مقدمه: رضایت زناشویی یک جنبه بسیار مهم و پیچیده از یک رابطه زناشویی است که عوامل مهمی در آن نقش دارند و می تواند به وسیله روش های مداخله ای مختلف تحت تاثیر قرار بگیرد. هدف پژوهش حاضر شناسایی طرحواره های غالب در نارضایتی زناشویی و بررسی اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر مدل طرحواره ها در ارتقاء رضایت زناشویی زوجین بود.
روش: به این منظور، تعداد 40 نفر (زن و مرد) از زوجین دارای نارضایتی زناشویی پس از مصاحبه و ارزیابی به وسیله ابزارهای پژوهش (ENRICH، SCL-90، GHQ، YSQ-SF)، در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند و سپس مداخله روی گروه آزمایش اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد و در فهرست انتظار قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه با نارضایتی زناشویی مرتبط هستند، همچنین مداخله طرحواره محور در ارتقاء رضایت زناشویی زوجین اثربخش بود.
نتیجه گیری: مداخله آموزشی مبتنی بر مدل طرحواره ها می تواند به عنوان یکی از روش های مداخله در زمینه مشکلات بین فردی زوجین به ویژه نارضایتی زناشویی مورد استفاده قرار بگیرد.
چکیده: هدف، معرفی و بررسی شیوه گروه درمانی مذهبی و مقایسه آن با گروه درمانی شناختی رفتاری است. سؤال پژوهش این است که آیا گروه درمانی به شیوه مذهبی و شناختی رفتاری، باعث افزایش عزت نفس و بهبود نگرش های زناشویی در زندانیان می شود؟ پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسش نامه نگرش های زناشویی، ابزارهای این پژوهش است. روش تحقیق، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری دربرگیرندة زندانیان مرد شهر قم در سال 1387 است، که از 72 نمونة در دسترس، 42 نفر با بالاترین نمره در عزت نفس و پایین ترین نمره در نگرش های زناشویی به صورت جایگزینی تصادفی در سه گروه 14 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. گروه های آزمایش (بر خلاف گروه گواه)، طی 12 جلسه در دو ماه، به شیوه مذهبی و شناختی رفتاری درمان گروهی شدند. پس از اجرای دو آزمون، داده ها به وسیله تحلیل واریانس یک راهه برای گروه های مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشانگر تأثیر معنادار گروه درمانی مذهبی و شناختی رفتاری بر افزایش عزت نفس و بهبود نگرش های زناشویی زندانیان است (P<0.05).
مقدمه: رویکردهای مختلفی در زمینه زوج درمانی وجود دارد که محققان خانواده درمانی در طول سال ها به دنبال سنجش اعتبار و کارایی آنها بوده اند. یکی از این رویکردها، رویکرد رفتاری- ارتباطی برنشتاین است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی رفتاری- ارتباطی برنشتاین بر تعارضات زناشویی زوج های شهر اهواز مورد بررسی قرار گرفت.
روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه زوج های شهر اهواز می باشند که به فراخوان محقق برای کاهش تعارضات زناشویی پاسخ داده اند. نمونه این پژوهش را تعداد 28 زوج تشکیل می دهند که نمره آنها در تعارضات زناشویی بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین جامعه بود. نمونه انتخاب شده با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. به علاوه زوج ها می بایستی حداقل دو سال از ازدواجشان گذشته و دارای حداقل یک فرزند نیز باشند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه تعارضات زناشویی بود. طرح پژوهشی، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابتدا بر روی هر دو گروه پیش آزمون اجرا گردید، سپس مداخله آزمایشی (زوج درمانی رفتاری- ارتباطی برنشتاین) در طی 8 جلسه 2 ساعته به صورت یک جلسه در هر هفته به اجرا در آمد و پس از اتمام برنامه درمانی پس آزمون اجرا گردید.
