فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۰۱ تا ۳٬۱۲۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
منبع:
آیین مرداد ۱۳۸۷ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
بررسی انتقادات مک گراث به دیدگاه علمگرایانه (تکاملی) و الحادی داوکینز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلیستر مکگراث، دیدگاه تکاملی و ملحدانة ریچارد داوکینز نسبت به علوم طبیعی را نقد میکند و شواهدی را که داوکینز برای تأیید نظریة خود میآورد نامتناسب با نتیجة استدلال او میداند. داوکنیز در قالب چهار نکته به نقد مسیحیت پرداخته و بر این باور است که علم، خدا را از میان برداشته و دین مخالف استدلال است و همچون ویروسی برای ذهن عمل میکند. مکگراث نیز به انتقادات وی پاسخ داده و معتقد است که مکتب ملحدانة داوکینز برچسبی علمی دارد، در حالی که از یک بنیاد مستدل علمی بیبهره است و میان علوم طبیعی و الحاد، رابطهای وجود ندارد. علوم طبیعی، الحادی یا توحیدی نیستند، بلکه میتوان آنها را به صورت الحادی یا توحیدی توصیف کرد. در این مقاله در نظر است دیدگاه این دو مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. علیرغم پاسخهای منطقی مکگراث، میزان نفوذ انتقادات او به ادعاهای داوکینز ارزیابی شود.
نظریه کارنپ و سلارز در مساله کلی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ادله واقع گرایان برای اثبات وجود کلی ها در جهان خارج، برهان «ارجاع به مجردات» (abstract reference) است. طبق این برهان، جملات صادق بسیاری در زبان وجود دارند که ظاهرا درباره کلی ها سخن می گویند. به عقیده واقع گرایان، صدق این گونه جملات قابل تبیین خواهد بود مگر آنکه کلی ها در جهان خارج وجود داشته باشند. کارنپ بر اساس نظریه «درجات زبان» خود، این برهان را مورد نقد قرار داده و استدلال می کند که توهم وجود کلی ها ناشی از خلط میان درجات مختلف زبان با یکدیگر است. از نظر وی، جملاتی که ظاهرا درباره کلی ها سخن می گویند، در واقع، جملات درجه دومی هستند که احکامی درباره برخی عبارات درجه اول بیان می کنند. بر نظریه وی دو اشکال عمده گرفته شده است: 1- نظریه کارنپ بر خلاف تصور وی در حذف ارجاع به کلی ها موفق نیست. چرا که بر اساس نظریه وی، ارجاع به یک نوع از کلی ها (کلی های غیر زبانی) از میان می رود اما ارجاع به نوع دیگری از کلی ها (کلی های زبانی) جای آن می نشیند. 2- بر فرض صحت نظریه کارنپ، ترجمه جملات مورد بحث، از زبانی به زبان دیگر به غایت دشوار و پیچیده می شود. ویلفرد سلارز سعی می کند به دو اشکال مذکور پاسخ دهد و بدین ترتیب، روایتی اصلاح شده از نظریه کارنپ ارایه می دهد. در مقاله حاضر، ابتدا نظریه کارنپ شرح داده می شود. سپس اشکالات آن بیان می شود. پس از آن، روایت اصلاح شده سلارز از نظریه کارنپ توضیح داده می شود.
بررسی مسایل اخلاقی در سیستم های هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود مزایای انکار نشدنی سیستم های رایانه ای هوشمند و کاربردهای حیرت برانگیز آنها در پیشبرد آموزش، صنعت و فرهنگ کشورهای مختلف، مسائل اخلاقی بسیاری در مورد آنها مطرح شده است. در این مقاله پس از تعریف هوش مصنوعی و سیستمهای هوشمند، ابتدا به بررسی مسائل اخلاقی مشترک بین سیستمهای هوشمند و سیستم های رایانه ای و شبکه جهانی می پرازیم، سپس مهمترین مسائل اخلاقی مرتبط با دو نوع سیستم هوشمند مورد بررسی قرار می گیرند.
