فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۶۱ تا ۴٬۶۸۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
زبان، شناخت و واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه میان زبان و واقعیت از دیرباز مورد توجه فلاسفه بوده است و آنها با اتخاذ فرازبان منطقی بیشتر سعی در توصیف چگونگی نظام زبان برای بیان امور دنیای خارج یا واقعیت های بیرونی داشته اند. از طرف دیگر، روانشناسان به بررسی ارتباط میان زبان و نحوه حصول شناخت درباره واقعیتهای پیرامون اشتغال داشته اند. به عبارت دیگر، بررسی نقش زبان در مفاهیم پروری و یادگیری، خصوصا توسط کودکان، حوزه کار روانشناسان را تشکیل می داده است. نکته مشترک میان اغلب فیلسوفان و روانشناسان این بوده است که رویکردهای مزبور زبان را منفک از واقعیت و شناخت فرض می کرده اند، یعنی شناخت واقعیتها را مقوله ای کاملا جدا از ماهیت زبان می پنداشتند و زبان را ابزاری جهت بیان واقعیتها می دانستند. در حالیکه رویکرد نوین زبانشناسان به این مسئله کاملا متفاوت است. این دسته از زبانشناسان معتقدند که نظام شناختی و ادراکی انسان از ساختار زبانی منفک نیست. به تعبیری، زبان نه تنها در بیان واقعیات و شناخت پیرامون خنثی نیست بلکه در ساخت واقعیت ها تأثیرگذار است یا به تعبیری دیگر، زبان مستقیما دنیای بیرون را بازگو نمی کند بلکه مفاهیم و تعامل انسانی از جهان را بازگو میکند. بنابراین، مقاله حاضر درصدد است نحوه تکوین دیدگاههای زبانشناختی در مورد نقش زبان در نمود واقعیت ها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
به سوی نوع جدیدی از نظریه پردازی پسا مدرن
منبع:
گفتمان بهار ۱۳۸۲ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
بررسی تحلیلی برهان وجودی آنسلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضردو هدف عمده را دنبال می کند: نخست ارائه تحلیلی دقیق و موشکافانه از برهان وجودی آنسلم و دوم تعیین مغالطه منطقی در این برهان، برای دستیابی به هدف اول و فهم درست برهان وجودی، هردو تقریر این برهان در فصلهای دوم و سوم کتاب پروسلوگیون آنسلم مورد بررسی قرار گرفته و به منظور ایضاح بیشتر، اعتراضات گاونیلون راهب معاصر آنسلم و پاسخهای آنسلم به وی مطرح شده است. در بخش دوم مقاله ضمن اشاره به انتقادات توماس اکویناس به برهان وجودی آنسلم و ارزیابی آن تلاش شده تا با تکیه بر مبانی نظری صدرالمتالهین اشکالات موجود در این برهان و دلیل بی اعتباری آن بیان شود.
فلسفه نفس
سنجشناپذیرىِ ردهبندىها و واقعگرایى علمى از دیدگاه سنکى
حوزههای تخصصی:
تز سنجشناپذیرى علمى از زمان ارائهى آن توسط کوهن و فایرابند، تزى ضدواقعگرایانه انگاشته شده است. در این مقاله استدلال مىگردد که این تز از زمان ارائهى آن تا به حال دستخوش تحولاتى بوده است و تنسیق آخرى که کوهن از آن ارائه مىنماید منافاتى با واقعگرایى علمى ندارد. اینکه چگونه مرجع یک واژهى علمى مشخص مىگردد محل مناقشهى فلاسفه بوده است. در این مقاله از نظریهاى براى ارجاع دفاع مىگردد که متضمن تلائم تز سنجشناپذیرى و واقعگرایى علمى باشد.
نیچه از نگاه باشلار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک نیچه در نگاه اندیشمندان سده بیست چهره تازه ای یافته است و بسیاری از منتقدان با بینش جدیدی به بازخوانی مفاهیم اصلی فلسفه او برآمده اند. باشلار نیز که خود فیلسوف است در این بازخوانی سهم به سزایی دارد. وی از راه تحلیل تصاویر ادبی در اشعار نیچه و رابطه آنها با عناصر اربعه، سیر تحولی افکار فیلسوف و کشمکش میان تضادهای این تفکر را پی می گیرد تا سرانجام به ماهیت روان عروجی نیچه پی می برد. به نظر باشلار آن کس که این تصاویر را نه به عنوان آرایه های تهی از پندار بلکه زاده نیروی تخیل پویا بداند، خود را در مرکز مابعدالطبیعه نیچه احساس می کند، زیرا از طریق تصاویر ادبی، نبرد عناصر طبیعت، چگونگی واژگونی و دگرگونی آنها تبدیل عنصر زمین به هوا، سنگینی به سبکباری و فرود به صعود را درک می کند. باشلار از این جهت قابل بررسی است که مفاهیم غامض و انتزاعی فلسفه نیچه مانند اراده معطوف به قدرت، ابرانسان، نیروی حیاتی، بازگشت ابدی را از خلال استعاره و کلام شعری به صورت محسوس و ملموس به تصویر می کشد.
