این مقاله می کوشد در چارچوب الگوهای روش شناختی و معرفت شناختی تاریخ نگاری اسلامی، واقعه ی ذوقار و ارتباط آن را با نبردهای ایران و اعراب در متون تاریخ نگاری اسلامی واکاوی کند.فرضیه ی مقاله این است که تبدیل واقعه ی ذوقار به نماد انتصاب عرب از عجم و هم زمانی آن با بعثت پیامبر در سنت تاریخ نگاری ایرانی اسلامی، بر پیش فرض مورخان اسلامی و دیدگاه آن ها درباره ی رویدادهای تاریخی در قالب یک طرح انداموار و پیوستاری بنا شده است. در اندیشه ی تاریخ نگاری اسلامی، واقعه ی ذوقار در چارچوبی مبتنی بر توالی چند رویداد مهم و در جهت تحقق رویدادی بس بزرگ تر، که آبستن رخدادهای مهم سیاسی و دینی بوده، تبیین شده است.این رویکردِ مورخان اسلامی به واقعه ی ذوقار، بیش از هر چیز، بازتاب دهنده ی نیازهای عصر راویان و مورخان در جهت دهی به عمل سیاسی و ذهنیت فرهنگی مخاطبانشان است.
هدف: هدف ازاین پژوهش تحلیل بنیادهای فکری و روش سیاستگذاری برای انتقال اجباری ایلات و عشایر در دوره پهلوی اول است .
روش/رویکرد پژوهش: روش این پژوهش توصیف و تحلیل موضوع برپایه اسناد و منابع دست اول و کتابخانه ای می باشد.
یافته ها ونتایج: دولت شبه مدرن پهلوی درصدد دگرگون سازی سنن و روشهای زندگی ایلات و عشایر برامد زیرا سبک زندگی ایلات و عشایر مانند کوچ روی در تعارض با هدف دولت درهمسان سازی و نوسازی و تقویت مبانی وحدت ملی بود. سه نهاد سلطنت، مجلس شورای ملی و هیات وزرا از نهادهای تصمیم گیرنده برای جامعه عشایری بودند که با ارائه لوایح و بخش نامه های دولتی به برنامه ریزی برای انتقال اجباری ایلات و عشایر به نام اسکان پرداختند. اما، این سیاست به نتایج وخیمی برحیات اقتصادی و اجتماعی جامعه عشایری انجامید
اباضیه یکی از فرقه های مهم اسلامی است که در افریقیه نفوذ کرد. پیروان این فرقه در قرن دوم هجری، دولت بنی رستم (160-296ه .ق) را در مغرب اوسط تأسیس کردند. بنی رستم روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دوستانه ای با امویان اندلس (138-422ه .ق) برقرار کرد. این دو دولت، تنها دولت های غرب جهان اسلام بودند که روابط خوبی با یکدیگر داشتند. عوامل متعددی سبب همگرایی و پیوند مستحکم بین دو دولت گردید. مهمترین این عوامل، دشمنی عباسیان، مخالفت های ادریسیان و اغلبیان با هر دو دولت و اهمیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بنی رستم برای امویان اندلس بود. نفوذ اباضیان در اندلس سبب شد به تدریج دو دولت بنی برزال و بنی دمر به عنوان مهم ترین دولت های اباضی در اندلس پایه گذاری شوند. در این مقاله سعی شده است با بررسی منابعِ کهن بنی رستم، اباضیه و تاریخ اندلس، سیر تاریخی روابط بنی رستم و امویان اندلس روشن شود.
در سال های پیش از پیروزی جنبش مشروطیت برخی از نخبگان و مورخان ایرانی ، پیشرفت ژاپن را مورد توجه قرار دادند و تلاش کردند علل آن را تبیین کنند.مساله پژوهش حاضر توصیف و تحلیل چگونگی پیشرفت و ترقی ژاپن از منظر این نویسندگان است.
گردآوری داده های اطلاعاتی بر اساس روش کتابخانه ایی انجام یافته است.مهم ترین نتایج بدست آمده نشانگر آن است که آثار تاریخی مورد مطالعه با گذار از توصیفات صرف به تبیین های عقلانی از مقوله ترقی و مدل ژاپنی آن پرداخته اند.شکاکیت و دیدگاه انتقادی و انواع تبیین های عقلانی در این آثار مشاهده می شود.ایشان تلاش کرده اند با تبیین چرایی و چیستی جریان ترقی خواهی ژاپنی ها الگویی مناسب برای حرکت ترقی خواهانه ایرانیان ارایه کنند.