این مقاله قصد دارد رابطه میزان آگاهی اینترنتی جوانان و استفادهی آنها در شهر تهران از خدمات تجارت الکترونیک بنگاه با مصرفکننده (B TO C) را تبیین کند. مسئلهی این مطالعه عبارت است از تأثیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی جوانان شهر تهران بر میزان آگاهی و استفادهی آنها از خدمات تجارت الکترونیک. نظریهی مورد استفاده در این مطالعه، نظریهی شکاف دیجیتال میباشد که زیر مجموعهای از نظریهی شکاف آگاهی است و با استفاده از روش کمی (پیمایشی) به جمعآوری دادهها پرداختم. براساس نتایج این پژوهش مشخص شد که بین تحصیلات اغلب جوانان مورد مطالعه و تعلق آنان به طبقهی بالای جامعه (از لحاظ اقتصادی) و میزان آگاهی و استفادهی آنها از خدمات تجارت الکترونیک رابطهی معنادار و علی وجود دارد. در واقع شکاف دیجیتال در میان جوانان شهر تهران وجود دارد و همین مسئله از دلایل تفاوت آنها در میزان آگاهی و استفاده از خدمات اینترنت از جمله تجارت الکترونیک در فروشگاههای اینترنتی ایرانی میباشد. از طرف دیگر بر اساس این پژوهش مشخص شد که اعتماد جوانان شهر تهران به فروشگاههای اینترنتی ایرانی، خیلی کم میباشد که همین مسئله یکی دیگر از دلایل عدم استفادهی آنها از فروشگاههای اینترنتی است.
"در مقاله حاضر ضمن تبیین برخی از اصول قانون اساسی که بسترساز تحقق اتحاد ملی در بین گروههای مخلتف قومی، نژادی، سیاسی و مذهبی جامعه ایران است، به بررسی آن دسته از اصول قانون اساسی که تحقق بخش انسجام اسلامی و وحدتبخش ملل مسلمان جهان است، پرداخته شده و سهم و نقش رسانه ملی در عملیاتی شدن این دسته از اصول مورد بررسی قرار گرفته است.
یافتههای ما در این پژوهش حکایت از وجود اصول روشن و امید بخشی در قانون اساسی جمهوری اسلامی دارد که در صورت اجراء زمینه بسیار مناسبی برای اتحاد و همبستگی ملی فراهم خواهد کرد و از طرفی حکایت از وجود راهبردی اساسی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به منظور تلاش برای تشکیل امت واحده اسلامی و شکلگیری رویکرد جهانشمولی اسلام می نماید.
" آزادی، اتحاد ملی، انسجام اسلامی، رسانه ملی، عدالت، قانون اساسی
پژوهش حاضر به دنبال بررسی برازش مدل رضایت شغلی بر اساس سبک زندگی اسلامی، سازگاری زناشویی و جنسیت در معلمان ابتدایی شهرستان شهریار است. این پژوهش از نوع همبستگی است که به منظور جمع آوری داده ها، نمونه ای شامل 200 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهریار به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای (100 مرد و 100 زن) انتخاب و پس از اجرا 166 پرسشنامه جمع آوری شد. ابزارهای مورداستفاده پرسشنامه سازگاری زناشویی زن و شوهر (DAS)، فرم بلند پرسشنامه سبک زندگی اسلامی کاویانی (ILST) و مقیاس رضایت شغلی دانت بود و داده ها به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار آموس تحلیل شد. نتایج نشان داد که سبک زندگی اسلامی تأثیر مستقیم و مثبت بر رضایت شغلی دارد؛ سازگاری زناشویی اثر معناداری بر رضایت شغلی ندارد و جنسیت در رابطه بین رضایت شغلی با سبک زندگی اسلامی و (سازگاری زناشویی و رضایت شغلی) نقش تعدیل کننده دارد. در نهایت با اصلاحات انجام شده، مدل فرضی، از تبیین و برازش مناسبی برخورداراست. سبک زندگی اسلامی قواعد مناسبی برای رشد فرد و بهتر زیستن فراهم می کند که افراد می توانند با به کارگیری این قواعد، خشنودی بیشتری را در وقایع زندگی از جمله شغل خود تجربه کنند.