مهمترین مسائل اخلاقی مشترک میان سیستمهای هوشمند و غیرهوشمند رایانه ای به تاثیر رایانه ها در محیط های کاری، امنیت این سیستمها، تکثیر غیر مجاز و مشکلات ناشی از بی نامی برمی گردد. سیستمهای داده کاوی و خبره دو نوع ازسیستمهای معروف و پرکاربرد هوشمند هستند که مسائل اخلاقی هر یک به طور خاص و جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است.
ملاحظاتی دربارة مقالة «تعبیرهای ارسطو از اصل تناقض»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«تعبیرهای ارسطو از اصل تناقض» عنوان مقاله ای است، به قلم مؤلّفین در مجلّه پژوهش های فلسفی ـ کلامی، شماره 31 و 32 که عهده دار بررسی نظر ارسطو درباره اصل امتناع تناقض می باشد. سه نتیجه اساسی در این مقاله أخذ شده است: 1) ارسطوتعبیر واحدی از این اصل ندارد، 2) ناهم سازگاری برخی دیدگاه های ارسطو در این زمینه، 3) گزاره نما بودن این اصل بنا به تقریر ارسطو. در این نوشته سعی بر این است تا از دو جهت ایده های مطرح شده دراین موضوعات به چالش کشیده شده و ناکافی بودن دلایل پشتیبان آن ایده ها را نشان دهم؛ الف) نشان دادن تفسیر به رأی های قطعات ارسطو که حکم مقدمات را در کل استدلال های آن مقاله ایفا می کنند و ب) استدلال علیه ایده های اصل مطرح شده در مقاله.
ساختار برهان و شرایط یقین
حوزههای تخصصی:
تـقریری جدید از دیدگاه ویلیام آلـستون در بـاب اعتبار معرفت شناختی تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا باورهای برآمده از تجربه های دینی موجه هستند؟ ویلیام آلستون می کوشد با تکیه بر هم ساختاری تجربه های دینی با تجربه های حسی نشان دهد که باورهای برآمده از تجربه های دینی هم درست به اندازه باورهای برآمده از تجربه های حسی موجه هستند. در این مقاله می کوشیم، با رویکردی متفاوت، از دیدگاه او در این خصوص دفاع کنیم. در این خصوص، ابتدا نظامِ توجیهِ معرفتی مبناگرایانه مبتنی بر قابل اعتماد بودن «رویه های معرفتی» را معرفی می کنیم و سپس با برشمردن سه سطح مختلف برای هر رویه معرفتی، قابل اعتماد بودن هر رویه را به قابل اعتماد بودن این سه سطح فرو می کاهیم و در نهایت نشان می دهیم که رویه معرفتیِ مبتنی بر تجربه های دینی، درست به اندازه رویه معرفتیِ مبتنی بر تجربه های حسی قابل اعتماد است؛ تنها به این دلیل که هر یک از سطوح آن به اندازه سطح متناظر خود در رویه معرفتی مبتنی بر ادراک حسی قابل اعتماد است.
مابعدالطبیعه به مثابة تأمل ثانویه در رازها از دیدگاه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه مارسل، مباحث اصلی فلسفة دین (همچون وجود، اگزیستانس، اختیار و ایمان) در گسترة راز میگنجد نه مسئله، و از همین روست که متافیزیک به مثابة تأمل در راز است، و رازها با تأمل ثانویه مورد بررسی قرار میگیرند. به عقیدة وی، مهمترین اشتباه اهل مابعدالطبیعه آن بوده که سعی میکردند مباحث فلسفه را ـ که از جنس رازند ـ به عنوان مسئله مطرح سازند و به حل آنها بپردازند؛ اما از آنجا که رازها قابل حل نیستند، دچار شکست و انحراف شدند.از دیدگاه مارسل، مباحث اصلی فلسفة دین (همچون وجود، اگزیستانس، اختیار و ایمان) در گسترة راز میگنجد نه مسئله، و از همین روست که متافیزیک به مثابة تأمل در راز است، و رازها با تأمل ثانویه مورد بررسی قرار میگیرند. به عقیدة وی، مهمترین اشتباه اهل مابعدالطبیعه آن بوده که سعی میکردند مباحث فلسفه را ـ که از جنس رازند ـ به عنوان مسئله مطرح سازند و به حل آنها بپردازند؛ اما از آنجا که رازها قابل حل نیستند، دچار شکست و انحراف شدند.