یافته ها: نتایج تحلیل فرضیه ها با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری نشان داد که زوج درمانی رفتاری- ارتباطی برنشتاین باعث کاهش تعارضات زناشویی و مؤلفه های آن، شده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که زوج درمانی به شیوه رفتاری- ارتباطی برنشتاین بر کاهش تعارضات زناشویی و مؤلفه های آن، مؤثر است.
هدف این پژوهش تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیت و رضایت زناشویی بود. جامعه آماری تحقیق، مردان و زنان متأهل شهر تبریز بودند که از بین آنها160 نفر(80 زن و 80 مرد) با روش نمونه گیری چندمرحله ای (تصادفی + خوشه ای) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (47 سؤالی) و پرسشنامه شخصیت (60سؤالی ) NEO-FFI جمع آوری شدند. تحلیل داده ها در ابتدا با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و سپس تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که رابطه معناداری بین ویژگی های شخصیت و رضایت زناشویی وجود دارد. از بین ابعاد شخصیت روان رنجورخویی و پذیرا بودن به ترتیب سهم بیشتری در پیش بینی متغیر رضایت زناشویی داشتند.
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رضایت مندی زناشویی و مدت زمان ازدواج (سنوات تأهل) انجام شده است. در این پژوهش 260 نفر از دانش پژوهان مرد که در دامنة 20 تا40 سالگی بودند، به طور تصادفی ساده انتخاب شدند و به پرسش نامة شاخص رضایت زناشوییهادسون پاسخ دادند. با توجه به توصیفی بودن این پژوهش برای آزمون فرضیه از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. همچنین به منظور مقایسه و تعیین متغیرهای پیش بین در بین گروه های سنی، تحصیلی، مدت زمان ازدواج و سن ازدواج از ضریب رگرسیون، تحلیل واریانس و آزمون t استفاده شد. وجود رابطه بین افزایش رضایتمندی زناشویی و افزایش مدت زمان ازدواج و وجود تفاوت بین میانگین های مدت ازدواج در طبقات سنی با نمره رضایت زناشویی بین مدت زمان زندگی2/6 سال و به عکس و 3/6 سال و به عکس از نتایج این پژوهش بود.
مقدمه: تلاش درجهت جستجو و حفظ رابطه با افراد مهم زندگی یک اصل انگیزشی بوده و در تمام طول زندگی با فرد همراه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر زوجدرمانی مبتنی بر نظریهی دلبستگی بر افزایش رضایت و صمیمیت جنسی زوجین شهر اصفهان بوده است.
روشکار: این پژوهش نیمهتجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه شاهد همراه با پیگیری بود. نمونه این پژوهش، 30 زوج از زوجین مراجعهکننده به فرهنگسرای شهر اصفهان بود که بهصورت تصادفی در دو گروه آزمون (15زوج) و شاهد (15زوج) تقسیم شدند. پرسشنامهی رضایت جنسی و پرسشنامهی صمیمیت جنسی بهعنوان پیشآزمون اجرا و سپس برای گروه آزمون جلسات زوجدرمانی بر اساس نظریهی دلبستگی برگزار گردید. بعد از دو هفته از اتمام جلسات، از دو گروه آزمون و شاهد، پسآزمون بهعمل آمد. دو ماه بعد، آزمون پیگیری از دو گروه آزمون و شاهد انجام گرفت. برای تحلیل دادهها از نرم افزار آماری SPSS نسخهی 13 و روشهای آمار توصیفی (جداول میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد.
یافتهها: زوجدرمانی مبتنی بر نظریهی دلبستگی، رضایت جنسی زوجین (001/0>P، 211/512=F) در پسآزمون و در پیگیری (001/0>P، 405/789=F) و صمیمیت جنسی زوجین (001/0>P، 63/818=F) در پسآزمون و در پیگیری (001/0>P، 63/1706=F) را بهطور معنی داری افزایش داده است.
نتیجهگیری: استفاده از این طرح درمانی می تواند به افزایش رضایت جنسی زوجین و همچنین صمیمیت جنسی میان آنها، کمک کند و روابط کلی زوجین را بهبود بخشد.