سید محمد صادق مهدوی، متولد 1327 و فارغ التحصیل رشته جامعهشناسی خانواده و جوانان از دانشگاه وین اتریش است. او از سال 1356، به عضویت هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی درآمد و تا اکنون در این دانشگاه تدریس میکند. یک بار نیز به عنوان استاد نمونه معرفی شده است. از استاد، محمد صادق مهدوی بیش از بیست مقاله در نشریات علمی و پژوهشی چاپ شده است و حدود ده ترجمه و تألیف هم درباره خانواده و جوانان دارد.طی گفتگویی نظر وی را درمورد اشتغال زنان جویا می شویم.
حدود 3/1 زنان شاغل در ایران در بخش صنعت به کار اشتغال دارند. ولی توزیع زنان شاغل در این بخش تصادفی نیست و کاملاً چوله است. 1/88 درصد زنان در بخش منسوجات و 3/5 درصد در بخش پوشاک و تنها 61/6 درصد زنان در سایر بخش های صنعت به کار اشتغال دارند. قسمت عمده ی شاغلین این بخش تحصیلات کمتر از متوسطه دارند و 5/92 درصد شاغلین این بخش در بخش خصوصی صنعت به کار اشتغال دارند.
در این مقاله با استفاده از تکنیک داده – ستانده و با به کارگیری جدول ادغام شده 15 بخشی اقتصاد ایران، به محاسبه ی ضرایب اشتغال زنان در بخش های مختلف صنعت با سطوح مختلف تحصیلی و مهارت های مختلف در سه بخش دولتی، خصوصی و تعاونی پرداخته شده است. هم چنین رتبه بندی بخش های مختلف صنعت بر اساس قدرت ایجاد شغل برای زنان (درسطح تحصیلی – مهارت های مختلف) در سه بخش دولتی – خصوصی – تعاونی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به مسیر رو به افزایش عرضه نیروی کار زنان (خصوصاً زنان تحصیل کرده) از یک سو و تداوم فرایند خصوصی سازی از دیگر سو، تغییر ساختار بخش صنعت برای جذب زنان (خصوصاً زنان با تحصیلات عالی) ضروری به نظر می رسد.
یکی از شاخص های توسعه ی اجتماعی و اقتصادی، کار زنان است. بررسی جنبه های گوناگون آن بویژه در بخش غیر دولتی با ویژه گی هایش می تواند در برنامه ریزی های آینده ی ایران که تأکید بر رشد بخش غیر دولتی است، کارساز باشد. در تحقیق انجام شده تأثیر عوامل درون سازمانی کارگاه ها و مؤسسات ثبت شده به صورت غیر دولتی بعنوان متغیر مستقل بر ارزیابی زنان از وضعیت شغلی خود (متغیر وابسته) مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی پژوهشی قرار گرفت. نتایج نشان داد که رابطه ی بین این دو متغیر قوی و معنادار است. ویژگی هایی چون نابرابری، استقلال شغلی، مدیریت مشارکتی و ارتباطات، بیشترین رابطه را با متغیر وابسته نشان دادند. یعنی زنان به این عوامل از میان سایر عوامل اهمیت بیشتری قائل می شدند و از طریق آن ها ارزیابی بهتری از شغل خود داشتند. افرادی چون پزشکان، مهندسان و مدیران و دبیران ارزیابی بهتری از شغل خود داشتند. چون استقلال شغلی بیشتر و مدیریت مشارکتی را تجربه کرده بودند. کارگران رده های پائین به واسطه ی کمتر بودن استقلال شغلی و مدیریت مشارکتی و نیز وجود نابرابری، ارزیابی پائین تری را از شغل خود ارائه نمودند.