آیا خدایی هست؟
کارل پوپر و برداشت تکاملی از شناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و روند شکل گیری شناخت همواره از جمله مباحث حوزه های مختلف علوم بوده و امروزه نیز علوم جدید تاثیر وافری بر روی نحوه مطالعات آن گذاشته است. افراد صاحب نظر مختلفی از حوزه های گوناگون نیز بر روی آن مطالعه نموده اند. در این میان شناخت شناسی تکاملی در صدد است تا فرایند شکل گیری شناخت را با الگوسازی از نظریه تکامل توضیح دهد. در مقاله حاضر نیز تلاش شده است تا نگاه تکاملی و به ویژه زیست تکاملی به شناخت، از دید کارل پوپر بررسی گردد. انسان ها انطباق و سازگاری نظریات و مهم تر از آن شناخت برای بقای خود را نقد می کنند تا بتوانند به بقای خود ادامه دهند. از این رو تلاش می کنند تا محیط و شرایط خود را هر روز بهتر و بیشتر بشناسند و شناخت شان را بهبود ببخشند. مقاله در بخش نخست نگاهی اجمالی به خود تکامل دارد و در دو بخش بعدی آن، شناخت و نقدهای وارد بر آن را از دید پوپر مطالعه و در نهایت برداشت تکاملی او را بررسی می کند.
سخن نخست(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۷ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
حملیه مرددة المحمول و کاربرد آن در استدلال های مباشر و قیاس های اقترانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۷ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
حملیة مرددهْْالمحمول پس از سده هفتم در میان منطقدانان مورد توجه واقع شده است. این قضیه، حملیهای است که تردید در ناحیة محمول آن است. بنابراین، با قضیه منفصله که تردید بین دو قضیه است، تفاوت دارد. این قضیه در کنار حملیههای دیگر، میتواند در استدلالهای مباشر و قیاسهای اقترانی شرکت کند و نتایجی را به بار آورد. همچنان که این حملیه در کنار منفصلهها میتواند با شرکت در قیاسهای استثنایی، نتایجی داشته باشد، ولی تا کنون منطقدانان به درستی احکام حملیة مرددهْْالمحمول را در استدلالها به دلیل تشابهش با منفصله بررسی نکردهاند. از سوی دیگر، به سبب تشابه آن با منفصله احتمال رسوخ مغالطه در قیاسهای استثنایی میرود. از این رو، شناسایی درست این دسته از حملیهها برای جلوگیری از مغالطههای احتمالی لازم است. آنچه در این مقاله مورد نظر است، بررسی احکام استنتاجی مرددهْْالمحمولها در استدلالهای مباشر و قیاسهای اقترانی است. اما بررسی احکام استنتاجی مرددهْْالمحمولها در قیاسهای استثنایی به نوشتار دیگری موکول میگردد.