بخش اول: فلسفه ریاضی / در آمدی بر فلسفه ریاضی از نگاه متفکران ایران معاصر
حوزههای تخصصی:
جستار گشایی در فلسفه غرب
حوزههای تخصصی:
حقیقت, جَعْل, و معناى زندگى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در بى معنایى معنا هست(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هنجار و زبان علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسى نقش تجویز هنجارهاى زبانى در زبان علم مى پردازد. قواعد تجویزى فرآیند تغییر دائمى زبان را به نظم در مى آورند و ارتباط متخصصان را تسهیل مى نمایند. در این مقاله تکواژقاموسى CONTROL در رشتهء الکترونیک در زبان کرواسى مورد بررسى و تحلیل قرار گرفته است و هدف از این تحلیل نشان دادن این مطلب بوده است که واحدهاى وصفى مختلف در واحدهاى واژگانى چند کلمه اى چارچوب مفهومى برخى اصطلاحات را تغییر مى دهندکه معمولأ معنى این اصطلاحات مرتبط با بافت است و تحدید و تجویز آن ها بسیار مشکل است. در پایان، مولف نتیجه مى گیرد که به جاى سخن گفتن ازگرایش تجویزى هنجارى، بهتر است که تنها به توصیف الگوهاى زبانشناختى واقعى بپردازیم، چراکه زبان همواره یک قدم جلوتر از تجویزهاى ماگام بر مى دارد و هر چند ما تلاش مى کنیم که آن را با آرمانها و نیازهایمان تطبیق دهیم همواره راه هاى پنهانى خود را مى رود و قواعد خاص خود را مى آفریند.
پدیدار شناسی دین و الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرسیا الیاده دین پژوهی است که از نقطه نظر روش در معرض انتقاد دیگر دین پژوهان قرار دارد بعضی به دلیل رویگردانی او از روش تاریخی و کسانی دیگر به دلیل آنکه او را متعهد به روش کلامی می دانند آرای وی را در دین پژوهی فاقد اعتبار دانسته و از نقطه نظر روش آثار او را غیر انتقادی خوانده اند بررسی آثار این دانشمند نشان می دهد که او به دلیل نوع دین شناسی خود که به فهم گوهر و ذات دین یا تجربه دینی نظر دارد به رهیافتی توصیفی و تجربی و پدیدار شناسانه متمایل گشته و به طور ضمنی به منتقدان خود پاسخ گفته است در نظر او دین پاسخ مناسب انسان به مقدس است و این پاسخ در یک فرایند تجربی و درجریان زندگی انسان دین ورز به دست می آید.
فلسفه اخلاق کانت
بررسى تحلیلى اصل علیت
حوزههای تخصصی:
چکیده
نظریه وحدت شخصى وجود ـ به عنوان رأى اخیر ملاصدرا در ساحت وجودشناختى ـ بر بسیارى از مباحث فلسفه متعارف تأثیر بنیادین داشته است. این دیدگاه که طبق آن وجود حقیقى مختص به وجود حق تعالى است و ممکنات صرفاً ظهور، نمود، شأن و وصف آن به شمار مىروند، نافى یکى از مهمترین مبادى حکمت، یعنى اصل تحقّق کثرت به حساب مىآید. ملاصدرا که در دیدگاه تشکیک وجود، تحقّق کثرت در عین وحدت را پذیرفته بود، بر تفسیر بسیارى از اصول فلسفى از جمله اصل علیت توانمند بود. با تغییر نظریه وجودشناختى وى و پذیرش دیدگاه وحدت شخصى وجود، امکان تبیین اصل علیت معهود فلسفى وجود نداشت و ملاصدرا ناچار شد در تبیین رابطه وجود حق با ظهورات و نمودهاى آن به طرح نظریه تجلّى که مولود عرفان اسلامى است، بپردازد. طبق این نظریه، وجود حق به واسطه وجود منبسط که به نحو تفصیلى دربرگیرنده همه ممکنات است، در مجالى و مظاهر مختلفى نمایان شده است.
ملاصدرا با تغییر دیدگاه وجودشناختى، اصل علیت را به نظریه تجلّى بازگرداند. این نظریه را مىتوان رویکردى عرفانى به اصل علیت تلقى کرد.