوهش تحلیل بنیادهای فکری و روش سیاستگذاری برای انتقال اجباری ایلات و عشایر در دوره پهلوی اول است .
روش/رویکرد پژوهش: روش این پژوهش توصیف و تحلیل موضوع برپایه اسناد و منابع دست اول و کتابخانه ای می باشد.
یافته ها ونتایج: دولت شبه مدرن پهلوی درصدد دگرگون سازی سنن و روشهای زندگی ایلات و عشایر برامد زیرا سبک زندگی ایلات و عشایر مانند کوچ روی در تعارض با هدف دولت درهمسان سازی و نوسازی و تقویت مبانی وحدت ملی بود. سه نهاد سلطنت، مجلس شورای ملی و هیات وزرا از نهادهای تصمیم گیرنده برای جامعه عشایری بودند که با ارائه لوایح و بخش نامه های دولتی به برنامه ریزی برای انتقال اجباری ایلات و عشایر به نام اسکان پرداختند. اما، این سیاست به نتایج وخیمی برحیات اقتصادی و اجتماعی جامعه عشایری انجامید
جلوه های متعدد و متنوعی از فرهنگ و تمدن باستانی ایران،پس از اسلام نیز به حیات خود ادامه داده و استمرار یافته اند.البته بسیاری از آنها مغایرتی با فرهنگ اسلامی ندارند و با آن نیز عجین و هماهنگ شده و به عبارت بهتر در خدمت آن فرهنگ در آمده اند.لذا ما در ایران،شاهد خدمات متقابل اسلام و ایران می باشیم (مطهری). در این میان،رودخانه ها،نقش موثر و جایگاه خاصی برای این استمرار فرهنگی دارند؛به عنوان مثال، می تواتن از زاینده رود نام برد که موجبات بقا و استمرار برخی از ویژگیها و جنبه های فرهنگی ایران باستان را در اصفهان و در دوره اسلامی فراهم نموده است و شواهد این مهم را می توان در اسامی برخی از دیه ها و مادیها ی اصفهان،راز و رمزهای طومار منسوب به شیخ بهایی و پل سی و سه چشمه و نیز مراسم جشن آبریزگان که هم چنان در عصر شاه عباس اول در ساحل زاینده رود، برگزار می شده و شاه و همراهان او از اطراف و روی پل مزبور به نظاره آن می پرداخته اند،ملاحظه کرد.