مواجهه منطق و روانشناسی از نگاه هوسرل
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۷ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه منطق
- حوزههای تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه هنر و فلسفه
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه روانشناسی
قضایای تحلیلی و ترکیبی (کاوشی در تعاریف قضایای تحلیلی و ترکیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاریف متعددی از قضایای (یا احکام) تحلیلی در فلسفه غرب شده است. تعریف لایبنیتز، هیوم، کانت، آیر، میل، فرگه و کواین از جمله مهم ترین تعاریف قضایای تحلیلی در فلسفه غرب است. این تعاریف به لحاظ مصداق در سه دسته اخص، خاص و اعم قرار می گیرند. برای دست یابی به تعریف صحیح، باید دید کدام تعریف با اهداف و مبانی این تقسیم سازگارتر است. در این مقاله، پس از تعیین اهداف و مبانی فیلسوفان غرب در این تقسیم، نشان داده شده است که هیچ یک از تعاریف فلسفه غرب با مبانی فلسفی آنها و با اهداف مورد نظرشان سازگار نیست؛ زیرا مهم ترین هدف این تقسیم تفکیک حقایق عقل از حقایق واقع یا تفکیک حقایق اولیه عقل از حقایق مشتقه عقل است که این هدف نسبت به قضایای حملی و شرطی از یک سو، و قضایای سالبه و موجبه از سوی دیگر، و قضایای صادق و کاذب و ... یکسان است. اما هیچ کدام از تعاریف نمی تواند همه انواع قضایا را در برگیرد. به علاوه، هر یک از تعاریف ارایه شده از فلاسفه غرب، دارای نارسایی ها و ضعف های دیگری است. از این رو، تعریف دیگری به عنوان تعریف مختار مولف ارایه شده است که به نظر می رسد هیچ یک از نارسایی های مذکور را ندارد. تعریف مختار اخص از تعریف اعم و اعم از تعریف خاص است، از این رو، مجموع تعاریف قضایای تحلیلی در چهار دسته اخص، خاص، عام و اعم قرار می گیرند.
خدا و دین از نظر هگل جوان
حوزههای تخصصی:
هگل جوان که وارث دین کانتی و روشن گری است دیدگاه نوینی را در خصوص دین ارائه می کند که از جهات مختلفی نقد دین کانتی است؛ از نظر هگل، دین کانتی برخاسته از کل وجود انسان نیست. هگل دین مورد نظر خود را دین ذهنی می خواند که برخاسته از صمیم روح و قلب است، در حالی که نقطه مقابل آن، دین عینی است که دست ساخته مفاهیم عقلی است. دین ذهنی هگل، توجهی به جاودانگی شخصی نفس ندارد؛ و کمال نفس در همین دنیا و در تشبه به خدا و وحدت با خدا حاصل می شود.
به باور هگل، ما در بیان حقایق دینی با فقر زبانی مواجه ایم؛ زیرا اولاً: وجود خدا از سنخ سایر موجودات نیست و ثانیاً: روح را فقط روح درک می کند و کسی که بخواهد او را فقط با عقل درک کند، از درک الوهیت و از بیان آن عاجز خواهد ماند. برای این که کسی بتواند حقیقت الوهیت را درک کند، باید روحش تعالی یابد و از کرانمندی به سوی بی کرانگی حرکت کند.
در بعُد سیاسی- اجتماعی نیز باید گفت کارکرد دین، متاثر از دین داری بیشتر افراد اجتماع است؛ اگر اکثریت مؤمن باشند، افراد دین دار در عشق و وحدت با یکدیگر زندگی می کنند، اما اگر اکثریت بی ایمان باشند، دین داران به انزوا روی می آورند. عیسی نیز به همین دلیل انزوا گزید. در نهایت، برای این که وحدت جامعه مومنان که به وسیله عنصر عشق با یکدیگر متحد شده اند به وحدتی کامل تبدیل شود و با عینیت نیز یگانه شود، به عنصری نیاز است که حلقه واصل این یگانگی شود و آن عبارت است از خیال. خیال که از یک سو با روح در پیوند است و از سوی دیگر، مصداق تام الوهیت را در شخص عیسی مشاهد می کند، می تواند پیوند میان عشق و عین را درک کند و این وحدت را تکمیل کند.