هدف جداسازی عناصر ژنتیکی، بهینه سازی تصمیم گیری آگاهانه فرد در مورد وضعیت ژنتیکی خویش است. بنابراین قبل از موافقت فرد به انجام جداسازی ژنتیکی اخذ رضایت نامه آگاهانه ضروری است. یکی از موضوعات اخلاقی مهم در متن رضایت نامه، تاکید بر رازداری اطلاعات ژنتیکی و دیگری حفظ حریم خصوصی بیمار است. دو هدف اساسی برای رضایت نامه عبارت اند از: اطمینان از درک کامل موضوع؛ اطمینان از این که تصمیم گیری بیمار درباره پذیرش یا رد مداخله، داوطلبانه است.از آنجا که در صورت مثبت بودن نتایج آزمونها، فرد با انتخاب سختی در زمینه های مختلف از جمله ازدواج، فرزنددار شدن و سقط جنین روبه روست، غربالگری ژنتیکی به عنوان یک موضوع بهداشت عمومی و اخلاق پزشکی هنوز هم مورد بحث است.
امروزه بسیاری از اطلاعات پزشکی افراد جنبه پیشگویانه دارد که در صدر این بخش از اطلاعات باید به یافته های ژنتیک افراد اشاره کرد. بحث در اطلاق و تقیید رازداری پزشکی لازم آمده و به نظر نگارندگان باید برای این منظور تمهیدات قانونی و ضمانت اجراهای لازم اندیشیده شود تا دستیابی به اطلاعات ژنتیک، افراد را به شهروندان درجه دوم و سوم مبدل نسازد و به تحدید تمام یا قسمتی از حقوق انسانی، قانونی و عرفی آنان منجر نگردد.ویسندگان این مقاله سعی دارند با احصای موارد لزوم افشاسازی اسرار پزشکی و ژنتیک افراد از اطلاق محرمانه بودن بر کلیه اطلاعات مذکور دفاع نموده و امکان تحدید این رازداری به وسیله قانون یا عرف را جز در موارد رضایت منجز فرد مربوطه و لزوم حفظ جان انسان رد نمایند.
نحوه مناسبات علم و دین همواره از جملة پرسش های مهم قرون گذشته بوده و پاسخ های متفاوتی نیز به آن داده شده است. در این تحقیق تلاش می شود تا نشان دهد که، به رغم پیشرفت های خیره کننده علم و نقش فزاینده آن در حیات بشری، نسبت طولی، و نه عرضی دین و علم و منشأ الهی و وحیانی دین باعث شده است که دین همواره از جمله نیازهای اساسی بشر باشد، و این دین بوده که پرسش های بنیادین انسان را پاسخ گفته است؛ لذا نمی توان اندیشه محدودیت قلمرو و کارکردهای دین را معقول و قابل دفاع دانست. البته، وجود برخی تشابهات در ویژگی های علم و دین باعث شده است که همکاری آن دو بیش تر باشد، اما این امر بدان معنی نیست که یکی جای دیگری را بگیرد. در این باره می توان به برخی شباهت ها در تجربه، تبیین، عینیت، مدل ها، و پارادایم های آن دو اشاره کرد؛ در عین حال که هریک کارکرد خاص خود را دارد و این کارکرد از دیگری ساخته نیست. در این زمینه می توان به نقش بنیادین دین در تأمین مبانی اساسی علم و شکل دهی به نظریه ها و قوانین علم و نیز نقش پیشرفت های علمی در تبیین بیش تر باورهای دینی نگاه کرد.